خبرگزاری کار ایران

سفیر ایران در مکزیک:

مناسب‌ترین گزینه بازگشت آمریکا به برجام است/ صلح و ثبات مردم منطقه برای ما با اهمیت است

مناسب‌ترین گزینه بازگشت آمریکا به برجام است/ صلح و ثبات مردم منطقه برای ما با اهمیت است
کد خبر : ۹۵۹۱۲۶

سفیر ایران در مکزیک با تاکید بر اینکه موضوع هسته‌ای و توافق مرتبط با آن‌یک موضوع همراه با تعهد دوطرفه است، خاطر نشان کرد: مناسب ترین گزینه این است که آمریکا به توافق بازگردد و تعهدات خود را مطابق با برجام رعایت کند.

به گزارش ایلنا، "محمدتقی حسینی" سفیر جمهوری اسلامی ایران در مکزیک طی کنفرانس مجازی در دانشگاه کوئرناواکا به بیان دیدگاه هایش در مورد مهمترین مسائل بین‌المللی از جمله برجام، تحولات خاورمیانه و مسئله فلسطین و دخالت کشورهای خارجی در منطقه پرداخت.

وی با بیان اینکه موضوع هسته‌ای و توافق مرتبط با آن‌یک موضوع همراه با تعهد دوطرفه است. طرف‌های مذاکراتی ایران نیز بایستی تعهدات خود را انجام دهند. در غیر این صورت زنده نگه‌داشتن این توافق تنها از جانب ایران امکان‌پذیر نیست، اظهار داشت: توافق هسته‌ای ایران در یک وضعیت بحرانی است. مناسب ترین گزینه این است که آمریکا به توافق بازگردد و تعهدات خود را مطابق با برجام رعایت کند. این به معنی پیوستن به روند مذاکراتی است که آمریکا بی‌دلیل آن را ترک کرده است. 

 

متن کامل سخنرانی به شرح زیر است: 

 

خاورمیانه، بحران همیشگی، جستجو برای ثبات

منطقه خاورمیانه از جنبه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، تمدنی، دینی و اقتصادی ازجمله انرژی از اهمیت زیادی برخوردار است. هر یک از این موضوعات به‌تنهایی نیازمند بررسی تفصیلی است. خاورمیانه زادگاه و رویش تمام ادیان ابراهیمی ازجمله مسیحیت، یهودیت و اسلام است. تعداد زیادی از تمدن‌ها در این منطقه شکل‌گرفته است. به‌عنوان‌ مثال تمدن ایران در روزگاری بزرگ‌ترین امپراتوری جهان را در برمی‌گرفت و بیشترین بخش قابل سکونت دنیای آن روز را در برمی‌گرفت. این تمدن دستاوردهای زیادی داشت و ارمغان‌های فراوانی را به تمدن جهانی هدیه کرد. ازجمله ساختار کنونی که از آن امروزه به‌عنوان دولت نام می‌بریم، توسط تمدن ایران به جهانیان عرضه شد. موضوع دیگر رواداری و تحمل گروه‌های مختلف دینی و نژادی و قومی در تحت پوشش یک امپراتوری بود که الهام‌بخش برخی از نظام‌های سیاسی امروزی شده است. فرهنگ‌ها، آئین‌ها و گروه‌ها و اقوام مختلفی در زیر چتر امپراتوری ایران قرار داشتند که در شکوفایی این تمدن نقش مؤثر و فعال ایفا می‌کردند. بسیاری دیگر از تمدن‌ها ازجمله تمدن‌های بین‌النهرین در این منطقه شکل گرفتند. مذاهب مختلف در این مکان متولد شدند. عبادتگاه‌ها و اماکن مقدس ادیان ابراهیمی درجاهای مختلف این منطقه قرارگرفته‌اند. لذا می‌توان گفت این منطقه ازلحاظ فرهنگی و تمدنی برای بشریت هم‌دست آوردهای زیادی به همراه داشته است و هم اینکه اهمیت زیادی دارد و قلب‌ها و ذهن‌های زیادی از سراسر جهان متوجه این منطقه می‌گردد.

از دیدگاه اقتصادی نیز این منطقه اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. بخش عظیمی از انرژی جهان از این منطقه تأمین می‌گردد. با مرور کوتاهی از میزان ذخیره و صادرات انرژی از منطقه خلیج‌فارس، متوجه می‌شویم که اقتصاد جهانی به نحو گسترده‌ای به انرژی وابسته است که از این منطقه تأمین می‌شود. ترانزیت بخش عظیمی از انرژی دنیا از خلیج‌فارس و تنگه استراتژیک هرمز صورت می‌گیرد. باریکه‌ای که یک منطقه استراتژیک بین ایران و عمان است و از مهم‌ترین تنگه‌های استراتژیک دنیا است. ثروت عظیمی ناشی از نفت و گاز در خلیج‌فارس قرار دارد و بر پایه آن توسعه‌های اقتصادی و تحولات اقتصادی مهمی نیز در منطقه شکل‌گرفته است و همچنین بازار بزرگی برای ورود محصولات از تمام نقاط جهان شکل‌گرفته است که به‌نوبه خود موجب رونق بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی است.

