به بهانهی نمایش
گوهر خیراندیش: متر و معیار تلویزیون گیجکننده است
خیراندیش؛ مدیوم برایش مهم نیست و سعی میکند هر نقشی را ایفا کند. میگوید: با تلویزیون مشکل ممیزی دارم. متر و معیار ممیزی در تلویزیون را متوجه نشدهام. به بیبند و باری معتقد نیستم اما نمیفهمم چطور یک زن درباری را در هیبت یک زن دیندار نشان میدهد؟!
گوهر خیراندیش این روزها فیلم سینمایی " آذر، شهدخت، پرویز و دیگران " را روی پرده سینما دارد. دو فیلم " نقش نگار " و " آتش بس " را نیز آماده اکران دارد.
بازیگر " آذر، شهدخت، پرویز و دیگران " درباره اقتباس ادبی میگوید: همیشه ادبیات جلوتر از سینما حرکت کرده است زیرا دست برای تخیل باز است، به تعداد انسانهایی که وجود دارند؛ میتواند تعابیر مختلفی از یک داستان در ادبیات شنید اما تصویر تنها میتواند یک روایت را بازگو کند به همین خاطر قدرت مانور کمتری دارد. هر داستانی وقتی در قاب قرار میگیرد ناخودآگاه محدود میشود.
او ادامه میدهد: مارکز وقتی " گزارش یک قتل " را دید؛ نپسندید درحالیکه آن فیلم بسیار تحسین شده است، خیلی وقتها رضایت نویسنده در تصویری شدن آثارشان برآورده نمیشود ولی در " آذر، شهدخت، پرویز و دیگران " به دلیل اینکه مرجان شیرمحمدی نویسنده است و درکنار کارگردان حضور دارد؛ به قسمتهایی از سناریو با مشورت کارگردان در تصویر توجه شده است که شاید از منظر یک کارگردان دیگر که نویسنده را کنار خود ندارد، اینگونه نباشد.
این بازیگر میگوید: در ادبیات هر کسی از ظن خودش داستان را بررسی میکند اما هنگام تصویر شدن اتفاق دیگری میافتد در یک برش که تنها میتوان از یک زاویه دید و پرداخت، بنابراین دامنه ادبیات وسیع تر از سینماست، در سینما کارگردان و بازیگرها خود را به یک تصویر ذهنی واحد از داستان مدنظر میرسانند و داستان را پیش میبرند.
این بازیگر حضور مرجان شیرمحمدی کنار همسرش " بهروز افخمی " را به نفع فیلم ارزیابی میکند و میگوید: وقتی نویسنده زنده است و حضور دارد خود را در کنار سناریست دخیل میبیند؛ نمیگذارد داستانش لطمه ببیند. جهان پهلوان تختی را همه میشناسیم و کتابش را مطالعه کردهایم، آقای افخمی با هوشمندی و ظرافت و به دور از قضاوت به موضوع مرگ جهان پهلون تختی نزدیک میشود و بسیار دقیق روایت میکند. او کارش را بلد است و چیزهایی را تصویری میکند که تماشاگر میپسندد. ممکن است اگر به سلیقه من بود دوست داشتم زندگی همسر و فرزندان را نشان دهم و دلم میخواست به مثابه میانه فیلم همه به شکل یکنواخت همه پررنگتر میشدند. انتخاب روایت زندگی آذر توسط آقای افخمی به عنوان کارگردان صورت گرفته است و سلیقه ایشان این بوده که به این قسمت پرداخت بیشتری شود.
او درباره اینکه سینما وقت کمتری نسبت به ادبیات برای پرداخت به جزئیات دارد؛ میگوید: به طور کلی شاید سینما وقت کمتری داشته باشد اما به نظر من سلیقه آقای افخمی روایت زندگی " آذر " است وگرنه ایشان میتوانستند به همه بپردازند و مطمئنم که هم از پسش برمیآمدند و هم اگر دوست داشتند میتوانستند ادای دین کنند. با اینکه قصه تو در تو است میدانم کارگردان از پس همه شخصیتها برمیآمد و به نظرم پرداخت در این فیلم یک انتخاب بوده که هم در پرداخت و هم در تدوین اعمال شده است.
خیراندیش درباره حذف فرازهایی از بازیاش در فیلم افخمی میگوید: به صلاحدید کارگردان در تدوین قسمتهایی از بازی بازیگران کم میشود که به ریتم فیلم کمک شود. سکانسهای کاملی از بازی من حذف نشده است و فقط چند جایی به شکل کاملا نامحسوس از ابتدا یا انتهای بازی من در یک سکانس کاسته شده است که خود من هنگام تماشای این فیلم هرگز فکر نکردم حذف شدن قسمتهایی از بازیام به ساختمان کاراکتر لطمهای وارد کرده باشد.
او ادامه می دهد: اکثر بازیگرها در این پروژه دستمزدشان را شریک شدند تا بتوانند دوباره کار دیگری را با هم باشند، فضای پشت صحنه بسیار دلچسب بود، با اینکه اتفاقات ناگوار زیادی در این پروژه برای من افتاد، تصادف کردم و سرم، دندهام شکست و ریهام لطمه دید اما این مسئله باعثنشد که کار دلی نشود و با انرژی کامل سر صحنه حاضر نشوم. در این کار همه با هم همکاری صمیمانهای داشتیم. من با تمام مشکلاتی که در این کار برایم پیش آمد لحظهای نقشم را فراموش نکردم با مورفینهای خیلی سنگین سر صحنه حاضر میشدم و به بهترین شکل نقشم و آنچه به من محول شده بود را ارائه میکردم.
این بازیگر درباره اینکه برای بهتر شدن نقشاش به کارگردان پیشنهادهایی داده است؛ میگوید: در تمام کارهایی که انجام میدهم وقتی مسئلهای به ذهنم میرسد که نقش را بهتر میکند با کارگردان مطرح میکنم. در این کار هم همین گونه بود هر جایی نکتهای به ذهنم میرسید که میدیدم با رعایت آن نقش بهتر خواهد شد با آقای افخمی مطرح میکردم و ایشان هوشمندانه تا جایی که به قصه کمک میکرد؛ میپذیرفت.
خیراندیش درباره بازخورد فیلم افخمی میگوید: این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت، بهترین فیلم جشنواره فجر شد، اورجینال بودن اندیشه، کارگردانی قوی و بازیگرانی که با جان و دل کار کردند ایرادهای کوچکی که ممکن است هر فیلمی داشته باشد را بسیار کمرنگ میکند.
این بازیگر داشتن نریشن روی " آذر، شهدخت، پرویز و دیگران " که بسیاری از منتقدان با آن مشکل داشتند را نقطه قوت فیلم میداند و میگوید: این مسئله از منظر من بسیار سلیقهای است. بسیاری نرشین و راوی را دوست ندارند ولی من دوست دارم، کار ایرج پزشک زاد، دایی جان ناپلئون و.. برخی فیلمهایی که نریشن داشتهاند را من بسیار دوست دارم و این علاقه و سلیقه من است و فکر میکنم در فیلم آقای افخمی هم نریشن به فیلم لطمه نزده است و برعکس کمک میکند که تماشاگر هیچ چیزی را که شاید به لحاظ تصویر در فیلم به آن پرداخت نشده است را از دست ندهد.
خیراندیش دلایل حاضر شدن در آخرین فیلم افخمی را یکی کار با شخص کارگردان و دیگری شخصیت " شهدخت " معرفی میکند و میگوید: کاراکتر شهدخت دقیقا نقطه مقابل گوهر است بسیار زن آرام و صبوری است که در طول زندگی با یک همسر بازیگر تمام وظایفش را به درستی در قبال بچهها و همسرش انجام میدهد و مردش را هرگز کنار خود نمیبیند. ناخودآگاه صبر او به دلیل رفتار شوهرش که اجازه نمیدهد بازی کند و او را تک بعدی در زن خانه بودن میبیند؛ طغیان میکند اما طغیانش هم از نوع خودش است و بازهم با صبور جلوی زورگویی میایستد و این زورگویی میتواند توسط یک هنرمند اتفاق بیفتد که زن به آن تن نمیدهد. ما هرگز در فیلم نمیبینیم که او چگونه بازی میکند اما میشنویم که برای بازیاش جایزه دریافت کرده و درخشیده است درضمن من همیشه دوست داشتم با آقای افخمی کار کنم، کارهای ایشان را دوست داشتم به همین خاطر قبول کردم در این پروژه همراه گروه باشم.
خیراندیش معتقد است؛ مردم از دیدن این فیلم لذت خواهند برد و حتما به دیگران دیدنش را توصیه میکنند، او در اینباره میگوید: فیلم " آذرٰ شهدخت، پرویز و دیگران " فیلمی است که تماشاگران بعد از دیدنش قطعا دوستش میدارند و دیدنش را به دوستانشان توصیه میکنند زیرا یک فیلم غیرمتعارف میبینند که تاکنون به آن پرداخته نشده است.
این بازیگر کهنه کار سینما و تلویزیون و تئاتر درباره طنز بودن آخرین اثر افخمی میگوید: تم طنزی که آقای افخمی به فیلم داده از هوشیاری ایشان است زیرا زندگی " آذر " تلخ است و فقط میتوان با چاشنی طنز تعادل را در آن برقرار کرد تا داستان جذاب شود و تماشاگر را با خود همسو کند.
او درباره حضورش در " آتش بس ۲ " تهمینه میلانی میگوید: خوشحالم که بعد از " واکنش پنجم " دوباره در یک فضای همفکری دوستانه با میلانی به شوق آمدم و در کنار بهرام رادان و میترا حجار در این فیلم بازی کردم، حتما این فیلم هم تماشاگران زیادی را جذب سینما خواهد کرد.
خیراندیش درباره حضورش در " نقش نگار " ساخته علی عطشانی که در نوبت اکران است نیز میگوید: در این فیلمنامه بسیار ساده و روان سعی کردم نقش مادری را ایفا کنم که در کنار همسر عصبی مزاجش نقش کاتالیزور را دارد و در کنار آقای ملک مطیعی و بهرام رادان احساس بسیار خوبی داشتم.
این بازیگر درباره کمرنگ بودنش در تلویزیون میگوید: راستش کم کار در تلویزیون نیستم اما وقتش را ندارم کار با تلویزیون نیازمند وقت زیاد و دستمزد کم است من مجبور هستم مخارج فرزندانم که هنوز شغلی ندارند را تامین کنم اما اینکه برخی میگویند چون تلویزیون است من کار نمیکنم من هرگز چنین چیزی را نگفتهام. مدیومها برای من فرق نمیکنند وقتی از نقشی خوشم بیاید آن را به بهترین شکل ممکن ایفا خواهم کرد.
او ادامه میدهد: راستش با تلویزیون مشکل ممیزی هم دارم، من ابدا به بیبند و باری معتقد نیستم اما نمیفهمم چطور میشود مثلا بازیگر زن در سینما با یک هیبتی ظاهر شود که به آن شکل نمیتواند در تلویزیون حاضر شود و نکته جالب اینکه همان فیلم از تلویزیون پخش میشود و وقتی می پرسیم میگویند برد تلویزیون بیشتر است که این مسئله به باورپذیری کاراکتر لطمه وارد میکند، مثلا یک زنی را می خواهیم نشان دهیم که در دربار کار میکرده او را اگر در هیبت یک زن دیندار نشان دهیم در باورپذیری نقش و بازی بازیگر مشکل ایجاد میکند، من هرگز متر و معیار ممیزی در تلویزیون را نسبت به سینما متوجه نشدم این مسئله هم باعثمیشود که من ناراحت شوم و نتوانم کارم را آنگونه که دوست دارم انجام دهم.
خیراندیش درباره دستمزدش از آخرین کار با بیرنگ که در مطبوعات سر و صدا کرد؛ میگوید: بعد از ۵ سال چکم را با کم کردن مقدار توافقی دادند که این مسئله واقعا به تحصیل فرزندم لطمه وارد کرد و واقعا مرا متضرر کرد.
این بازیگر درباره وضعیت کنونی سینما و تلویزیون امروز میگوید: تلویزیون که مدتهاست ندیدهام اما در زمینه سینما باید بگویم سینمای ما در حال پیشرفت است به جز بحثتکنیک و وسایل فیلمبرداری که در دنیا استفاده میشود و در کشور ما از آن خبری نیست اما بازیگرهای جوان با استعداد زیادی وارد سینما شدهاند و با علاقه کار میکنند. از نظر قصه و کارگردانی نیز سینمای ما در حال پیشرفت است. در جشنواره فیلم فجر فیلم " سیزده " هومن سیدی و " چند متر مکعب عشق " را دیدم به نظرم همه چیز در فیلمها درست و بجا به کار رفته است هم بازیها خوب است و هم قصه و کارگردانی به درستی متریال داستان را هدایت میکنند و این یعنی با امکانات موجود شقالقمر کردن.