علیاکبر قاضینظام:
فیلمنامهنویسان ایرانی کمتر مطالعه میکنند/ اختلافات مالی مانع همکاری میان داستاننویس و فیلمنامهنویس میشود
علیاکبر قاضینظام با اشاره به مشکلات سینمای ایران در خلق آثار اقتباسی، نبود هماهنگی میان نویسندگان رمان و فیلمنامهنویسان و آماده نبودن شرایط حمایت از سوی نهادهای دولتی و فرهنگی را مهمترین عوامل شکل نگرفتن فضای ساخت فیلمهای اقتباسی عنوان کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علیاکبر قاضینظام (فیلمنامهنویس) با اشاره به مشکلاتی که در اقتباس سینمایی وجود دارد و نبود پیوند مناسب میان سینما و ادبیات گفت: یکی از نکاتی که در مورد سینمای اقتباسی وجود دارد، نبود آمادگی برای برخی از نویسندگان و داستاننویسان ایرانی است که نسبت به هر نوع تغییر در داستان هنگام تبدیل به فیلمنامه مقاومت میکنند و روی داستانشان حساس هستند. طبیعی است که تبدیل داستان به فیلمنامه به دلیل ساختار متفاوتی که دارد، تغییراتی میکند و از طرفی وقتی فیلمنامه به دست کارگردان میرسد، برای اینکه به تصویر کشیده شود ممکن است تغییرات دیگری درون آن لحاظ شود. برای همین یک دعوایی همیشه میان داستاننویسان و فیلمنامهنویسان هست که میگویند چرا قصهای که من نوشتم را آنطور که هست روایت نکردی و نکاتی که درون آن هست را درون فیلمنامه نیاوردی! داستاننویس به این فکر نمیکند که یک رمان چند جلدی و یا چند صد صفحهای باید در یک بازه زمانی نود دقیقهای روایت شود. به همین دلیل همواره فکر میکند به نوشته او جفا شده و از طرف فیلمنامهنویس ادای دین نشده است. اما اگر هر سه ضلع اقتباس یعنی کارگردان و فیلمنامهنویس و داستاننویس به این فکر کنند که مجموع نظراتشان به تولید خلق یک اثر کمک میکند، دیگر نگاه فردی به یک فیلم نخواهند داشت.
وی با اشاره به اختلافهای مالی میان نویسندگان و تولیدکنندگان آثار گفت: موضوع مالی و سوءتفاهمهایی که در این زمینه هست، اجازه نمیدهد فضای بهتری برای خلق یک اثر اقتباس شکل بگیرد. داستاننویس به گمان اینکه فیلمنامهنویس دستمزد بیشتری گرفته و در حق او جفا شده، کمتر اجازه بهرهبرداری از کتابش را میدهد.
این مدرس فیلمنامهنویسی در ادامه افزود: داستاننویسان ما باید به این نظر برسند که وقتی قصهای را نوشتند آن را تمام شده بدانند و خروجی فیلمنامه را به فیلمنامهنویس واگذار کنند. درنهایت اگر اثر بدی شد اصل داستان خوب نویسنده موجود است و کسی به او انتقاد نخواهد کرد، و اگر اثر خوب و قابل قبولی ارائه شد قطعا در فروش بیشتر کتاب و دیده شدن اصل داستان کمک خواهد کرد. نمونههای بسیاری در ادبیات و سینمای جهان داریم که ساخت فیلم بر اساس کتابهای داستان باعث شهرت نویسنده شده و کتاب داستان نیز مورد توجه قرار گرفته است. انیمیشن و فیلمهایی همچون هری پاتر، ارباب حلقهها، دایی جان ناپلئون و بابا لنگ دراز یک نمونه خوب است که وقتی ساخته شد کتاب این اثر هم در میان مخاطبان بیشتر دیده شد.
قاضینظام یادآور شد: اگر نگاه حرفهای میان داستاننویسان و فیلمنامهنویسان سینمای ایران حاکم باشد و بدانند هر کس میتواند در جایگاه خود بهترین اثر را بگذارد و کمکاری کسی را پای دیگری نمینویسند، سینمای ایران میتواند از اقتباسهای ادبی آثار با کیفیت تولید کند. همچنانکه تا امروز آثار موفقی را از کارگردانهای مطرحی همچون داریوش مهرجویی، کیومرث پوراحمد و ناصر تقوایی دیدیم که نشان میدهد اقتباس در سینمای ایران هم جای رشد دارد. از طرفی این نکته را نباید فراموش کنیم که هر کارگردانی نسبت به یک کتاب نگاه خاص خودش را دارد و لزوما همه نمیتوانند در مورد یک داستان یک خروجی مطلوب داشته باشند. خاطرم هست وقتی فیلم مهمان مامان ساخته شد از آقای پوراحمد پرسیدند شما که قبلا با هوشنگ مرادیکرمانی قصههای مجید را ساختی چرا به سراغ این قصه نرفتید؟ که آقای پوراحمد گفت فکر نمیکردم اثر خوبی از کار دربیاید. ولی وقتی همین کتاب را آقای مهرجویی تبدیل به فیلم کردند یک اثر قابل قبول را در کارنامه کاری خودشان ثبت کردند.
وی با اشاره به طرح بنیاد سینمایی فارابی برای حمایت از آثار اقتباسی گفت: طرح خوبی را فارابی برای حمایت از آثار اقتباسی ایجاد کرده است و باعث میشود فیلمنامهنویسان انگیزه بیشتری برای کار در این حوزه پیدا کنند ولی مشکلی که وجود دارد این است که فارابی میگوید فیلمنامهنویس باید خودش تهیهکننده برای کار پیدا کند. خب اینطوری نمیشود چراکه باید در زمینه تولید آثار اقتباسی هم حمایتها ادامه پیدا کند و اساسا فارابی از لحظه شروع نگارش تا پایان تولید یک اثر اقتباسی از کار حمایت کند. حتی میتوان از چند فیلمنامهنویس برای نوشتن یک اثر استفاده کرد و یک کار تیمی انجام داد. هر چند در ایران کار گروهی هیچگاه تعریف و نتیجه درستی نداشته است اما باید آن را تمرین کنیم. فرض کنید بخواهیم فیلمی از شخصیتهای مهم ملی بسازیم. وقتی زمان و سرمایهگذاری درستی در بخش فیلمنامهنویسی انجام شود دیگر شاهد تولید آثار گرانقیمتی نخواهیم بود که از نبود قصه رنج میبرند. مشکل دیگر طرح فارابی فقط حمایت از قصههای ایرانی است در صورتی که قصهها و نمایشمنامههای خارجی همچنان میتوانند به آثار خوب سینمایی با فرهنگ ایرانی تبدیل شوند. از جمله سارای آقای مهرجویی یا ناخدا خورشید آقای تقوایی.
وی در ادامه گفت: در سیامین دوره جشنواره فیلم کودک بخش اقتباس سینمای کودک را به جشنواره آوردیم. نظرمان هم این بود که کانون پرورش فکری و حوزه هنری کتابهای کودک و نوجوانشان را اعلام کنند و از نویسندگان جوان بخواهیم از روی این کتابها فیلمنامه اقتباسی بنویسند. این کار چندین حسن داشت. وقتی یک کتاب را معرفی میکنیم میبینیم که از روی یک قصه ۲۰ فیلمنامه از زاویه نگاههای متفاوت نوشته شده است. در واقع با این کار با ۲۰ فیلمنامه متفاوت از یک اثر داستانی روبرو هستیم که میتواند دست ما را برای انتخاب بهترین فیلمنامه از آن کتاب باز بگذارد. یا یکی دو فیلمنامه انتخابی از آن کتاب میتواند با هم ترکیب شوند که میتوانیم در قالب یک کار گروهی آن را تبدیل به یک فیلمنامه واحد کنیم. در این زمینه حوزه هنری خوب عمل کرد ولی متاسفانه کانون پرورش فکری دیر کتابها را معرفی کرد که دیگر زمانی برای نگارش فیلمنامه نبود.
وی با بیان اینکه ادبیات ایران در طول این سالها رشد کرده است، گفت: اگر داستانهای نویسندگان جوان را نگاه کنید چون با تصویر و سینما آشنایی بیشتری پیدا کردند سعی میکنند داستانهایی بنویسند که تصویری است. این خیلی به فیلمسازان کمک میکند که فضای ذهنی آنها را به فیلمنامه نزدیکتر کند. در دهههای گذشته نویسندگان ما کمتر فضای ذهنیشان نسبت به تصویر آگاهی داشت ولی امروز به دلیل تاثیری که سینما روی مخاطب میگذارد ناخودآگاه داستاننویسان نسل امروز نیز آثاری که مینویسند بیشتر تصویری است تا توصیفی.
وی با انتقاد از نبود مطالعه در جامعه امروز گفت: متاسفانه سرانه مطالعه در کشور بسیار پایین است و این باعث شده است شناخت کافی از ادبیات امروز ایران در میان حتی فیلمنامهنویسان وجود نداشته باشد. امروز کمتر کتاب خوانده میشود. من در حوزه سینمای کودک فعال هستم و همواره سعی کردم آثار این حوزه را بخوانم و اگر داستانی نظرم را جلب کرد حتی به دیگر همکارانم برای کار پیشنهاد دهم. متاسفانه فیلمنامهنویسان امروز با مطالعه قهر هستند و کمتر کسی را در این حوزه میبینم که مشغول مطالعه کتاب باشد. ادبیات داستانی ما پر از نویسندگان و آثار درخشانی است که اگر به سراغ خواندن کتابهایشان برویم و روی آن تمرکز کنیم حتما میتوانیم به خلق یک اثر سینمایی خوب برویم. بزرگانی مثل احمد محمود و اسماعیل فصیح آثار ماندگار و درخشانی دارند که در هر کدام از آنها کوهی از تجربه و داستانهای ارزشمندی وجود دارد. احمد محمود داستانهایش با پوست و گوشت و استخوانش عجین بود و هر کسی که آثارش را بخواند به غنای این نویسنده پی میبرد.
قاضینظام در پایان گفت: باید با همکاری نهادهای فرهنگی مثل بنیاد سینمایی فارابی، حوزه هنری و کانون پرورش فکری فضایی ایجاد شود که تا آثار خوب و سینمایی و پرجاذبه برای مخاطب امروز به نوعی معرفی شود و در اختیار فیلمنامهنویسان قرار گیرد و یا مسابقههای فیلمنامهنویسی اقتباسی راهاندازی گردد و جوایزی هم به بهترین نویسنده قصه و رمان اهدا گردد تا همچنان او هم مورد تشویق قرار گیرد.