خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از شکرخدا گودرزی؛

هنر ابزاری یا ابزار هنری؟!

هنر ابزاری یا ابزار هنری؟!
کد خبر : ۱۰۵۷۴۵۲

شکرخدا گودرزی (نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر) معتقد است اگر هنر کارکرد ابزاری داشته باشد در این‌صورت این هنر به عنوان یک ابزار کمکی عمل می‌کند که مشکل یک پدیده (فنومن) یا سوژه حل شود و دیگر دارای آن فرهیختگی، بلند پروازی و آرمانگرایی نیست.

"هنر ابزاری یا ابزار هنری؟!..." با یک جابجایی ساده کل مفهوم تغییر پیدا می‌کند. این ویژگی را خیلی از لغات ندارند ولی جالب است در عرصه‌ی فرهنگ و هنر این گونه است. با یک جابجایی همه چیز تغییر می‌کند.

هنر ابزاری، هنر را تا سطح یک ابزار پایین می‌آورد، پس هنر ابزاری می‌شود برای هر پدیده یا ایده‌ای! در اصل هنر معنای متعالی‌اش را از دست می‌دهد و تبدیل به شئ می‌شود. شئ را می‌شود به راحتی خرید، فروخت، بازار سیاه برایش ایجاد کرد، با آن دلالی کرد و… در اصل هنر ابزاری، هنری‌ست که قرار است به عنوان یک ابزار کمکی عمل می‌کند که مشکل یک پدیده (فنومن) یا سوژه حل شود. بنابراین هنر دیگر دارای آن فرهیختگی، بلند پروازی و آرمانگرایی نیست. هنر قرار نیست موجب تغییر در جامعه شده یا سپهر نگاه و معیارهای پیش پا افتاده یک جامعه را تغییر داده و موجب بالا رفتن حس زیبایی‌شناسی و اعتلای روحی جامعه شود. در چنین نگرشی، هنر ابزاری‌ست که نیازها و عطش‌های مقطعی را برطرف کند نه اینکه تاثیری درازمدت و عمیق بر جای بگذارد، در واقع هنر ابزاری‌ست که به عنوان مسکنی مقطعی عمل کرده و به‌جای ترسیم چشم‌انداز و جاودانگی، نیازهای کلیشه‌ای، خواسته‌های به فرموده، و سفارش‌های مورد نیاز سفارش‌دهنده را تولید می‌کند. پس هنر آن زایش خلاقه و دنیای پر از رمز و راز و ناشناخته را نمی‌آفریند بلکه آنچه را دیکته شده با ترفندها و شگردهایی که یک شعبده باز از آستینش کبوتری را بیرون می‌آورد در پی ساخت اثری ست که بیشتر به یک تردستی و شعبده و سرگرمی نزدیک است تا یک اثر بی‌نظیر و جاودانی، خب طبیعی‌ست در چنین سیستمی هنرمندش باید شعبده باز و مقلد و بی‌استعداد اما زبان باز و دارای حماقتی واقعی و غیرخلاق باشد تا یک مولد شگرف. چنین افرادی بیشتر زبان شعبده، تقلید، کپی‌برداری و سرگرمی را بلدند تا آفرینش اثری اصیل، که راهی به اندیشه برده و عواطف عمیق انسانی را تحریک کنند. اینان در اصل به‌جای زبان آفرینش هنری زبان زد و بند هنری را می‌شناسند. چنین افرادی به دنبال موج سواری هستند. این موج باتوجه به تغییرات جامعه و نیاز منابع مولد قدرت و ثروت، هنر را ابزاری می‌کنند برای تولید هنر سطحی، فاقد اندیشه و کسب و کار.

خب چنین افرادی بیشتر دلال هنری هستند تا آفرینشگر هنری! اثر تولید شده‌ی اینان نه پرسشگر است و نه متعهد!

این یادداشت در پی آن نیست که از نظریه‌ی هنر برای هنر دفاع کند! خیر! این سلسله یادداشت در پی آن است که ابزار لازم را به مدد بگیرد برای خلق یک اثر که با تمدن، هویت، بومیت، ملیت و فرهنگ جامعه مرتبط باشد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز