یادداشتی از شکرخدا گودرزی؛
هنرِ ابزاری در دستان سیاستمدارها در گردش است
شکرخدا گودرزی (نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر) معتقد است اگر هنر کارکرد ابزاری داشته باشد در اینصورت هنرمند به جای اینکه منتقد باشد مرید است و در پی کاسبی. اینجاست که هنر از مسئولیتش شانه خالی میکند و ابزاری میشود برای فریب و ریا.
"هنر ابزاری یا ابزار هنری؟..." خب هنر باید با بومیت، فرهنگ و هویت یک ملت همراه باشد. بدیهیست این برای هنرمند مسئولیت میآورد، مسئولیت عین آزادیست. رابطهی مسئولیت و آزادی یک رابطهی تنگاتنگ و جدا ناشدنیست. آزادی این نیست که ما را به برهنگی برساند، خیر! آزادی این است که ما را به مقابله با فساد و دروغ و دورویی بکشاند. اینجاست که ابزار به کمک هنرمند میآید تا از مسئولیتش در برابر آزادی دفاع کند. تا به مقابله با آن چه انسان را در معرض فرار از مسئولیتپذیریاش نامیده میشود مسلحتر کند. پس ابزار هنری به مثابه قلم عمل میکند. قلم مسئولیتپذیر است در برابر انسان، آزادی و خود مسئولیت! بنابراین آزادی در این خلاصه نمیشود که ما چقدر برای عریان کردنها وقت میگذاریم و مبارزه میکنیم بلکه چقدر وقت میگذاریم که برای عدالت و مقابله با دروغ ایستادگی کنیم. به واقع هنر ابزاری سعی میکند ریا کاری کند و ذهن جامعه را از عدالت و مبارزه با فساد و دوررویی دور کند و به حاشیهها توجه کنند. بنابراین به جای اینکه منتقد باشند مرید هستند و در پی کاسبی. اینجاست که هنر از مسئولیتش شانه خالی میکند و ابزاری میشود برای فریب و ریا.
مسئولیتپذیری و آزادی رنگ عوض میکنند و دستهبندی و مافیا بازی و فامیلی جای استعداد و قابلیت را میگیرد. در اصل هنر ابزاری میشود برای توجیه هر آنچه که عادی شده در جامعه، اگه رشوه، فساد، دروغ جزئی از رفتاری شده که زیر پوست جامعه جریان دارد. هنر ابزاری این ارزشها را توجیه میکند. چرا؟! چون برای همین توجیه پول میگیرد. برای همین حاشیهسازیها درست شده و قرار است حقیقت را وارونه نشان دهد. دیگر مسئولیت در هنر ابزاری جایی ندارد. وطن و سرزمین بیمعنا میشوند. بیهویتی و بیمسئولیتی به امری عادی تبدیل میشوند و هنر ابزاری با چنین چشماندازی آرام آرام قدرت گرفته و به رفتار مسلط تبدیل شده، قدرت گرفته و جای پای خودش را محکم میکند. دلیل اصلی این است که رگ خواب نزدیکی به قدرت را پیدا کرده و هنر را ابزاری کرده برای اجرای خواستههای مراکز قدرت!
هنر ابزاری عدهای دلال پرورش داده که در مواقع مختلف پشت برخی کمپینها و شعارهای فریبنده خودشان را پنهان کرده و در مواقعی که نیاز بازیهای مختلف از جمله بازیهای سیاسی هست سعی میکنند چهرههایی را که ساختهاند به میدان بکشانند و از اقبال عمومی که برای چهرهها به مدد رموز ستارهسازی ایجاد شده، بهره ببرند و افکار عمومی را تهییج کنند. در همین راستاست که با سیاست بازها همراه میشوند و در متینگهای انتخاباتی آنها شرکت میکنند و سعی میکنند افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند. با این تفاوت که فرد سیاست پیشه بعد از پیروزی یادش میرود که چه وعدههایی داده بود اما هنرمندی که همراه و در کمپین فرد سیاست پیشه بوده در برابر افکار عمومی قرار میگیرد و چیزی نمیگذرد که از کردهی خود ابزار پشیمانی میکند، اما دیگر سودی به حال جامعه ندارد و کار از کار گذشته است.