خبرگزاری کار ایران

پاسخ‌ به مدعیان شاهنامه‌شناسی در آمریکا؛

عده‌ای می‌خواهند عصرِ فردوسی را قرونِ وسطایی نشان دهند/ فردوسی هرگز بدیهه‌سرا نبوده/ شاهنامه کاملا سینمایی‌ است

عده‌ای می‌خواهند عصرِ فردوسی را قرونِ وسطایی نشان دهند/ فردوسی هرگز بدیهه‌سرا نبوده/ شاهنامه کاملا سینمایی‌ است
کد خبر : ۱۰۲۳۳۸۴

برنامه «شب شاهنامه» با موضوع «ملاحظاتی پیرامون انسجام ادبی شاهنامه»، دوشنبه شب ۲۲ دی‌ماه به صورت مجازی و برخط برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «شب شاهنامه» با موضوع «ملاحظاتی پیرامون انسجام ادبی شاهنامه به میزبانی محمود رضایی دشت اژنه، دوشنبه شب ۲۲ دی ماه راس ساعت به صورت۲۱:۳۰ به صورت مجازی و برخط برگزار شد. محمود امیدسالار (استاد دانشگاه کالیفرنیای آمریکا) و اکبر نحوی (استاد دانشگاه شیراز) در این برنامه حضور یافتند. 

برنامه «شب شاهنامه» به همت انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران (شعبه فارس)، مرکز پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز و بنیاد فردوسی برگزار شد.

در ابتدای مراسم، محمود رضایی دشت اژنه درباره اهمیت شاهنامه در ادبیات ایران توضیحاتی داد و سپس اکبر نحوی، استاد دانشگاه شیراز به صحبت با کاربران حاضر در برنامه پرداخت. او در ابتدای صحبت‌هایش به معرفی محمود امید سالار پرداخت و گفت: ایشان در شیراز تحصیل کرده‌، سپس به آمریکا رفته‌ و در این کشور تحصیلات خود را دنبال کرده‌اند و در مقطع دکتری ابیات فارسی خوانده‌اند. ایشان در کنار ادبیات تحت نظر یکی از متخصصان زبان آموزش دیده‌اند و از صاحب‌نظران ادبیات عامه هستند. 

او افزود: استاد محمود امیدسالار از اعضای چند موسسه علمی در ایران و خارج از ایران هستند و عضو هئیت علمی و گزینش در موسسه دکتر محمود افشار هستند. ایشان ۳۲ مقاله در نقد و تصحیح متون نوشته‌اند و مقالاتی نیز در باب تاریخ و ادب و فرهنگ ایران دارند و همچنین آثاری را تصحیح کرده‌اند. 

نحوی ادامه داد: ایشان مقالات فراوان مختلف در ایران و خارج از ایران برای روزنامه‌ها نوشته‌اند و در دانشنامه‌های مختلف تلاش ویژه داشته‌اند و علاوه برهمکاری با استاد ایرج افشار، کتاب‌های بسیاری در حوزه ادبیات منتشر کرده‌اند. آقای امیدسالار سالهاست می‌خواهند گرشاسبنامه را تصحیح کنند که به دلیل مشغله این اتفاق هنوز نیفتاده است. 

استاد دانشگاه شیراز گفت: امیدسالار می‌خواسته شاهنامه را بدون تعصب و با دقت نظر معرفی کند. بخصوص برای برخی مدعیان شاهنامه‌شناسی در امریکا که البته برایشان هم تبعاتی داشته است. 

وی در ادامه گفت: دکتر محمود امیدسالار پس از تحقیقات فهمیدند که فرودسی از شاهنامه‌ی ابومنصوری به عنوان منبع استفاده کرده‌اند که البته برخی می‌گویند تعداد منابع بیشتر بوده است، اما از اینکه فردوسی منبعی مکتوب پیش چشم داشته اینگونه به نظر می‌رسد که منبعش شاهنامه ابومنصوری بوده است. اما طی چند دهه اخیر در امریکا، افرادی مطالبی را مطرح کردند که مایه تعجب و مضحک است. آن‌ها می‌گویند فردوسی منبعی نداشته و شاهنامه اساسش ادبیات شفاهی است و او از اطرافیان قصه‌ها و روایات را می‌شنیده و به خانه می‌آمده و داستان‌ها را از نو می‌سروده و شاهنامه ابومنصوری اصولا در میان نبوده است. 

