خبرگزاری کار ایران

در اولین نشست باشگاه فیلمنامه نویسان مطرح شد:

فیلم شناسِ خوب لزوماً فیلمنامه نویس خوبی نیست

فیلم شناسِ خوب لزوماً فیلمنامه نویس خوبی نیست
کد خبر : ۲۱۴۳۲۶

فیلمنامه نویسِ خوب می‌تواند فیلم‌شناس خوبی باشد اما فیلم شناسِ خوب لزوماً فیلمنامه نویس خوبی نیست.

نخستین نشست فصل پاییز باشگاه فرهنگی آموزشی کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران پنجشنبه ۲۴ مهرماه در سالن سیف الله داد خانه سینما برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سعید رحمانی؛ از اعضای شورای مرکزی به تشریح برنامه‌های باشگاه و ویژگی‌های دوره پاییز پرداخت و گفت: «همانطور که فیلمنامه با ایده شروع می‌شود، مبحثفصل اول را نیز به ایده اختصاص دادیم. من و دوستانم در شورای مرکزی در بررسی و تدوین برنامه‌های باشگاه، سر فصل‌هایی را برای این فصل طراحی کردیم که امیدواریم بتوانیم آن‌ها را اجرایی کنیم.»
وی ادامه داد: «همه ما یک طرف و در کنار هم هستیم و برنامه‌های باشگاه به این شکل نیست که فقط ما آموزش دهنده صرف باشیم.»
حسین مهکام درباره مبحث«ایده و ژانر» به صحبت پرداخت و گفت: «نکته‌ای که لازم می‌دانم ابتدای جلسه به آن اشاره کنم این است که شما اعضای باشگاه قصد دارید فیلمنامه نویسان خوبی شوید و یا فیلم‌شناسان خوبی؟ این دو نکته در شکل برخورد با فیلمنامه بسیار مهم است چراکه فیلمنامه نویسِ خوب می‌تواند فیلم‌شناس خوبی باشد اما فیلم شناسِ خوب لزوماً فیلمنامه نویس خوبی نیست.»
مهکام ادامه داد: «رابرت مک کی در مبحثژانر ۲۰ گونه را تقسیم بندی کرده و به عنوان ژانر فیلمنامه معرفی کرده و در این ۲۰ مورد در مورد تم‌ها هم حرف زده است. اگر کتاب «سبک‌های ادبی» را خوانده باشید، ریشه‌های مختلف سبک‌های ادبی را می‌بیند. اما وقتی به عنوان نویسنده به رئالیسم می‌رسیم باید توقف کنیم و ببینیم در قرن ۲۱ به چه سبکی رئالیسم می‌گویند؟»
او ادامه داد: «مثلاً آیا فیلم «آرایش غلیظ» در این تم قرار می‌گیرد؟ به نظر من قرار می‌گیرد اما یک منتقد یا تحلیلگر دیگر ممکن است نظر دیگری داشته باشد. پرسش اینجاست: آیا ابتدا سبک‌ها اختراع شده‌اند یا ابتدا فیلمنامه‌هایی نوشته شده و فیلم‌هایی ساخته شده و بعد تحلیلگران این اسامی را بر آن‌ها گذاشته‌اند؟ من شکل دوم را محتمل‌تر می‌دانم.»
نویسنده فیلمنامه «برف» ادامه داد: «ژانر‌ها اساساً استوانه‌های تاریخی نیستند بلکه استوانه‌های فرعی در دل فیلمنامه هستند و برای این شکل گرفته‌اند که نویسنده‌ها قواعدی در نوشتن ایجاد کنند. اما گاهی می‌توان در دل این قواعد شیطنت‌هایی نیز کرد.»
مهکام ادامه داد: «بحثدیگر معطوف به این است که در مقوله ایده، نسبت ما با ژانر چیست و زمانی که با ایده روبرو می‌شویم چه باید بکنیم؟ چیزی که رابرت مک کی از ایده می‌گوید(چه می‌شد اگر) ‌هایی است که در سینما وجود دارد و دو خطی‌هایی که یک فیلمنامه را می‌سازند. اینجا این پرسش مطرح می‌شود: زمانی که با ایده اصلی فیلمنامه مواجه می‌شویم آیا ابتدا باید از ژانر عبور کرده با ایده مواجه شویم و بعد در دل یک ژانر آن را جای بدهیم؟ فکر می‌کنم همه این پرسش‌ها به تجربه دیداری فیلمنامه نویس بازمی گردد. یعنی بانک ذهنی او، فیلم‌هایی که دیده است و تلقی‌هایی که در مورد سینما دارد و البته بخش دیگر به جسارت فیلمنامه نویس معطوف است.»
این فیلمنامه نویس افزود: «در لحظه نگارش است که ذهن شما ساختارمند می‌شود و در بازه زمانی ۵ دقیقه نشستن پشت کامپیو‌تر ممکن است مسیر نگارش تغییر کند و دیگر‌‌ همان چیزی که ۶ ماه وقت صرف فکر کردن به آن کرده‌اید، نباشد. پس در مسیر نوشتن می‌توانید به ژانرهای ۲۰ گانه وفادار نباشید. کتاب‌هایی که درباره این مباحثصحبت کرده‌اند منابع اصلی برای فهم بهتر این مسیر است چراکه مخاطب از ما داستانی می‌خواهد که منحصر به فرد و قابل باور باشد.»
مهران کاشانی درباره «ایده از منظر رابرت مک کی» صحبت کرد و گفت: «ابتدا معنی چند واژه را مشخص می‌کنم که در طول صحبت‌هایم به آن‌ها زیاد اشاره خواهم کرد. منظور من از داستان، ترتیب خطی در یک زندگی است و زمان هم فیزیکی است. دومین واژه پیرنگ به معنی ساختار است. وقتی داستانی را روایت می‌کنیم، نمی‌توانیم در دو ساعت کل زندگی کسی را بنویسیم بلکه گزینش‌هایی رخ می‌کنیم و تقدم و تأخر آن متفاوت است. حادثه محرک هم به معنی حادثه‌ای است که تعادل قهرمان را به هم می‌زند.»
او ادامه داد: «حالا سوال اینجاست که چطور می‌توانیم ایده‌ای برای یک فیلم تولید کنیم؟ مک کی می‌گوید(ایده اولیه‌‌ همان قلاب است و همیشه رابطه‌ای بین ایده اولیه و حادثه محرک وجود دارد) به همین دلیل زمانی احساس می‌کنیم ایده جذاب است که کنش و واکنشی را به همراه داشته باشد.»
کاشانی ادامه داد: «چرا مک کی می‌گوید که ایده ناظر باید بعد از داستان شکل بگیرد؟ چون معتقد است داستان یک کشف و شهود است. حالا پرسش اینجاست که اگر پایان داستان را ندانیم به کدام سمت حرکت کنیم؟ سید فیلد می‌گوید بهترین نقطه برای شروع دانستن پایان هست.»
وی در ادامه با ارجاع به گفته‌های مک کی اشاره کرد: «این تئوریسین می‌گوید در فیلمنامه مانع خلق کنید و شخصیت را در معرض حادثه محرک قرار دهید. وقتی هم به سمت حل مشکل حرکت می‌کنید شکاف ایجاد کنید تا مسیری برای رسیدن به راه حل مورد نظر طی شود.»
نویسنده فیلمنامه «دیگری» در پایان گفت: «ایده و ژانر حتماً با هم ارتباط دارند و بزرگ‌ترین فایده ژانر این است که انتظارات تماشاگر را فرم می‌دهد و تأثیر مهمی در فروش دارد.»

