امیر اثباتی:
ضعفهای طراحی صحنه فیلمها پشت صحنههای باشکوه پنهان میشود
همیشه پشت صحنههای باشکوه ضعفهای طراحی پنهان میشود ولی در فیلمهایی که این امکان را ندارند، طراحی دشوارتر است و اگر موفق بشود طبعاً باشکوهتر است.
دومین کارگاه تخصصی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران با موضوع «آشنایی با طراحی صحنه» شنبه هشتم آذر در سالن سیف الله داد خانه سینما با حضور امیر اثباتی برگزار شد.
به گزارش ایلنا، امیر اثباتی در ابتدای صحبتهای خود اشاره کرد که قرار نیست در این نشست طراحی صحنه فیلم آموزش داده شود بلکه هدف ارائه شناخت کلی و زاویهٔ دید نسبی به این وجه مهم از سینما است.
طراح صحنه فیلم «طلسم» افزود: «سعی من این است وظایفی را که طراحی در ساختار فیلم بر عهده دارد با شما درمیان بگذارم تا از این پس طراحی را جزئی مهم در ساختار یک فیلم بدانید.»
وی در ادامه به واژگان مختلفی که در بخش طراحی صحنه در عنوانبندی فیلمها استفاده میشود اشاره کرد و گفت: «اشتباههای زیادی در این بخش وجود دارد و ترکیباتی مثل مدیر هنری، کارگردان هنری، طراحی هنری و طراحی صحنه تقریباً همه به یک معنی استفاده میشوند درحالیکه عنوان(طراحی صحنه) معادل Art Director است.»
طراح صحنه فیلم «نرگس» ادامه داد: «از سال ۱۹۰۸ که دوربینها متحرک شدند، دوربین ثابت و صحنهٔ ثابت کنار گذاشته شد بنابراین صحنهها تبدیل به فضایی شدند که باید شکلی هنری پیدا میکردند. با ظهور گریفیثو توسعهٔ داستانها، طراحی صحنه فیلمها هم جدیتر و جزئی مهم از فیلم شد.
وی ادامه داد: سال ۱۹۳۹ که فیلم «بربادرفته» ساخته میشد ویلیام کامرون منزیس؛ طراح صحنه از قبل فیلم را روی کاغذ با تمام جزئیات نقاشی و آماده کرده بود. به گونهای نقش این طراح در فیلم بارز بود که رئیس کمپانی پارامونت لقب(پروداکشن دیزاینر) را به او داد به مفهوم طراحی که میتوانست به تمام مراحل اجرایی فیلم از هزینهها تا برپا کردن دکورها، شکل لباس و حتی کیفیت فیلمبرداری نظارت کند.»
طراح صحنه «بانوی اردیبهشت» ادامه داد: «امروز هم در عنوان بندی فیلمها از همین اصطلاح(پروداکشن دیزاینز) استفاده میکنند. در اغلب فیلمهای معروف مثل «چه کسی از ویرجیانا وولف میترسد» طراح صحنه با توجه به ابعاد مختلف فیلم حتی میتواند در گریم دخالت داشته باشد. در حال حاضر اغلب طراحان صحنه مشهور دنیا قبل از شروع فیلمبرداری، صحنههای فیلم را به صورت مجازی میسازند تا به عنوان چشم سوم یک کارگردان بتوانند فضای کلی از کار به او ارائه دهند. پیشنهادی که من به عنوان اسم برای اینگونه کارها در فیلم دادهام اصطلاح(مدیر طراحی) است.»
امیر اثباتی تاریخچهٔ مختصری از طراحی صحنه فیلم ارائه داد و گفت: «در دوره ابتدایی سینما استودیوهای بزرگی مثل بابلزبرگ در آلمان، چینه چیتا در ایتالیا و استودیوهای بزرگ هالیوودی در آمریکا حرف اول را در طراحی صحنه میزدند. با ظهور موج نو فرانسه و نئورئالیسم در ایتالیا کارگردانها از محیط استودیوها گریختند و به فضای واقعی آمدند و رویکرد به بیان سینمایی متفاوت شد.»
وی افزود: «این روال ادامه پیدا کرد و بعدها به دلایل مختلف مثل وقوع جنگ ویتنام حرکت جدیدی در آمریکا شروع شد بخصوص با ظهور فیلمهایی مثل «جنگ ستارگان» که باید فضایی بزرگ را در اختیار میگرفتند تا داستان خود را تعریف کنند. این گرایش موجب احیای مجدد شکل استودیویی شد که اوج آن را در زمان حال میتوان مشاهده کرد با فیلمهایی مثل «آواتار» و «جاذبه» که تقریباً همه در یک پلاتو و با استفاده از CGI و پرده سبز ساخته میشوند. اساساً در این گونه فیلمها هیچ صحنهای به شکل متعارف وجود ندارد و اساس کار طراحی صحنه نیر تغییر پیدا کرده است.»
طراح صحنه «پاداش سکوت» اشاره کرد: «در ایران از زمان ساخت فیلم «حاجی آقا آکتورسینما»، فردی به نام تالبرگ بوده که به نوعی کار نقاشی پسزمینهٔ فیلم را انجام میداده است. بعدها که فیلمهای تاریخی سپنتا ساخته شد اغلب کارهای او در هند شکل میگرفت و توانست نوعی طراحی صحنه جدید را به فیلمهای ایرانی اضافه کند. اما متأسفانه این روند متوقف شد تا سال ۱۳۲۷ که فیلم «طوفان زندگی» ساخته شد.»
اثباتی افزود: «در ایران دههٔ سی و چهل نوعی نظام استودیویی بر سینما حاکم بوده و بسیاری از فیلمهای آن دوره در یک لوکیشن یا خانه ساخته میشدند. ستارهٔ آن دوره به عنوان طراح صحنه، ولیالله خاکدان بود که تجربیات خود را از تئاتر به سینما آورد. او در فیلمهایی مثل «شبنشینی در جهنم» و «حسن کچل» از تبحر خود استفاده کرد و طراحیهای مختلف و جالبی انجام داد. در این زمان استودیوهای مختلفی مثل مهرگان، پارس و گلستان وظیفه ساختن دکور و طراحی بسیاری از فیلمها را به عهده داشتند.»
طراح صحنه «سرزمین خورشید» اشاره کرد: «اوایل دهه پنجاه با ظهور افرادی مثل فرمانآرا، بیضایی، اصلانی که موج جدیدی در سینما به وجود آوردند، از طراحی به شکل غیرآماتوری تر استفاده شد. از اولین فردی که به عنوان طراحی نوین سینما با تحصیلات آکادمیک میتوان نام برد ملک جهان خزاعی است که طراحی صحنهٔ فیلم «شازده احتجاب» را انجام داد یا ایرج رامین فر که با بیضایی همکاری کرد. بعد از انقلاب هم با ساخت سریالهایی مثل «هزاردستان»، «سربداران» و… و ایجاد شهرک غزالی نوعی تحول در طراحی صحنه به وجود آمد.»
امیر اثباتی به منابع معتبری با موضوع طراحی صحنه اشاره کرد و گفت: «کتاب «طراحی صحنه» ترجمه مهدی رحیمیان، «طراحی فیلم» نوشتهٔ ایرج رامین فر، «سینما و معماری» ترجمه شهرام جعفرینژاد و «معماری سلولوئید» که احسان خوشبخت جمعآوری کرده از کتابهای آموزنده این حیطه هستند.»
معرفی طراحان معروف سینمای جهان از مباحثبعدی این طراح صحنه بود که این چنین از آنها نام برد: «سدریک گیبونز طراح «جادوگر شهر زمرد»، الکساندر ترونر که بیشتر با بیلی وایلدر کار کرده، کن آدام که «جیمز باند» ها و «دکتر استرینج لاو» از کارهای اوست. هنری بامستد که اکثر کارهای هیچکاک را طراحی کرده، ریچارد سیلبردی طراح صحنهٔ «چه کسی از ویرجیانا وولف میترسد»، «بچه رزمری»، «محله چینیها» و «دیک تریسی»، دانته فرتی که با پازولینی و اسکورسیزی کار کرده و کار شاخص او در «دار و دسته نیویورکیها» و «سوئنی تاد» است. خانم پاتریشیا فون برنشتاین اولین زن برندهٔ اسکار برای «آمادئوس» و دین تاوتالیس که با فرانسیس فورد کوپولا همکاری کرده و کار مهم او در «بانی و کلاید» است.
طراح صحنه «دوئل» در ادامه به سوال(طراحی یک فیلم را چگونه ببینیم؟) این گونه پاسخ داد: «ابتدا باید این نکته را در نظر بگیریم که فضا و شکل فیلمها گوناگون است مثل «قصهها» که معاصراست، «من زمین را دوست دارم» فانتزی است، «سفر جادوئی» فانتزی کودکانه است، «دوئل» و «سرزمین خورشید» جنگی هستند و آخرین کاری که انجام دادهام «ماهی و گربه». اینها تنوع در فیلمها است و طبعاً طراحی هر کدام هم شکل خاص خودشان را دارد.»
اثباتی ادامه داد: «فاکتورهایی که میتوان بر اساس آنها طراحی یک فیلم را قضاوت کرد عبارتند از این موارد؛ فیلم باید جغرافیای روشن و معماری درستی داشته باشد. طراحی به گونهای باشد که بتوانیم فیلم را باور کنیم. طراحی در خدمت ایدهٔ مرکزی فیلم باشد. خلاقیت و نوآوری در کار طراح وجود داشته باشد. زیباییشناختی تصاویر در نظر گرفته شود و نهایتاً اینکه طراحی باید پنهان باشد.»
در بخش بعدی جلسه امیر اثباتی فاکتورهای اشاره شده را با مثال از فیلمهایی که خودش طراحی آنها را به عهده داشته، توضیح داد و به عنوان توصیه پایانی اشاره کرد: «همیشه پشت صحنههای باشکوه ضعفهای طراحی پنهان میشود ولی در فیلمهایی که این امکان را ندارند، طراحی دشوارتر است و اگر موفق بشود طبعاً باشکوهتر است. «بیمار انگلیسی» و «رازها و دروغها» نمونههایی هستند که اولی طراحی صحنهٔ باشکوه داشت و صاحب ضعفهایی در ساختار بود ولی دومی با طراحی ساده تأثیر بیشتری بر تماشاگر گذاشت.»
بخش پایانی این کارگاه تخصصی نیز به پرسش و پاسخ بین این طراح صحنه و حاضران اختصاص یافت.
کیوان کثیریان؛ رئیس انجمن منتقدان و نویندگان سینمایی نیز، هدف کلی این جلسات را آشنایی نسبی و اصولی اعضا با تخصص های مختلف دانست و اضافه کرد: «نیاز است تا بیشتر با تخصصهای سینمایی آشنا بشویم و بیشک این شناخت میتواند در قضاوتهای ما و ارتقا کیفی مطالبی که مینویسیم موثر واقع شود.»