حسینی در گفتوگو با ایلنا:
استنباط غلط واشنگتن این است که تداوم فشارها تهران را به زانو در میآورد/ منافع کشور را قربانی منافع تنگنظرانه جناحی نکنیم
یک تحلیلگر مسائل سیاست خارجی گفت: استنباط غلطی در ایالات متحده وجود دارد که تداوم این فشارها بر ایران، در نهایت تهران را به زانو درخواهد آورد و ایران تسلیم خواهد شد، در نتیجه در صورت صحت این فرض هیچ دلیلی ندارد آمریکا یا کشورهای دیگر بخواهند زودتر از موعد وارد پروسه تنشزدایی با ایران شوند. البته این فرض نه تنها غلط بلکه خطرناک است چرا که میتواند باعث افزایش تنشها تا سرحد ورود به مرحله نظامی شود و اوضاع را به جایی برساند که عملا امکان بازگشت وجود نداشته باشد.
دیاکو حسینی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در مروری بر اتفاقات و چالشهای سیاست خارجی کشور در سال گذشته در پاسخ به این سوال که ایران در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، یکسال پس از خروج یکجانبه ایالات متحده آمریکا از توافق هستهای و در واکنش به آنچه تهران عدم پایبندی اروپا به تعهداتش در برجام و همچنین ۱۱ تعهد پس از خروج واشنگتن از برجام نامید اعلام کرد که در چهارچوب بند ۳۶ برجام به مرور تعهدات خود را کاهش داده و در هر مرحله نیز ۶۰ روز به طرفهای دیگر این توافق زمان خواهد داد تا در صورت عمل به تعهداتشان، ایران هم به کلیه تعهدات خود بازگردد. امروز و با اعمال پنچ گام از سوی ایران؛ این تصمیم را چگونه ارزیابی میکنید، گفت: برای ما در آن مقطع چارهای جز این نبود که برجام را به وضعیت متوازن خودش برگردانیم و در آن شرایطی که اروپا تحت فشار آمریکا عملا به تعهداتش عمل نمیکرد و ایالات متحده هم از برجام خارج شده بود؛ تنها راه باقیمانده اگر نمیخواستیم به طور کامل توافق هستهای خارج شویم، این بود که توازن را بصورت مطلوب و قابل قبولی برگردانیم.
حسینی یادآور شد: تصمیمی که ایران در آن مقطع گرفت، این بود که این کار را بصورت مرحلهای انجام دهد؛ در حالی که ما میتوانستیم و این حق را در همان ابتدا هم داشتیم که گام نهایی را از اول اتخاد کنیم اما این فرصت به اروپا داده شد که بتواند در این فاصله ایجاد شده و فرصتهای دوماههای که به دست میآورد، بتواند به بخشی از تعهداتش عمل کند تا ایران هم به طور متقابل به وضعیت سابق خود برگردد؛ بنابراین فارغ از اینکه این تصمیم درست بود یا خیر، واقعیت این است که برای حفظ برجام چارهای جز این وجود نداشت.
عربستان و کشورهای همپیمانش در منطقه گمان میکنند، فشار تهران را تسلیم خواهد کرد
وی همچنین در پاسخ به این سوال که رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از طرحی با عنوان «پویش صلح هرمز» سخن گفتند؛ این طرح که با هدف ایجاد همکاریهای منطقهای طراحی شده است برای سران کشورهای حاشیه خلیجفارس ارسال شد که حداقل تاکنون نتوانسته توفیقی در ایجاد همکاری مدنظر تهران کسب کند؛ آیا این پویش در زمان درستی مطرح شد و علت عدم موفقیت آن چیست، گفت: در مرحلهای که این طرح مطرح شد، ما شاهد بروز تنشهای متعدد و سوءتفاهمهای زیاد در منطقه خلیج فارس بودیم که میتوانست منطقه را به شرایطی کاملا نظامی سوق دهد و این ایده نیز در خلال همین بحرانها طرح شد و هدف ایده هم نخست کاهش تنش در سراسر منطقه و دوم ایجاد اعتماد میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس بود.
حسینی افزود: سالها است که برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در پیروی از اسرائیل و آمریکا، ایران را به گسترشطلبی و نادیده گرفتن حقوق کشورهای منطقه در تامین امنیت خود متهم میکنند که این طرح میتوانست خلاف این ادعا را ثابت کند و گام نخست ایران را برای اعتمادسازی نشان دهد. البته باید این مساله را هم مدنظر قرار دهیم که این اولین ابتکار ایران نبود و ما پیش از این نیز ایده منع تجاوز متقابل را پیشنهاد کرده بودیم که این طرح نیز مورد استقبال قرار نگرفت، در حالی که در صورت اجرایی شدن این ابتکار، نگرانی ادعا شده کشورهای منطقه نیز مرتفع میشد.
وی گفت: عدم پاسخگویی به این ابتکار و ابتکارهای پیش از آن نشان داد که آنها در چنین ادعایی صادق نبوده و تنها با هدف فشار بر این ایران این اتهامها را مطرح میکنند. بنابراین معتقد هستم زمان طرح این ایده زمان مناسبی بود ولی به این دلیل که هنوز عربستان و کشورهای هم پیمانش در منطقه گمان میکنند فشار بر ایران جواب خواهد داد و در نهایت تهران را به تسلیم وادار خواهد کرد؛ بر مبنای این تحلیل غلط حاضر نیستند ابتکارهای مبتنی بر تنشزدایی را بپذیرند.
نکته مهم در میانجیگری، اراده کشورهایی است که مستقیما درگیر تنش هستند
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که در طول سالی که پشت سر گذاشتیم شاهد بودیم که با افزایش سطح تنش در منطقه، برخی کشورها سعی کردند تا با میانجیگری میان تهران و واشنگتن از تنش موجود بکاهند؛ در این میان شاید بتوان تلاش «آبه شینزو»، نخست وزیر ژاپن را از جمله مهمترین این اقدامات نامید که البته به نتیجه نرسید؛ ارزیابی شما از اقدامات از این دست چیست و آیا با توجه به شرایط موجود باز هم میتوان به تلاش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در این حوزه امیدوار بود، نیز گفت: من فکر میکنم که میانجیگریها میتواند نقش تسهیلکننده داشته باشد؛ آنچه اهمیت دارد اراده کشورهایی است که مستقیما درگیر تنش هستند که در اینجا از طرفی ایران و در طرف دیگر کشورهای ایالات متحده و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دارند.
وی یادآور شد: علت اینکه تلاشهای اخیر در رابطه با کاهش تنش به موفقیت دست پیدا نکرد، عمدتا به این مساله مربوط میشود که استنباط غلطی در ایالات متحده وجود دارد که تداوم این فشارها بر ایران، در نهایت تهران را به زانو درخواهد آورد و ایران تسلیم خواهد شد، در نتیجه در صورت صحت این فرض هیچ دلیلی ندارد آمریکا یا کشورهای دیگر بخواهند زودتر از موعد وارد پروسه تنشزدایی با ایران شوند. البته این فرض نه تنها غلط بلکه خطرناک است؛ چراکه میتواند باعث افزایش تنشها تا سرحد ورود به مرحله نظامی شود و اوضاع را به جایی برساند که عملا امکان بازگشت وجود نداشته باشد.
این کارشناس مسائل بینالمللی ادامه داد: بنابراین تا زمانی که طرف مقابل و به طور خاص آمریکا و البته عربستان سعودی به این جمعبندی نرسند که ادامه مسیر فشار بر ایران برای رسیدن به نتیجه مطلوب آنها یعنی تسلیم ایران کاملا بیفایده است و حتی ممکن است یک جنگ منطقهای بیسابقهای را ایجاد کند؛ امکان تنشزدایی موفق وجود نخواهد داشت و باید در سال جدید هم شاهد فراز و فرودهایی در سطح این تنش خواهیم بود و باید تلاش کنیم این فراز و فرودها باعث ایجاد یک جنگ فراگیر نشود.
تصمیم ترور سردار سلیمانی بر مبنای اطلاعات غلطی که به دست ترامپ میرسید، اتخاذ شد
حسینی در پاسخ به این سوال که از دیگر تحولات مهم رخ داده در سال ۹۸ میتوان به ترور فرمانده سپاه قدس ایران، سردار قاسم سلیمانی اشاره کرد؛ اقدامی که شاید حتی با توجه به سابقه تصمیمهای پیشین رئیسجمهور آمریکا کمی غیرمنتظره بوده و البته واکنشهای وسیعی را به همراه داشت و مجددا منطقه را آماده بروز انفجار کرد؛ این اقدام ایالات متحده و واکنشهای بعد آن را با اشاره به نامهای که از سوی این کشور بعد از این اقدام برای تهران ارسال شد چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ترکشهای این عمل همچنان در فضای خاورمیانه وجود خواهد داشت، گفت: تصمیم برای ترور سردار سلیمانی نیز از آن دسته تصمیماتی بود که به نظر میرسد بر مبنای اطلاعات غلطی که به دست رئیسجمهور آمریکا میرسید و همچنین ناآگاهی عمیق شخص ترامپ نسبت به ریشه اتفاقات در منطقه خاورمیانه اتخاد شد؛ نه فقط به این خاطر که به ایجاد صلح و ثبات در این منطقه آسیب زد بلکه با توجه به نقشی که سردار سلیمانی در کنترل نیروهای حتی ضدآمریکایی ایفا میکرد و همینطور در خصوص تلاشهایی که برای ایجاد صلح در عراق و سوریه ایفا میکرد.
وی گفت: همین امروز هم در عراق میبینیم که مردم این کشور خواهان خروج ایالات متحده از کشورشان هستند. در سایر کشورها هم اوضاع به همین شکل است در نتیجه من فکر میکنم ترور سردار سلیمانی به عنوان نیروی نظامی رسمی یک کشور در کشور ثالث علاوه بر تبعات حقوقی، به لحاظ سیاسی هم نقطه عطف بود که در نهایت میتواند منجر به زنجیرهای از اتفاقات شود که وضعیت را برای ادامه حضور آمریکاییها در این منطقه دشوارتر میکند و البته این را هم باید مدنظر قرار دهیم که ایران علیرغم حمله به پایگاه «عین الاسد» بسیار خویشتنداری به خرج داد و این خویشتنداری با این هدف انجام شد که کشورهای منطقه بیش از آنچه امروز وجود دارد وارد منجلابهای بحران نشوند.
منافع کشور را قربانی منافع تنگنظرانه جناحی نکنیم
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که مساله تصویب لوایح FATF را میتوان به عنوان یکی از چالشهای فنی مهم جمهوری اسلامی ایران در سال ۹۸ نام برد که البته در فضای کشور به چالشی سیاسی بدل شد و در نهایت نیز با فراز و فرودهای فراوان، تهران در آخرین اجلاس گروه ویژه اقدام مالی به لیست سیاه بازگشت؛ اساسا سیاسی شدن این مساله فنی چقدر به روند بررسی آن در داخل کشور ضربه زد و تبعات بازگشت ایران به لیست سیاه چه تاثیری بر اقتصاد و حتی سیاست ایران خواهد داشت، نیز گفت: ما از همان ابتدا این هشدارها را دائم و مرتب داده بودیم که موضوع FATF موضوعی کاملا فنی و بخشی از عملکرد شفافیت جامعه بینالمللی است. این سازوکار برای ایران طراحی نشده است که گرفتار تئوریهای توطئه شویم و عملا راه ایران را برای پیوستن به هنجارهای بینالمللی ببندیم ولی متاسفانه در آن مقطع به نظر میرسید غالب افرادی که متصدی تصمیمگیری در رابطه با این لوایح بودند اراده کرده بودند که به این ماجرا با دید سیاسی نگاه کنند و این گمان غلط را دنبال کنند که اگر این لوایح تصویب شود به نفع دولت خواهد بود و اگر رد شود میتواند مانعی برای دولت ایجاد کند؛ اگرچه آنها این مساله را هیچگاه به صورت علنی مطرح نکردند اما با توجه به اینکه استدلالهای حقوقی و فنی آنها بسیار ضعیف بود به نظر میرسد هیچ چیز جز انگیزه سیاسی علت این مخالفتها نبوده است.
حسینی تاکید کرد: امروز شاهد هستیم که در نتیجه عدم تصویب آن لوایح ایران وارد لیست سیاه شد. باید انتظار داشته باشیم که در ماههای آینده این تصمیم پیامدهای خود را بر اقتصاد و سیاست نشان دهد و اوضاع را برای اقتصاد ما دشوارتر کند و آب باریکههایی که پیش از این وجود داشت را از ما بگیرد که باید ببینیم چه کسی مسئولیت این شرایط را بر عهده خواهد گرفت. با این حال فکر میکنم اگر ما متوجه شرایط شویم هنوز فرصتهایی وجود دارد تا بتوانیم راه را کمی هموارتر کرده و از این شرایط که چیزی جز خودانزوایی و خودتحریمی نیست، خارج شویم. ما باید فهم درستی از شرایط کشور داشته باشیم و منافع کشور را قربانی منافع تنگنظرانه جناحی نکنیم؛ چرا که ادامه این بازی هیچ برندهای ندارد و ممکن است روزی همین گروههای مخالف دولت هم وجود نداشته باشند تا بخواهند از منافع ناشی از تصمیمات غلطشان استفاده کنند.
گزارش جدید صادر شده از سوی آژانس انرژی اتمی مبنای حقوقی و فنی لازم را ندارد
وی همچنین در پاسخ به این سوال که در روزهای پایانی سال و در حالی که کشور علاوه بر درگیری با بحران ویروس کرونا به دلیل وجود تحریمهای پزشکی و بانکی در شرایطی غیرهمسطح با سایر کشورهای درگیر با این ویروس قرار گرفت، گزارشی از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دوره پس از رئیس فقید این نهاد منتشر شد که از سوی برخی تحلیلگران آغاز روند ایجاد فشار از سوی این نهاد بر تهران بوده و با این هدف منتشر شده که نهایتا دست تروئیکای اروپایی را برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل باز کند؛ تحلیل کلی حضرتعالی از گزارش جدید آژانس چیست و آیا دوره فشار بر ایران آغاز شده است، گفت: ما میدانیم که آقای گروسی تحت فشار و لابی ایالات متحده به عنوان دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی انتخاب شد و بصورت بالقوه نیز همسوییهایی را با اعمال فشارهای جدید بر ایران داشت؛ منتها ایشان زودتر از آنچه تصور میشد وارد عمل شد و مسیر نادرستی را هم انتخاب کرد. واقعیت امر این است که این گزارش جدید صادر شده مبنای حقوقی و فنی لازم را ندارد چرا که ایشان هم به پادمان و هم به NPT ارجاع داده اما مبنای اصلی آن درخواست بازدید از سه سایت است که اساسا این مکانها سایت هستهای نیستند و استدلال ایران این است که طبق پادمان آژانس باید درخواست بازدید دهد و ما هم باید موافقت کنیم که جزو اختیارات ایران است.
حسینی افزود: با این حال ایشان برمبنای یک سلسله شواهدی که اسرائیلیها آن را فراهم کردند از ایران درخواست کرده بنابراین طبیعی است که ما نمیتوانیم وارد این بازی شویم چرا که معنایش این است که اسرائیل پنجاه و پنج هزار سند ارائه کرده و ما نمیتوانیم تا ابد درگیر چنین بازدیدهایی باشیم و هیج کشوری چنین شرایطی را نمیپذیرد و چنین درخواستی میتواند همکاریهای ایران و آژانس را به شدت به مخاطره بیندازد. البته ما تا امروز این همکاری را در عالیترین شکلی که هیچ کشوری انجام نداده دنبال کردیم ولی اگر قرار باشد در نشستهای بعدی شورای حکام و گزارشهای بعدی آژانس نیات سیاسی غلبه داشته باشد میتواند کار را دشوارتر کند.
وی خاطرنشان کرد: باید توجه داشته باشیم علت وقوع این اتفاق این است که در ماه اکتبر تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ما به پایان میرسد و ایران میتواند اقدام به خرید یا فروش تسلیحات کند. آمریکا و شخص ترامپ از مدتها قبل نیت خود را آشکار کرده بودند که قصد ندارند به ایران چنین اجازهای دهند و میخواهند این قطعنامه را نحوی نادیده بگیرند. شاید با ارجاع پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت فاز جدیدی را به وجود بیاورند و از آن طریق قطعنامه سازمان ملل را به نحوی تحتالشعاع قرار دهند. بنابراین آمریکا و اسرائیل نیات بسیار روشنی دارند که دست به چنین کاری بزنند و تنها راه پیش روی خود را در گزارشهای جعلی آژانس میبینند.
ادامه تلاشها برای تنشزدایی و ارائه راه حلهایی که بتواند آمریکا را به مسیر درست بازگرداند چالش عمده سال ۹۹ خواهد بود
حسینی در خصوص مهمترین چالش سیاست خارجی تهران در سال ۹۹ نیز گفت: فکر میکنم که ما امسال هم سال بسیار سختی را خواهیم داشت و هدف ما باید این باشد که دولت ایالات متحده متوجه شود که با ادامه تحریمها به هیچ کدام از اهدافش نخواهد رسید بلکه تنشها افزایش پیدا کرده و ممکن است این تنشها منجر به جنگی همهگیر شده و برگشتناپذیر باشد. معتقدم هدف همه کشورها است که از رسیدن به آن مرحله خطرناک جلوگیری کنند. ادامه تلاشها برای تنشزدایی و ارائه راه حلهایی که بتواند آمریکا را به مسیر درست بازگرداند چالش عمده سال ۹۹ خواهد بود و در عین حال هم باید تلاش کنیم به رغم این مشکلات، ایران بتواند تعاملات خود را با سایر کشورهای جهان ادامه دهد؛ چراکه دور زدن تحریمها دو بعد سیاسی و اقتصادی دارد. بعد سیاسی به این معنا که ایران هیچگاه تحت تاثیر فشارهای آمریکا قرار نخواهد گرفت و ما باید با هوشمندی خود اثرپذیری تحریمها را کم کنیم تا کشورها بهانهای برای تبعیت از تحریمها نداشته باشند.