عصرآزاد نیز طی سخنانی گفت: «فیلمنامه «قصه‌ها» منحصر به فرد است و در سینمای ایران سابقه نداشته که ادامه زندگی و سرنوشت قهرمانان فیلم‌های قبلی یک فیلمساز را در یک اثر مستقل ببینیم، به گونه‌ای که سرنوشت امروز آن‌ها بر بستر قصه‌ای از جنس زمان حال شکل بگیرد. ایده این شکل قصه گویی در فیلمنامه «قصه‌ها» از کجا آمد؟»
مصطفوی نیز گفت: «قبل از اینکه این فیلمنامه نوشته شود شرایط ویژه‌ای برای خانم رخشان بنی اعتماد به وجود آمده بود و نمی‌خواست پروانه فیلم بلند بگیرد و چند سالی هم بود که فیلم نساخته بود. ایشان می‌خواست فیلم‌های کوتاهی به صورت مستقل بسازد تا وقتی کنار هم قرار می‌گیرند تبدیل به یک فیلم بلند شوند. از من پرسیدند اینکار عملی است یا نه؟ منهم اعلام آمادگی کردم.»
مصطفوی ادامه داد: «وقتی قرار شد ادامه زندگی قهرمانان فیلم‌های قبلی خانم بنی اعتماد را بنویسیم نام اولیه فیلمنامه «اِپیلوگ» بود که به فیلم‌هایی اشاره می‌کند که زندگی چند سال بعد شخصیت‌ها را نشان می‌دهند. اما بعد‌تر فیلمنامه به این شکل درآمد و نام «قصه‌ها» را گرفت.»
در پایان این بخش نیز اعضای باشگاه پرسش‌هایی را درباره نوع نگاه این فیلمنامه نویس به سینما و فیلمنامه نویسی و عادت‌های خاص نوشتن او مطرح کردند.
اولین نشست باشگاه فرهنگی آموزشی کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران که ساعت ۱۶ در سالن سیف الله داد خانه سینما آغاز شد تا ساعت ۲۰ به طول انجامید.
دومین نشست فصل پاییز باشگاه فرهنگی فیلمنامه نویسان پنجشنبه ۲۹ آبان ماه ساعت ۱۶ تا ۲۰ در سالن سیف الله داد خانه سینما ۱(کوچه سمنان) برگزار می‌شود.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز