ایلنا از سیستان و بلوچستان گزارش میدهد؛
از معلمیدر مرز تا دستفروشی در جمعه بازار چابهار/ روایت تلخ جوان ایرانشهری از فقر، نبود امکانات درمانی و جادههای نامناسب
جوان ایرانشهری عشق به معلمی را از روستای زردبن در نزدیکی مرز پاکستان آغاز کرده و برای ادامه راهش دست از تلاش برنداشته و برای گذران زندگی دستفروشی میکند. او روایت تلخی از فقر، کودک همسری، نبود امکانات بهداشتی و درمانی و جادههای نامناسب مردم منطقه دارد و این روزها از طریق شبکههای مجازی زبان مردم شهر و دیارش شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها شبکه های اجتماعی مرزهای سکوت را شکسته و به ابزار خوبی برای انتشار اخبار و احوالات مردم تبدیل شده است.
عبید ملک رئیسی یکی از کاربران توییتری است که هر از چندگاهی مشکلات روستایی که در آن تدریس میکند را نشر میدهد و زبان معلمان مرزنشین روستای زردبن در نزدیکی شهر پیشین شده است.
عبید ملک رئیسی، جوان ۲۶ ساله و ساکن ایرانشهر است که به دلیل علاقه به شغل معلمی پس از دو مرحله رد شدن در آزمون استخدامی معلم خرید خدمات شده و به گفته خودش پا در راه عشق نهاده است.
خودش درباره داستان معلمی و مشقت هایش میگوید: من به شغل معلمی علاقه مند بودم و چندبن بار در آزمون استخدامی شرکت کردم که هربار در مرحله دوم رد شده ام . بعد از رد شدن در آزمون استخدامی خواستم شانسم را امتحان کنم و معلم خرید خدمات شدم.
عبید می گوید: من در حال حاضر در روستای زردبن در نزدیکی پیشین و کشاری زندگی می کنم و یک سال است که مشغول به کار هستم.
به گفته عبید، معلمان خرید خدمات، حقوق و مزایای ناچیزی دارند و اگر این معلمی در مرز باشد و دور از شهر، دیگر کفاف ادامه زندگی یک معلم را نمی دهد ، او میگوید: یک سال است که مشغول به کارم و مشکلات زیادی را تجربه کردهام، از ابتدای سال تحصیلی تاکنون مبلغ ناچیزی دریافت کرده ام و زندگی ام را با دستفروشی می گذرانم، همکاران خرید خدمات من مدت زیادی است که مشغول به کاراند و هنوز معوقات سال گذشته خود را دریافت نکرده اند، ایام نوروز یک مبلغ کمی به عنوان حقوق دریافت کردهایم اما هنوز از مبلغ حقوقم اطلاعی ندارم.
ملک رئیسی می گوید: پس از آتش سوزی اخیر مدرسه زاهدان وزیر آموزش و پرورش به زاهدان آمدند و دستور دادند به معلمان خرید خدمات تا دو ماه آینده حقوق پرداخت شود اما خبری نشد و در ایامی دیگری که قول داده بودند وعده های بعدی و قبلی شان هم برای حقوق عملی نشد ، حتی در یک مرحله دیگر وزارت آموزش وپرورش اعلام کرد نصف مبلغ عیدی معلمان رسمی به خرید خدماتی ها عیدی پرداخت شود که متاسفانه آن هم پرداخت نشد.
معلمان خرید خدمت بی نصیب از عیدی
او می گوید: طبق قوانین اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی به ما عیدی هم تعلق میگیرد که بازهم این مبلغ به ما پرداخت نشد.
عبید ملک رئیسی می گوید: خرید خدماتی های روستای زردبن در این چند سال هیچ عیدی ای دریافت نکرده اند، معلمان خرید خدمات تنها ۲۶ روز از ماه را در سال تحصیلی بیمه هستند و تعطیلات نوروزی و تابستان بیمه نیستند.
امنیت شغلی نداریم
عبید می گوید: متاسفانه ما معلمان خرید خدمات امنیت شغلی نداریم و معلوم نیست سال آینده قراردادی با آموزش و پرورش داشته باشیم یا نه، با پایان سال تحصیلی بیمه و حقوق ما هم قطع می شود.
او می گوید: ما فیش حقوقی نداریم و قراردادمان هم در پایان سال تحصیلی توسط اداره کل برای امضا فرستاده میشود، مشکل ما با موسسات نیست و وزارت خانه بودجه برای خرید خدمات اختصاص نمی دهد با این حال موسسات هر چند وقت یکبار از نظر مالی به معلمان کمک می کند .
