خبرگزاری کار ایران

«خداحافظی طولانی»، وسترن، عاشقانه، کارگری و تلخ

کد خبر : ۲۴۸۲۲۹

لوکیشن‌ها اجازه فضای وسترن را می‌دهد. قبرستانی که از تپه بالا رفته، راه‌آهن و خانه‌های اطراف آن و ایستگاه قطار متروکه‌ای که قطار در آن توقفی ندارد.

نشست خبری فیلم خداحافظی طولانی به کارگردانی فرزاد موتمن با حضور وی، سعید آقاخانی، ساره بیات بازیگران فیلم، ایرج شهزادی صداگذار، میثم کایید مدیر تولید، علی حضرتی تهیه کنند و میشا جودت چهره‌پرداز و رامتین شهبازی به عنوان گرداننده جلسه در سالن سعدی برج میلاد محل برگزاری سی و سومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ فرزاد موتمن در تعریف شروع قصه می‌گوید: قبل از شروع فیلم خداحافظی طولانی من در حال کار کردن روی قصه‌ای به نگارش خودم بودم و بیشتر علاقه داشتم؛ که آن را جلوی دوربین ببرم. زمانی که فیلمنامه پیشنهاد شده را مطالعه کردم؛ دلایل زیادی برای کار کردن روی آن یافتم و اولین آن قصه عشقی فیلم بود.

۵ دلیل موتمن برای ساخت خداافظی طولانی

او با بیان این مطلب که من عاشق دو ژانر جنایی و عشقی هستم؛ ادامه داد: از آنجا که در سینمای ایران فیلم‌هایی با مضمون عشقی کم داریم این پیشنهاد برای من فرصتی بود. و من را سر وجد آورد. میزانسن‌ها این اجازه را به من می‌داد که به لحاظ گرافیکی هم روی عشق کار کنم.

موتمن دومین دلیل خود را برای قبول ساخت فیلمی تلخ و غم انگیز؛ گفت: داستان در یک محیط صنعتی اتفاق می‌افتد و داستان طبقه کارگر را روایت می‌کند. طبقه‌ای که با وجود گستردگی و به دلیل تجاری کمتر در سینمای ایران به آن توجه شده است و اکثریت جامعه را از فیلم‌ها حذف کرده‌ایم. به شخصه دوست داشتم فیلمی با شخصیت کارگر بسازم.

کارگردان فیلم نزدیک فضا به وسترن را ار دیگر علایق خود عنوان کرد: یک تم در فیلم وجود دارد و ان تقابل فرد در جمعیت است؛ که اساسا تم وسترن است. فردی از زندان آزاد می‌شود و با ورود به محیطی که قبلا در آ ن کار می‌کرده رمیگردد و با نگاه هی سنگین اطرافیان و رفتارهای اعتراضی مواجه می‌شود.

موتمن با تاکید بر حاکم بودن فضای وسترن در فیلم ادامه می‌دهد: لوکیشن‌ها اجازه فضای وسترن را می‌دهد. قبرستانی که از تپه بالا رفته، راه اهن و خانه‌های اطراف آن و ایستگاه قطار متروکه‌ای که قطار در آن توقفی ندارد.

او دلیل آخر خود را برای پذیرفتن ساخت فیلم مرتبط به تهیه کننده و مسائل مالی دانست و افزود: پولشا ن آماده بود و در شروع کار یک چک خوب به من دادند و کار را استارت زدیم.

ساره بیات می‌گویئ: از سال‌ها قبل سیاق و سینمای آقای موتمن مورد علاقه من بود؛ واز روز اول برای کار کردن با او مشتاق بودم. ‌‌ همان طور که شخصیت ایشان شریف است در کار‌هایشان نیز شرافت داردند. همچنین احترام و اعتباری که برای بازیگران قائل هستند قابل تحسین است.

سعید اقاخوانی در توضیح قبول شخصیت یحیی و فاصله‌ای که با کارهای قبلش داشت؛ گفت: من در ذهنم نمی‌گنجید که چنین نقشی به من پیشنهاد شود. حتی زمانی که فیلمنامه را خواندم فکر کردم پشیمان شوند و همکاری را کنسل می‌کنند. اما این اتفاق نیفتاد و گروه به م اعتماد کرد. خودم هم فکر کردم که می‌توانم این نقش را در بیاورم.

