یادداشتی از شکرخدا گودرزی؛
ناظرزاده کرمانی به گردن آموزش آکادمیک حق دارد
شکرخدا گودرزی در سالروز تولد دکتر ناظرزاده تهرانی نوشت: فرهاد ناظرزاده کرمانی کرمانی یک جنتلمن واقعیست. انسانی اصل و نسبدار با پیشینهی خاص فرهنگی و رفتار یک نجیبزاده!
فرهاد ناظرزاده کرمانی کرمانی یک جنتلمن واقعیست. انسانی اصل و نسبدار با پیشینهی خاص فرهنگی و رفتار یک نجیبزاده! فردی تحصیلکرده و با منش و دانش که از مصاحبت با او سیر نمیشوی، شوخ طبع، نکته سنج، دقیق، با روحیهی دانش پژوهشی و حمایت جدی و همه جانبه از دانشجویانش. اولین جلسهای که با او کلاس داشتیم، خیلیها بودند که امروز نام آورند، اصغر فرهادی، نغمه ثمینی، پریسا بختآور، منوچهر شجاع، پیام فروتن و. . . در لیست حضور و غیاب به اسم من که رسید مکثی کرد.
شِکرخدا…
کلاس زد زیر خنده و از همان روز به بعد فرهاد مهندسپور منو شِکرخدا صدا میزنه!
باهاش رفیق شدم به حدی که پام به اون خونه موروثی تجریش باز شد و ساعتها مینشستیم و گپ میزدیم! نمایشنامه میخوند و از ایدههایی که داشت حرف میزد. نتیجهی این دیدارها منتج شد به یک کار مشترک!
استخوانهای طلایی نوشتهی ایشون رو بالاخره در سالن شماره ۲ تئاترشهر که الان تالار مشاهیر شده به روی صحنه بردم! این نمایش رو برای اینکه روی صحنه ببریم برای جشنواره فجر آماده کردیم که ابتدا توسط شاگردانش رد شد! چون مناسبات بین آدم رو غلو شده و غیرواقعی میدانستند! مگر میشود کسی جنازه پدرش را بفروشد؟!
بالاخره با یک تلاش صنفی کار به جشنواره رسید و دراجرای عمومی خوش درخشید. در مراحل تمرین همیشه با هم بودیم و اگر وقت در تمرین مهیا نمیشد بیرون از محل تمرین شام میخوردیم و گپ میزدیم! زمانی که در دانشگاه سوره بودیم با اصغر همت به سراغش رفتیم برای تدرس، ازش سوال کردم آقا، اگر شما بخواهید یک درس دو واحدی تدریس کنی چه درسی میدهی؟ گفت: اگه سیستم آموزشی درست باشه من ارتباطات تئاتری رو درس میدهم، کلاسش را در آمفی تئاتر با حضور همه دانشجویان برگزار میکردیم.
فرهاد ناظر زاده کرمانی به گردن آموزش آکادمیک ما حق دارد!