حمیدرضا نعیمی مطرح کرد:
تئاتریها به سرنوشت سرخپوستها گرفتار شدهاند/ چرا همیشه فرهنگ و هنر در اولویت تعطیلی و کاهش بودجه است؟
حمیدرضا نعیمی روزگار خانواده تئاتر را اینطور توصیف میکند: خانواده تئاتر از پا درآمدند و به سرنوشت سرخپوستها در آمریکا گرفتار شدند. همانطور که دیگر سرخپوست واقعی وجود ندارد، انگار دیگر تئاتر واقعی هم وجود ندارد. دیگر تمام شد، دیگر گذشت که ما روی صحنههای تئاتر انگار شاهکارها را ببینیم، دیگر فرصت از دست رفت. من نمیدانم واقعا سال آینده چه اتفاقی قرار است بیفتد، چون یک سال گذشت و یکی از ما نپرسید که شما زندهاید؟ شما مُردهاید؟
«حمیدرضا نعیمی» در گفتگو با خبرنگار ایلنا، از بحرانها، ناامیدیها و مشکلاتی گفت که به دلیل نگاه کلان کشور به تئاتر و دوری مدیران ارشد سیاستگذار با مقتضیات هنر شکل گرفته و در دوره کرونا تشدید هم شده است و همه اینها امید به افزایش بودجه تئاتر و تأثیرگذاری آن را کمرنگ کرده است.
نعیمی در ابتدای صحبتهایش گفت: من بهعنوان یک شهروند و بعد یکی از اعضای کوچک خانواده بزرگ هنر در این مملکت صحبت میکنم؛ اولین دردی که دارم، این است که مگر میشود جامعهای سلامت جسمی نداشته باشد، اما از نظر فکری و روحی سلامت باشد؟ وقتی به تخصیص بودجه به ورزش ایران نگاهی بیندازید، متوجه میشوید که نسبت به سال گذشته کاهش چشمگیری داشته؛ جامعهای که هزینه حمایت از سلامت شهروندانش کاهش چشمگیر دارد، این جامعه، جامعه بیماری است و این بیماری، گناه مردم و ملت نیست، گناهش به گردن مسئولان و دولت است؛ دولتی که هیچ برنامهای، هیچ چشماندازی، هیچ تحلیل و هیچ نگاهی برای سلامت جسم و روان جامعه ندارد.
تئاتر برای کسی مهم نبود
او ادامه داد: میخواهم بگویم فاجعه عظیمتر از این حرفهاست که الان بخواهم به شما بگویم که درد من درد تئاتر است. درد من خیلی عمیقتر، خیلی کاریتر، خیلی وحشتناکتر و بحرانیتر از این حرفهاست که من نگران این باشم که تئاتر وجود دارد یا ندارد. من الان دیگر برایم اهمیتی ندارد، چون من دیگر سِر شدم. مسئولان تنها رویهای که پیش گرفته بودند و هدفی که میتوانم بگویم ناخواسته یا خواسته به دنبالش بودند و در تحققاش موفق هم شدند این بود که اهالی فرهنگ، هنر و اندیشه از پا در بیایند.
نعیمی تشریح کرد: این جماعت نقزن، این جماعت همیشه معترض، این جماعت به زعم آنها بدبین و سیاهنماگر دیگر از یک جایی بروند کنار و فقط یک عده مردمی باشند که نه فرهنگ برایشان مهم است، نه هنر برایشان مهم است، نه تاریخ برایشان مهم است، نه ملیت برایشان مهم است، نه کتاب برایشان مهم است؛ مردمی که فقط اگر شد شکمشان را سیر کردند که کردند، نکردند هم دارند تحمل میکنند و صدایشان هم که درنمیآید. این دیگر الان آن چیزی است که من دارم میبینم.
این کارگردان و نمایشنامهنویس با اشاره به اینکه «روزگاری من خیلی متعالی و بسیار آرمانطلب بودم، ایدهآلیستی به همه چیز نگاه میکردم» گفت: چون ما تمام آن چیزهایی را که باید به صورت بالقوه داشته باشیم، داریم. ما حافظ داریم، سعدی داریم، ما مولانا داریم، ما شاهنامه داریم، رودکی داریم، ما این همه ابنیه تاریخی داریم، ما این همه هنرمندان بزرگ و برجسته داریم، ما این همه کتابهای ارزشمند و دانشمند داریم ولی واقعیت این است که فردا در زندگی من نیامد، حالا چگونه باید امید داشته باشم این فردا در زندگی بچه من یا بچههای ما باشد؟
نعیمی با تاکید بر اینکه «وقتی بودجهای که برای سلامت جسم این ملت لازم است را کم کردند، اما بودجه بسیاری از نهادهایی که ضرورت آنچنانی نداشت و یا میتوانست همان مقدار سال گذشته باشد، امسال به مراتب بیشتر شده یک معنی بیشتر ندارد» گفت: از نگاه دولتمرد ما بودجه ورزش کم میشود و اهمیتی ندارد، آن وقت میخواهید برای این دولت و برای این مسئولان، ادب و فرهنگ و هنر اهمیت داشته باشد؟ من الان چه باید بگویم؟ بگویم تئاتر ما از دست رفت؟ اصلا برای کسی مهم بود از مسئولان؟
خانواده تئاتر به سرنوشت سرخپوستها در امریکا گرفتار شدند
او با بیان اینکه «تئاتر را تئاتریها در تمام این سالها نگه داشته بودند و داشتند همه جا فریاد میزدند که ببینید، در کشور ما تئاتر جریان دارد، گفتوگو و دیالوگ هست، کشور ما فقط کشور خطابه و مونولوگ و تکصدایی نیست،» گفت: همه اینها را تئاتریها داشتند انجام میدادند، یکتنه و بدون هیچگونه پشتوانهای، بدون هیچ حمایتی، بدون هیچ خستهنباشیدی. اما حالا تک تک خانواده تئاتر از پا درآمدند. دقیقا به سرنوشت سرخپوستها در آمریکا گرفتار شدند.
کارگردان نمایش «سقراط» با تاکید بر اینکه «همانطور که دیگر سرخپوست واقعی وجود ندارد، انگار دیگر تئاتر واقعی هم وجود ندارد.» گفت: دیگر تمام شد، گذشت که ما روی صحنههای تئاتر شاهکارها را ببینیم، دیگر فرصت از دست رفت. من نمیدانم واقعا سال آینده چه اتفاقی قرار است بیفتد، چون یک سال گذشت و یکی از ما نپرسید که شما زندهاید؟ شما مُردهاید؟ شما هم بهعنوان یک انسان در این مملکت حقی دارید، تئاتر باید جریان داشته باشد. وقتی از تئاتر حرف میزنیم، مسئولان به شکل یک کالای لوکس به آن نگاه میکنند، یک کالای غیرضروری که میتواند نباشد، اما کشورهای بزرگ جهان به آن فکر میکنند و شعارشان این است: «تئاتر یک ضرورت است، چیزی شبیه به نان».
نعیمی خاطرنشان کرد: وقتی که دولتمرد من تئاتر را نمیبیند، وقتی دولتمرد من کتاب نمیخواند، درباره چه چیزی حرف بزنم؟ نمایندههای این مملکت رمان میخوانند؟ شعر میخوانند؟ تحلیل فرهنگی دارند؟ تحلیل ادبی دارند؟ بودجهای که برای تئاتر در نظر گرفتند، یک شوخی است. همانطوری که تا این لحظه همه چیزهایی که گفته شد، معلوم بود یکسری وعدههای پوشالی و دروغین بود.
بودجهای که گفتند برای حمایت از هنرمندان در نظر گرفته شده، کجاست؟
او با طرح این پرسش که «مگر اعلام نکردند یک بودجه خوب برای حمایت بسیار خوب از هنرمندان تئاتر در نظر گرفته شده؟ کجاست؟» گفت: مگر کرونا نیامد و تئاتر ما را از پا در نیاورد؟ کدام مسئول نشست و برآورد کرد و با گروهها شورای ساختی تشکیل داده شد، شورای حمایتی تشکیل شد و با گروههای تئاتر صحبت شد که ما به خاطر این اجرایی که تو از دست دادی، حالا میخواهیم به شما و گروهتان این مبلغ را بدهیم که یک مقداری از این فشارها را بتوانید تحمل کنید؟ نه، قطعا قطعا همه اینها یک شوخی است.
چرا همیشه فرهنگ و هنر در اولویت تعطیلی و کاهش بودجه است؟
او درباره اینکه آیا امیدی به خود خانواده تئاتر هم برای تغییر این وضعیت ندارد؟ گفت: خانواده تئاتر مظلومتر از این حرفهاست که فکر میکنید. آنها تمام این سالها از هستیشان، از خانوادهشان، از حقوق اولیه انسانی و شهروندی خودشان گذشتند، فقط به خاطر اینکه گفتند حالا دوران جنگ است و در این دوران جنگ ما نباید باری شویم بر دوش مسئولان؛ بنابراین با تمام وجود تلاش میکنیم تا دوباره روح زندگی در این مردم دمیده شود، مردمی که جنگ و مصیبت جنگ را دیدند. همان هنرمندها بیکمترین حمایت و چشمداشتی برای مردم در تمام شرایط نمایش اجرا میکردند. میرفتند در جبههها و برای رزمندهها نمایشهایی بازی میکردند که به آنها زندگی، لبخند و شادی ببخشند، روحیه ببخشند تا بتوانند بجنگند. هنرمندان تمام آن سالهای جنگ به امید این بودند که در دوران صلح اتفاق خوبی بیفتد.
این کارگردان و نمایشنامهنویس ادامه داد: آیا به هنرمندان وامهای کمبهره داده شد؟ آیا برای آنها تسهیلاتی برای خانهدار شدن در نظر گرفته شد؟ آیا آنها هنرشان، حرفهشان بهعنوان یک شغل پذیرفته شد؟ تمام این روزها باز دوباره گذشت تا شاید یک مقداری اوضاع بهتر شود؛ باز هم سکوت کردند، باز هم حرف نزدند، باز هم اعتراضی نکردند تا رسیدیم به دوران طولانی تحریمها. امروز هنرمندان ما دارند از بیمههای ناکارآمد درد میکشند، از بیمَسکنی رنج میکشند، از بیکاری، از بحرانهای روحی دچار افسردگی شدهاند.
تئاتر امنترین جای دنیاست
نعیمی با بیان اینکه «ما در دوران جنگ هم بدترین تحریمها را داشتیم. یک جهان داشت با ما میجنگید، اما اینقدر تحت فشار نبودیم که الان هستیم.» گفت: مگر در دوران جنگ کسی اختلاس نکرده؟ کسی دزدی نکرده؟ کسی خیانت نکرده؟ ولی یک چیزی آن موقع وجود داشت، عشق به اینکه باید خدمت کرد به این مردم. این عشق به خدمت به مردم دیگر الان رفته کنار، فرصتی است که من مقامی را به دست بیاورم، و بعد از اینکه این پست را به دست آوردم، یک موقعیت برای خودم بسازم.
این کارگردان و نمایشنامهنویس تصریح کرد: خانواده تئاتر الان دیگر واقعا به آخر خط رسیده، یعنی اهالی سینما و موسیقی با وجود آمدن و شیوع ویروس کرونا توانستند به حیات خودشان ادامه دهند، توانستند راهی را پیدا کنند که از طریق آن راه همچنان تولید داشته باشند و به عبارتی کالاهای فرهنگی خودشان را به مردم عرضه کنند. اما تئاتر هنر ویژهای است، هنر خاصی است، باید برایش برنامه چید، باید برایش بودجه خاص تدارک دید.
نعیمی ادامه داد: مسئولان بالاتر هیچ بودجه خاصی را اختصاص نمیدهند و به حرفهای این مسئولان پایین گوش نمیدهند. این مسئولان میانی کاملا حرفهای بچههای تئاتر را میدانند، خانواده تئاتر را میفهمند، میدانند که الان دردها چیست. چرا هیچ کسی حرف خانواده تئاتر را گوش نمیدهد؟
او ادامه داد: یک سال است بچههای تئاتر روی صحنه نرفتهاند، یک سال است اینها هیچ درآمدی نداشتهاند و مطلقا در بیکاری محض بودهاند. هرچه صحبت میکنیم، خواهش میکنیم و میگوییم تئاتر اتفاقا الان امنترین جای جامعه است که مردم در آن بتوانند به سلامت بیایند و بنشینند و با رعایت فاصلههای اجتماعی، با تمام آن کارشناسیهایی که الان اتفاق افتاده، یک تئاتر ببینند و بروند.
امید بودجه را از چه کسی داشته باشیم؟
نعیمی خاطرنشان کرد: ما ملت انطباقپذیری بودیم در تمام دوران، بلد بودیم در کنار تمام بیماریها، در تمام تهاجمها، در تمام شرایط سخت خودمان را منطبق کنیم و به سلامت از آن بگذریم. کرونا هم همین است. معلوم نیست واکسن کرونا چه موقع به دست ما برسد، اما تا آن موقع ما خودمان تلاش میکنیم زنده بمانیم. طی این سالها هم خودمان تلاش کردیم در هر شرایط سختی با وجود تمام تحریمها عقب نمانیم، کارهای هنری باکیفیت، کتاب بنویسیم، نمایشگاه برگزار کنیم، تئاترهایمان زنده باشند؛ تمام این سالها تلاشمان را کردیم. خواهش میکنیم مسئولان اینقدر مانع نشوند برای انجام تولیدات فرهنگی و هنری. الان که بودجه وجود ندارد، الان که تخصیص بودجه آنچنانی وجود ندارد، لااقل اجازه دهید تئاترها باز باشند تا ما خودمان شروع کنیم.
او با اشاره به اینکه مطمئن باشید که تماشاگر تئاتر اینقدر فهیم است که اگر نگوییم بیشتر از مسئولان، اما مطمئن باشید به اندازه مسئولان به حساسیت این دوران آگاه است و میداند که چگونه باید پروتکلها را رعایت کند، گفت: این عزیزان تئاتر را مثل بازار و شلوغیاش میبینند. درد اینجاست، حالا شما به من میگویید بودجه کم شده یا زیاد؟ امید بودجه را از چه کسی داشته باشیم؟ از کسی که تئاتر را نمیفهمد؟ تنها امیدم این است که مسئولان وزارت بهداشت و ستاد ملی مبارزه با کرونا حداقل اجازه دهند که تئاتر بازگشایی شود، اجازه دهند که مسئولان تئاتر با حفظ تمام آن پروتکلها و رعایت اصول بهداشتی، تماشاگران را دوباره به تئاتر فرا بخوانند. باور کنید که تئاتر به سلامت کسی آسیب نمیزند.