منطقه خاورمیانه و نفوذ قدرت‌های بزرگ

به دلیل ویژگی‌هایی که در بالا به‌طور خلاصه به آن‌ها اشاره شد، خاورمیانه همواره موردتوجه قدرت‌های بزرگ در ادوار مختلف تاریخی بوده است. به‌عنوان‌مثال در قرن ۱۹ رقابت بین قدرت‌های استعمارگر ازجمله انگلیس و فرانسه برای تسلط بیشتر بر منطقه جریان داشت. ایران هرگز مستعمره کشورهای دیگر نبوده است و نقش استعماری هم نداشته است؛ اما به‌عنوان یک کشور بزرگ درون منطقه همواره نقش داشته است. هرچند که این نقش‌آفرینی، بسته به زمان‌های مختلف و شرایط ضعف و قدرت حکومت مرکزی، یکسان نبوده است. در قرن نوزده به دلایل خاصی ازجمله ضعیف ساختاری حکومت قاجاریه و شکست‌هایی که در جنگ با روسیه متحمل شده بود، از جایگاه ضعیفی برخوردار بود.

به‌منظور درک بهتر برخی از مشکلات کنونی که منطقه خاورمیانه با آن مواجه است، ناگزیریم تا به سوابق تاریخی توجه کنیم. برخی از مشکلات کنونی میراث دوره استعماری در منطقه است. از مهم‌ترین این موارد می‌توان به توافق‌نامه سایکس–پیکو که در سال ۱۹۱۶ و در خلال جنگ جهانی اول انجام شد، اشاره کرد. در جنگ جهانی اول، امپراتوری عثمانی روبه‌زوال نهاد و فروپاشید. توافق سایکس – پیکو بین فرانسه و انگلیس به‌منظور تقسیم برخی از مناطق تحت کنترل امپراتوری عثمانی در خاورمیانه صورت گرفت. بر این اساس مناطق تحت کنترل ترک‌های عثمانی که خارج از شبه‌جزیره عربستان قرار می‌گرفت و شامل سرزمین‌هایی که اکنون از آن‌ها به‌عنوان عراق، سوریه، اردن، لبنان و فلسطین و مناطق اشغالی نام می‌بریم، بین فرانسه و انگلیس تقسیم می‌شد؛ بنابراین هر یک از دو قدرت استعماری، مسئولیت بخشی از منطقه را بر عهده گرفت. مناطقی که امروزه جنوب اسرائیل، فلسطین، اردن، جنوب عراق به‌اضافه منطقه کوچکی شامل بندر حیفا و عکا برای ایجاد دسترسی به دریای مدیترانه به انگلیس واگذار شد و فرانسه کنترل جنوب شرقی ترکیه امروزی و بخش‌های شمالی عراق و سوریه و لبنان را به دست گرفت. از طرف دیگر بر اساس تفاهم‌نامه سازنوف-پالئولوگ قرار بود مناطق ارمنی‌نشین در شرق ترکیه امروزی و استانبول و تنگه بوسفر نیز به امپراتوری روسیه واگذار گردد. براساس توافقنامه سنت ژان دو موریین نیز قرار بود آناتولی جنوبی تحت کنترل ایتالیا باشد. منطقه محدودی در فلسطین نیز قرار بود به صورت مشترک و تحت کنترل بین‌المللی باقی بماند. توافق سایکس- پیکو یک تقسیم‌بندی تحمیلی را فراهم کرد و یک ساختار معیوب و پر مشکل را در منطقه پدیدار کرد که آثار آن همچنان برای منطقه باقی‌مانده است.

درحالی‌که در قرن بیستم تغییرات زیادی در منطقه رخ ‌داده و موجودیت‌های سیاسی جدیدی شکل ‌گرفته و مرزهای بین‌المللی برای هر یک از کشورهای جدید ترسیم ‌شده و به رسمیت شناخته‌ شده است، اما سیستمی که میراث توافق سایکس- پیکو بود، همچنان در منطقه باقی ماند؛ بنابراین امروزه آثار تصمیم‌های استعماری که برای منطقه گرفته شد، هنوز وجود دارد و ریشه‌های برخی از مشکلات کنونی منطقه به همین تصمیمات و آثار آن برمی‌گردد.

با پایان دوره استعمار در قرن ۲۰ وضعیت خاورمیانه تغییرات جدیدی پیدا کرد؛ اما این تغییرات به معنی دور ماندن منطقه از دخالت‌ها و دست‌اندازی قدرت‌های بزرگ نبود. جنگ جهانی دوم توازن نیروها را در سطح بین‌المللی به هم زد. قدرت‌های استعمارگر اروپایی در اثر جنگ آسیب‌ها زیادی دیدند و نقش آن‌ها درصحنه جهانی کاهش یافت. در خاورمیانه نیز نقش آن‌ها دچار دگرگونی شد و ناگزیر شدند که این منطقه را ترک کنند. در نیمه دوم قرن بیست، انگلستان در حالی از خلیج‌فارس خارج می‌شد که یک قدرت جدید به نام آمریکا جایگزین آن می‌شد. آمریکا به‌تدریج جای خود را در سراسر خاورمیانه باز کرد و به‌جای قدرت‌های استعمارگر قبلی اکنون نیرویی وارد خاورمیانه شده بود که انتظار می‌رفت به دلیل سابقه تلخی که از استعمار دارد، رفتار معتدل‌تری از خود بروز دهد؛ اما درواقع حضور آمریکا روزبه‌روز مشکل‌سازتر می‌شد و در مواقعی به یک فاجعه تمام‌عیار تبدیل‌شده است. از سوی دیگر با شکل‌گیری جنگ سرد، بخش دیگری از خاورمیانه تحت نفوذ اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت. خاورمیانه یکی از صحنه‌های مهم جنگ سرد بود. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، نقش آمریکا برجسته‌تر شد و به همین میزان نقش مخرب‌تری پیدا کرد. از این منطقه و درواقع بعد از جنگ اول خلیج‌فارس در سال ۱۹۹۱ بود که آمریکا دکترین نظم نوین جهانی خود را اعلام کرد. هرچند که این نظم تا حدود زیادی با ایدئال‌ها آرزوهای بلندپروازانه آمریکا فاصله داشت، اما آمریکا خود را به‌عنوان ‌یک قدرت بلامنازعه مجاز می‌شناخت که بسیاری از اقدامات ثبات برانداز را انجام دهد.

حضور آمریکا در منطقه مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است. با این‌ حال ثابت کرده است که حضور یک نیروی خارجی در منطقه لزوماً به شکوفایی، توسعه و ایجاد ثبات در منطقه کمک نمی‌کند. حضور آمریکا درواقع بی‌ثباتی و تنش را در منطقه افزایش داده است. به‌خصوص از دهه ۱۹۹۰ به بعد اقدامات نظامی آمریکا در کشورهای مختلف مشکل تروریسم را در منطقه ایجاد کرده است. دخالت نظامی در افغانستان و عراق عامل ایجاد گروه‌های تروریستی مختلف گردید. این دخالت‌ها منجر به بی‌ثبات‌سازی دولت‌ها و کشورهای منطقه شد و ثبات درونی منطقه را از بین برد و یا اینکه بسیار متزلزل کرد. هرچند برخی دولت‌ها ممکن است دولت‌های خوبی هم نبودند، مثل حکومت استبدادی صدام در عراق که در بی‌رحمی و دیکتاتوری سرآمد بود- اما تصمیم یک قدرت خارجی برای مداخله، بی‌ثبات‌سازی و سرنگونی دولت‌ها نه‌تنها منجر به ایجاد مشکلات گسترده‌تر و شکل‌گیری گروه‌های تروریستی شد، بلکه فرایند تحولات درون منطقه را نیز دچار اختلال کرد. تحول و تغییر لازمه هر جامعه پویایی است. اکثر صاحب‌نظران بر این باور هستند که هرگونه تحول معنی‌دار و سازنده، بایستی از درون کشورها رخ دهد و مردم آن کشور باید در شکل‌گیری و فرایند توسعه‌ در کشور نقش اصلی را داشته باشد. تغییرات سیاسی‌ در صورتی برای کشورها مفید است که از درون جامعه و توسط مردم کشور و بر اساس نیازهای آن‌ها و تجربه زیسته‌شان، شکل‌گرفته باشد. ثابت‌شده است که تغییر اجبارآمیز و یا دخالت نظامی خارجی نمی‌تواند موجب توسعه سیاسی و اقتصادی در یک کشور باشد. دخالت خارجی و سرنگونی دولت‌ها، فضای مناسبی برای رادیکال شدن جامعه و ظهور گروه‌های تروریستی و گروه‌های مسلح برای بی‌ثبات‌سازی این کشورها و درگیری آن‌ها برای سال‌ها و بلکه دهه‌های طولانی را فراهم می‌کند. متأسفانه منطقه خاورمیانه از دخالت‌های خارجی به‌خصوص رفتارهای غیرمسئولانه ایالات‌متحده آمریکا رنج زیادی پذیرفته است و با بحران‌های زیادی روبرو است. به‌طور خلاصه پیامدهای حضور آمریکا در منطقه ما در سال‌های اخیر در عناصر زیر خود را نشان داده است.:

اگر به دهه‌های نیمه دوم قرن ۲۰ برگردیم و مروری از تحولات آن زمان به عمل‌آوریم، اصولاً از گروه‌های تروریستی سازمان‌یافته و گسترده‌ای همچون داعش، القاعده و النصره خبری نیست؛ اما هر مقدار که به دوره کنونی نزدیک‌تر می‌شویم، این نوع گروه‌ها نیز پدیدار می‌شوند و بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شوند. برخی از این گروه‌های تروریستی به میزانی قدرت یافته‌اند که می‌توانند نه‌فقط یک دولت، بلکه دولت‌های متعدد و مشروع کشورها را به‌طور هم‌زمان و به‌راحتی تهدید کنند. عامل شکل‌گیری و ظهور این گروه‌های تروریستی چیست؟ اگر بخواهم پاسخ کوتاهی به این سؤال بدهیم همان‌طور که قبل از این هم اشاره شد، باید به دخالت‌های خارجی و متأسفانه دخالت‌های غیرمسئولانه ایالت متحده آمریکا در منطقه به‌عنوان مهم‌ترین عامل پدیدار شدن این گروه‌های تروریستی تأکید کنیم. این دخالت‌ها، منشأ بدبختی‌ها و شکل‌گیری گروه‌های تروریستی در منطقه شده است. در مواردی این گروه‌ها با طرح و نقشه قبلی و برای اهداف سیاسی و یا نظامی کوتاه‌مدت ایجاد شدند، اما بعداً به غول‌های غیرقابل‌کنترل تبدیل شدند. پدیده القاعده یک نمونه روشن در این زمینه است که توسط آمریکا و برخی از کشورهای منطقه در زمان جنگ با شوروی در افغانستان، ایجاد شد. مردم منطقه باید با دشمنان اهریمنی بزرگی همچون داعش که دولت‌های مختلف همچون عراق، سوریه و کردستان عراق را تا مرز نابودی پیش برد، مبارزه و مقابله کنند. این نکته قابل‌توجه است که در هنگام سر برآوردن اژدهای داعش و شروع کردن به بلعیدن منطقه، این ایران بود که نقش مهمی در مبارزه با تروریسم و سرکوب داعش و بازگرداندن ثبات به منطقه بازی کرد. به‌طور خاص باید از شهید سردار سلیمانی به‌عنوان یک فرمانده و قهرمان نام ببرم که علاوه بر اینکه قهرمان ملی ایران بود، در منطقه نیز به‌عنوان یک قهرمان میلیون‌ها انسان را از خطر داعش نجات داد. شهید سردار قاسم سلیمانی به همراه نیروهای خود علیه داعش و گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه مبارزه کرد و جان میلیون‌ها نفر و قومیت‌های مختلف را نجات داد. پس از ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی از سوی آمریکا، میزان احترام و بدرقه‌ای که توسط مردم منطقه از او به عمل آمد، قابل وصف نیست. او تنها به‌عنوان یک قهرمان ملی ایران، بلکه به‌عنوان یک قهرمان منطقه‌ای در مبارزه با تروریسم ماندگار شد.

جنبه دیگری از دخالت آمریکا در منطقه خاورمیانه به جریان فروش سلاح‌های مختلف به منطقه بازمی‌گردد. انباشت سلاح در منطقه ما به نقطه بسیار خطرناک و ترسناکی رسیده است. این میزان از اسلحه‌ای که وارد منطقه می‌شود می‌تواند فجایع بزرگی به بار آورد و کل منطقه را به نابودی بکشاند. تنها یک قرارداد معامله تسلیحات بین عربستان سعودی و آمریکا رقمی بالاتر از ۱۱۰ میلیارد دلار را در برمی‌گیرد. یک سؤال اساسی این است که این میزان از اسلحه با چه هدفی وارد منطقه ما می‌شود؟ این موضوع به منافع سرشار کمپانی‌های اسلحه‌سازی و سیاست‌های مخرب دولت ایالات‌متحده آمریکا برمی‌گردد. کارخانه‌های اسلحه‌سازی و دولت ایالات‌ متحده آمریکا منافع زیادی از تجارت اسلحه‌دارند. این نکته قابل‌توجه است که صرف این حجم عظیم از پول و منابع برای خرید و انباشت سلاح‌های پیچیده و مخرب، تنها برای کشتن مردم منطقه و تخریب منابع آن‌ها صورت می‌گیرد و کمکی به توسعه اقتصادی منطقه و بهبود روندهای سیاسی و افزایش سطح رفاه آن‌ها نمی‌کند. تحویل جت‌های جنگی، موشک و سلاح‌های پیشرفته مختلف تنها برای ویرانی و به‌عنوان‌مثال بمباران یمن و تخریب زیرساخت‌های این کشور فقیر، به کار می‌رود. این سلاح‌ها درعین‌حال درآمد و منافع زیادی برای کارخانه‌های اسلحه‌سازی ایجاد می‌کنند و درآمدهای نفتی کشورهای منطقه را به جیب کارخانه‌های اسلحه‌سازی آمریکا سرازیر می‌کند.

آمریکا به‌منظور توجیه این تجارت مرگبار و پرسود نیاز دارد تا با تبلیغات و پروپگاندا، کشورهای ثروتمند منطقه را مجاب کند که این حجم از خرید تسلیحاتی نیاز ضروری آن‌ها است. به عبارتی یک نیاز کاذب را برای آن‌ها به وجود آورد. از عوامل روانشناسی و جامعه‌شناسی در این زمینه به‌خوبی بهره می‌برد؛ بنابراین آمریکا به این کشورها القا می‌کند که امنیت شما درخطر است و فقط با خرید این تسلیحات این امنیت تأمین می‌شود. برای این کار لازم است که دشمنان خیالی ساخته شود. با ساختن این دروغ‌های بزرگ و تبلیغات منفی تقاضا برای خرید تسلیحات نیز افزایش می‌یابد و درنتیجه سود کمپانی‌های تسلیحاتی نیز سر به فلک می‌کشد. در همین راستا در یک تصویرسازی خیالی عنوان می‌کنند اگر ما به شما سلاح نفروشیم، ایران شمارا از بین خواهد برد؛ یعنی با استفاده از تکنیک‌های مختلف یک دروغ آشکار را به‌عنوان یک حقیقت محض قالب می‌کنند؛ اما واقعیت این است که این نوع تبلیغات، ‌یک تصویرسازی تخیلی بیش نیست؛ زیرا که هرکسی که مختصری از تاریخ منطقه آگاهی داشته باشد، می‌داند که ایران برای بیشتر از ۲۰۰ سال گذشته تاکنون، هرگز به کشوری حمله نکرده است. ایران همواره حامی ثبات و آرامش منطقه بوده است و در مواقع سختی بهترین یاور کشورها بوده است.

فلسطین؛ مساله‌ای چند بعدی

موضوع فلسطین یک موضوع چندبعدی است که برای مدت طولانی منطقه ما را درگیر خودکرده است. بحران فلسطین درواقع طولانی‌ترین بحران در تاریخ معاصر است که هنوز هیچ سامانی پیدا نکرده است. بعد از جنگ جهانی دوم و در میانه قرن ۲۰ تاکنون اتفاقی در منطقه افتاد که بحران فلسطین را به طولانی‌ترین و زجرآورترین موضوع انسانی تبدیل کرد. این بحران نماد کامل بی‌عدالتی و رفتار بی‌رحمانه در تاریخ معاصر است. اصلاً جایی برای عدالت در این بحران در نظر گرفته نشده است و به عبارت دیگر چهره بدون نقاب بی‌عدالتی در دنیای کنونی است. گسترده‌ترین آوارگی در طول تاریخ، در این سرزمین اشغال شده رخ‌داده است. جمعیت این منطقه از سرزمین آبا و اجدادی خود، رانده‌شده‌اند و جمعیت هایی  از سایر کشورها جمع‌آوری و به جای آنان ساکن شده‌اند. شهرک‌های یهود نشین همچنان مانند قارچ در دل این سرزمین‌های اشغالی ساخته شدند. اشغال سرزمین و به‌مرور زمان الحاق سرزمین‌های فلسطینی به رژیم صهیونیستی همچنان بدون وقفه، ادامه دارد. از رنج بی‌شماری که در طی بیش از هفتاد سال بر مردم فلسطین رفته است، عبور می‌کنیم و تنها به اتفاقاتی که در سال‌های اخیر یعنی از سال ۲۰۱۷ تاکنون رخ داده است تمرکز می کنیم تا ببینیم عنصر عدالت و تمایل به حل منصافانه بحران تا چه میزان مفقود شده است. با نگاهی به اقدامات در همین چند سال می می‌توانید ببینید تا چه میزان بی‌رحمی و بی‌عدالتی در این زمینه  وجود دارد:

انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس

این تصمیم برخلاف همه قطعنامه‌های شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد و برخلاف حقوق بین‌الملل و نظر جامعه بین‌المللی برای حل‌وفصل موضوع فلسطین صورت گرفت. اقدام تحریک‌آمیز انتقال سفارت، پیامدهای خونینی داشت و منجر به زخمی شدن و از دست رفتن جان هزاران فلسطینی گردید که قربانی یک اقدام غیرمسئولانه و غیرقانونی ایالات‌متحده آمریکا گردیدند.

متاسفانه ایالات‌متحده آمریکا در این زمینه نیز دست به یک قانون شکنی فاحش و خطرناک زده است. همه اسناد بین المللی بر این نکته تاکید دارند که بلندی‌های جولان ‌یک سرزمین اشغال‌شده است و مسئله بلندی‌های جولان از طریق اقدامات یکجانبه و دستور رئیس‌جمهور آمریکا قابل‌ هدیه دادن به یک نیروی اشغالگر نیست. این سرزمین اشغال‌شده است و متعلق به سوریه به‌عنوان یک کشور مستقل و عضو سازمان ملل متحد است و ازاین‌رو نمی‌تواند با دستور رئیس‌جمهور آمریکا و با این توجیه که رژیم صهیونیستی برای امنیت خود به آن نیازمند دارد، به این رژیم الحاق شود.  اما این اقدام غیرمسئولانه و بی مبنا از سوی دولت ایالات‌متحده آمریکا صورت گرفت.

 

این طرح به طور کلی باهدف حل مشکل فلسطین طراحی نشده است و دلایل دیگری در پشت سر آن وجود داشت. در زمان ایجاد این توافق دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا با مشکلات سیاسی در داخل کشور خود روبرو بود. همچنین نتانیاهو با پرونده‌های جنایی در دادگاه درگیر بود. طرح معامله قرن در واقع برای سرپوش گذاشتن به این مشکلات و به حاشیه راندن این پرونده‌ها مطرح شد. به عبارت دیگر طرح معامله قرن به‌منظور ارضای قساوت و خشونت و ارضای تمایلات شخصی‌ این افراد، ارائه شد که معنی آن جز نابودی همه حقوق یک ملت نبود. این طرح علاوه بر شکست سیاسی، یک سقوط اخلاقی بسیار بزرگ است.

 حزب لیکود و جریان راست در رژیم صهیونیستی فعالیت‌هایی برای الحاق کرانه باختری انجام داد که البته تاکنون موفقیتی در برنداشت. این توسعه طلبی، مخالفت جامعه بین‌المللی را به همراه داشت. در مکزیک نیز جمع زیادی از سناتورها و نمایندگان مجلس این کشور با این تصمیم مخالفت کردند که جای تشکر دارد. این نوع تصمیمات تنها می‌تواند حمام خون در منطقه راه بیندازد و موضوع فلسطین را پیچیده‌تر و هزینه‌های زیادتری به منطقه وارد کند.

همه این اقدامات در مدت کمتر از سه سال رخ ‌داده است. به‌عنوان یک ناظر بی‌طرف نگاه کنید. آیا کمترین اثری از عدالت و بی‌طرفی و حسن نیت در این اقدامات می‌بینید؟ این واقعیت را بایستی مورد تأکید قرار دهم که موضوع فلسطین و ایجاد رژیم صهیونیستی تحقیر خاورمیانه و ملت‌های اسلامی بوده است. این موضوعی نیست که آن را با مرور زمان بتوان به فراموشی سپرد. تا زمانی که راه‌حل عادلانه‌ای برای این مشکل پیدا نشود، مشکل فلسطین همچنان پابرجا خواهد ماند. هر یک از این اقدامات ظالمانه و جانبدارانه‌ تنها اثری که دارد، تشدید بحران و عمیق‌تر کردن این زخم کهنه است. تا زمانی که عنصر عدالت در این رابطه گم‌شده است، مشکل فلسطین برقرار خواهد بود.

برای ایران ثبات منطقه و رفاه دولت و کشورهای منطقه بسیار با اهمیت است

 

برای ایران ثبات منطقه و رفاه دولت و کشورهای منطقه یک موضوع بسیار بااهمیت است. ایران ‌یکی از قدرت‌های بزرگ منطقه است و منافع زیادی در منطقه دارد. ایران به میزان زیادی در هم تنیدگی فرهنگی و دینی با مردم و دولت‌های منطقه دارد و در زمان‌های دشواری، ایران به کشورهای منطقه کمک کرده و در کنار این کشورها بوده است. به‌عنوان‌مثال زمانی که اتحاد جماهیر شوری در دهه ۱۹۸۰ به افغانستان حمله کرد، بیش از سه میلیون تبعه افغانستان به ایران مهاجرت کردند. بعدها نیز با جنگ‌های داخلی و نیز تهاجم آمریکا به افغانستان این جمعیت مهاجر و پناهنده همچنان افزایش یافت. در حال حاضر نزدیک به پنج میلیون پناهجو و مهاجر در ایران حضور دارند. وقتی صدام حسین به کویت حمله کرد تعداد زیادی پناهجوی کویتی به ایران آمدند و زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد نیز بیش از یک‌میلیون عراقی به ایران پناهنده شدند. ایران به همه آن‌ها کمک کرد تا سرپناه غذا و شغل و تمام چیزی که یک شخصی به آن نیاز دارد را به دست آورند. ایران از ثبات منطقه و رفاه منطقه منافع زیادی می‌برد؛ و در موارد مختلف ایران از مردم و دولت‌های منطقه حمایت کرده است. در دوران مبارزه با تروریسم داعش و القاعده این ایران بود که از دولت‌های منطقه حمایت کرد. اگر ایران به موقع و شجاعانه وارد جنگ با تروریسم نمی‌شد، دولت‌های بغداد، دمشق و حکومت خودگردان اربیل در کردستان عراق، به‌طورجدی درخطر سقوط قرار می‌گرفتند؛ اما ایران با کمک به آن‌ها موجب تقویت و سازمان‌یابی مجدد نیروهای آن‌ها برای مقابله با تروریسم شد و بر همین اساس منطقه توانست از شر نیروهای تروریستی رهایی پیدا کند.

یکی از مسائلی که در سال‌های اخیر بین ایران و غرب مورد اختلاف بوده است، موضوع هسته‌ای صلح‌آمیز ایران بوده است. ایران همیشه عنوان کرده است که هرگز به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست. بااینکه ایران در دانش صلح‌آمیز هسته‌ای بسیار پیشرفته است، اما هرگز به دنبال سلاح هسته‌ای نبوده است. برای ایران هدف عمده استفاده از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح‌آمیز و توسعه صنعتی کشور است. در سال ۲۰۱۵ ایران برای حل اختلافات مرتبط با موضوع هسته‌ای، با کشورهای موسوم به ۱+۵ شامل پنج کشور عضو دائم شورای امنیت و آلمان، به توافقی دست‌یافت که به‌طور خلاصه تحت عنوان برجام شناخته می‌شود. بعد از امضاء این توافق ایران به‌طور کامل و با حسن نیت تعهدات خود را اجرا کرد و ۱۵ گزارش پیاپی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای پایبند بودن ایران به تعهداتش را مورد تائید قرارداد. ناگهان در سال ۲۰۱۸ دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا تصمیم به خروج از این توافق گرفت. کسی نمی‌تواند بگوید خروج آمریکا، آنگونه که دونالد ترامپ تبلیغ می کند به دلیل نامناسب بودن توافق بوده است. زیرا که بر کسی پوشیده نیست که دونالد ترامپ از همه توافقاتی که مطابق میل او نبوده است، هنگام خروج عنوان می‌کند که این بدترین توافقی است که می‌توانست وجود داشته باشد. شما این جمله ترامپ را در مورد تمام توافقاتی که او آمریکا را از آنها خروج کرده ازجمله پیمان نفتا، توافق آب و هوایی و ...شنیده‌اید. آمریکا از توافق برجام خارج شد و سیاستی را در مقابل ایران در پیش گرفت که آن را "سیاست فشار حداکثری" نامید. اکنون می‌توان گفت که این "سیاست فشار حداکثری" یک روش شکست‌خورده است. حامیان اصلی این سیاست در کاخ سفید یکی‌یکی پس از ناامیدی، صحنه را ترک کرده‌اند. جان بولتون، برایان هوک... و در آینده نزدیک دیگران هم به دنبال آنها از صحنه خارج می شوند. این درحالی‌ است که آمریکا به هیچ‌یک از اهداف این سیاست بی خردانه، دست نیافته است.

طرفین حاضر در برجام باید به تعهداتشان عمل کنند

از طرف دیگر ایران خوشبختانه مشکلات ناشی از این سیاست ها را پشت سر گذاشته است. اگرچه این سیاست ها برای ایران تنگناهایی را در پی داشت و غلبه بر آنها ما ساده نبود و فشار زیادی به اقتصاد کشور وارد گردید، اما خوشبختانه کشور از مراحل دشوار این فارها عبور کرده است و جریان در حال برگشتن است. آن‌ها با اعمال این سیاست خصمانه، به دنبال فروپاشی اقتصاد و نهایتاً ساقط کردن دولت ایران بودند، اما ایران نشان داد که نه‌تنها در مقابل این فشارها مقاوم است، بلکه آن را به فرصت دیگری تبدیل کرده است و اکنون مصمم است به دوستان خود در مناطق مختلف نیز کمک کند. کمک‌های ایران به ونزوئلا در تأمین سوخت و بنزین و دانش فنی موردنیاز و سایر نیازهای این کشور نشان داد که ایران بسیار قوی‌تر از آن است که طراحان این سیاست ها در واشنگتن تصور می کردند.

موضوع هسته‌ای و توافق مرتبط با آن‌یک موضوع همراه با تعهد دوطرفه است. طرف‌های مذاکراتی ایران نیز بایستی تعهدات خود را انجام دهند. در غیر این صورت زنده نگه‌داشتن این توافق تنها از جانب ایران امکان‌پذیر نیست.

 

ایالات‌متحده آمریکا تلاش کرده با برخی اقدامات و مانورهای نظامی، ایران را به عقب‌نشینی و نهایتاً تسلیم وادار کند. آن‌ها به حریم هوایی ایران به‌وسیله پهپادهای پیشرفته تجاوز کردند و ایران ناگذیر شد واکنش نشان دهد و بر این اساس در سرنگونی پهبادهای متجاوز تردیدی به خود راه نداد. نکته مهم قضیه این بود که این کار توسط سامانه پدافند هوایی ساخت داخل ایران صورت گرفت.

اوج تنش بعد از ترور سردار سلیمانی از سوی آمریکا رخ داد. پس اقدام تروریستی علیه سردار سلیمانی، ایران با حمله به پایگاه نظامی آمریکا، پاسخ قوی به این اقدام آمریکا داد. این‌یک درس تلخی برای آمریکا بود. زیرا که آن‌ها بعد از جنگ جهانی دوم، با چنین ضربات خردکننده‌ای روبرو نشده بودند. البته ایران همواره تاکید کرده است که به دنبال درگیری نیست. اما اگر تجاوزی به حاکمیت، سرزمین و منافع ایران رخ دهد، پاسخ روشن است. این کشور در دفاع از منافعش هیچ تردیدی نخواهد داشت.

به‌طورکلی فشارها و دخالت‌های ایالت متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه، این منطقه حساس را در شرایط دشواری قرارداد است. این رفتارها بسیاری را متقاعد کرده است که حضور غیرمسئولانه آمریکا در منطقه نمی‌تواند به این نحو ادامه پیدا کند و نیروهای سیاسی بیشتری هم اکنون به سمت کاهش نقش آمریکا و حذف نیروهای آن از سطح منطقه سوق داده شده اند.

علاوه بر این به خاطر نوع رفتارهای آمریکا اکنون کشورها در پی ابتکارات دیگری برای کاهش نقش مالی و تجاری آمریکا هستند. در این راستا مایلم به توافق اخیر ایران و چین اشاره‌کنم که ابعاد گسترده و مهمی دارد. مطمئناً این نوع  توافقات در آینده در سطح جهانی افزایش خواهد یافت. نقش دلار کاهش خواهد یافت و نقش آمریکا درصحنه سیاسی جهانی کمرنگ‌تر می شود. تمام این موارد تنها به دلیل اقدامات غیرمسئولانه ایالات متحده آمریکا در حال رخ دادن است.

برای دستیابی به ثبات منطقه در ابتدا باید موضوع فلسطین حل شود. هیچ‌کس نمی‌تواند در مورد خاورمیانه طرحی ارائه کند اما موضوع فلسطین و حل عادلانه آن را نادیده بگیرد. در هر طرح عادلانه بایستی خشونت و قساوت و اشغال علیه فلسطین خاتمه پیدا کند. پناهندگان فلسطینی بایستی اجازه بازگشت به سرزمین خود را داشته باشند و مردم فلسطین، شامل مسلمانان، مسیحیان و یهودیان و هر قومیت فلسطینی دیگر با همکاری به این مشکل دردناک و مزمن خاتمه دهند. لذا تا زمانی که موضوع فلسطین در منطقه حل نگردد، منطقه روی ثبات را به خود نخواهد دید. موضوع فلسطین یک موضوع تحقیرکننده برای ملت‌های منطقه است. مردم منطقه احساس می‌کنند که با این نوع از رفتار اشغالگری و ادامه‌ آن و حمایت از این رفتارهای قساوت آمیز از سوی یک قدرت بزرگ مانند آمریکا، تحقیرشده و می‌شوند.

خاورمیانه زمانی به ثبات می‌رسد که مداخله قدرت‌های خارجی در این منطقه به حداقل برسد. با مداخلات خطرناکی که آمریکا در این منطقه دارد، وضعیت آن همچنان بحرانی باقی می‌ماند. بسیاری از مشکلات جاری ساخته قدرت‌های فرا منطقه‌ای است که همچنان ادامه دارد. دولت‌ها و ملت‌های خاورمیانه می‌توانند مشکلات خود را بدون مداخله قدرت‌های خارجی حل‌وفصل کنند. تا این میزان از همکاری بین کشورهای منطقه به وجود نیاید، همچنان شامل چرخه بی‌اعتمادی و ناامنی خواهیم بود.

 موضوع دیگر توقف فوری جنگ در یمن است. جنگ یمن جنگی بسیار پر تلفات و بی‌رحمانه است. تداوم چنین جنگی بر اساس هیچ منطق و هیچ قاعده و قانونی توجیه‌پذیر نیست. مردم مظلوم یمن بی رحمانه  کشته می‌شوند و آن هم برای هیچ! بیش از پنج سال است که هرروز و شب مردم یمن تنها به خاطر تمایلات زیاده‌طلبی یک همسایه مانند عربستان سعودی با پیشرفته‌ترین سلاح‌ها بمباران می‌شوند. این‌جنایت علیه مردم یمن غیرقابل‌توجیه و غیرقابل‌دفاع است. هر یک روزی که جنگ یمن زودتر خاتمه یابد، بازهم دیرهنگام است.

نیاز منطقه همکاری برای جنگ علیه تروریسم و ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته‌ای است

 

همکاری برای جنگ علیه تروریسم و ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته‌ای یک نیاز اساسی منطقه‌ است. ایران چند دهه‌ پیش ایده منطقه عاری از سلاح هسته‌ای را مطرح کرده است و همچنان بر آن اصرار دارد. رژیم صهیونیستی در حال حاضر فعالیت‌های هسته‌ای گسترده غیرقانونی دارد و گفته می‌شود که سلاح هسته‌ای در اختیار دارد. امنیت خاورمیانه درگرو این است که تمام منطقه خاورمیانه فاقد سلاح هسته‌ای باشد. اجازه دهید تمام تأسیسات و فعالیت‌های هسته‌ای در منطقه تحت نظر آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای قرار گیرد. این مواردی است که ایران می‌خواهد و به‌طور واضح سیاست‌های خود را در این زمینه اعلام کرده است و آن را دنبال می‌کند.

ایران همچنین طرح صلح هرمز را برای خلیج‌فارس اعلام کرده است. این طرح به دنبال حل‌وفصل تمام اختلافات منطقه خلیج‌فارس از طریق گفتگو و همکاری است. به‌جای استفاده از نیروی نظامی و دخالت خارجی در مسائل منطقه، اجازه بدهید که اختلافات درون منطقه‌ و از طریق گفتگو حل‌وفصل شود. معتقدیم همه دولت‌های منطقه از منافع این موضوع بهره خواهند برد. لذا طرح صلح هرمز یک نیاز برای ثبات سیاسی منطقه است و به کشورهای منطقه کمک می‌کند که به‌جای سیاست‌های خصمانه علیه یکدیگر، انباشت سلاح‌های مخرب و هدر دادن منابع و ثروت منطقه، مسیر همکاری با یکدیگر برای ایجاد یک منطقه باثبات‌تر و برخوردار از رفاه و توسعه اقتصادی و سیاسی را در پیش بگیرند. این‌یک الزام برای ثبات منطقه است. در غیر این صورت خاورمیانه همچنان با مشکلات غیرقابل‌حل دست‌به‌گریبان خواهد بود.

 توافق هسته‌ای ایران در یک وضعیت بحرانی است. مناسب ترین گزینه این است که آمریکا به توافق بازگردد و تعهدات خود را مطابق با برجام رعایت کند. این به معنی پیوستن به روند مذاکراتی است که آمریکا بی‌دلیل آن را ترک کرده است. سایر اعضای این توافق نیز بایستی برای حفظ این توافق به تعهدات خود عمل کنند. در غیر این صورت این توافق پایدار نخواهد بود و در آن صورت ایران نیز انگیزه‌ای برای حفظ آن نخواهد داشت. ایران پایبند به امنیت خلیج‌فارس و منطقه خاورمیانه و همچنین امنیت جهانی است و برای پیشبرد این هدف همه تلاش خود را به کار خواهد گرفت.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز