در جلسه نقد و بررسی فیلم «کهنیادگار سرزمین آزر» مطرح شد:
جهان به افغانستان به عنوان یک کشور جنگزده نگاه می کند
نسل جدید هیچ شناختی از افغانستان و فرهنگشان ندارند. فقط موضوع جنگ را میبینند، یعنی همان نگاه کلی که دنیا به افغانستان دارد.
فیلم مستند «کهنیادگار سرزمین آزر» روز چهارشنبه، یازدهم تیرماه با حضور «سمیعالله عطایی»(کارگردان فیلم) و «سحر عصرآزاد»(کارشناس برنامه)، در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد که با استقبال گسترده مخاطبان افغان روبهرو بود، طوریکه حتی یک صندلی خالی در سالن دیده نمیشد.
به گزارش ایلنا، در جلسه نقد و بررسیِ فیلم «کهنیادگار سرزمین آزر»، که پنجاهودومین برنامه از سلسلهنشستهای سینماتک و نخستین نمایش عمومی این فیلم بود، پس از نمایش فیلم، «سحر عصرآزاد» خطاب به کارگردان فیلم با طرح پرسشی گفت: «به لحاظ دراماتیک، نکاتی در فیلم این پرسش را ایجاد میکرد که مخاطب هدف فیلم شما کدام قشر از مردم هستند؟ مستند قومنگارانه بخصوص وقتی به آیین و رسوم یک قوم پرداخته میشود، انتظار میرود اطلاعاتی که به مخاطب داده میشود، کمی پررنگتر باشد. اینجا دو راوی برای مستندتان انتخاب کردهاید که راوی خانم، بخش شاعرانه فیلم را روایت میکرد که به نظرم آن نریشنها بسیار زیبا نوشته شده بود. در واقع شما برای هر رنگ یک شخصیت قائل شده بودید که در مراسم مختلف، آن رنگها را دنبال میکردید اما بخش اطلاعاتی فیلم که توسط یک آقا روایت میشد، به لحاظ کمّی با بخش دیگر تناسب نداشت. اگر شما مخاطب هدفتان را افرادی در نظر بگیرید که خارج از این قوم هستند، باید بار اطلاعاتی فیلم بیشتر باشد. برای مثال در بسیاری از لحظهها دوست داشتم علت رسم و آیینی را که انجام میشود، ببینم، یا حتی بهتر بود فیلم زیرنویس پارسی داشته باشد، چون متوجه صحبت افراد در فیلم نمیشدم».
سمیعالله عطایی در پاسخ به این توضیحات گفت: «به هر حال این اولین اکران فیلم من است، ولی با حرف شما موافقم که باید فیلم را برای مخاطب ایرانی زیرنویس کنیم. در مورد راویها، باید بگویم راوی ما در نسخه اول چیز دیگری بود که بنا به دلایلی به این شکل از روایت رسیدیم. اصلاً نریشن نبود. راوی ما در دل همین بازیگران بود. ابتدا نظرم این بود که تصویر باید گویای همه این مراسم باشد. معتقد به این نیستم که باید یک توضیحاتی را بشنویم. سینما باید دیده بشود. در ذات این فیلم، مسئله دیدهشدن خیلی مطرح است. شاید این مراسم برای ما تازگی دارد که اتفاقاً یکی از اهداف من همین است که این پرسشها پیش بیاید. راوی دوم هم که صدای مرد را گذاشتیم، اصرار یکی از دوستان بود که گفت باید بشنویم که اینجا چه اتفاقی میافتد. در نهایت به این نتیجه رسیدم که باید راوی باشد و ما حداقل اطلاعات را به تماشاگر بدهیم. البته خیلی دوست ندارم زبان پارسی برای پارسیزبانها زیرنویس بشود. درست است که بازیگران کمی لهجه دارند. شاید برخی از این مراسم را با شباهتهای نزدیک در جامعه ایران هم داریم. خودم را از نظر فرهنگی جدا از ایران نمیبینم. فکر میکنم همه اتفاقهایی که آنجا میافتد، در اقوام مختلف ایران امروز هم میافتد و برای مخاطب ایرانی آشناست».
عصرآزاد در پاسخ به این توضیحات گفت: «بله، آشناست، ولی جزییاتی هست که به نظرم هنوز نامفهوم است. مثل آن بخش طولانی که دستفروش را میبینیم و وارد جزییاتی میشود که ممکن است ارتباط مخاطب به دلیل متوجهنشدن با اثر قطع بشود».
عطایی نیز در همین رابطه گفت: «آن قسمت بخش مهمی از فیلم است که به نکات سیاسی هم اشاره دارد و هم بحثتاریخی است اما مخاطب هدف من دو دسته هستند. بخشی از مخاطبان من جامعه جهانی است که ایران هم شامل آن میشود و در واقع میخواستم یک چهره جدید از افغانستان ارائه کنم. این فیلم باید در سراسر جهان پخش بشود. مخاطب ما، مخاطب عام جهانی است. بخش دیگر مخاطبان، نسلی از افغان هستند که در کشورهای مهاجرنشین زندگی میکنند. آنها نسلی هستند که هیچشناختی از فرهنگشان ندارند. فقط موضوع جنگ را میبینند، یعنی همان نگاه کلی که دنیا به افغانستان دارد».
این کارگردان ادامه داد: «متن نریشنها دو بخش دارد. نویسنده بخشی از نریشنها آقای ناصر حبیبیان و همسرشان هستند اما زمینه اطلاعاتی فیلم، برگرفته از کارهای پژوهشی خودم بود که در حوزه پایاننامهام کار کرده بودم».
عطایی در مورد نام و املای کلمه «آزر» بیان کرد: «ابتدا در اسم فیلم، کلمه آزر با «ذ» و به صورت آذر بود، ولی همیشه ذهنها به سمت آذربایجان و آذری میرفت. وقتی با دوستان زبانشناسمان صحبت کردیم، گفتند «آزر» با «ز» نیز همان معنای آتش را میرساند. در حقیقت آزر، همان کلمه آتش است که از هَزاره، اَزاره و آزرَه و در سیری که دارد به آتش تبدیل میشود».
عصرآزاد در بخش دیگری از سخنانش گفت: «در مورد ساختار دراماتیک کار، با توجه به اینکه اسامی بسیاری از اساتید برجستهای را در تیتراژ دیدم، شما در این مستند به آیینهای مختف یک قوم میپردازید و از این نظر اهمیت دارد که سعی کردید یک چهره واقعی و جدید از این قوم ثبت کنید. بنابراین خیلی خوب بود اگر کمی تلاش بیشتری میکردید تا ساختار دراماتیک فیلم پررنگتر باشد. برای مثال اگر فیلم با تولد شروع میشد و با مرگ تمام میشد، شاید این موارد اگر در کنار آیینها قرار میگرفت، فیلم دراماتیکتر هم میشد و دیگر رفتن از مراسمی به مراسم دیگر، خیلی ناگهانی به نظر نمیآمد».
عطایی نیز تاکید کرد: «ما در این فیلم دو نقطه شروع داریم. یکی همان شروع اول با قصهگویی فالگیر است تا به جایی میرسیم که رابطه عاشقانه و عروسی شکل میگیرد. این اتفاق مقدمهای است برای تولد. آن تولد زمانی است که فصل عوض میشود و بهار میشود که در نهایت به مرگ ختم میشود. فیلم به نظر من بار دراماتیک را دارد. حتی آن رقصی که میبینید، واقعی نیست، بلکه ساخته شده است. در نریشن هم مطرح کردهایم که انواع رقصها وجود دارد، چون ما نمیتواستیم همه آنها را بیاوریم، از دل همه آنها یک فرم جدید را طراحی کردیم که همه آن رقصها در این رقص هست. این یک رقص آیینی در فضای سوررئال است».
وی افزود: «در این فیلم ما تلفیقی از دو نسل را داریم. یک نسل هست که نیمی از عمرشان را در افغانستان زندگی کردهاند و بعد مهاجر شدهاند. گروهی دیگر از نسل ما، آنها هستند که در ایران یا سایر کشورهای مهاجرنشین متولد شدهاند. این نسل جدید با خیلی از رسوم ما ناآشنا هستند. وقتی این فیلم را شروع کردم خیلی از مسائل را نمیدانستند، ولی ما با ارجاع به آدمهای گذشته که در افغانستان زندگی کرده و با آیینها آشنا بودند، روند فیلم را پیش بردیم. بچههای جدیدی که وارد این فضا میشدند، کاملاً عاشقانه و از صمیم قلب وارد کار میشدند. خیلی از آنها حتی افغانستان را ندیدهاند. به نظرم آنچه مد نظرم بود، خیلی خوب در آمده است».
عطایی در مورد تصویربرداری این مستند توضیح داد: «یکی از خوششانسیهای من در این فیلم همکاری با آقای مجلل بود. من خیلی راحت بودم و هیچ مشکلی با هم نداشتیم. روز اول که رفتیم سر فیلمبرداری و پلان اول را دیدم، خیالم راحت شد. من فقط توضیح میدادم و آقای مجلل دیگر خودش میدانست باید چگونه کارش را انجام بدهد. همینجا یک خسته نباشید جانانه به ایشان میگویم».
در ادامه جلسه نمایش و نقد و بررسی فیلم «کهنیادگار سرزمین آزر»، کارگردان به پرسشهای تماشاگران پاسخ داد. او در پاسخ به پرسشی مبنی بر کیفیت بازی بازیگران فیلم، چنین گفت: «اغلب افرادی که شما در این فیلم میبینید، اولین بار بود جلوِ دوربین میرفتند. غیر از یکی دو نفر، دیگران تجربه بازیگری ندارند. از اینرو خیلی سخت بود. ضمن اینکه دقت کنید ما وارد فضای مستند شده بودیم. بازیگرفتن از بازیگر در فیلم سینمایی با فیلم مستند خیلی تفاوت دارد، ولی اغلب این بازیگران تازه داشتند با آن مراسم آشنا میشدند. البته ترس از دوربین و مسائل دیگری هم وجود داشت. بعد با تمرینهایی که داشتیم، این مشکلات یک به یک رفع شدند. ما برخی از صحنهها را دو تا سه ماه تمرین کردیم».
عطایی همچنین ادامه داد: «در مورد اینکه باید فضای بیشتری از این آیینها را در فیلم میدیدیم، باید بگویم ما با یک جامعه روبهروییم. یک جامعه تاریخی که ریشه آن به هزاران سال پیش برمیگردد. آن آیینها آنقدر گسترده است که در یک فیلم نمیتوانیم همه را نشان بدهیم. آنچه ما اینجا آوردهایم، نوکزدن به همه آنها بود. بخشی از فیلم را به صورت نوشتاری عرضه کردیم. در حالی که همه آنها اجرایی و قابل تصویربرداری و بازسازی هستند، ولی ما دو مشکل داشتیم. یک اینکه تعداد آن آیینها خیلی زیاد بودند، و دوم اینکه افرادی که در در ایران بودند، اصلاً با آنها آشنا نبودند.»
مستند «کهنیادگار سرزمین آزر» که با پیشینه تحقیقاتی ژرفی با هدف معرفی و طبقهبندی آیینهای نمایشی هزارهها در افغانستان به تصویر کشیده شده بیانگر قدمت، اصالت و بومی و تاریخی بودن این مردم در سرزمین خراسانِ بزرگ بوده و به بیان نشانههای ارزشمند هویتی و تاریخی میپردازد.