تشکیل جلسه بحران برای انتخای یحیی فیلم خداحافظی طولانی

موتمن در پاسخ به این سئوال که چه طور شد آقاخانی را انتخاب کردید؟؛ گفت: ما شخصیتی مردی حدود ۴۰ تا ۵۰ سالع را می‌خواستیم؛ که لباس کارگری بر تنش بشیند. باور کنید؛ سینمای ما برای مردی با این خصوصیات کم بضاعت است تا جایی که ما یک جلسه بحران برای آن گذاشتیم. مدیر تولید فیلم سعید آقاخوانی را پینهاد داد. بعد از مطرح شدنش چند دقیقه سکوت محیط را فرا گرفت. به سرعت چهره او در ذهنم نقش بستو مطمئن بودم که از پس نقش بر می‌آید.

او بر این اعتقاد است؛ کمدین‌ها این توانایی را دارند که نقش درام را به خوبی ایفا کنند؛ زیرا به دلیل لازمه بداهه گویی در کار کمدی بیشتر از بازیگرهای دیگر ژانر‌ها فشار را تحمل می‌کنند. و باید متمرکز و خلاق باشند. چناچه آقاخانی از زوط نخست بسیار منضبط، حواس جمع و متمرکز حاضر شدند. بعد از ۲-۳ روز من دیگر حرفی برای گفتن نداشتم.

آقا خوانی برگ برنده فیلم یحیی

کارگردان فیلم آقا خوانی را برگ برنده فیلم یحیی می‌داند: این فیلم به طور وحشتناکی مدیون اوستو تمام سختی کار بر دوش او بود. با وجود اینکه او چشمان خندانی دارد اما در طول فیلم مردم چشمش را به کونه‌ای کنترل می‌کند که غربت و تنهایی یحیی برای مخاطب باورپذیر می‌شود.

حضرتی(تهیه کننده) مخاطب محدودی را برای فیلم تعریف نمی‌کند: بستر به گونه‌ای است که هم قشر روشن فکر جامعه با ان ارتباط برقرار می‌کنند و هم از آآن جه که فضای عاشقانه در فیلم شکل می‌گیرد عوام را راضی نگه می‌دارد.
بازی رنگ و نور در فیلم دارای منطق معنایی است.

موتمن یک منطق خاص بازی رنگ و نور را برای فیلمش تعریف می‌کند ک دارای یک رابطه معنایی وجود دارد: این فیلم دو قصه دارد؛ که در هردوی آن‌ها با رنگی خاص شروع م و با رنگی تعریف شده به پایان می‌رسد. داستان ماهرو با رنگ‌های شاد و زنده شروع می‌شود و در آخر به رنگ کبود و تیره می‌رسد. اما در زندگی طلعت بر عکس این اتفاق می‌افتد با رنگ کبود آغاز می‌شود و صحنه به صحنه رنگ می‌گیرد

ژیلا جودت(چهره‌پرداز) این منطق را بر کار گریم فیلم هم حاکم می‌داند: در ابتدای فیلم با چهر بشاش ماهرو طرف هستیم رنگی که متفاوت با بستری است که او در آن زندگی می‌کند اما رفته رفته از رنگ او کاسته می‌شود و به حالت بیماری نزدیک می‌شود.

نقش هایم را ودم انتخاب می کنم

ساره بیات در مورد حضوری دیگر در نقش یک زن مظلوم می‌گوید: برای من گروه و کارگردانی که با آن‌ها کار کنم دارای اهمیت است. بعد از خواندن فیلمنامه و لحاظ این فاکتور‌ها نقشی ا که دوست دارم انتخاب می‌کنم. تمام نقش‌هایی که قبول می‌کنم سلیقه‌ای و انتخاب خودمم است.

آقاخانی در مورد درآمدن جزییات نقش می‌گوید: من با این طبقه آشنایی دارم و به شدن به جزییات کاراک‌تر فکر می‌کردم. مضاف بر اینکه با توجه به کم حرف بودن و کم اکت بودن شخصیت یحیی باید بازی خود را به شدت کنترل می‌کردم.

موسیقی متن فیلم زمانبر و سخت بود

موتمن انتخای موسیقی برای فیلم را سخت و زمان بر دانست و ادامه داد: با توجه به فضای غم حاکم بر فیلم انواع موسیقی را برای فیلم امتحان کردیم و حتی در اواسط آهنگساز را عوض کردیم. شاید اگر هر کارگردانی دیگری بود از موسیقی متن برای فیلمم منصرف می‌شد؛ اما من موسیقی را برا یفیلم الزامی می‌دانم.

او این تذکر را هم داد؛ موسیقی متن فیلم بستگی به سینمایی که در آن مخاطب فیلم را تماشا می‌کند تفاوت دارد. در سالن دالبی که امروز فیلم را در آن تماشا کردیم؛ لول موسیقی بالا‌تر از دیلوگ‌ها است و برای نمایش عمومی نسخه دیگری را تهیه خواهیم کرد. ََ

ارسال نظر
پیشنهاد امروز