ارزشمندترین لحظه زمستانی
یلدا یعنی شادمانی از دقیقهای بیشتر با هم بودن
در یلدا با مناسبات گرم انسانی میتوان بر ظلمت قالب شد؛ انسان خلیفهالله است و و قتی انسانها در کنار یکدیگر جمع شوند، یدالله معالجماعه خواهد شد و در آن زمان است که انسان میتواند ظلمتزدهترین شب را به خوشی به پایان رساند، میتوان با کناریکدیگر نشستن و آیین برگزار کردن، یک چالش بزرگ را به ظرفیتی مناسب تبدیل کرد.
ایلنا: یادش بخیر بچه که بودیم، بیخیال غم زمونه، دلمان خوش بود به جمع شدن فامیل توی خانه آقاجون که ریشسفید فامیل بود؛ برای خنده و شادی یک دنیا بهانه داشتیم و عشقمون هندوانه و اناری بود که شب چله خانجون انارشو دون میکرد و آقاجون هندوانهاش را قاچشده به اندازه قدمون کوتاه و بلند بین نوهها پخش میکرد. آقاجون حافظ میخواند، خانجون کنار سماور چایی میریخت، عموها مچ میانداختند، عروسهای فامیل غذا را آماده میکردند.
میگفتند آن شب بلندترین شب سال است، نمیدانستم بلندترین شب سال به یک دقیقه مینازد؛ آن شبهای دورهمی آنقدر خوش میگذشت که همیشه آرزو میکردم کاش شبهای دیگر، یک دقیقه اضافه داشتند.
به گزارش ایلنا، دیر زمانی است که ایرانیان و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارند که میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند.
«شب یَلدا» بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به هنگام غروب آفتاب از ۳۰ آذر(آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در ۱ دی(نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام آن را مبارک میدارند و این شب را تکریم میکنند.
«یلدا» را میتوان یک گردهمآییی آئینی و سنتی خانوادگى دانست و شاید یکى از دلایل ماندگارى آن، همین موضوع باشد؛ چرا که هنوز در ایران «خانواده» رکن اصلى «جامعه» است.
شب یلدا از معدود مناسبتهای شبانه ایرانیان است که هنوز زنده و پا برجا مانده است. جشنهای دیگری نیز همچون «سده» و «تیرگان» از همین دست و از جمله جشنهای شبانه بودهاند اما از آنها جز در پارهای نقاط ایران، اثری برجای نمانده است. تنها مراسم ویِژه شبانهای که به شکل سراسری باقی مانده، همین شب یلدا است که با جشن شب ژانویه، آغاز سال مسیحی همزمان افتاده است.
یکی از زنجیرههای فرهنگی
دکتر عسکر مهاجری جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار ایلنا معتقد است یلدا یکی از زنجیرههای مجموعه فرهنگی است که ایرانیان براساس دانش، تجربه و واقعیتهای اطلس جغرافیایی و اجتماعی خود ایجاد کردهاند.
زمانی که به موقعیت جغرافیایی فلات ایران که براساس آن تاریخ و تمدن ارزشمند ایران ساخته شده برمیگردیم، با مجموعهای از رخدادها و رویدادها برخورد میکنیم که در ایران باستان به عنوان آیین یا جشن از آنها نام برده شده است؛ در این مجموعه جشنوارهها و رخدادها، شب یلدا بسیار پررنگ و ارزشمند است.
واژه «یلدا» واژهای برگرفته از زبان سریانی از لهجههای متداول زبان آرامی به معنای تولد است. زبان «آرامی» یکی از زبانهای رایج در منطقه خاورمیانه بوده است. برخی بر این عقیدهاند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبا از راست به چپ نوشته میشده، وارد زبان پارسی شده است.
یلدا به معنای زایش، زادروز و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند. و از این رو به ماه دهم دی(به معنای روز) میگفتند که ماه تولد خورشید بود.
فرایند جامعهپذیری
مهاجری استاد دانشگاه، بر این باور است که ایرانیان بر اساس هوشمندی و دانش و تجربهای که داشتند و بر اساس موقعیت جغرافیایی که در آن ساکن بودند، سال را به عنوان یک نظام در نظر میگرفتند و بخشهایی از این سال را به بهانههای مختلف طبیعی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جشنوارههای مختلف برگزار میکردند.
در این جشنوارهها تلاش میکردند که به فرهنگ پویایی ببخشند، به جامعه هویت بدهند، فرایند جامعهپذیری و فرهنگپذیری را به درستی انجام دهند، تلاتش میکردند که در این جشنوارهها بسیاری از نیازهای خود را بیابند و برای آن پاسخی پیدا کنند.
حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییدهشدن خورشید»، مصادف با شب چله، برقرار بوده است. مصریان در این هنگام از سال، به مدت ۱۲ روز به نشانه ۱۲ ماه سال خورشیدی به جشن و پایکوبی میپرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی میداشتند. همچنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده مینمودند که نشانه پایان سال و آغاز سال نو بوده است.
دریونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بوده است و آن را خورشید شکستناپذیر، ناتالیس انویکتوس، مینامیدند که از ریشه کلمه ناتال برگرفته شده و معنیاش، میلاد و تولد است. ریشههای یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی ماندهاست، از مهمترین این جشنهای میتوان به جشن ساتورن اشاره کرد.
در قسمتهایی از روسیه جنوبی، هماکنون جشنهای مشابهی بهمناسبت چله برگزار میکنند. این آیینها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی به صورت موجودات زنده، بازیهای محلی گوناگون، کشت و بذر پاشی به صورت تمثیلی و باز سازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجرهها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز و مهمتر از همه قربانی کردن جانوران از آیینهای ویژه این جشن بوده و هست.
یکی دیگر از آیینهای شبهای جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیینها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم میخورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.
یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت»(جشن درخت) برگزار میکنند و با روشنکردن شمع به نیایش میپردازند. آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا میخورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند میگذرانند و در خانوادههای تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته میشود و از آن با نام «خرم روز»(خره روز) یاد میگردد و آیینهایی ویژه در آن روز برگذار میشود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان(در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.
انسجام اجتماعی
عسکر مهاجری، جامعهشناس معتقد است باید تفکر، بینش و پنجرهای را به سوی گذشتگان باز کرد تا بتوان سلسله رخدادهای ایرانی را در قالب جشنوارههای مختلف در طول تاریخ فهمید و آنها را تبیین کارکردی کرد. متاسفانه امروزه جامعه ایرانی قادر نشده این جشنوارهها را به روز کند و به پویایی برساند و بر اساس نیازهای امروزی کارکرد دار بکند. امروزه نباید صرفاً رخداد شب یلدا را به روشها و سنتهای گذشته برگزارکرد، میتوان یلدای امروز را به رنگ امروزی نقاشی کرد و برگزار کرد.
حتی یلدا را میتوان به روشهایی نه صرفاً در قالب خویشاوندی و خانوادگی بلکه در قالب نظامهای صنفی درآورد؛ زیرا امروزه حلقهها و ریسمانهایی که انسجام اجتماعی ایجاد میکند بیشتر صنفی، گروهی و حسی است و در اغلب قشرهای اجتماعی ویژه و گروههای سنی خاص موجود است.
میتوان یلدا را به عنوان مایه برکت انسجام اجتماعی، به عنوان تبیینی درست از طبیعت، تاریخ و جغرافیا در رنگآمیزیهای به روز روزگار دید واز آن لذت برد و از آن برای پویایی جامعه استفاده کرد.
یلدا یکی از ارزشهای والایی است که در سرمایه اجتماعی جامعه میتواند همچنان به کمک جامعه بیاید، معضلات اجتماعی را تفریق کند، طراوت جامعه را به توان برساند و مسایل روز جامعه را در معادلهای آسان حل کند.
باید بتوان بر اساس یلدا و میراثآنکه بر دوش میراثداران امروزی است، با تعاریف دقیقتر و درستتر و با روشهای جدید ترو به روزتر، یلدا را تبدیل به رخدادی وسیعتر با کارکردهای متفاوتتر کرد و از آن بهرههای فراوان جست.
اشاعه فرهنگی
مراسم شب یلدا در هر نقطه از این سرزمین تعاریف و رسوم خود را دارد، رسومی که مهاجری آن را حاصل ظرفیت فرهنگی نواحی این سرزمین میداند و بر این باور است که انسانهای بزرگ در قالب ایدئولوژیها یا آیینهای مختلف رخدادهای بزرگی را ورق میزنند. به عنوان نمونه، میتوان در سطح عالی و توسعه یافته و تعالی بخش این مساله به ادیان اشاره کرد، زمانی که یک دین بزرگ به صحنه میآید، انسان را به رهایی رهنمون میکند.
زمانی که چنین رخدادهای بزرگی خلق میشوند هر شخصی به اندازه ظرفیت فرهنگی خود، به اندازه جامی که در اختیار دارد و به اندازه توانمندیهای درک از این رخدادهای بزرگ، برداشت خود از آن رخداد را در ظرف و قالب فرهنگی خود، در جام یا کاسه خود قرار میدهد و به اندازه ظرفیت خود از آن مینوشد و برداشت میکند.
زمانی که خرده فرهنگهای قومی علاقمند میشوند به اندازه ظرفیتهای خود از رخدادهای این چنینی برداشت مخصوص به خود داشته باشند و به شکل سنت، فرهنگ، موقعیت ومحیط خود دربیاورند تا برایشان هضم شود، نباید شب یلدا را که بلند است، کوتاه دید و نباید این خرده فرهنگها را زیر سوال برد؛ زیرا زمانی که یک مبنای معرفتی بزرگ وجود دارد و در مقابل آن انسانهای کم سن و سال و متفاوت وجود دارد که برداشت متفاوتی از آن دارند، نه افرادی را که متفاوت برداشت میکنند باید زیر سوال برد و نه آن مبنای معرفتی بلند را کوتاه دید.
باید اجازه داد تعامل و برخورد با پدیدهها و رخدادهای بزرگ و آیینهای بزرگ انجام گیرد و براساس افزایش دانش و آگاهی در آن خرده فرهنگها و تعالی بخشیدن به آن فرهنگ از طریق اشاعه فرهنگی ابتدا به تعالی خرده فرهنگها پرداخت، تا خود به خود و به صورت سیستماتیک خرده فرهنگ بتواند برداشت وسیع و به اندازهای از این رخدادها و جشنوارهها داشته باشد.
امروزه یلدا بهانهای است برای پیوندهای گسسته شده جامعه مدرن، بهانهای که با آذینها و آیینهای موجود در بطن این شب بلند شادی و نشاط را به ارمغان میآورد. بیشک انتخاب نوع میوه و تنقلات بر سر سفره «شب چله» حاوی پیام ویژهای است که عسکر مهاجری در تبیین آن بر این باور خود پافشاری میکند که علل انتخاب میوههایی مانند انار و هندوانه، این است که هردو میوه مورد نظر در نظام کشاورزی جزء نایابها در برهه زمانی این رخداد است و زمانی که ملتی در نایابترین زمان وجود این میوهها، میتوانند آن را بر سفره بنشانند، نشان از قدرت بسیار بالای انسان در رسیدن به آمال، آرزوها و خواستههای خود دارد.
دلیل دیگر انتخاب این میوهها، رنگهای نشاطآور بودن آنهاست که ایران و ایرانی با انتخاب آن، اصل قدرتمند انسان را به رخ جهانیان و طبیعت میکشد و از این مساله خرسند و خوشحال میشود.
مناسبات گرم انسانی
مهاجری، استاد دانشگاه یلدا را استعارهای از شعر و ادبیات میداند که در شب عشق انسانها به طولانی شدن این شب و سرنزدن خورشید بسیار فکر میکنند، یلدا علیرغم اینکه شبی طولانی است، شب عشقی که میتوان به صبح نشدن آن نگران نشد و طولانی از آن لذت برد.
یلدا نشاندهنده این است که یک ملت مجموعهایی از قابلیتهای علمی را پیدا کرده و قادر است که در اطلس جغرافیایی و زمانی، لحظههای زیبا و بیاد ماندنی از سال را رصد کند.
زمانیکه شب یلدا که بلندترین شب سال است میتواند به عنوان بلندترین نماد سردی و ظلمت تعبییر شود و از آن به عنوان بلندترین دیواری که میان شب و روز وجود دارد یاد کرد، میتوان آن سوی این دیوار، امید را دید و یا قلهای را هدف قرار داد که بلندترین روز سال است و لذا شمارش معکوس آغاز میشود.
در یلدا با مناسبات گرم انسانی میتوان بر ظلمت قالب شد؛ انسان خلیفهالله است و و قتی انسانها در کنار یکدیگر جمع شوند، یدالله مع الجماعه خواهد شد و در آن زمان است که انسان میتواند ظلمتزدهترین شب را به خوشی به پایان رساند، میتوان با کناریکدیگر نشستن و آیین برگزار کردن، یک چالش بزرگ را به ظرفیتی مناسب تبدیل کرد.
اندیشه بلند اجتماعی شب یلدا نشان میدهد موفقیت در گرو جمع است و رسیدن به منافع فردی از طریق شاهراه مطمئن اجتماعی است، میتوان با این جمع شدن سختترین و ظلمانیترین لحظهها را تبدیل به نور کرد.
مهاجری معتقد است، یلدا و مراسم آن به شیوههایی که به ما به یادگار رسیده، نباید به این سبک برگزار شود بلکه باید با تفکر، هوشمندی، ظرافت و درک درست از موقعیت زمانی، شکلهای این مراسم تغییر یابد؛ آگاهیهای ما به عنوان میراثداران این آئین کهن افزایش پیدا کند و به صورت یک تفکر مدرن هویتدار دربیاد و سفره کوچک روی کرسی را تبدیل به سفرهای بزرگ روی سن شهر بنا و از آن برای پالایش شهر و شادابی استفاده کرد.
گزارش و گفتگو: علی جزایری