برای گذران زندگی دستفروشی می کنم
عبید ادامه میدهد: من برای گذران زندگی خود در جمعه بازار چابهار دستفروشی میکنم، در ایام عید هنگامی که همه معلمان در کنار خانواده هایشان و در سفر بودند من در چابهار بساط دستفروشی را پهن می کردم تا هزینه های رفت و آمدم به روستا را تامین کنم.
او می گوید: مدرسه ای که در آن تدریس می کنم 6 کلاس دارد و اسمش آل یاسین زردبن است که در سال تحصیلی 97_98 حدود 35 دانش آموز پایه هفتم، 18 دانش آموز پایه هشتم و 19 دانش آموز پایه نهم را آموزش دادم.
او می گوید: همسر یکی از همکارانمان بیماری MS دارد و افتاده شده و تنها امید این خانم همین حقوقی است که معلوم نیست چه زمانی پرداخت می شود .
عبید در ادامه می گوید: اگر روستائیان به ما غذا نمی دادند و همکاری نمی کردند ما نمی دانستیم چگونه روزگارمان را بگذرانیم، از ایرانشهر تا زردبن ۱۶۰ هزار تومان هزینه رفت و آمد من می شود.
خرابی راه های روستایی که در گزارش قبل به آن اشاره کرده بودیم یکی از دغدغه های معلمان و دانش آموزان روستایی سیستان و بلوچستان است ، عبید در این باره میگوید: با شروع طوفانها و بارندگیها ارتباط روستا با شهر قطع میشود و حتی از اطلاعیههای تعطیلات مدارس هم باخبر نمی شویم .
او می گوید: در مورد عدم پوشش اینترنت در روستا توییت زدم و آقای آذری جهرمی وزیر ارتباطات پاسخ دادند و چند روزی است که اینترنت کم سرعت در روستا برقرار شده است، در مورد عدم دریافت شبکه استانی هامون و شبکه های دیگر تلویزیونی هم توییت زدم که مدیرکل صداوسیمای استان به من قول پیگیری دادند، در مورد عدم وجود کتاب و کتابخانه در روستا توییت زدم که خیلی ها از تهران اقدام به ارسال کتاب و لوازم التحریر برای روستا کردند و اینها مجموعه اقدامات و تاثیر گذاری من از طریق فضای مجازی بود.
او درباره نحوه آشنایی اش با شبکههای اجتماعی میگوید: من بعد از تاثیرگذاری توییتر در شهرستان ایرانشهر تصمیم گرفتم به عنوان یک معلم خرید خدماتی فعالیت خودم را برای بیان مشکلات روستا و همکاران خرید خدماتی خود در این فضا آغاز کنم که خوشبختانه نتیجه هم داشته است.
همسفری با سوخت کش ها
او می گوید: تردد وسایل نقلیه در این روستا بسیار محدود است و به همین دلیل هم برخی از همکاران من برای رفتن به روستاهای اطراف به ناچار سوار ماشین های سوخت کش می شوند.
عبید از درخواست هایش می گوید: کمترین انتظار ما معلمان خرید خدماتی این است که حقوق مان کامل و در زمان مقرر پرداخت شود و بیمه مان کامل رد شود.
خانه بهداشت روستا هیچ امکاناتی ندارد
یکی از همکاران مان مریض بود و به دلیل نبود ارتباط سه روز طول کشید که به مرکز درمانی منتقل شود خانه بهداشت وجود دارد ولی امکاناتی ندارد.
کودک همسری یکی از معضلات اساسی
عبید می گوید: یکی از مهمترین مشکلات روستا کودک همسری و ازدواج زودهنگام دانش آموزان است که علیرغم تمام صحبت هایی که با خانواده این دانش آموزان کردیم باز هم قانع نشده اند.
او می گوید: تعداد زیادی از دانش آموزان پایه متوسطه روستا از روستاهای اطراف پیاده این مسیر را طی میکنند و این موضوع باعث می شود ساعت اول کلاس را از دست بدهند و در روزهای زمستانی شب به خانه هایشان می رسند.
او در پایان از وعده های استاندار و فرماندار برای تامین سرویس ایاب ذهاب دانش آموزان میگوید و برای حل مشکلات روستا اظهار امیدواری می کند.
گزارش از : فائقه راغی