/یادداشتی از «احسان حضرتی»/
رویای آبهای گرم جنوب در رهگذر سیاست آرام روسیه
روسیه با توسعه تجارت خود و ایجاد یک گروه غیررسمی از شرکای خود توانست بدون خونریزی و ایجاد جنجال به یکی از سیاستهای دیرینه روسیه تزاری جامه عمل بپوشاند. انجام این سیاستها به خوبی حوزه نفوذ روسیه را گسترش داد و به دیگر کشورهای ابرقدرت در شرق درس بزرگی داد و آن این بود که «با سیاست آرام و صلحطلبی میتوان در خاورمیانه نفوذ کرد.»
به گزارش ایلنا، زمانی که تاریخ سیاسی روسیه تزاری را مطالعه میکنید ، بیشک یکی از مهمترین و معروفترین تزارهای این کشور که هنوز هم نامش هر از گاهی به گوش میرسد، شخصی است به نام «پتر آلکسیویچ رومانوف» که به پتر کبیر مشهور است.
پتر کبیر در سالهای ۱۶۸۲ تا ۱۷۲۵ یعنی کمتر از ۴۳ سال بر روسیه حکومت کرد و در واقع اولین امپراطور روسیه شد. داستان جذاب دوران حکومت پتر کبیر هر شخصی را به تاریخ روسیه تزاری علاقمند میکند. داستان وصیتنامه پتر کبیر از زمان مرگش تا به امروز همیشه نقل محافل سیاسی غربی و شرقی بوده است و پیرامونش بسیار نقل قولها رفته است.
احمد اشرف نویسنده و جامعهشناس ایرانی معتقد است: «وصیتنامه پتر کبیر یک سند جعلی است که سیاست پنهانی روسیه را معطوف به دو هدف اصلی تسلط بر اروپا و دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس از طریق تسلط بر ایران میداند. این سند را مهاجران لهستانی در سال ۱۷۹۵ میلادی جعل کردند تا افکار عمومی فرانسویان را علیه روسیه تزاری برانگیزانند. این سند جعلی، ظاهراً به صورت تصادفی روی میز تحریر سفیر روسیه در پاریس دیده شده است. با این حال، برخی از پژوهشگران، سیاست خارجی روسیه و اتحاد جماهیر شوروی در آسیا را نشأت گرفته از این وصیتنامه میدانند.»
در مقابل این نظر و دیگر تفکرات مشابه، بسیاری از اندیشمندان با توجه به روحیه توسعهطلبی و سلطهجویی پترکبیر، این وصیتنامه را حقیقی میدانند. سمیه پسندیده معتقد است که پتر کبیر همیشه آرزوی قدم گذاشتن در آبهای جنوب ایران را در سر داشته اما در زمان حیات خود به این آرزو نرسید، به همین دلیل هم پیش از مرگ در وصیتنامه خود دستیابی به آبهای گرم ایران را به عنوان دستور کار به تزارهای بعدی سفارش کرد.
ظاهرا در این وصیتنامه در مورد ایران گفته شده «نزدیک شدن به استانبول و هندوستان و ایران برای روسیه واجب است و لازم است که با این دولتها به جنگ پرداخته شود تا هر قدر ممکن است خود را زودتر به خلیج فارس برسانید. بدین وسیله به هندوستان که یکی از غنیترین کشورهای جهان است نزدیک شده و از تمام گنجهای دنیا بینیاز خواهید شد.»
پتر کبیر به دنبال رسیدن به آبهای گرم جنوب ایران بوده تا از این طریق بتواند به راحتی به آبهای آزاد و اقیانوسها دسترسی داشته باشد و از سوی دیگر امپراطوری انگلستان را از طریق تهدید هندوستان، تحت فشار بگذارد.
هرچند وی موفق نشد اما این سیاست از سالهای۱۹۲۲، یعنی با روی کار آمدن استالین در سیاست خارجی دولت شوروی به وضوح دیده شد. استالین در زمان زمامداری خود، آرام آرام به سمت شرق اروپا تمایل پیدا کرد و با در دست گرفتن حکومتهای آن منطقه به سمت جنوب مسکو توجه نمود و مرزهای کشورش را تا ایران گسترش داد.
دوران حکومت استالین همزمان بود با حکومت پهلوی اول و پهلوی دوم، به همین دلیل با توجه به سیاستهای پهلوی اول مبنی بر توجه آلمانها و پهلوی دوم مبنی بر نگاه به غرب، دولت مسکو نتوانست توفیق زیادی به دست بیاورد و بیشتر با تحریک حزب توده سعی میکرد در امور ایران دخالت کند.
اوج اجرای این سیاست بعد از جنگ جهانی دوم و در غائله آذربایجان بود که ارتش سرخ حاضر به ترک ایران نمیشد و بعد از خروج از دولت دموکرات پیشهوری حمایت کرد.
از سال ۱۳۳۱ به بعد، سیاست مسکو نسبت به خاورمیانه تغییر چندانی نکرد و تنها گاهی تندتر و گاهی آرامتر میشد.
دولت پهلوی دوم، به پشتوانه تکیهگاه غرب، اجازه نفوذ بیشتر به شوروی نمیداد و به همین دلیل شوروی به دنبال دیگر کشورهای خاورمیانه رفت. نفوذ شوروی در عراق، عربستان، مصر و سوریه افزایش یافت و منجر به مراودات سیاسی و نظامی شد. تحریک گروه ظفار در عمان نیز نمونه دیگر این سیاست نفوذ بود. اوج تلاشهای شوروی برای حضور در منطقه، سال ۱۳۵۸ با اشغال خاک افغانستان رخ داد که حدود ۱۰ سال به طول انجامید. در این سالها نیز کشورهای منطقه به مقابله با شوروی برخاستند.
دولتهای اتحاد جماهیر شوروی نتوانستند رویای پتر را جامه عمل بپوشانند و پس از فروپاشی شوروی، تصور میشد با توجه به فاصله خاکی ایجاد شده، این سیاست فراموش شده است، اما بعد از روی کار آمدن پوتین، این سیاست به بهترین شکل اجرا شد. هیچگاه، مسکو به صورت علنی رفتاری از خود بروز نداد و توانست آرام آرام نظر کشورهای خاورمیانه را به خود جلب کند و حسننیت خود را نشان دهد.
شرایط منطقه بعد از جنگهای رخ داده، دارای جو ضدغربی بود و ولادیمیر پوتین به خوبی این جو را درک کرد و از سال ۲۰۰۰ تا به امروز، سیاستهای اقتصادی مسکو، باعث نفوذ این کشور شده است. ایران، ترکیه، عراق، سوریه، امارات، فلسطین کشورهایی بودند که روسیه به خوبی توانست با آنها ارتباط سیاسی – اقتصادی قوی ایجاد کند.
پوتین به خوبی فهمید که برای اجرای برخی سیاستهای خود در منطقه خاورمیانه، اصلا نیازی به ایجاد بحران سیاسی و برخورد نظامی وجود ندارد. وی نظم نوین جهانی را درک کرد و برای موفقیت کشورش، نوع رفتار خارجی مسکو را تغییر داد. پوتین دریافت که نیازی نیست برای اجرای سیاستهایش یک کشور را اشغال کند تا تحت استعمار و نفوذ خود دربیاورد، بلکه کمی تغییر رفتار، همه مشکلات را حل و فصل میکند.
براساس این رفتار، دولت مسکو برای کشورهای خارج از محدوده ژئوپلتیک شوروی سیاستی همراه با همکاری و منافع مشترک را پیش گرفت و این سیاست باعث شد تا کشورهای منطقه خاورمیانه بتوانند با روسیه روابطی دوستانه را پیش بگیرند.
در ترکیه ، دولت اردوغان روابطی گرم با پوتین دارد و توانسته است از روسیه به عنوان شریکی مهم سود ببرد. روابط دو کشور در مسئله سوریه نیز اگر چه به ظاهر دارای اختلاف است اما هر دو یک سیاست را در نهان پیش میبرند. در سوریه، این دولت مسکو بود که همراه با ایران به کمک بشار اسد شتافت و تا به امروز به بهترین شکل ممکن کار خود را انجام داده است.
هندوستان، امارات، عراق، سوریه و از همه مهمتر ایران، شرکای مهم و بسیار تاثیرگذار روسیه در خاورمیانه هستند.
روسیه با توسعه تجارت خود و ایجاد یک گروه غیررسمی از شرکای خود توانست بدون خونریزی و ایجاد جنجال به یکی از سیاستهای دیرینه روسیه تزاری جامه عمل بپوشاند. انجام این سیاستها به خوبی حوزه نفوذ روسیه را گسترش داد و در واقع با جدیت تمام میتوان گفت که این سیاست به دیگر کشورهای ابرقدرت در شرق درس بزرگی داد و آن این بود که «با سیاست آرام و صلحطلبی میتوان در خاورمیانه نفوذ کرد.»
«احسان حضرتی»
تحلیلگر مسائل سیاست بینالملل