استاد دانشگاه شیراز بیان کرد: این حرف‌ها شگفت‌انگیز است که آیا افراد درباره فرهنگ عصر فردوسی مطالعه کرده‌اند؟ به نظرم این نظریه‌ی بدیهه‌سرایی بیشتر از نوعی تداعی معانی و تعمیم، سرچشمه می‌گیرد. می‌بینند که در قرون وسطا دوره‌گردان برای مردم داستان‌ها را تعریف می‌کرده ‌اند و برای کسب اعتبار به دروغ می‌گفته‌اند و آن‌ها را در فلان کتاب‌ها خوانده‌اند. این دسته همین رویه را به فردوسی نیز نسبت داده‌اند و آن را به شاهنامه تعمیم داده‌اند که درست نیست. 

وی افزود: با خواندن مطالب و مقالات مختلف متوجه اصل ماجرا شدم و از مقالات استاد امیدسالار نیز بهره برده‌ام. امیدسالار دو کتاب ارزشمند بوطیقا و سیاست در شاهنامه و متون شرقی شیوه های غربی را نوشته که من توصیه می‌کنم دانشجویان ادبیات و دیگران آنها را بخوانند. 

نحوی گفت: امیدسالار بدون تعصب پاسخ بسیار قانع‌کننده‌ای به این حرف‌ها داده‌اند اما ایشان در واقع در پس این تحقیقات دانشگاهی آن دسته از افراد که فردوسی را راوی صرف می‌دانند، منظور سیاسی و غرض سیاسی را مشاهده می‌کنند. اینکه دوران فردوسی را مانند قرون وسطا بدانند، درست نیست و هدف این دسته از افراد، این است که گذشته‌ی ایران بخصوص دوران فردوسی یعنی قرن چهارم را بر اساس تحقیقات این عصر، قرون وسطایی جلوه بدهند. این را هم در نظر داشته باشید که گذشتگان فردوسی را به عنوان حکیم می‌شناختند و خب در آن دوران این القاب را بی‌خود به کسی نمی‌داده‌اند. 

در ادامه، امیدسالار از آمریکا با کاربران حاضر در برنامه صحبت کرد و گفت: از نحوی بابت توضیحات‌تان ممنونم. شاهنامه؛ حماسه ایران است و غرامت سنگینی را بابت آن پرداخته است. به طور معمول جنبه‌های شعر فردوسی فی‌نفسه به عنوان یک شاهکار ادبی مورد توجه نبوده و اخیرا این توجه رخ داده است؛ البته برخی اساتید گذشته ارزش ادبی شاهنامه را می‌دانستند. 

وی افزود: ابن اثیر بر ارزش ادبی شاهنامه تاکید دارد و دیگر علمای ادبیات فارسی در حق فردوسی و شاهنامه کم نگذاشته‌اند اما مطلبی که می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم این است که توجه و نظر مخاطبان را به انسجام شاهنامه جلب نمایم. قطعا اگر اثر ادبی انسجام داشته باشد، ماندگار می‌شود و بر مخاطبان تاثیر می‌گذارد. البته همه آثار ادبی گاه کاستی‌هایی دارند و بزرگان آن‌ها را تصحیح کرده‌اند و طبیعتا تناقض‌گویی‌هایی وجود داشته است. حتی در آثار ادبی مدرن نیز ضد و نقیض‌هایی وجود دارد اما در کل شاهنامه روایتش کاملا منسجم است. 

استاد دانشگاه کالیفرنیا گفت: موضوعی را به عنوان مثال می‌آورم، داستان اولین جنگ رستم را می‌گویم که رستم جوان است و تصویرسازی‌ها و صحنه‌ها واقعا حیرت‌انگیز است. در شاهنامه مجسم کردن یک منظره بدون تحرک در پیش چشم خواننده ممکن نیست بلکه اتفاقات کاملا سینمایی است. 

محمود امیدسالار ادامه داد: فردوسی این تصویرهای ذهنی را با موسیقی مانند سینمای جنگ، جاندارتر کرده است. او با زبان، صحنه‌ای را می‌سازد که مخاطب در جنگ‌ها صف‌آرایی و موسیقی می‌بیند و در ادامه این موارد با تکرار پررنگ‌تر می‌شوند. حرکات دوربین را حتی می‌بینیم و متوجه زوم کردن فردوسی روی برخی صحنه‌ها می‌شویم. او حتی با روایت، زاویه دید دوربین را عوض می‌کند و در هر دوسوی جنگ قرار می‌گیرد. وقتی صحنه‌ها یا زاویه دید دوربین تغییر می‌کند، در نقطه آخر موسیقی هم وارد می‌شود و این را در ابیات و روایات می‌بینیم. 

وی در ادامه گفت: انتخاب‌های فردوسی کاربردی است. چینش صحنه‌های فردوسی نه تنها سینمایی بلکه منطقی است و به همین دلیل جنب و جوش‌ها را القا می‌کند. آنچه فردوسی در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند، فقط تصویر نیست بلکه تصاویر متحرک است. اگر فرضیه سینمایی را بپذیریم، متوجه عوض شدن جای دوربین می‌شویم و برش‌های زمانی را درمی‌یابیم که در سینما به آن جامپ کات می‌گویند. در ادامه، موسیقی می‌آید و دوباره تصویری دیگر پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد. 

استاد دانشگاه کالیفرنیا اذعان داشت: فردوسی برخلاف برخی شعرا اهل اتلاف وقت نیست و از حاشیه رفتن‌های لفظی خودداری می‌کند. او روی مکالمه افراد تمرکز نکرده بلکه می‌خواهد جان کلام را به سرعت بیان کند که همه اینها بر انسجام شاهنامه موثر است. مثلا هومر در اودیسه و ایلیا حاشیه می‌رود اما فردوسی اینگونه نیست. هومر حماسه‌سرای شفاهی است با ساز بداهه‌پردازی می‌کرده اما فردوسی با قلم و کاغذ و بارها نوشتن، شاهنامه را خلق کرده و حاشیه نرفته است. نحوه و روش فردوسی با خیلی‌ها فرق می‌کند. او مانند بدیهه‌سرایان شفاهی عمل نکرده است. او تداوم منطقی در اثرش دارد. فردوسی یادش هست که شخصیتش در فلان داستان چه وسیله‌ای در دست داشته و این را در ابیات بعدی فراموش نمی‌کند در صورتی‌که بدیهه‌سرایان در قید منطق روایت نیستند و هومر هم اینگونه است. 

امیدسالار گفت: منظورم از بیان مثال‌ها این است که وحدت عرضی تصاویر و روایات در شاهنامه را نشان دهم. انسجام کلی شاهنامه نیز مهم است. در زال و رودابه و باقی روایت‌ها این ارتباط و انسجام در کل شاهنامه حفظ شده است. 

وی گفت: شاهان و شخصیت‌های شاهنامه نه فقط قدرت نظامی بلکه خردمندی و افسونگری می‌دانسته‌اند و خود در جنگ‌ها حضور می‌یافته‌اند. در زمینه افسونگری؛ پادشاهانی چون هوشنگ و دیگران را داریم. هوشنگ با جادو به تخت می‌نشیند در دوره منوچهر روال تغییر می‌کند. منوچهر قبل از بر تخت نشستن خطبه می‌خواند و این قابلیت افسونگری بوده است، اما بعد از خواندن خطبه پادشاهی وضعیت منوچهر تغییر می‌کند. منوچهر در خطبه‌ی پادشاهی جنگاوری و ماموریت‌هایش که نگهداری کشور و دین است را بیان می‌کند. این موارد در شاهنامه زیاد است. 

امیدسالار در پایان گفت: جمشید نیز هنگام پادشاهی همین مطالب را عنوان می‌کند. تا دوران منوچهر پادشان خودشان می‌جنگیدند و پس از او این کار به جهان پهلوان سپرده می‌شود. البته استثنائاتی هست که پادشاه شخصا وارد شود. اما از دوران سام این کار از پادشاه‌ها سلب می‌شود. شخصا یکی از خصوصیات آثاری چون شاهنامه را تعدد معنا می‌دانم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز