نظر هنرمندان و اساتید موسیقی درباره اهمیت ردیف و عواقب نادیده انگاشتن آن؛
چرا ردیف را دوست نداریم؟!
ردیف یکی از مقولات مهم در موسیقی ایرانی است که نسلهای جدید نسبت به آن توجهی ندارند. این در حالی است که اساتید قدیمی و برخی از استادان جدید فراگیری آن را لازم و ضروری میدانند. گزارش ذیل ضمن توضیح درباره ردیف و تاریخچه آن نظرات اساتید مختلف در این رابطه را جویا شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اینکه میگوییم مقوله ردیف در موسیقی ایرانی اهمیت دارد به چه معناست و چرا بزرگان موسیقی کشور همواره نسلهای پس از خود را به یادگیری ردیف تشویق میکنند؟ اینکه نوجوانان و جوانان امروزی به دنبال یادگیری ردیف نیستند، چه دلایلی دارد؟ و در نهایت عدم یادگیری و آموزش ردیف چه تبعاتی برای آهنگسازان و نوازندگان و خوانندگان خواهد داشت.
به طور کلی ردیف به واسطه وجود بزرگانی چون علیاکبر فراهانی و فرزندانش، میرزا عبدالله و آقاحسینقلی و دیگر هنرمندان در دوران قاجار شکل گرفت و بعدها تکمیل شد. همه اینها در حالی است که ردیف پیش از عمومیت یافتن گرامافون و رادیو ایجاد شد و به همین دلیل است که هیچ اثر ضبط شدهای از آن مقطع وجود ندارد، با این حال افرادی که در آن دوران نزد اساتید مذکور شاگردی میکردهاند، با فراگیری ردیفها و پرداختن به جزییات آنها باعث ماندگاری آنها شدهاند.
ردیفهای ضبط شده گذشته کدامها هستند؟
قدیمیترین ردیفی که به صورت ضبط شده موجود است توسط موسی معروفی جمع آوری و در سال ۱۹۶۳ میلادی منتشر شده است. در دهه هفتاد میلادی دو ردیف دیگر توسط وزارت فرهنگ ضبط شد که عبارت بودند از ردیف علیاکبر شهنازی برای تار و ردیف عبدالله دوامی برای آواز. در همان دوران بود که ردیف مرتضی نیداوود برای تار نیز توسط رادیو ایران ضبط شد.
یکی دیگر از ردیفهای مهم، ردیف آوازی محمود کریمی است که آن نیز توسط یکی از شاگردان این استاد موسیقی ایرانی، حدود سال ۱۹۷۰ ضبط شده است. در سالهای بعد نیز یک ردیف خلاصه شده توسط کامبیز روشنروان برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد که هدف از ساخت آن آموزش موسیقی به نوآموزان بود. آنطور که میگویند ردیف مذکور، متاثر از ردیف میرزا عبدالله، ردیف ابوالحسن صبا و ردیف موسی معروفی بوده است. اهمیت ردیف تا به آنجاست که برخی موسیقینگاران معتقدند فرهنگ موسیقی ایرانی معاصر را شکل داده و هویت بخشیده است.
اما مقوله «ردیف» که بسیاری از هنرمندان درباره اهمیت آن گفتهاند، به مجموع و طرز قرارگیرى گوشهها در دستگاههاى موسیقى ایرانى به روایت و منظرِ اساتیدِ شاخص، ردیف گفته میشود. به طور واضحتر ردیف به طرز وترتیبِ قرار گرفتنِ گوشهها در یک دستگاه یا آواز اطلاق میشود. با اینحال برای درک بهتر مقوله ردیف باید تعریف «دستگاه» و «گوشه» را نیز بدانیم. «دستگاه» به مجموعهاى از چند جزءِ کوچکتر به نام «گوشه» گفته میشود که آن گوشهها از نظر گام و فواصل با گوشه قبلى و بعدى خود «هارمونى» دارند. یعنی اینگونه میتوان گفته که دستگاه در موسیقى ایرانى، عبارت از سلسله گوشههایى است که پشت سر هم و تحت فواصلِ مشخص به طرف «اکتاو درآمد» حرکت میکنند. با یادآوری اینکه، گوشهها خاصیت خود را نسبت به محورِ درآمد و نسبت به گوشههاى قبلى و بعدى خود از دست نمى دهند.
دستگاههای موسیقی ایرانی و گوشههای آن نیز به این قرار است: همایون (دارای شانزده گوشه)، شور (شامل هفده گوشه)، ماهور (شامل بیست و هشت گوشه)، سهگاه (شامل شانزده گوشه)، چهارگاه (شامل پانزده گوشه)، نوا (شامل هجده گوشه)، راست پنجگاه (شامل بیست و نه گوشه)
ردیفهای سازی و آوازی
به طور کلی ردیف در دو نوع «سازی» و «آوازی» دستهبندی میشود که از این میان ردیفِ سازی، گستردگی بیشتری دارد. ردیف میرزا عبدالله و آقاحسینقلی ردیفهای سازی هستند و از ردیفهای آوازی نیز میتوان به ردیف دوامی و ردیف طاهرزاده اشاره کرد. اما اتفاق بهتر در زمینه ردیف زمانی رخ داد که علینقی وزیری برای اولینبار آن را به شکل نت درآورد که یکی از دلایل همه ماندگاری ردیف همین اتفاق است. درویشخان، یکی دیگر از اساتید موسیقی ایرانی نیز این مقوله مهم در موسیقی ایرانی را از چهارچوب دربار خارج کرد و اینگونه بود که عموم موسیقیدانان به مرور آن را فراگرفتند و در اجرای آثارشان از آن بهرهمند شدند.
البته باید گفت، طی این سالها مقوله ردیف مخالفانی هم داشته که تعدادشان معدود بوده است. این دسته از افراد معتقدند ردیف بدعتی است که از ظرافتهای نظری موسیقی ایرانی غافل مانده و فاقد جزییات لازم است. مشخصا این انتقاد مورد موافقت اساتید و هنرمندان موسیقی ایرانی قرار نگرفته و نظریهای مطرود است. موافقان و مدافعان ردیف که تعدادشان بسیار بیشتر است نیز این مقوله را نشانهای از پویایی در موسیقی ایرانی میدانند که نظریه به مراتب درستتری است.
اهمیت آواز در موسیقی ایرانی از گذشته تاکنون
در این میان نمیتوان اهمیت و نقش آواز را از موسیقی ایرانی را نادیده گرفت، چراکه چه بخواهیم چه نخواهیم آواز بخشی جدایی ناپذیر از موسیقی ایرانی است. درست است که خوانندگان موسیقی اصیل طی سالهای اخیر آنطور که باید به آواز نپرداختهاند و بیشتر به خوانش و اجرای تصنیف تمایل دارند اما آواز در موسیقی ایرانی همچنان حائز اهمیت است. در همین راستا باید گفت آواز نیز در موسیقی ایرانی، وضعیتی تفکیک شده و مشخص دارد و مانند دستگاهها دارای بخشبندیهایی است. آواز همانطور که از ظاهر آن مشخص است، در کلام به معناى «صوت»، «نغمه»، «بانگ» یا آهنگی است که کلام دارد. در واقع آواز جزء مستقلى از دستگاههاى موسیقى ایرانى است که گوشههای مختلفی دارد.
دستهبندی آوازها در موسیقی ایرانی به این شکل است: آوازهای متعلق به دستگاه شور عبارتند از آواز بیات ترک یا بیات زند که شامل شانزده گوشه است. آواز ابوعطا که شامل هفده گوشه است. آواز افشاری که شامل هجده گوشه است. آواز دشتی که شامل بیست و دو گوشه است. بیات کرد نیز یکی دیگر از مایههای آوازی است و شامل هفت گوشه است. آواز بیات اصفهان (شامل 17 گوشه) و آواز شوشتری (شامل هفت گوشه) نیز از متعلقات دستگاه همایون هستند.
توجه نسل امروز به مقوله ردیف
با وجود توجه ویژهای که استادان موسیقی ایرانی به ردیف دارند اما با این حال هرچه گذشته از توجه علاقمندان موسیقی ایرانی به این مقوله کاسته شده است. وجود انواع سبکها و توجه بسیار به موسیقیهای پرزرق و سطحی توسط فعالان امروزی باعث شده هنرجویان و علاقمندان گرایش چندانی به موسیقی ایرانی نداشته باشند. آن تعداد معدود نیز تمایلی به یادگیری ردیف ندارند به این دلیل که آن را مقولهای بسیار دشوار میدانند که مشمول تمرینات و مستمر بسیار است. از طرفی برخی معلمان موسیقی در آموزشگاهها نیز اصراری به تدریس ردیف ندارند یا اینکه آن را نه بر اساس منابع موثق که طبق سلایق و برداشتهای خود به هنرجویان آموزش میدهند. کاستی دیگر اینکه ردیفهای موجود با تمام سازهای ایرانی مطابقت ندارند و این کاستی به تلاش هنرمندان و اساتید معاصر مرتفع خواهد شد. کمبود منابع مکتوب نیز مشکل دیگری است که همواره وجود داشته و حال با دشوارتر شدن روند چاپ و نشر به (دلیل گرانی کاغذ و دیگر مسائل) شکل جدیتری به خود گرفته است. لازم به یادآوری است میراث فرهنگی ردیف را به عنوان میراث ناملموس در سازمان یونسکو ثبت کرده است که این اتفاق نشان از اهمیت موضوع دارد.
اما هنرمندان، مدرسان و اساتید موسیقی درباره وضعیت ردیف در موسیقی امروز و اهمیت آن در موسیقی ایرانی چه نظری دارند؟ برخی از هنرمندان و فعالان عرصه موسیقی دراینباره با ایلنا گفتگو کردهاند که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
مسعود شعاری:
نسلهای جدید به مقوله ردیف توجه دارند و بر اهمیت آن واقف هستند
مسعود شعاری (آهنگساز و نوازنده سهتار) یکی از هنرمندان و استادان معتبر موسیقی ایرانی است. او موسیقی را از کودکی با فراگیری سنتور نزد منیژه علیپور آغاز کرده و سپس نزد داریوش طلایی نوازندگی سهتار را یاد گرفته و در اوائل دهه شصت ردیف موسیقی ایرانی و نوازندگی تار را از استاد محمدرضا لطفی آموخته و مدتی نیز شاگرد احمد عبادی بوده است.
شعاری درباره اهمیت مقوله ردیف در دنیای امروز نظر متفاوتی دارد: به نظرم نسلهای جدید و هنرجویان به مقوله ردیف توجه دارند و بر اهمیت آن واقفند، اما واقعیت این است که عجله دارند و میخواهند سریع به نتیجه برسند؛ در صورتیکه موفقیت در عرصه موسیقی بدون تلاش و پختگی میسر نخواهد شد. رسیدن به پختگی لازم نیز بدون صرف زمان و گذشت سالیان امکانپذیر نیست. از طرفی موسیقی دستگاهی ادبیات، ساختار و قوانین خاص خودش را دارد و همه این مولفهها طی گذر زمان به تکامل و پختگی میرسند.
پریچهر خواجه:
شناخت درست «ردیف» منجر به مهمترین اتفاق یعنی «بداههنوازی» و خلاقیت میشود
پریچهر خواجه (نویسنده، مدرس و نوازنده ساز قانون) یکی از هنرمندانی است که در زمینه تالیف و نگارش آثار مکتوب و شنیداری نیز دستی بر آتش دارد. او که سال گذشته آلبوم «ردیف میرزاعبدالله برای ساز قانون» را با روایت نورعلی برومند تنظیم و اجرا کرده درباره اهمیت این اثر میگوید: اجرای درست و دقیق موسیقی ایرانی، به ویژه در امر بداههنوازی و بداههخوانی مستلزم آشنایی و اشراف به این هنر است و این مهم، مطلبی است که همواره بزرگان این هنر بیبدیل بر آن توصیههای اکید داشتهاند. در میان آثار بهجای مانده در این زمینه میتوان به ردیف مدون و معتبر میرزا عبدالله اشاره کرد که یکی از جامعترین و شاخصترین منابعی است که امروزه اکثریت قریب به اتفاق موسیقیدانان ایران به آن استناد میکنند.
خواجه درباره مقوله ردیف و اهمیت آن اعتقاد دارد: ردیف به عنوان رپرتوار اجرایی موسیقی ایرانی اهمیت دارد، چراکه شناخت درست آن منجر به مهمترین اتفاق زندگی یک نوازنده، یعنی بداههنوازی و خلاقیت میشود که اساس موسیقی مشرق زمین است.
صمد برقی:
تدریس ردیفهای مهم به هیچ عنوان ازسوی اساتید، جدی گرفته نمیشود
کمانچهنوازان کمتر سراغ ردیف استاد ملک میروند
یکی از اتفاقات مهم برای نوازندگان سازهای کششی یادگیری ردیفهای بزرگان موسیقی کشور است
صمد برقی (مدرس موسیقی و نوازنده ویلون و کمانچه) نیز مقوله ردیف را در موسیقی ایرانی بسیار با اهمیت میداند. او میگوید: یکی از مشکلات موجود، عدم اطلاع و اشراف نسبت به ردیفها و نحوه استفاده از آنهاست.
همانطور که گفته شد یکی از معضلات این است که ردیفهای موجود برای تمام سازهای ایرانی مناسبت نیستند که صمد برقی در این رابطه و اهمیت ردیف برای نوازندگی بهتر ساز کمانچه میگوید: یکی از مشکلات این است که مثلا ردیف میرزا عبدالله بیشتر برای سهتار مناسب است تا کمانچه و بسیاری تصورشان این است که در کمانچه هم باید به سراغ این ردیف بروند که درست نیست. به نظرم، ردیف میرزا عبدالله چیزی مانند ضرب و تقسیم است و هنرجو باید آن را یاد بگیرد تا بوسیله آن چهارچوب گوشهها در ذهنش بماند. این ردیف برای سازهای کششی فاقد جزییات و ریزهکاریهاست و قطعا لازمه موفقیت نوازنده سازهای کششی، اشراف بر ظرافتها و ریزهکاریهاست.
او ادامه میدهد: یکی از اتفاقات مهم برای نوازندگان سازهای کششی، توجه به جزئیات، ظرافتها، ریزهکاریها و لزوم یادگیری ردیفهای بزرگان موسیقی کشور است. نوازنده سازهای کششی باید تحریرهای ردیف استاد صبا را دنبال کند و ردیف استاد تجویدی دوره عالی آن نوازنده محسوب میشود. حتی نوازنده سازهای کششی باید بیشتر به ردیفهای آوازمحور بپردازد
برقی که خود مدرس موسیقی است و در زمینه دو ساز ویولن و کمانچه به تربیت شاگردان بسیاری پرداخته، درباره شیوه و متد آموزشی خود و روالی که برای آموزش شاگردانش در نظر دارد، نیز اینگونه میگوید: به عنوان معلم موسیقی برای اینکه ملودی دستگاهها در ذهن هنرجویان بماند و شکلی درست به خود بگیرد، با همان ردیف میرزا عبدالله نیز موافقم، اما ردیف میرزا عبدالله در حد دوم راهنمایی است و آن پیچیدگیها و ظرایف عجیب و غریب ردیفهایی چون ردیف استاد صبا و تجویدی را ندارد.
برقی در تکمیل صحبتهایش اذعان میکند: جای تأسف دارد که طیف بسیاری از کمانچهنوازان، ردیفهای استاد صبا و تجویدی و دیگر ردیفهای مختص به سازهای زهی را نزدهاند و میتوانند آنها را به دیگران نیز انتقال دهند که این مشکل نیز کم و کیف ساز کمانچه را تحت تاثیر قرار داده است.
سرپرست و موسس گروه موسیقی «خنیاگران خیام» درباره شیوه تدریس در آموزشگاهها و دانشگاهها و توجه به متدهای درست آموزشی توسط استادان و مدرسان نیز توضیح میدهد: باعث تاسف است که نه تنها در آموزشگاههای هنری، بلکه در دانشگاههای درجه یک نیز به شیوه درست آموزش کمانچه اهمیتی داده نمیشود و تدریس ردیفهای مهم به هیچ عنوان ازسوی اساتید، جدی گرفته نمیشود به همین دلیل و به دلیل تصمیمات نادرست و شیوههای آموزشی غلط توسط همان استادان در راس، به جرات میتوان گفت بسیاری از استعداد های ما می سوزند و از بین خواهند رفت و در صورت ادامه این روند شاهد گستردگی بیشتر و اتفاقات بدتری نیز خواهیم بود.
وی درباره دلایل این اتفاق میگوید: یکی از بزرگترین دلایل بروز این کاستی و عدم توجه به ردیفهای سازهای زهی که از بزرگان ما بهجا مانده، تفکر حاکم بر موسیقی امروز است. متاسفانه افرادی در رأس امور قرار دارند که میگویند، کمانچهنوازان، ردیف میرزا عبدالله، حسینقلی و حتی ردیف استاد شهنازی را بزنند حال آنکه کمتر کسی سراغ ردیف استاد ملک میرود و ردیف هنرمندی چون تجویدی که از بقیه ردیفها پربارتر است، مورد توجه نیست. موضوع جالب اینکه، اگر آثار استاد بدیعی را گوش دهید، خواهید دید بسیاری از ردیفهای او متعلق به تجویدی است.
مازیار محمدی:
اگر بگوییم هنرجوی موسیقی ایرانی باید هفت سال ردیف کار کند دچار دلزدگی میشود
بیان ساده ردیف و مقولات مهم در یادگیری آنها موثر است
مازیار محمدی (آهنگساز و نوازنده سه تار و عود) هنرمندی جوان است که علاوه بر فعالیتهای تولیدی و اجرایی، دغدغه پژوهش دارد و چندی پیش کتاب «هفتگاه موسیقی ایران؛ بازجستی در مبانی نظری» را توسط انتشارات «شولا» منتشر کرده است. او در بخشی از صحبتهایش درباره ردیف و دشواری آن میگوید: یکی از اتفاقات مهم بیان موضوعات مهم با زبانی ساده است که در کتاب «هفتگاه موسیقی ایران» به این موضوع توجه کردهام. بیان مسائل با زبان ساده باعث میشود آموزش برای هنرجوی موسیقی ایرانی که تازه شروع به آموختن کرده، سهل و راحت شود. گاه پیش میآید که مثلا به هنرجو میگویند شما باید هفت سال ردیف کار کنی! طبیعی است که هنرجو با شنیدن چنین جملهای بترسد و دچار دلزدگی شود.
محمدی در تکمیل صحبتهایش میگوید: در موسیقی ایرانی عمل از نظر دور شده و همین اتفاق آن را پیچیده کرده است. اتفاق مرسوم این است که برخی استادان و مدرسان، آموزش موسیقی ایرانی را با دستگاههای مختلف شروع میکنند؛ برخی با «ماهور»، دیگری با «شور» و یکی دیگر با «چهارگاه». این رفتارها و شیوهها دلیل علمی ندارد و صرفا سلایق شخصی هستند! به نظرم این ضعف است. یا اینکه برخی مقامها در طول تاریخ از موسیقی ما حذف شدهاند، مانند مقام «راست» که در کتابم به آن پرداختهام.
بهاره فیاضی:
هنرجویان پس از یادگیری اجباری ردیفها دیگر به سراغ یادگیری ردیفهای دیگر نمیروند!
اغلب هنرجویان بیشتر طالب شهرت هستند و برای رسیدن به این جایگاه باید ردیف یاد بگیرند
بهار فیاضی (موسیقیدان، نوازنده، مدرس و سرپرست گروه موسیقی نوبهار) که طی سالها و دهههای گذشته از دانش بزرگانی چون حسین علیزاده، ارشد طهماسبی و زندهیاد محمدرضا لطفی بهره برده و در گروه بانوان «شیدا» به سرپرستی او نوازنده، یکی دیگر از هنرمندانی است که علاوه بر فعالیتهای تولیدی و اجرایی در زمینه تدریس و آموزش نیز فعال است. او درباره عدم علاقه و اشتیاق نسلهای جدید به مقوله ردیف میگوید: هنرجویان پس از آنکه یکی از ردیفها را به اجبار میآموزند دیگر به سراغ یادگیری ردیفهای دیگر نمیروند. اغلب هنرجویان بیشتر طالب شهرت هستند و فکر نمیکنند که برای رسیدن به این جایگاه ناچار از آموزش ردیف هستند این وضعیت در هنرستانها هم وجود دارد که با وجود تاکید زیاد معلمان به مقوله ردیف بازهم عدهای صرفا به دنبال گروهنوازی هستند و تنها اجرای گروهی برای آنها جذاب است.
فیاضی با اشاره به اینکه طی دوران حضورش در کلاسهای زندهیاد لطفی، دوره کامل ردیف، تحلیل ردیف و دیگر مباحث تخصصی را آموخته، درباره یادگیری مقوله ردیف توسط خودش میگوید: اولین معلم اصلی من که نوازندگی تار را از ایشان آموختم آقای ارشد طهماسبی است. حدود هشت سال نزد ایشان بودم و تمام ردیفها و تکنیکها را از ایشان آموختم. در آن مقطع ردیف میرزا عبدالله را فرا گرفته بودم و پس از ورود به دانشگاه و پس از آنکه در جشنواره موسیقی دانشجویان اول شدم، ردیف استاد شهنازی را از آقایان پیرنیاکان و داریوش طلایی فرا گرفتم.
بهاره فیاضی که در هنرستان موسیقی مشغول تدریس است، درباره اهمیت مقوله ردیف نزد هنرجویان میگوید: در این مرکز آموزشی بچهها به طور جدی ردیف کار میکنند. در هنرستان موسیقی پسران نیز وضعیت به همین شکل است و هنرجویان طی تحصیل در دانشگاهها نیز ادامه مبحث ردیف را میآموزند.
پری ملکی:
هیچ خوانندهای نمیتواند «ردیف» و اصالتهای موسیقی ایرانی را نادیده بگیرد
پری ملکی (مدرس و آوازخوان موسیقی ایرانی) بیشک یکی از پیشگامان و نوآواران موسیقی بانوان ایران است. او در دهه هفتاد باوجود محدودیتهای بسیار گروه موسیقی بانوان «خنیا» را تشکیل داده، آواز سنتی را نزد هنرمندانی چون محمود کریمی، نصراله ناصرپور و علی جهاندار آموخته و طی سالها و دهههای گذشته مستمرا در زمینه آموزش فعال بوده و شاگردان متعددی را تربیت کرده است. ملکی درباره اهمیت ردیف در موسیقی ایرانی میگوید: واقعیت این است که هیچگاه نمیتوانیم منکر ردیف و اصالتهای موسیقی ایرانی شویم و هیچ خوانندهای نمیتواند این دو مقوله مهم را نادیده بگیرد بنابراین برای تولید آثار درخور و ماندگار باید بر اساس مولفهها و عناصر موسیقی ایرانی پیش برویم.
به گفتهی ملکی؛ در حال حاضر به علت نادیده گرفتن ردیف و بسیاری از عناصر و مولفهها، حتی آثار خوانندگان بزرگ نیز تأثیری بر شنونده نمیگذارد و به اصطلاح شنونده را تکان نمیدهد. به دیدن فلان کنسرت میرویم و پس از اتمام برنامه انگار نه انگار اتفاقی افتاده است. یا اثری را میشنویم بیآنکه احساسی جدید در ما ایجاد کند.
سیامک جهانگیری:
«ردیفخوانی» تنها چند ملودی ساده جهت اجرا و حفظ شدن نیست
سیامک جهانگیری (نوازنده نی و آهنگساز) یکی دیگر از اهالی موسیقی ایرانی است که دغدغه موسیقی ایرانی دارد و با افراد و گروههای متعددی همکاری کرده است. او طی سالهای گذشته کتابهای «۲۴ «چهارمضراب از استاد ابوالحسن صبا»، «تدوین، آوانویسی و اجرا برای ساز نی»، «ردیف آوازی به روایت استاد محمود کریمی» دفتر اول و دوم و ««همنواز» را تالیف منتشر کرده، چندی پیش هم «ردیف میرزاعبدالله؛ به روایت نورعلی برومند » را توسط انتشارات ماهور منتشر کرده است.
جهانگیری درباره اهمیت مقوله ردیف در موسیقی ایرانی میگوید: وقتی ما به ردیف میپردازیم، در واقع با یک سیستم ساختاری در موسیقی روبرو خواهیم شد. یعنی ردیف خوانی تنها چند ملودی ساده جهت اجرا و حفظ شدن نیست؛ بلکه دستور زبان موسیقی است که دارای جزئیاتی است که اگر درست شنیده و اجرا نشوند، بیان موسیقایی درستی از آن حاصل نمیشود.
او درباره نحوه آموزش ردیف به هنرجویان نیز اعتقاد دارد: قبل از شروع ردیف باید متدی طراحی شود که هنرجو قبل از رسیدن به این ساختار بتواند این اجزا را بشناسد، بنوازد و درکی از آن داشته باشد.
حاتم عسگری:
موسیقی ما محدود به ردیف میرزا عبدالله نیست
حاتم عسگری (ردیفدان، مدرس آواز ایرانی و کارشناس موسیقی مذهبی) است که از سال 1355 مشغول تدریس آواز است و از اوائل دهه شصت به جمعآوری ردیفهای آوازی موسیقی ایرانی پرداخته است. او طی سالها و دهههای گذشته شاگردان بسیاری را تربیت کرده است. مسئولیت بخش پژوهش موسیقی تالار وحدت، مسئولیت امور پژوهشی موسیقی مذهبی ایران و عضویت در شورای ارزشیابی هنرمندان در وزارت فرهنگ، برخی از سوابق مدیریتی حاتم عسگری است. با یادآوری اینکه او در سال 1396 دوره اول ردیف آوازی را با همراهی مراد ملکمنصور (نوازنده سهتار) منتشر کرده است. او درباره کلیت موسیقی ایرانی میگوید: ما باید تکلیف موسیقیمان را روشنتر کنیم؛ واقعا موسیقی ما به این محدودیت و تنها شامل ردیف میرزا عبدالله نبوده است. ما چندین هزار سال سابقه موسیقی داریم که در انواع مختلفی دستهبندی میشود.
عسگری درباره دلایل انتشار کتابش نیز میگوید: هدف من از انتشار «ردیف آوازی» این است که هنرجویان موسیقیمان را بفهمند و دستگاه و آواز و گوشه را نیز به خوبی متوجه شوند. من دوره دوره اول «ردیف آوازی» را در یازده قسمت (شامل 5 آواز و 6 دستگاه به غیر از دستگاه راستپنجگاه) اجرا کردم که برای یادگیری هنرجویان مبتدی به صورت سادهتری اجرا شده است.
حسین مهرانی:
ردیف به تکنیک و داشتههای تئوری نیاز دارد
ردپای ردیف را میتوان در موسیقی پاپ هم دید
حسین مهرانی (نوازنده، آهنگساز و مدرس دانشگاه) یکی از هنرمندانی است که طی سالهای فعالیتش علاوه بر فعالیتهای تولیدی و اجرایی همواره دغدغه آموزش داشته و آثاری را نیز به رشته تحریر درآورده است. او که از محضر اساتیدی چون جهانشاه صارمی، شجاع الدین شکرلو، سیامک بنایی، بهمن رجبی، حسین علیزاده و هوشنگ ظریف بهره برده، کتاب دو جلدی «ردیف میرزا عبدالله» را در کارنامه دارد. مهرانی درباره اهمیت یادگیری مقوله ردیف توسط هنرجویان و دانشجویان میگوید: ردیف در واقع رپرتوار محسوب میشود و رپرتوار در تمام دنیا وجود دارد. در موسیقی دنیا هر نوازنده رپرتوار خاصی را از یک دوره یا یک آهنگساز مینوازد. مثلا زمانی که میخواهند از نوازندگان امتحان بگیرند میگویند رپرتوارت چیست؟ در ایران نیز این رویه وجود دارد. مثلا رپرتوار میرزا عبدالله یا شهنازی یا آقا حسینقلی و دیگران.
او اعتقاد دارد: ردیف چندین بخش دارد که یکی از آنها تکنیک است و به نظرم در حال حاضر نوازنده به این مقوله بیشتر نیاز دارند. یعنی ممکن است نوازندهها از ردیف چیزی نفهمند و متوجه نشوند که در ردیف چه اتفاقاتی رخ میدهد، اما واقعیت این است که آنها تلاش میکنند ردیف را به صورت سینه به سینه، صحیح بزنند. بخشی که مربوط به درک ردیف است به داشتههای تئوری نیاز دارد و من برای آن وقت بسیاری صرف کردهام.
مهرانی با تاکید بر اینکه در تمام آثار آهنگسازان، حتی آنهایی که در سبک پاپ فعالیت میکنند، ردپای ردیف قابل مشاهده است، درباره نحوه آموزش ردیف به شاگردانش نیز اینگونه میگوید: در اینباره نظریهای دارم و بر همان اساس هنرجویان و دانشجویان را آموزش میدهم. در واقع آنالیز ردیف که به همراه آموزش ردیف اتفاق میافتد به حفظ و درک موضوع کمک خواهد کرد. مرحله دیگر در یادگیری ردیف که هنرجو باید آن را حفظ شود، حین ملودیپردازی به کمک او خواهد آمد. یعنی او میتواند از داشتههای خود (که با یادگیری و حفظ موتیفهایی که در ردیف آموخته و من آنها را در کتابم نامگذاری کردهام) در آهنگسازی استفاده کند.
وی که کتاب دو جلدی «ردیف میرزا عبدالله» را به رشته تحریر درآورده، درباره اهمیت این ردیف توضیح میدهد: در ارائه ردیف میرزا عبدالله نظرات شخصی بسیاری اعمال شده است. از آنجا که این ردیف مرجع محسوب میشود و دانشگاهها نیز بر اساس همان از دانشجویان امتحان میگیرند، همیشه آن نظرات شخصی باعث سردرگمی دانشجویان و هنرجویان میشود. لذا کتاب «ردیف میرزا عبدالله» در این زمینه مزیتهایی دارد.
او ادامه میدهد: زمانی که انتشارات «ماهور» نگارش کتاب را به من پیشنهاد داد از من خواست آن را به روایت خودم بنویسم زیرا سالهاست آن را تدریس میکنم و آثار دیگران را نیز خودم نواختهام و این موارد باعث شده که ردیف میرزا عبدالله را تکنیکی بزنم. اما من این کار را نکردم، زیرا تصورم این بود که اثر من نیز به دیگر روایتها میافزاید. در صورتی که این ردیف توسط نورعلی برومند روایت شده و این در حالی است که هنوز نوشتهای از او در اختیارمان نیست؛ یعنی هنوز نمیدانیم آقای برومند این ردیف را چگونه نواخته است!