خبرگزاری کار ایران

کارگردان «فرشته‌ها باهم می‌آیند» در گفتگو با ایلنا:

هدف بسیاری از انتقادات علاوه بر مدیران سیاسی و اقتصادی؛ روحانیون هستند

هدف بسیاری از انتقادات علاوه بر مدیران سیاسی و اقتصادی؛ روحانیون هستند
کد خبر : ۱۹۱۷۱۹

کنایه‌های مربوط به سیاست‌های فعلی و قبلی دولت‌ها فیلم را سیاسی نمی‌کند / با شرایط موجود کشور؛ مردم هر روز با مشکلات جدی و جدیدی مواجه می‌شوند. در این ارتباط یکسویه؛ امکان انتقاد روز به روز کمتر می‌شود و هدف خیلی از انتقادات علاوه بر مدیران سیاسی و اقتصادی کشور؛ روحانیون هستند.

حامد محمدی در اولین ساخته‌اش " فرشته‌ها باهم می‌آیند " به گواه بسیاری از تماشاگران فیلم سعی کرده شخصیت روحانی طوری بازسازی کند که تماشاگر گمان نبرد کارگردان دچار قضاوت شده است. او درام اجتماعی‌اش را به دور از شعارهای معمول با کاراکتر اصلی یک روحانی جلو می‌برد و تماشاگران جاهایی که لازم است لبخند می‌زنند و جاهایی که کارگردان می‌خواهد دچار استرس می‌شوند و درست همین همسو کردن تماشاگر است که اولین ساخته‌ی بلند سینمایی این کارگردان جوان را با اقبال مواجه کرده است.

محمدی در این‌باره به خبرنگار ایلنا می‌گوید: برداشت‌هایی که عموم مردم از روحانیت دارند ملاک فیلمسازی‌ام نیست. به دلیل اینکه این برداشت‌ها محصول ارتباط یکسویه مردم با شخصیت‌های روحانی است. ارتباطی یکسویه که متاسفانه بعد از انقلاب هم تلاشی از طرف روحانیون برای اصلاح آن انجام نشد.

او در پاسخ به این سوال که این نگاه چه ویژگی دارد؛ می‌گوید: بسیاری از مردم صرفا از طریق قاب تلویزیون ارتباط یک طرفه‌ای با روحانیون دارند و کمتر آنها را همراه و کنار خود حس کرده‌اند. طبیعی است تفکرات آنها هم دستخوش همین ارتباط یکسویه باشد. روحانیون یا آدم‌های خیلی مقدس فرض می‌شوند که هرگز اشتباه نمی‌کنند و زندگی‌هایی کاملا زاهدانه دارند یا شخصیت‌هایی که از قدرت سیاسی حاکم بر جامعه سوءاستفاده می‌کنند. حال آنکه روحانی فیلم " فرشته‌ها باهم می‌آیند " مرد جوانی است که خیلی زود ازدواج کرده و دست بر قضا خیلی زود هم قرار است پدر شود. او همزمان که کار ساختمانی انجام می‌دهد، طلبه‌ی علوم دینی هم هست. جوان درکنار مردم و با آنها زندگی می‌کند. زندگی‌اش خیلی معمولی است و با زندگی عموم مردم تفاوتی ندارد. او برخلاف تصور بسیاری از مردم؛ در رفاه نیست و زندگی‌اش دستخوش بسیاری از اتفاقاتی می‌شود که برای مردم عادی هم می‌افتد.

محمدی می‌گوید: تلاش کردم شخصیتی بسازم که زندگی متفاوتی با مردم اطراف‌مان نداشته باشد تا باورش هم برای مردم دست یافتنی باشد.

او ادامه می‌دهد: با شرایطی که در حال حاضر در کشور داریم و مردم هر روز با مشکلات جدی و البته جدیدی مواجه می‌شوند و به دلیل همان ارتباط یکسویه، امکان انتقاد هم روز به روز کمتر می‌شود و هدف خیلی از این انتقادات علاوه بر مدیران سیاسی و اقتصادی کشور؛ روحانیون هستند؛ طبیعی است که مردم به هر کسی که احیانا مسبب این گرفتاری‌ها تشخیص بدهند، گله می‌کنند.

