یادداشتی از عبدالرحمن حسنیفر؛
کارآمدی و دهه فجر انقلاب
عبدالرحمن حسنیفر (عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) در یادداشتی مینویسد: امروزه مبناهای مقایسه متنوع شده. یک مبنای مقایسهی کلی، مقایسه با کشورهای دیگر است و مبنای دیگر مقایسه، مقایسه استانی است و مبنای دیگر، مقایسههای فردی است که هر کسی در هر سطحی ممکن است خود را با هم ردیفهای خودش مقایسه کند.
انقلاب ۵۷ حتما حاصل «اراده» و «شرایطی» بوده است که در نهایت دست تقدیر آن را برای جامعه ایرانی رقم زده است. بیتردید همه عوامل «ساختاری» و «کارگزاری» آن موجود بوده که تحقق پیدا کرده است؛ هم «اراده و خواست انقلابیون» و هم «زمینه و بستر موجود» در پیدایش آندخیل بوده است. دهه فجر که از آمدنامامخمینی تا پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن را شامل میشود، حتما مناسبت مهمی در تاریخ معاصر ایران به حساب میآید. تبلور عینی این مناسبت مهم، پیروزی با ظهور شعارهایی چون حس «بوی گل سوسن و یاسمن» و احساس رفتن «دیو» و آمدن «فرشته» با هدف تحقق «بهار آزادی» و بهبود اوضاع بوده است. اما مسئله این است که نمود این جشن و مناسبت ملی از جنس سیاسی باید چگونه باشد؟ شیوهای که تا به حال در مورد برنامههایدهه فجر بوده عموما بیان ویژگیهای بد و ناپسند دوره محمدرضا شاه بوده است که به نظر میآید با گذشت بیش از ۴ دهه از این واقعه و ظهور اتفاقات و تغییرات متنوع و زیاد در داخل و خارج ایران، این دوره باید فرصتی برای بررسی شعارها و آرمانها و مقایسهبا عملکرد چند دهه نظام بعد از انقلاب باشد؛ حال آنکه اینگونه نیست.
به نظر میآید مهمترین مسئلهای که باید بعد از گذشت ۴دهه از وقوع انقلاب روی آن دست گذاشت مسئله «حکمرانی» باشد. مسئله حکمرانی نیز باید در نسبت با «کارآمدی» دیده شود.
مطمئنا «کارآمدی»، امری نسبی است و تابع مقایسه و مبتنی بر آمار و شواهد است. در مورد مقایسه باید گفت اگر زمانی مبنای مقایسه دوره قبل از انقلاب بود- که البته تا حدی همدرست بوده و هست- مشروط به اینکه با گذشت زمان، «نگاه تاریخی» لحاظ شود و نه صرفا حب وبغضهای شخصی و گروهی. اما باید گفت امروزه مبناهای مقایسه متنوع شده است؛ امروزه یک مبنای مقایسهی کلی، مقایسه با کشورهای دیگر است که مثلا دیگران در این ۴ دهه چه بودند و الان چه شدند؛ از کشورهای دور گرفته تا کشورهای نزدیک میتوانند در این مقایسه قرار گیرند. مبنای دیگر مقایسه، مقایسه استانی است که در این مدت کدام استانها بیشتر و کدام یک کمتر پیشرفت کردند تا عدالت رعایت شود؛ مبنای دیگر، مقایسههای فردی است که هر کسی در هر سطحی ممکن است خود را با هم ردیفهای خودش مقایسه کند و در نهایت این مبنا که هر کسی وضع حال و آینده خود را با عطف توجه به دهههای عمرش در نظر میگیرد و برداشت و احساس رضایت یاعدم رضایت خود را اعلام میکند.
صحبت از میزان و حس موفقیت در هر نوع مقایسهای، کار راحتی نیست؛ نیاز به انباشت و در اختیار داشتن آمار و ارقام دارد اما از منظر استراتژیک و معطوف به بهبود بخشیدن به اوضاع برای تحقق کارآمدی چند نکته را که بیشتر جنبه راهبردی دارد، میتوان مطرح کرد که به نظرم مهم هستند و متناسب با دهه فجر انقلاب است:
۱- بواسطه نقطه شروع نظام فعلی که مبتنی بر انقلاب یعنی قیام و مطالبه مردم بوده است، دیدن حایگاه مردم در حکومت فعلی مهم است؛ به عبارت دیگر اگر مبنای حکومت، مبتنی بر مشارکت مردمی است قاعدتا باید مردم در همه اجزا آن به صورت کیفی، حضور عاملیت گونه داشته باشند.
۲-تحقق میزان توانایی و ضعف یک نظام مردمی با ارزیابی عملکرد از جانب خودشان صورت میگیرد. اگر مردمی احساس کنند که در پیشبرد نظام منتسب به خودشان دخیل نیستند از آن فاصله میگیرند.
۳- موقعی که از نظام مردمی صحبت میشود مطمئنا در معنای «ملی» آن مورد نظر است و همه اقوام، مذاهب از زنان و مردان را دربرمیگیرد.
۴- بخش انرژیزای جامعه مبتنی بر دو بال «آگاهی» و «اراده» است که آگاهی را علم و تجربه رقم میزند و اراده هم توسط نیروی جوانی محقق میشود.
۵-نقد و انتقاد و نه تخریب میتواند در راستای کارآمدی باشد و این از طریق طراحیو بهرهگیری از سازوکارهای موجود محقق میشود.
۶- هر وضعیت قدرت گونهای دوطرف دارد، طرفی که قدرت بیشتر دارد باید در پیشبرد کارها از عدالت و انصاف خارج نشود و این خارج نشدن از خط عدالت و انصاف با در نظر داشتن عقلانیت است.
۷- تصمیم گیران یک جامعه باید همیشه به موقع و مبتنی بر مصالح و منافع عمومی تصمیم بگیرند که اگر اینگونهنباشند خطرات فراوان دارد.
۸- نقش نخبگان در شناسایی و ایفای نقش نخبگانی خود در موقعیتهای متفاوت علیالخصوص موقعیتهای صعب و سخت مهم است.
۹-هر جامعهای با گذشت زمان در حال تحول است و این باعث «پیچیدگی» میشود؛ باید این «پیچیدگی» را دید.
۱۰- آمار و ارقام برای حکمرانی و ارائه تحلیل و برنامه از اهمیت زیادی برخوردار است و در این حوزه نباید کم کاری و پنهانکاری کرد.
این راهبردها میتواند مبنایی برای مطرح شدن و نگاه کردن بهوضعیت خود باشد تا بواسطه آن هر سال توانایی و ظرفیت را ارزیابی کرد.