مریم ویسی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
گذار از خط کوفی اولیه تا کوفی مشرقی سیصد سال زمان برده/ ترکها بسیاری از نسخههای خوشنویسی ما را پنهان یا پاره کردهاند/ خط کوفی از قرآن آمده است
مریم ویسی (خوشنویس و پژوهشگر خط کوفی) درباره وجهه گرافیکی خوشنویسی و قدمت و اهمیت خط کوفی در ایران گفت: با قاطعیت میتوان گفت خط کوفی از کتاب آسمانی قرآن کریم آمده است؛ لذا اشتباه است اگر بگوییم در اینباره مدرکی وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، خوشنویسی یکی از هنرهای مورد توجه در همه فرهنگهاست اما در کشورهای شرقی بخصوص سرزمینهای اسلامی بیش از دیگر ممالک مورد توجه است. البته باید یادآور شد ایرانیان که پیش از اسلام خط میخی، پهلوی و اوستایی داشتهاند از گذشتههای دور به زیبا نوشتن علاقمند بودهاند اما با پیدایش اسلام هنرمندان به طور جدی خوشنویسی را به عنوان هنری مستقل مورد توجه قرار دادند. درست است که خوشنویسی هنری وام گرفته از اعراب است اما ایرانیان در تکامل و ایجاد گونههای مختلف آن نقش بهسزایی داشتهاند. کوفی، اقلام سته (نسخ، ثلث، توقیع، رقاع، محقق وریحان)، تعلیق، شکسته تعلیق، نستعلیق و شکسته نستعلیق، برخی از انواع خطوط مورد توجه در خوشنویسی هستند که از میان آنها چهار گونه آخر ایرانی است.
در میان گونههای مذکور خط کوفی اولیه به لحاظ بصری یکی از زیباترینهاست که قدمت آن به قرنها پیش از اسلام باز میگردد. خط کوفی همانطور که از نامش پیداست، منسوب به شهر کوفه است و خاستگاه آن سرزمین حجاز بوده است. نخستین نسخههای قرآن با این خط نوشته میشده و بر همین اساس میتوان گفت این خط همزمان با ظهور اسلام جان تازهای گرفته است. خط کوفی اولیه به لحاظ بصری شامل خطوط مستقیم و اشکال مدور است و اغلب شیوههای نگارش آن با حرکتهای عمودی و افقی ممتد و بلندی همراه است.
مریم ویسی (خطاط، پژوهشگر و مدرس) یکی از هنرمندانی است که به طور متمرکز روی خط کوفی کار کرده و طی این سالها به پژوهش و واکاویهای تاریخی درباره آن پرداخته است. او که در زمینه نقاشی نیز فعالیت داشته و در زمینه نگارش خط نستعلیق نیز تبحر دارد، فارغالتحصیل رشته گرافیک در مقطع کارشناسی ارشد است.
مریم ویسی که در اسفندماه سال ۱۳۹۹ نمایشگاه «مهر و مسطر» حاصل آثار جمعی هنرجویانش را در موزه نقاشی پشت شیشه برگزارکرده بود، طی گفتگو با ایلنا درباره هنر خوشنویسی و اهمیت و جزییات خط کوفی توضیحاتی ارائه کرد که در ادامه میآید.
از فعالیتهای اخیرتان در زمینه کارهای اجرای و پژوهشی بگویید.
تقریبا یک سال و نیم است فعالیتهای آموزشیام را به دلیل وجود بیماری کرونا لغو کردهام و تدریس نمیکنم، اما در کل بحران کرونا خیلی برای من بد نبوده، به این دلیل که در زمینه پژوهش و تحقیق نیز فعالیتهای جدی دارم و طی یکی، دو سال اخیر چند مقاله نوشتهام.
معمولا پژوهشگران رشتههای مختلف هنری از وضعیت موجود که حاصل همهگیری کروناست ناراضی نیستند و به نظر میرسد خانهنشینیها و محدودیتها طی دو سال اخیر به نفع آنها بوده است.
بله من نیز جزو همین دسته از پژوهشگران هستم و کرونا تاحدودی فضا را برای فعالیتهای پژوهشیام مهیا کرده است. البته فعالیتهایم محدود به پژوهش نبوده و یکی دو مجموعه هم کار کردهام و انجام پروژهای بزرگ را آغاز کردهام. بهتر است اینطور بگویم که فقط تدریس را تعطیل کردهام وگرنه انجام باقی کارها به قوت خود باقی است.
اغلب مدرسان و اساتید شیوه برگزاری آنلاین را با کلاسهای حضوری جایگزین کردهاند.
بله درست است اما من به شیوه آموزش آنلاین و مجازی اعتقادی ندارم و آن را برای آموزش هنری چون خوشنویسی کارآمد نمیبینم. مطمئناً حضور هنرجو در کلاس، تفاوتهای زیادی با حضور مجازی او دارد به این دلیل که لزوم آموزش و یادگیری خوشنویسی و تعدادی دیگر از هنرها مواجهه رو در روی استاد و هنرجو است و در غیر اینصورت کار سخت میشود. حتی حضور هنرجویان در کلاس حضوری نیز باید مدت زمانی را صرف یادگیری کنند و حال اگر آموزش آنلاین و غیرحضوری باشد کار سختتر خواهد شد.
اسفندماه سال گذشته نمایشگاه «مهر و مسطر» را برگزار کردید. آیا این رویداد حضوری بود و اینکه از آن چه بازخوردهایی دریافت کردید؟
بله با وجود آنکه کرونا محدودیتهایی را ایجاد کرده بود اما دوستان لطف کردند و نمایشگاه «مهر و مسطر» به صورت حضوری در موزه نقاشی پشت شیشه برگزار شد. از بازخوردها راضی بودیم. کمی نگران شلوغ شدن و پرتعداد بودن مخاطبان بودیم که در این بخش هدایت شده عمل کردیم و مشکلی هم ایجاد نشد. استقبال و بازخورد مخاطبان نیز خوب بود و خداراشکر راضی بودم.
شما گرافیک و نقاشی را به صورت تخصصی دنبال کردهاید. این دو مقوله تا چه حد بر کیفیت کار شما در خوشنویسی تاثیر داشته است.
معتقدم هیچ هنری از دیگر هنرها جدا نیست. زمانی که در یک رشته هنری فعالیت میکنیم اگر مبانی آن هنر را بفهمیم و دربارهاش اطلاعات کسب کنیم و درک و شعور هنری داشته باشیم، به نوعی با دیگر هنرها نیز اخت میشویم و درکشان میکنیم و با آنها بیگانه نخواهیم بود.
اینکه میگویید در هنرهای تجسمی بیشتر نمود دارد آیا به این دلیل است که در همه زیرشاخههای آن وجهه بصری مهم است و به هرحال مستقیم یا غیر مستقیم باهم مرتبط هستند؟
درست است.
چه شد که از نقاشی و گرافیک به سراغ خوشنویسی رفتید و آن را آموختید؟
من حدود پانزده سال پیش چند سالی از نوجوانی را صرف نقاشی رنگ روغن کردم و در این رشته به صورت حرفهای فعالیت میکردم. آن زمان که کلاس میرفتم، استاد در جلسه اول از ما خواست طراحی کار کنیم و خطها و طرحهای مرا که دید گفت تو نیازی به کلاس نداری. جلسه دوم بود که گفتند من چیزی ندارم که به تو بیاموزم. نیازی نیست به کلاس بیایی و در خانه به کارت ادامه بده؛ چراکه هم رنگها را به درستی تشخیص دهی و هم بر دیگر مقولات اشراف داری. در آن مقطع زمانی که به کلاس میرفتم همدورهایهایم برای ترکیب رنگها چندین بار استاد را صدا میکردند اما من اینطور نبودم و بدون حضور و نظر استاد کارم را انجام میدادم. واقعا نمیدانم حرفهای استاد از بزرگواریشان بود یا اینکه دلیلش کیفیت کار خودم بوده است. من آن روز از حرف استادم ناراحت شدم و تصور کردم نمیخواهد چیزی به من یاد دهد اما بعدها نظرم عوض شد و فهمیدم ایشان نمیخواستند برای رفتن به کلاس هزینه و وقتم را تلف کنم. با این حال حدود یک سال در کلاسهای ایشان شرکت میکردم. اما مسیر هنری من چیز دیگری بود و اولین بار که خط کوفی را دیدم شیفته آن شدم.
این تغییر رویه از نقاشی به خوشنویسی چگونه انجام شد و آیا در همان ابتدا به سراغ یادگیری خط کوفی رفتید؟
حدود هشت سال پیش، قبل از یادگیری خط کوفی خط نستعلیق را فراگرفتم. به انجمن خوشنویسان ایلام رفتم و در یکی از تابستانها حدود دوماه نزد استاد مجتبی ایزدی به یادگیری نستعلیق پرداختم. موضوع جالبی که رخ داد این بود که استاد ایزدی پس از آنکه سرمشق به من دادند، در جلسه بعدی که الفبای مرا دیدند، خیلی شگفتزده شدند و گفتند خط نستعلیق را رها نکن. در همان ماه اول آزمون مرحله خوش شرکت کردم و قبول شدم. کلاً دو ماه نزد ایشان نستعلیق کار کردم بعد از آن به دلیل قبولی در مقطع کارشناسی ارشد به تهران آمدم.
یعنی در مدت زمان دوماه نوشتن خط نستعلیق را یاد گرفتید؟
بله فقط با دوماه حضور در کلاس توانستم در آزمون عالی انجمن خوشنویسان شرکت کنم و قبول شوم اما این خط را هم کنار گذاشتم. اینجا نیز همان اتفاقی افتاد که در کلاس نقاشی برایم رخ داده بود.
دلیل این بازه زمانی کوتاه را چه میدانید. به هرحال خوشنویسی هنری نیست که بتوان آن را در عرض دوماه یاد گرفت.
خب من این خط را در حد عالی میتوانستم بنویسم اما تا مدارج بالاتر قطعاً راه زیادی بود. من در دانشگاه، گرافیک خواندهام و شاید داشتههایم در این اتفاق موثر بوده است. یادم هست در دانشگاه ژوژمان داشتم و بابت به سرانجام رساندن آن سه شبانهروز نخوابیدم و فقط کار کردم. میخواهم بگویم تا این حد رشته تحصیلیام برایم اهمیت داشته و تلاشم این بود تمام مقولات و درسها را به درستی بیاموزم. این جدیت را در خوشنویسی هم داشتم و در آن دو ماه بهجز نوشتن خط هیچ کار دیگری انجام ندادم.
نقطه مشترک گرافیک، نقاشی و خطاطی چیست؟ منظور آن مولفهای است که در نقاشی و طراحی و گرافیک وجود دارد و در خطاطی به کمک شما آمده است.
گرافیک و نقاشی و خوشنویسی هر سه زیرمجموعه هنرهای بصری یا ترسیمی هستند. آنچه در خوشنویسی بسیار مهم است تشخیص اندازهها و هندسه و تناسبات حروف است. به نظرم درک درست اندازهها کار سختی نیست. اگر چشم هنرمند بر اساس تمرین و آموزش تربیت شده باشد، میتواند به درستی عمل کند.
این همان امتیازی است که از نقاشی و گرافیک حاصل شده است.
بله همینطور است.
از اهمیت خط کوفی و اهمیت آن در دنیای امروز بگویید. بالاخره این خط ایرانی است یا به کشورهای عربی تعلق دارد؟
خط کوفی حداقل ۱۷۰۰ سال قدمت دارد و خاستگاه آن سرزمین حجاز بوده است. در آغاز برای نوشتن قرآن و کتیبهها بهکار گرفته میشد اما امروزه به دلیل ظهور خطوط دیگر، همینطور به دلیل خوانایی کمتر این خط نسبت به بقیه خطوط، جایگاه اولیه خود را از دست داده است. البته هنوز هم علاقهمندان خاص خود را دارد و بهخصوص در کشورهای عربی همچنان از رونق خاصی برخوردار است. خط کوفی و اقلام سته (نسخ، ثلث، توقیع، رقاع، محقق و ریحان)، ذاتاً ایرانی نیستند و این درحالی است که افرادی اصرار دارند اقلام سته را متعلق به ایران بدانند که درست نیست.
واقعا چنین ادعایی از سوی ایرانیان وجود دارد و برخی نظرشان این است که خط کوفی مال ماست؟
بله خیلی از دوستان چنین اصرار و ادعایی دارند. آنها میگویند از آنجایی که ابن مقله شیرازی (ادیب، خوشنویس و یکی از وزرای عباسی) خطوط را قاعدهمند کرده پس این خطوطمتعلق به ایران است که واقعا این نظریه اشتباه است. شما تصور کنید به انگلیس میروید و روی یکی از خطها یا فونتهایی که خاستگاهش انگلیس است کار میکنید و آن را قاعدهمند میسازید. آیا میتوانید آن را متعلق به کشورخودتان بدانید؟ مسلماً خیر.
ما مجاز هستیم بگویم فان خط فلان کشور را تکمیل کردهایم. همین و بس؟
دقیقاً. خلق کردن با قاعدهمند کردن متفاوت است. ابن مقله شیرازی نیز صرفاً با ایجاد تغییراتی، اقلام سته را قاعده و چهارچوب بخشیده و آن را خلق نکرده است. ایشان وزیر شش خلیفه بوده و فرصت آن را نداشته که حتی یک خط از خود اختراع کند.
تصاحب هنرها و مقولات دیگر توسط دیگر کشورها در دنیای امروز امری مرسوم است. مثلا ترکیه میآید و فلان ساز و موسیقی را به نام خودش ثبت میکند و کشور دیگری مدعی این میشود که فلان شاعر ایرانی متعلق به آنهاست. در مورد خط کوفی بدترین اتفاق این است که شیوه و سیاق درست دستخوش تغییر و تحریف میشود.
متأسفانه این مشکلات بهخصوص در رفتار کشورهای همسایه و همجوار ایران وجود دارد. در حوزه خوشنویسی همان ترکیه که مثال زدید درست است و مسئولان این کشور مدتهاست روی چنین موضوعاتی کار میکنند تا برای خودشان تاریخسازی کنند.
ترکیه در زمینه خوشنویسی تاکنون چه شیطنتهایی کرده است؟
ترکها بسیاری از نسخههای خوشنویسی ما را در مخزنهایشان پنهان کردهاند و حتی تصویر آنها را به پژوهشگران نمیدهند. یا به پاره کردن صفحات انجامه و رقم کاتبان ما دست زدهاند. چنین شیطنتهایی وجود دارد و آنها خیلی نسخ ما را در موزه نمایش نمیدهند. یکی از استادان میگفت اگر ترکها چنین کاری کنند آبروی خوشنویسیشان میرود؛ زیرا نسبت به کشور ما پیشینه و قدمت تاریخی ندارند.
آثار ما چطور به دست ترکها رسیده است؟
هرچه که دارند از ما خریداری کردهاند یا برخی از نسخهها را توسط حاکمان ایرانی هدیه گرفتهاند. در دورهی صفوی تاجران و جهانگردان ترک، نسخههای بسیاری را از ما با قیمت خوب خریدهاند و آنها را در کشورشان به فروش رساندهاند. همانطور که گفتم بدی ماجرا این است که تصویر آن آثار نیز به دست ما نمیرسد. مرقعات فاخری از دوره صفویه و شاه تهماسب داریم که توسط هنرمندان مطرحی چون مالک دیلمی و دیگران خلق شدهاند. متأسفانه این آثار در اختیار ترکیه است و در موزه توپقاپی نگهداری میشود و امروزه حتی تصویر آنها را به ما نمیدهند.
سرقتها و تملک و تصاحب آثار هنری همواره یکی از مشکلات ما بوده است. چنین اتفاقهایی در اغلب هنرها افتاده و مثالهای متعددی در اینباره وجود دارد. دلیل چنین اتفاقاتی بیاهمیت شمردن تاریخ و گذشته توسط خودمان است.
بله. ما ایرانی هستیم و عرق ملی داریم، اما واقعیت این است که در موارد اینچنینی کوتاهی کردهایم و در مقابل، کشورهای همسایه نیز دیواری کوتاهتر از ما پیدا نکردهاند و متأسفانه مسئولان ما نیز رغبتی برای پیگیری این جریانات از خود نشان نمیدهند.
خط کوفی در دنیای امروز تا چه حد مورد توجه است و تا چه حد اهمیت دارد؟
اگر جهان اسلام و حوزه خاورمیانه را در نظر بگیریم درخواهیم یافت خط کوفی مقولهای مهجور نیست. به طور معمول جشنوارهها و نمایشگاههایی با موضوعیت خط کوفی برگزار میشود و هنرمندان کشورهایی چون امارات متحده عربی، عراق، قطر و حتی ترکیه نیز روی خط کوفی کار میکنند. در مقابل تعداد ایرانیانی که روی خط کوفی کار میکنند، بسیار انگشتشمار است و اغراق نیست اگر بگوییم تعداد افرادی که در ایران استادانه خط کوفی مینویسند به ده نفر نمیرسد.
به جز تعداد کم کوفی نویسان، این رشته پژوهشگران کمی دارد.
مقوله پژوهش در ایران بسیار ضعیف است و خط کوفی نیز از این کمبود مستثنی نیست.
خط کوفی چگونه به ایران آمده است؟
با قاطعیت میتوان گفت خط کوفی از طریق کتاب قرآن کریم به ایران آمده است؛ لذا اشتباه است اگر بگوییم در اینباره مدرکی وجود ندارد. عقلانی هم نیست اگر بگوییم خط کوفی به واسطه وجود کتاب یا سندی دیگر به ایران آمده است چون بعد از ورود اسلام به ایران، قرآن تنها داشته مسلمانان بوده که با خود به ایران آوردهاند.
خط کوفی در ایران طی سالها و دهههای اخیر تا چه حد ارتقا یافته است؟
خوشبختانه در سالهای اخیر این خط در ایران تا حدودی احیاء شده است. میتوانم از استاد سید وحید جزایری یاد کنم که استاد بنده هستند و در چند دهه اخیر برای احیاء این خط تلاشهای بسیاری انجام دادهاند، هم در بحث آموزش و تربیت هنرجویان و هم در حوزه پژوهش خط کوفی که چند جلد کتاب تألیف کردهاند و مدیون ایشان هستیم.
عموما خط کوفی در نگارش قرآن و آیات و احادیث مورد استفاده قرار میگرفته و هنوز هم همینطور است. در این میان ادبیات و اشعار و راویات و افسانههای ایرانی تا چه حد مورد توجه بوده است؟
واقعیت این است که ایرانیها به نسبت اعراب، از لحاظ هنری در سطح بالاتری قرار داشته و ذوق بیشتری داشتهاند. بنا به این دلایل ایرانیها خط کوفی را با لهجه ایرانی کار کردهاند یا اصطلاحاً آن را ایرانیزه کردهاند. پس از آنکه اسلام وارد ایران میشود زبان نیز رنگ و بوی عربی به خود میگیرد. این قضیه در نسخهای به جا مانده از گذشته قابل مشاهده است. مثلاً شخصی که اهل قزوین یا شیراز است اما نسخهای که تألیف کرده به زبان و خط عربی است. این را هم در نظر داشته باشید که مقوله تغییر خط پروسهای زمانبر بوده است. به طور مثال گذار از خط کوفی اولیه تا خط کوفی مشرقی (ایرانی) حدود سیصد، چهارصد سال به طول انجامیده است. هیچ اتفاقی در این زمینه یک شبه رخ نداده است. چندین سال، مثلاً پنجاه سال گذشته تا یک نفر حرف الف را بلندتر و زاویهدارتر بنویسد، یا هفتاد سال زمان صرف شده تا نقطهای به فلان حرف افزوده شود. یعنی مثل امروز نبوده که مثلا من بگویم حال که کامپیوتر دارم یک فونت اختراع کنم یا یک هفته زمان لازم دارم که یک خط اختراع کنم... مشابه اتفاقات بدی که امروزه در زمینه ابداع یک سری خطوط بیهویت رخ داده است. طی این روند است که مثلاً هرکس به حساب خودش یکی دو خط ابداع کرده و اسمی بر آن نهاده، در صورتیکه قبلاً اینطور نبوده است. امروزه هر آنچه یک شبه ساخته میشود واژه مدرن را پسوند آن قرار میدهند و میگویند کاری که کردهایم به روز و جدید است و از همین کلمه مدرن سوء استفاده میشود.
در خلال گفتگو اشاره شد که خط کوفی پژوهشگران انگشت شماری دارد با این حساب منابع مکتوب ما در این زمینه چه وضعیتی دارد؟
آثار مکتوب ما با موضوعیت خط کوفی بسیار کم و معدود است. اگر بگویم در این زمینه حتی ده کتاب هم نداریم اغراق نکردهام. واقعا به ده تا هم نمیرسد.
این کمبود منابع کار پژوهشگران را دشوارتر میکند؟
صد درصد همینطور است و کار بسیار سخت میشود. شما حساب کنید من که در زمینه خط کوفی و پژوهش خوشنویسی فعالیت میکنم در کتابخانهام بیش از پنج یا شش کتاب با موضوع خط کوفی ندارم. این را هم در نظر داشته باشید که من مدام در حال جستجو و بهروز شدن هستم تا از آثار و منابع تازه منتشر شده باخبر شوم.
وضعیت در دانشگاههای ما چگونه است. هم در رابطه با آموزش پژوهش و هم در زمینه منابع مکتوب؟
متأسفانه مبحث پژوهش در دانشگاههای ما نیز مقولهای جدی نیست و برای آموزش آن بسیار ضعیف عمل کردهایم. چند وقت پیش خانمی برای انجام کارهای پایاننامهاش که موضوع آن خط کوفی بود با من تماس گرفت که من از دانشگاهی که ایشان در آن تحصیل میکنند نامی نمیبرم. از ایشان پرسیدم شما کی دفاع دارید؟ که گفتند خردادماه. یعنی تا جلسه دفاع چهار پنج روز فاصله داشتند اما نمیدانستند باید چه کنند و نمیدانم استاد راهنما در این میان چه نقشی داشته است. من بهجز معرفی چند منبع نتوانستم کمک بیشتری به ایشان کنم.
زمانی که اغلب رشتههای هنری واحد یا دروسی با محوریت پژوهش ندارند، توقع بیشتری نمیتوان داشت. در دانشگاههای ما خوشنویسی تدریس میشود؟
بله درست است. عدم تخصص آکادمیک در امر پژوهش یکی از مشکلات این عرصه است. خوشنویسی در دانشگاههای ما تدریس نمیشود و آن خانم نیز بر اساس موضوعی که به او محول شده، به سراغ خط کوفی رفته است. البته باید عرض کنم دوستانی هم دارم با اینکه کارشناسی ارشد پژوهش هنر هستند ولی متأسفانه حتی یک مقاله علمی ندارند.
خوشنویسی رشته آکادمیک ندارد؟
متأسفانه همینطور است. البته آنطور که شنیدم، دانشگاه علمی کاربردی چند سالی در مقطع کاردانی دانشجو میگرفت و اگر اشتباه نکنم این قضیه نیز کنسل شده است.
دانشگاه علمی کاربردی به لحاظ کیفیت دارای نواقصی است.
قسمت اعظم سطح کیفی یک رشته هنری به استادان آن حوزه مربوط میشود. مشکل بزرگی که در مبحث خوشنویسی داریم این است که مثلاً استادی که یک دایره نونرا به درستی میتواند تحریر کند، تصور میکند همهچیزدان است و هرآنچه را که لازم است، آموخته! زمانی که این تفکر ایجاد میشود آن استاد دست از مطالعه و تحقیق میکشد و این به دانشجو و هنرجو آسیب میزند. مشکل اکثر استادان ما این است که فقط به نوشتن فکر میکنند و هر آنچه آموختهاند را تکرار میکنند. استادان اندکی داریم که کیفیت مطالعه و تحریر را به طور همزمان حفظ کرده باشند.
درباره بازار فروش آثار خوشنویسی در ایران نیز کمی توضیح دهید. آیا یک هنرمند خوشنویس میتواند با فروش آثارش کسب درآمد کند و از مشاغل دیگر بینیاز شود؟
متأسفانه بازار مشخصی در ایران وجود ندارد. در کشور ما حتی کارمندی که حقوق ثابت دارد بعداز ظهرها مجبور است به شغل دیگری بپردازد به این دلیل که دخل و خرج با هم همخوانی ندارد. در چنین اوضاعی وضعیت شغلی و درآمد هنرمند معلوم است. یک هنرمند، یک خوشنویس مگر چند اثرش را میتواند بفروشد؟! لذا باید شغل دیگری را برگزیند یا هنر را به عنوان شغل دوم انتخاب کند. اقتصاد هنر ما دارای مشکلات زیادی است. در حالی که دیگر کشورها روی تخصصیسازی کار میکنند یعنی شخصی که معلم است، حق ندارد خارج از تخصصش عمل کند و به کار دیگری بپردازد. یا من اگر هنرمند هستم فقط بایدبه خلق اثر بپردازم چرا که هنر، فراخ بال، اندیشه و ذهنی آرام میخواهد. در سیستمی که مردم درگیر مشکلات معیشتی هستند خرید اثر هنری به دور از انتظار است.
مخاطبان و هنردوستان خارجی در نمایشگاههای بین المللی به خرید آثار ایرانی توجه نشان میدهند، در حالی که زبان فارسی هم نمیدانند. در واقع بعد گرافیکی آثار است که توجه غیر ایرانیان را به خوشنویسی جلب میکند. با این حساب آیا میتوان گفت خطاطی نوعی هنر گرافیکی است؟
بله آن فرمها و اشکال و تناسبات است که توجه مخاطبان خارجی رابه آثار ما جلب میکند. سوال خوبی پرسیدید اما جوابش در یکی دو خط نمیگنجد. از آنجایی که بدون استناد حرف نمیزنم نمیتوانم پاسخ شما را در چند جمله بدهم. اما بله ممکن است خوشنویسی یک اثر گرافیکی هم محسوب شود.