خبرگزاری کار ایران

گزارش اختصاصی ایلنا از بازار لوازم خانگی ایران؛

سیاه نمایی تولیدات داخل کار چه کسانی است؟

سیاه نمایی تولیدات داخل کار چه کسانی است؟
کد خبر : ۱۸۴۸۸۲

بلای خانمانسوزی که به بدنه تقاضای صنعت لوازم خانگی افتاده واردات برندهای سرتا پا مسلحی است که به حق خود نیز قانع نبوده و هر روز سهم کیک بزرگتری را از این بازار طلب می کنند.

صنعت تولید لوازم خانگی با ایجاد اشتغال مستقیم و چندین برابر، اشتغال غیر مستقیم(واحد های تولیدی پایین دستی قطعات) بر خلاف صنعت مونتاژ، می تواند نقش ممتازی را در ایجاد اشتغال بازی کند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، با توجه به جمعیت حدود ۷۷ میلیون نفری کشور که متقاضی خرید دوم و یا خرید جایگزین لوازم خانگی به دلیل استهلاک، تغییر کاربری و یا ارتقاء سطح تکنولوژی هستند و جمعیت خرید اولی ها برای(جهیزیه) که با تخمین حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار فقره ازدواج در سال، می تواند تقاضای بالقوه بسیار بالایی را برای بازار لوازم خانگی ایران به همراه داشته باشند.

اما آنچه این بازار را از طرف عرضه کالا با چالشهای بسیار بزرگی روبرو کرده است، تاخت و تاز برندهای خارجی با سبد کالایی پر زرق و برگ و بمباران تبلیغاتی با بودجه های هنگفت و استراتژیک است که با رخنه ی همه جانبه در فرهنگ واستفاده از ابزار و اهرم های رقابتی نا سالم وحمایت های بی شائبه قدرت جهانی برندشان سود های باد آورده ای را حاصل کرده که عملا سهم انحصاری و بزرگی از کیک فعلی بازار را از آن خود کرده و تا حدزیادی با برندینگ و رخنه در فکر و ذهن مردم، آینده این بازار استراتژیک را برای خود تضمین و بیمه کرده اند.

سیاه نمایی تولیدات داخل کار چه کسانی است؟

مافیای واردات برندهای خارجی به کمک حامیان داخلی این برندها که بی شک مورد لطف و حمایت مالی این شرکتها قرار می گیرندعمدتا با سیاه نمایی تولید و بزرگنمایی واردات به همراه برخی بی مهری ها و عدم حمایت های دولت، در مواجهه با برندها و تولید کندگان داخل، گوی سبقت را از ایشان ربوده و عرصه را بر آنان تنگ کرده اند.

واردات بی رویه لوازم خانگی کره ای

برندهای لوازم خانگی خارجی، بویژه لوازم خانگی کره ای، در یک تهاجم بی سابقه و هجمه عظیم تبلیغاتی، بازار لوازم خانگی ایران را مورد تاخت وتاز بی رحمانه و البته هوشمندانه خود قرارداده اند.

این برندها، با استفاده از کلیه ابزارهای نوین رسانه ای و تبلیغاتی، از آسمان و زمین، کوی و برزن، خیابانها وجاده ها، معابر و اماکن عمومی وخصوصی، علاوه بر تصرف فیزیکی بازار، اقدام به تسخیر اذهان عمومی به منظور تزریق فرهنگ خود و در نهایت تضمین چندین نسل فروش در بازار ایران هستند.

نمونه ای از این تبلیغات عظیم دررسانه های محیطی(بیلبرد - پل عابر پیاده –تابلوی سردرب مغازه تابلوهای وسط خیابانی(لمپ پوستر) - رسانه ای و موارد چاپی فراگیر که می تواند ابعاد این تاخت و تاز را به تصویربکشد، به اطلاع میرساند.

بر این اساس بمباران تبلیغات محیطی با هزینه های سرسام آور برندهای کره ای، مصرف کننده ی بالقوه را مجبور به برقراری ارتباطی انحصاری با خود کرده است.

استراتژی تبلیغات یا تبلیغات استراتژیک

این حجم وسیع تبلیغات به گونه ای است که گویا در و دیوارهای شهر ها ی این مرزو بوم، توسط این تبلیغات، کاغذ دیواری شده است.

این انحصار، درصورتیکه با تزریق فرهنگی نیز همراه شود، نوعی واکسینه شدن مصرف کننده در مقابل سایر برند ها ی خارجی و داخلی، تلقی شده و بازار انحصاری تضمینی را به ارمغان می آورد.

نتایج اولیه ی این حجم تبلیغات وسیع برندهای کره ای در چنین ابعاد سرسام آوری، به دنبال انحصاری کردن، واکسینه کردن، بیمه عمر و موروثی کردن منافع سرشار این بازار بکر، برای خود هستند.

بدنه فرهنگی کشور زخمی شده است

این گونه تهاجم های تبلیغاتی بی رویه در چنین ابعاد وسیعی، معمولا هیچ گونه کشته و یا زخمی فیزیکی ندارد ولی انچه مهم است اثار زیانبار کوتاه مدت و بلندمدتی است که بر بدنه ی فرهنگ و اقتصاد جامعه بر جای میگذارد.

سرخوردگی و کاهش اعتماد ملی برای انتخاب و یا مصرف کالای با برند ایرانی، مهمترین سرریز منفی این تاخت و تاز است که همچون اثرات جنگ شیمیایی، تا چندین نسل ماندگار است.

تبلیغات چاپی برندهای وارداتی در روزنامه های پر تیراژ و مجلات تخصصی خانواده

اکثر برند های خارجی در این زمین بازی هم حضور فعال دارند و تبلیغات خود را در حجم و تیراژ بالا در روزنامه های کثیر الانتشار و مجلات تخصصی خانواده گسترانیده اند. یعنی مصرف کننده را در محل کار، منزل و هنگام گشت و گذار در کوی و برزن در ایجاد ارتباط انحصاری با خود قرارداده است.

تبلیغ فرامرزی موازی، مصداق تهاجم از آسمان و زمین

اکثر این برندهای موجود در بازار ایران، مخصوصا برندهای کره ای در شبکه های ماهواره ای بعضا در تعارض با آرمان های جمهوری اسلامی ایران و همچنین معیارهای دین مبین اسلام، تبلیغات بسیار شدید و کوبنده ای را دستور کار خود قرارداده اند. این تبلیغات هدفمند، در بسیاری از سریال ها و فیلم های درحال پخش از ماهواره هاکه اخیرا در ایران بسیار پربیننده شده است به صورت برندینگ، محصولی و حتی اسپانسرینگ، انجام می شود. تبلیغ برندهای کره ای، در شبکه های ماهواره ای، نوعی حس برتری را به خربداران و استفاده کنندگان محصولات این برندها تلقین می کند.

حجم و نحوه ی این تبلیغات به گونه ایست که بیینده، از طریق برقراری ارتباط عاطفی با هنرپیشه ها و متن تحریک کننده فیلمها و سریال ها، بصورت غیر مستقیم و ناخودآگاه با برند ارتباط برقرار می کنند.

تبلیغ در شبکه های ماهواره ای GEM TV و FARSI ۱ که از لحاظ فرهنگی در نازلترین درجه ی محتوا قراردارد از این نمونه اند.

رواج فرهنگ مصرفی

این برندها، با توجه به تبلیغات استراتژیک خود، علاوه بر بارور کردن و تضمین بازار آتی فروش، از بازار فعلی که رگ حیاتی انهاست نیز رویگردان نبوده و با تمام قوا در پی حفظ آن و منافع ناشی از ان هستندکه بعضا باعثبروز یکسری ناهنجار هایی شده اند.

در این میان بسیاری از کالاهای وارداتی بر مبنای نیاز خانواده ایرانی ساخته نشده است و عمدتا با ساختار و بنیان خانواده در فرهنگ ایرانی در مغایرت است.

اکثر محصولات وارداتی در سبد برندها، منجر به ایجاد نیاز کاذب می شود و عمدتا کالاهایی هستند که درگذشته نه چندان دور، در فرهنگ مصرف ما، هیچ جایگاهی نداشته اند و یا مصرف آنها مختص گروه خاصی ازجامعه بوده است(مصرف انواع یخچال فریزر ساید بای ساید آمریکایی بزرگ که ابعاد و طرز قرارگرفتن آن در آشپزخانه، این ناهمگونی را با تمام نیرو، فریاد میزندو…)

بسیاری از محصولات برندهای خارجی که بر مبنای نیاز کاذب خریداری می شوند، عمدتا به عنوان ابزاری برای ابراز فخر و نشان برتری تبدیل می شوند. امروزه در بین عموم خانواده ها، اینکه چه برندی و چه محصولی را مصرف می کنیم، به عنوان یک ابزار برتری جویی بر دیگران شناخته می شود.

بلعیدن درآمد خانوار ایرانی متوسط برای تعریف و ایجاد این طبقه اجتماعی کاذب، نازلترین نتیجه ی اقتصادی منفی رواج این فرهنگ مصرفی است.

برند آنچنان نقش حیاتی در زندگی ما ایرانیان پیدا کرده است که در جهیزیه ها، وجود یک یا چند برند معروف خارجی، نقش تضمین شروع یک زندگی ایده ال را ایفا میکند.

نمایشگرهای ال ایی دی و ال سی دی سه بعدی با سایز بالا(که عمدتا با ابعاد محل سکونت مصرف کننده هیچ تناسبی ندارد و یا این کاربرد جدید هیچگونه مزیتی را برای مصرف کننده به ارمغان نمی آورد) از نمونه های بارز این فرهنگ مصرفی و نیاز کاذب است.

همچنین لباسشویی های با ظرفیت بالا(که با تعدادخانوار و مصرف روزانه و هفتگی خانوار تطابق نداشته و فقط منجر به ایجاد هزینه های بالاتر ومصرف انرژی بیشتر می شود)، و… نمونه بارز این وصلت نا مبارک برندهای خارجی با خانواده های ایرانی است.

استفاده از نمایشهای خیابانی در ملاء عام، اماکن عمومی، مکان های پر رفت و آمد و مراکز خریدمهم، برای نمایش محصولات جدید و ایجاد نیاز در مصرف کنندگان، بعد دیگری از نمایش قدرت این برندهای خارجی است.

برگزاری جشنواره ها ی فروش از جیب مردم و برای افزایش فروش

این گونه برندها معمولا با برپایی جشنواره ها علاوه بر افزایش میزان فروش، سعی در غالب نمودن محصولا جدید گران قیمت و ایجاد نیاز کاذب مقطعی در مردم می کنند.

بعد اقتصادی واردات بی رویه لوازم خانگی با برندهای جهانی

کشورهای خارجی می توانند از طریق برندهای خود که سفیران صنعتی کشورشان به حساب می آیند، تا حد بسیار زیادی و بدون مقاومتهای زیاد، فرهنگ و تاریخ کشور خودرا صادر کرده که علاوه بر ایجاد محبوبیت فزاینده ی برندشان بطور چشمگیری بر مقبولیت فرهنگ کشورشان بیفزایند.

مهمترین مقوله قابل تامل در زمینه برند و پذیرش آن از طرف مردم یک کشور، این است که با پذیرش برند در قدم اول عملا بسیاری از مقاومت ها را شکسته و هر گونه تزریق و یا تحمیل فرهنگ از طریق درگاه برند به راحتی انجام می شود.

برای مثال، دعوت از اقای سانگ ایل گوک در سالن همایشهای صدا و سیما در تاریخ ۸۸/۵ / ۲۸(جومونگ) و استفاده تبلیغاتی از حضور ایشان برای ترغیب و تشویق بیشتر مصرف کنندگان جهت خرید بیشتر محصولات LG در ایران گواه و شاهدی پر واضح، بر مدعای تاخت و تاز برند های کره ای و استفاده ابزاری از برندینگ است.

همچنین برگزاری جام LG در گذشته ای نه چندان دور در ایران در قالب فوتبال ۴ جانبه برای ایجاد محبوبیت در بین جوانان برای ایجاد بستری مناسب جهت فروش محصولات صوتی تصویری شاهد دیگری بر این مدعاست.

ساده ترین برداشت از این ابزار، ایجاد احساس تعلق خاطر بیشتر مصرف کننده ایرانی و تحریک و تهییج به خرید دوباره و یادآ وری برند در اذهان و گفتگوی عمومی است.

یک برند کره ای، سفیر فرهنگ بی بند و بار شرقی

متاسفانه برندهای کره ای علاوه بر بلعیدن ثروت ملی، چپاول ارز و همچنین پدید آوردن مشکلات اقتصادی عدیده، در یک اقدام وقیحانه، اقدام به تزریق نمونه ضعیف شده ی فرهنگ بی بند و بار خود از نوع شرقی و درقالب هنری با نام ” کارا اوکه“ کرده اند.

بدیهی است با توجه به اینکه این فرهنگ مبتذل، در حال حاضر به صورت کنترل شده و با اخذ مجوز های لازم از مبادی قانونی به ایران وارد شده است اما با ورود این فرهنگ روکش دار که ماهیت اصلی آن بصورت ماهرانه ای مخفی نگاه داشته شده است در آینده ی نه چندان دور، جوانان کشورمان را با چالشی بزرگ روبرو خواهد کرد.

تاکنون همیشه نگران ورود فرهنگ مبتذل غربی از مرزهای غربی بودیم ولی هم اکنون ورود فرهنگ روکش دار شرقی از مبادی قانونی کشور، امری نگران کننده است.

ورود مراسم لهو و لعب کارا اوکه karaoke از طریق برند های کره ای در ورژن ضعیف شده:

کارا اوکه از دو واژه ژاپنی ” کارا ” به معنی خالی و ”اوکه ” به معنی ارکستر تشکیل شده است در سال ۱۹۷۱ توسط یک ژاپنی بنام دایسوکه ایجاد شد این مراسم بعدا در شرق اسیا بخصوص کره و چین و سپس به شمال امریکا انتقال و رونق بسیاری یافت.

کارااوکه باکس نام اتاق هایی است که به سیستم های صوتی تصویری کارا اوکه مجهز شده اند و معمولا در هتل ها، مراکز تفریحی و… قرادارند و عده ای جوان دورهم جمع شده و با پخش موسیقی های مورد نظرشان و نشان داده شدن اشعار روی نمایشگر ها اقدام به خواندن آواز میکنند.

این مراسم اغلب در آخر شب و با برپایی بزم های شبانه که به صورت مختلط همراه با میگساری و رقص و آواز با بی بند و باری برگزار میشود.

بزم کارا اوکه، نمونه ی بارز فرهنگ بی بندو بار شرقی مرسوم در بین جوانان است که در واقع همان نقش میکده ها و بارهای خصوصی همراه با رقص و آواز را بازی میکنند!!!

کارا اوکه یا همان بزم های خصوصی شبانه به ظاهر ” هنری ”

ممکن است اینگونه مراسم به دلیل ماهیت ظاهری موسیقی و هنری کمتر با مقاومت خانواده های ایرانی مواجه گردد ولی آنچه در پس این مراسم شبانه خصوصی نهفته، ماهیت شوم مختلط بودن و رسم میگساری و رقص و آواز در کنار سایر الات لهو و لهب است که جزء لاینفک اینگونه مراسم است.

شرکت های واردکننده برندهای خارجی با الهام از فرهنگ کشور های مبداء برندها، دروازه و مظهر بارز این تهاجم فرهنگی است.

برپایی مراسم ها، سمینارها ی فروش که اجرای زنده موسیقی های پاپ جز لاینفک آنهاست. اسپانسر شدن اکثر کنسرت ها و بزم های موسیقی پرطرفدار در بین جوانان نیز توانسته است این برندها به صورت تصنعی در اذهان زنده نگاه دارد.

رواج فرهنگ بد حجابی در این گونه مراسم که عملا نوعی ابراز شایسته سالاری و نشان دهنده منزلت و شان اجتماعی افراد است.

سطح پوشش لباس و حجاب وآراستگی ظاهری کارکنان شاغل اینگونه شرکتها نیز نمونه بارز این تهاجم فرهنگی است.

این تهاجم فرهنگی نا خود اگاه در برپایی جشنها و محفل های خصوصی شبانه در بین همکاران شاغل در این شرکتها، ظهور کرده است.

برپایی کنسرت های موسیقی و همچنین اسپانسر شدن این گونه مراسم، علاوه بر القای امروزی بودن برند به طرفداران خود، منجر به ایجاد یک رابطه حسی با جوانان و طرفداران موسیقی میشود که علاوه بر افزایش فروش محصولات مرتبط مانند صوتی و تصویری، در افزایش محبوبیت برند سهم به سزایی دارد.

سیاه نمایی تولید و بزرگ نمایی واردات

بجز تطمیع، ترغیب، تهدید و ترعیب، ابزاری جهت نیل به اهداف واردکنندگان هستند وعلاوه بر مورد تخلف برگزاری جشنواره های فروش از حساب جیب مردم، میتوان به کم اظهاری گمرکی محصولات که از یک طرف سود سرشار و امکان دامپینگ قیمت و از طرف دیگر کاهش درآمد های گمرکی دولت را به همراه دارد نیز اشاره کرد.

بسیاری از شرکتهای وارد کننده برندهای معروف، پس از در دست گرفتن بازار، اقدام به ورود برندهای دیگری نظیر بلومبرگ، هایسنس و مدیا و… کرده اند که دقیقا این برند ها را در همان شبکه مافیایی فروش که قبلا تدارک دیده اند با کمترین مقاومت و هزینه برندینگ به فروش می رسانند(مثال قورباغه در آب و گرم کردن ان)

این کشور ها با فروختن فقط برندهایشان در ایران از انتقال تکنولوژی خودداری کرده و فقط برند که یک مزیت رقابتی غیر قابل کپی برداری است را به فروش می رسانند.

افزایش رانت خواری مونتاژ بجای تولید

رانت خواری مونتاژ بجای تولید نیز علاوه بر کاهش درآمدهای گمرکی دولتی و انجام اشتغال محدود مستقیم و همچنین عدم انتقال تکنولوژی از دیگر تخلف های نامرئی این برندها است.

بهتر است همان افراد و انجمن هایی که در این مافیای واردات نقش داشته و منفعت می برند از این رهگذر نیز نفعی به ملت و کشور ایران برسانند و با تحت فشار گذاشتن این برندها، قدمی مثبت در جهت منافع ملت ایران بردارند.

بایکوت خبری از طریق تهدید و ترعیب

پیرو مباحثاخیر اقتصاد مقاومتی، در خصوص حمایت از تولید ملی و بحثممنوعیت واردات اکثر روزرنامه ها و خبرگزاریها و سایت های خبری، به منظور حمایت همه جانبه، اقدام به چاپ و نشر گزارش، مقالات تخصصی و خبرهای برگزاری همایشها و سمینارها درخصوص لزوم اعمال ممنوعیت واردات لوازم خانگی کردند.

مستنداتی وجود دارد که نشان میدهد اکثر این روزنامه ها، از طرف شرکتهای وارد کننده، تهدید به لغو درج آگهی های تجاری خود در این گونه روزنامه ها شده اند. قبلا نیز اشاره شد که این برندها، تبلیغات کلانی در روزنامه ها و… می کنند و به نوعی رگ حیاتی بعضی از این مطبوعات و تامین مالی انها دردست این شرکتها است که این امر، به میزان قابل توجهی به بایکوت خبری، منجر خواهد شد.

همچنین این شرکتها در حوزه رسانه ای و در مواجهه با اصحاب رسانه، به منظور تطمیع و ترغیب ایشان در جهت درج مطالب و اطلاع رسانی مطالب درخواستی، اقدام به هدیه دادن محصولات خود می کنند!

گرگی در پوستین بره

شرکت های وارد کننده برندهای خارجی در قدم های بعدی نیز از پای ننشسته و با ارایه کمک های مقطعی و شو گونه در قالب کمک های انسان دوستانه به انجمن های خاص و افراد نیازمند، سعی در نشان دادن چهره ی دیگری از خود، به عنوان حافظ منافع ملت ایران و بر تن کردن پوستین لباس حامی ملت ایران، برای سرپوش گذاشتن بر عمل چپاول بازار لوازم خانگی ایران، داشته و دارند.

عروسک خیمه شب بازی، این بار از جنس خودی

آنچه در این کارزار نابرابر اقتصادی بین وارد کنندگان و تولید کنندگان صنعت لوازم خانگی، به عنوان یک ” گل به خودی“ به حساب می آید حمایت کورکورانه و همه جانبه ی بعضی انجمن ها و صنوف لوازم خانگی است که بعضا دارای کرسی تصویری و رسانه ای مقبولی هم هستند!

در صنعت لوازم خانگی ایران، چند اتحادیه صنفی وجود دارند که خود نشان از اهمیت این صنعت دارد ولی از طرف دیگر قدرت واحد و یکپارچگی در راستای نیل به اهداف با زوال روبرو شده اند.

علاوه بر آن برخی شرکتهای وارد کننده برندهای خارجی با رخنه در این مراکز قدرت و منابع تصمیم گیری، از این خلاء و چندگانگی سوء استفاده کرده و سران این اتحادیه هم بصورت خواسته و یا ناخواسته در حمایت کورکورانه از آنان پرداخته اند.

به واسطه این تبلیغات کلان، تخلفات اقتصادی و حمایت های بی دریغ بعضی نا آگاهان داخلی است که برندهای خارجی توانسته اند برای به چالش کشیدن بازار لوازم خانگی ایران به انبار انبوه محصولات خود در انبار های خصوصی خود نمایند تا درفرصت مناسب به تعقیب اهداف شوم خود بپردازند.

در اثر حمایت های ارزی و… تمامی انبارهای برندها از کف تا سقف پر هستند و این برندها اقدام به ساخت و راه اندازی انبارهای مکانیزه ی محصولات خود کرده اند.

سخن آخر

جدای از نتایج وخیم واردات بی رویه و لجام گسیخته برندهای کره ای سر تا پا مسلح که تا حدودی به آنها اشاره شد، مهمترین و مخرب ترین سربار منفی این تاراج اقتصادی، پدیده ی شوم تهاجم فرهنگی است که نسخه ی ضعیف شده ی آن در روکش پر زرق و برق برند، از مبادی قانونی کشور وارد شده و بدون مقاومت مورد پذیرش خانواده ها قرار می گیرد.

این برندها با استفاده از کلیه ابزارهای نوین رسانه ای و تبلیغاتی، از آسمان و زمین، کوی و برزن، خیابانها وجاده ها، معابر و اماکن عمومی وخصوصی، علاوه بر تصرف فیزیکی بازار، اقدام به تسخیر اذهان عمومی به منظور تزریق فرهنگ خود و در نهایت تضمین چندین نسل فروش در بازار ایران هستند.

آنچه ۴ ستون یک صنعت پویا را تشکیل می دهد گزاره های سرمایه، کار، تولید و مصرف است که این مهم به شکل تمام و کمال در صنعت لوازم خانگی ایران وجود دارد.

گزاره سرمایه گذاری و تولید به دلیل گذر این صنعت از دوران انقلاب و جنگ که در نوع خود، بی رحم ترین تحریم ها و ممنوعیت ها را تجربه کرده است عملا به یک صنعت خودکفا تبدیل شده است و شرکتهای تولیدکنندی به نوعی واکسینه شده اند.

این شرکتهای باقیمانده ی واکسینه شده بعد از جنگ و قرارگرفتن در دوران شکوفایی نسبی اقتصادی، با نوسازی نسبی ناوگان تولیدی، خرید تجهیزات و ماشین الات و همچنین در مواردی با انتقال تکنولوژی تولید، توانسته اند ظرفیت اسمی تولید کالاهای اساسی و ضروری سبد لوازم خانگی را به پتانسیل تقاضای این بازار برسانند.

همچنین این صنعت بعد از صنعت خودرو، یکی از اشتغال زا ترین صنایع به شمار میرود.

صنعت تولید لوازم خانگی با ایجاد اشتغال مستقیم و چندین برابر، اشتغال غیر مستقیم(واحد های تولیدی پایین دستی قطعات) بر خلاف صنعت مونتاژ، می تواند نقش ممتازی را ایجاد اشتغال بازی کند.

و اما این صنعت در این مرحله از زمان و با توجه به تحریم های خارجی، از طریق تولید انبوه، باید وارد مرحله توانمند سازی شود و آنچه تضمین این تولید انبوه و قوه محرک این صنعت رو به رشد به شمار می رود، انبوه تقاضای ملی است که به حمدا… بصورت بالقوه وجود دارد.

آنچه در این رهگذر به آن اشاره شد، بلای خانمانسوزی است که به بدنه تقاضای این صنعت افتاده است و آن واردات برندهای سرتا پا مسلحی است که به حق خود نیز قانع نبوده و هر روز سهم کیک بزرگتری را از این بازار طلب می کنند. نقطه عطف این مسیر، حمایت های درست، کامل و به موقع دولت در اعمال محدودیت و یا ممنوعیت واردات به منظور سوق دادن این بازار مصرف به سوی کالاهای تولید داخلی است که از آن به دوره توانمند سازی یاد می شود.

پس از طی دوره توانمند سازی، میتوانیم شاهد شکوفایی این صنعت که مایه افتخار هر ایرانی خواهد بود باشیم و هر محصول تولیدی، سفیر شایسته ی فرهنگ، هنر و اقتدار صنعتی این مرزو بوم باشد.

تهیه کنندگان: محسن بیدی / ندا جعفری

ارسال نظر
پیشنهاد امروز