در نشست خبری فیلم احتمال باران اسیدی؛
احتمال باران اسیدی؛ شازده کوچولوی سینمای ایران است
به هیچ وجه دوست نداشتم که این فیلم شعار تبلیغاتی داشته باشد و به نظرم سینما جای شعار دادن نیست / شهرت آقای لنگرودی برای ما غنیمت است اما هدف این نبود که با استفاده از ایشان فیلم را بالا بکشیم.
نشست خبری فیلم احتمال باران اسیدی، با حضور شمس لنگرودی، پوریا رحیمیسام، سمیرا برادری، کامبیوزا پرتوی، بهتاش صناعیها، مریم مقدم و ایرج رامینفر، عصر امروز، ۱۴ بهمن برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ شمس لنگرودی درباره تجربیات سینمایی خود گفت: حضور من در این فیلم اتفاقی نبود. من در سن بیست و دو سالکی یک فیلم کوتاه بازی کردم و در طول سال ۵۰ تا ۵۶ درس سینما خواندم. نزدیک انقلاب بود که قرار داشتیم یک تئاتر بازی کنم اما وقتی انقلاب شد، به سراغ شعر رفتم. شعر همیشه هدف اصلی من بود اما در کنار آن سینما و موسیقی هم کار کردم. متاسفانه نمیشود که همزمان سه کار را با هم انجام داد.
وی افزود: خوشحالم که این فیلم مرا به دنیای دیگر برد. آقای صناعیها اهل گفت و گو بودند و من که از بطالت خسته بودم، با این فیلم روحیه تازهای گرفتم. من نقش منوچهر را خوب فهمیدم و از تمامی دستاندرکاران این فیلم تشکر میکنم.
ایرج رامینفر(طراح صحنه) نیز درباره این فیلم گفت: بعداز خواندن فیلمنامه تصمیم گرفتم که در فیلم حضور داشته باشم و به خوبی فیلم و گروه را شناختم. الان که فیلم را دیدم، فیلمبرداری کار را خیلی دوست داشتم.
او ادامه داد: این روزها طراحی صحنه در بعضی از فیلم ها تاثیر و موجودیت خاصی ندارد اما در این فیلم با توجه به تصویرش و شخصیتهای فیلم به گونهای بود که طراحی صحنه بسیار اهمیت داشت و من فکر میکردم که در این فیلم طراحی صحنه باید مینیمالیستی باشد تا جلوی کار بازیگران را نگیرد.
این طراح صحنه با اشاره به اینکه این فیلم را به صورت جمعی و با بحثساختیم؛ گفت: در تمامی مسائل به صورت جمعی تصمیم گرفتیم و این فضایی که در فیلم میبینید، حاصل تصمیمات جمع گروه بود. به عقیده من چنین فضایی برای این سناریو کاملا لازم و ضروری بود.
محمدرضا جهانپناه(فیلمبردار) درباره همکاریاش در فیلم احتمال باران اسیدی بیان کرد: من با کارگردان حدود یکسال پیش درباره این فیلمنامه و فیلم صحبت کردم. در این فیلم انتخاب لوکیشنها خیلی مهم بود و به عقیده من یک لوکیشن غلط میتوانست به تصویر فیلم ضربه بزند. خوشحالم که با آقای رامین فر کار کردم و توانستیم به یک چارچوب درست برای این فیلم برسیم.
او ادامه داد: احتمال باران اسیدی برای من مثال کتاب شازده کوچولو است که در این فیلم، شمس لنگرودی خلبان، مریم مقدم شازده کوچولو و پوریا رحیمیسام روباه است.
سمیرا برادری(تهیه کننده) درباره این فیلم گفت: من فیلمنامه را بیش از پدرم دوست داشتم و علاقه فوق العاده زیادی به این دست فیلمها دارم. زمانی که وارد پروسه تولید فیلم شدیم، هر روز حال خوبی را تجربه میکردیم و فکر میکنم که بزگواری پیشکسوتان در کنار ما، کمک بزرگی بود.
پوریا رحیمیسام(بازیگر) درباره بازی در این فیلم اظهار داشت: این فیلم شانسهای بسیاری به من داد. خیلی خوشحالم که در این فیلم کنار بزرگانی کار کردم که به من درس دادند. فقط خدا میداند که ما با چه بودجهای فیلم را ساختیم و این کار خداست که ما با وجود اینکه خیلی از قواعد سینما را رعایت نکردیم، توانستیم کار خوبی را تهیه کنیم. انرژی خوب مردم از هر چیز دیگری مهتر است و به نظرم احتمال باران اسیدی سالها بعد خودش را در سینما نشان خواهد داد.
او افزود: بهتاش صناعیها در کارش بسیار دقیق است و من امروز متوجه تمام دغدغههایش در طول ساخت فیلم شدم. بهترینهای سینما این روزها در شهرستانها هستند و دیده نمیشوند اما من امیدوارم همه به سینما بیایند و تجربه کنند.
مریم مقدم(نویسنده و بازیگر) نیز با اشاره به اینکه نویسندگی و بازیگری توامان مسئولیت یک نفر را زیاد میکند؛ گفت: خیلی از کارگردانها این اجازه را به بازیگر نمیدهند تا او هم در فیلم سهیم باشد و جلوی دوربین رشد کند اما در این فیلم من خیلی راحت توانستم کار کنم.
بهتاش صناعیها(کارگردان) درباره شعار این فیلم گفت: من در جلسه یک فیلم یک سلام هم گفتم که موافق شعار دادن در سینما نیستم اما آنها اصرار داشتند که یک شعار انتخاب کنیم و ما هم یک دیالوگ ساده از فیلم را انتخاب کردیم. من به هیچ وجه دوست نداشتم که این فیلم شعار تبلیغاتی داشته باشد و به نظرم سینما جای شعار دادن نیست.
وی درباره موسیقی این فیلم نیز بیان کرد: ما درطول فیلم، به دنبال معنای واقعی مینیمالیسم بودیم و به عقیده من در طول این فیلم به معنی کامل به مفهوم مینیمال رسیدیم. وقتی فیلم به مرحله ساخت موسیقی رسید، میدانستم که موسیقی هم باید مینیمال باشد و مریم مقدم به من هنریک را معرفی کرد. من فیلم را برای هنریک آپلود کردم و وقتی او فیلم را دید، برایم چند اتود فرستاد. به نظرم هنریک به خوبی توانست فضای فیلم را درک کند و به ساز پیانو و قیچک رسید. خوشحالم که این فیلم با موسیقی خوبی همراه شد.
صناعیها ضمن تاکید بر اینکه ۴ ماه ساخت موسیقی طول کشید؛ گفت: در این فیلم، هر ساز نماد یک شخصیت بود و چون فیلم به زمان و مکان مشخصی تعلق ندارد، ترکیب ساز قیچک و پیانو نشان میدهد که هدف نه شرق و نه غرب بود.
این کارگردان با اشاره به اینکه هر فیلمسازی از فیلمهای خاصی الهام میگیرد، گفت: فیلمهای بسیاری بر من تاثیر گذاشته است اما به عقیده من فیلم ما شخصیت خاص خودش را دارد که وابسته به کاراکترهای آن است.
او ادامه داد: هنر اساسا سلیقهای است و هرکس میتواند یک فیلم را دوست داشته باشد یا نداشته باشد اما اینکه ما از آقای لنگرودی برای اسم در کردن، سوء استفاده کردیم، درست نیست. ما برای این فیلم، به یک چهره مشهور سینمایی نیاز نداشتیم و به عقیده من آقای لنگرودی آن لازم را برای بازی در این فیلم داشت. هر چه بیشتر کار را ادامه می دادیم، بیشتر متوجه تواناییهای ایشان می شدیم. شهرت آقای لنگرودی برای ما غنیمت است اما هدف این نبود که با استفاده از ایشان فیلم را بالا بکشیم.
کامبیوزا پرتوی(مشاور کارگردان) نیز درباره لنگرودی بیان کرد: مونتاژ نهایی این کار به من سپرده شد و من با شخصیت فوقالعاده آقای لنگرودی آشنا شدم. ای کاش میشد که ایشان را در سینما نگه داشت. به عقیده من هیچکس به خوبی آقای لنگرودی نمیتوانست این تنهایی را در فیلم نشان دهد.