محمدی می‌گوید که هرگز از اینکه قرار است شخصیت روحانی را تصویری کند؛ هراسی نداشته و سعی کرده شخصیت را به گونه‌ای پرداخت کند که در وهله اول باور پذیر باشد: حداقل در کارهایی که به شخصیت روحانی پرداخته‌ام مثل " طلا و مس " به عنوان نویسنده و " فرشته‌ها باهم می‌آیند " به عنوان کارگردان؛ هیچ ترسی نداشتم که قرار است یک روحانی را تصویر کنم. قصه‌ی من شکل گرفته بود و در راستای مسیر قصه‌ام فکر کردم شخصیت اول داستانم باید یک روحانی باشد که به دلیل احترام به کار و لباسش باید رفتارهایی داشته باشد که در آن وسواس بیشتری وجود دارد. این مسئله به این معنا نیست که واهمه‌ای وجود دارد از اینکه شخصیت روحانی را گونه‌ای تصویر کنیم که قابل باور نباشد.

محمدی ادامه می‌دهد: نقش اصلی قصه این فهم را دارد که برای روزی زن و بچه‌اش باید متحمل سختی شود و این یعنی سنت. دنبال آن بود که یادآوری کنم اگر در سینما بتوانیم سنت و فرهنگ‌ را زنده کنیم؛ تاثیرگذار بوده‌ایم.

این کارگردان درباره شباهت‌های میان این فیلم با " طلا و مس " هم می‌گوید: اگر من در طلا و مس سهمی نداشتم؛ نقدهای زیادی به من وارد بود. باید می‌گفتم نکته‌هایی از فیلم " فرشته‌ها باهم می‌آیند " وامدار " طلا و مس " است و این چیزی است که نمی‌شود انکار کرد.

او در پاسخ به این سوال که آیا یک کارگردان یانویسنده می‌تواند از روی دست خودش تقلب کند، می‌گوید: نمی توان اینگونه با موضوع برخورد کرد چراکه با این برداشت باید کارگردانی که در ژانر و گونه‌ی دفاع مقدس کار می‌کند را اینگونه قضاوت کنیم که به تکرار افتاده است و از روی دست خودش تقلب می‌کند. پس موضوعات می‌توانند مایه‌ی یکسانی داشته باشند اما پرداخت به آنها متفاوت است.

محمدی معتقد نیست فیلم‌های که با موضوع روحانیت ساخته می‌شوند؛ ژانر تشکیل می‌دهند: اول اینکه بحثژانر بسیار بحثپیچیده‌ای است که نمی‌توان در وقت اندک به آن پرداخت. اما قطعا می‌توان گفت روحانیت، ژانر نیست و نمی‌شود با تولید چند اثر سینمایی که کاراکترهای روحانی دارند به ژانر یا گونه‌ی روحانیت در سینما برسیم. به نظر می‌رسد با تعریف علمی ژانر یا گونه باید این دسته آثار را در گونه‌ی ملودارم تعریف کرد و در تعریفی کلی و جامع‌تر در زمره ملودرام‌های اجتماعی برشمرد.
در کارهایی که من سهم اندکی در تولید آنها داشته‌ام، برشی ساده از زندگی آدم‌ها روایت می‌شود. در " حوض نقاشی " یا " طلا و مس " برخی از دوستان به من گفتند که این فیلم‌ها اصلا فیلمنامه نداشتند و فیلم دچار فراز و فرود عجیب و غریبی نشده و قصه‌ها انگار مقطعی از زندگی آدم‌ها هستند. و درست همین جاست که نتیجه تلاشم را می‌بینم.

او ادامه می‌دهد: " فرشته‌ها باهم می‌آیند " یک عاشقانه متفاوت است و این مسئله که یک روحانی داستان را پیش ببرد لازمه قصه‌ام است. قصه‌ای ساده که بازهم برشی از زندگی معمولی یک خانواده معمولی است اما تمام اصول کلاسیک قصه‌گویی برای قابل باور شدن شخصیت‌ها لحاظ شده است.

این کارگردان درباره رضایت مخاطبان از فیلمش هم می‌گوید: همواره دنبال این بودم تا فیلمی بسازم که حال تماشاگر را خوب کند و تماشاگر با رضایت سال سینما را ترک کند. طبیعی است که حرف‌های مهمی هم داشتم که مدیوم سینما را برای بیان این حرف‌ها برگزدیم. اما این حرف‌ها را باید طوری مطرح می‌کردم که هم برای تماشاگر کسالت‌آور نباشد و هم شکل شعاری نداشته باشد و هم در قاب و اندازه و تعاریف فیلم سینمایی بگنجد. بنابراین حال و هوای فیلم را به سمتی سوق دادم که در کنار بیان موضوعات، مفرح هم باشد و حال مخاطب را خوب کند.

او انصاف به خرج داده؛ کارش را بی‌نقص نمی‌داند: به هر حال کارگردانی هستم که اولین تجربه نویسندگی و کارگردانی همزمان را پشت سر گذاشته‌ام. خودم بهتر از هر کسی به ضعف‌هایم واقف هستم و کارم را عاری از عیب و نقص نمی‌دانم، اما برای یک کارگردان فیلم اول، به خودم نمره قبولی می‌دهم و تلاش می‌کنم در کارهای بعدی درصد مشکلات و خطاهایم را به حداقل برسانم.

محمدی درباره شوخی‌های فیلم هم می‌گوید: ما در یک چارچوب و ممیزی نانوشته و البته روشنی کار و زندگی می‌کنیم. بدیهی است که برای نشان دادن صحنه‌های عاطفی نمی‌توانیم از بوسه استفاده کنیم اما باید تمام تلاشمان را انجام دهیم که شخصیت‌ها و ارتباطشان در طول قصه برای تماشاگر قابل باور باشد و با آنها حس همذات پنداری داشته باشد. اگر انتقال این حس همراه با نجابت و در چارچوب شرع و عرف باشد به نظر می‌رسد کارخطایی مرتکب نشده‌ایم.

این کارگردان ممیزی را رد نمی‌کند و می‌گوید: قطعا کسی ممیزی را در هیچ کجای دنیا رد نمی‌کند. به هر حال مسایلی هست که باید با احتیاط به آنها نزدیک شد و با متانت در رابطه با بعضی موضوعات حرف زد. به اعتقاد من با زاویه دید و ذهنیت سالم می‌شود در رابطه با هر موضوعی فیلم ساخت ولی حقیقا رسیدن به چنین ذهنیت و زاویه دیدی به شدت کار سخت و طاقت فرسایی است. به هر حال تجربه‌ی این سالیان نشان داده قطعا در چنین فضایی کار کردن، اثر تولید شده را جذاب‌تر می‌کند. بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و کارگردانان‌های ایرانی، بعد از اینکه به هر دلیلی مهاجرت کردند هرگز نتوانستند کارهای با کیفیت و ماندگاری را که قبلا در خاک خودشان تولید کرده بودند، دوباره تکرار کنند.

محمدی فیلمش را سیاسی نمی‌داند و می‌گوید: فیلم؛ کاری اجتماعی و قصه‌گوست. اینکه در فیلم کنایه‌هایی درباره سیاست‌های فعلی و قبلی دولت‌ها ببینیم و بشنویم، فیلم را سیاسی نمی‌کند. به نظرم هنر یک فیلم این است که به روز باشد و به حرف‌های روز جامعه‌ای که مخاطبش را دربرمی‌گیرد؛ بپردازد البته به شرطی که تاریخ مصرف نداشته باشد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز