خبرگزاری کار ایران

ربیعی در برنامه‌ چهل و هشت:

عده‌ای جنگ را به نام خود زدند/ باید با نسل جدید جنگ نرم را تمرین کرد/ برای گذر از مشکلات، به یکدیگر اعتماد کنیم

عده‌ای جنگ را به نام خود زدند/ باید با نسل جدید جنگ نرم را تمرین کرد/ برای گذر از مشکلات، به یکدیگر اعتماد کنیم
کد خبر : ۶۷۳۳۱۰

وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی شب گذشته در برنامه چهل و هشت در شبکه چهارم سیما حضور یافت و درباره ابعاد جنگ تحمیلی صحبت کرد.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا، علی ربیعی شب گذشته در برنامه چهل و هشت در شبکه‌ چهار سیما حاضر شد و از ناگفته‌هایی از مسائل پشت جبهه‌های نبرد، مسائل مردمی، اجتماعی و قومیت‌ها سخن گفت.

علی ربیعی پس از گرامی‌داشت هفته دفاع مقدس، گفت: به عنوان یک پاسدار قدیمی خوشحالم که در هفته دفاع مقدس بنده هم ادای دین می‌کنم.

مسعود ده‌نمکی که مجری این برنامه بود خطاب به علی ربیعی گفت: من یک‌بار به موزه مسکو رفته بودم و در سه ضلع این موزه سه معبد بود یک موزه، یک کلیسا و یک کنیسه. شوروی کمونیستی تاریخ نگاری که کرده خواسته بگوید که این سه قومیت مردم در جنگ جهانی دوم چطور در کنار یکدیگر ایستادند و کشورشان را در برابر تجاوز آلمان و غیره حفظ کردند. ما در بحث وفاق مردمی یا مشارکت‌های قومی در دفاع مقدس چه حرفی برای گفتن داریم؟ دشمن در آن زمان چقدر در بحث اختلاف‌افکنی و جداسازی استان خوزستان و الحواز از اول تلاش داشت و در عمل به چه نتیجه‌ای رسید؟

علی ربیعی گفت: این یک بحث مهمی است و این واگرایی‌ها و همگرایی‌ها که در عمل ایجاد شد، فکر می‌کنم برای امروز خیلی درس‌آموز است. من پریروز اهواز بودم، تعدادی از بچه‌های قومی که من آن‌ها را از قبل می‌شناختم و عرب زبان هم بودند یک حس نگرانی نسبت به این موضوع و برداشت‌ها داشتند و من فکر می‌کنم ما هرچقدر هم که از جنگ دور شدیم اتفاقا برداشت‌های همگرایانه‌مان رو به عقب رفته‌ است.

یکی از خصوصیاتی که در جنگ رخ داد و من امروز فکر می‌کنم اگر بخواهیم می‌توانیم از آن عوامل هم استفاده کنیم این است که امام خیلی وقت‌ها مباحث مهم را به زبان ساده می‌گفت و یک تعبیر داشت تحت عنوان " همه با هم ". یعنی همین مشارکت سیاسی و اجتماعی که امروز ما در ادبیات علوم سیاسی و اجتماعی به آن اشاره می‌کنیم. اتفاقی که در جنگ می‌افتاد این بود که این اتفاق نه طبقه می‌شناخت و نه قوم و زبان می‌شناخت بلکه چیزی فراتر از این بود و اتفاقا بحث اساسی‌ من این است که آن چیزی که فراتر از این‌ها بود چه بود؟ به تعبیری یک فراحزب و فراگفتمانی بود و چیزهایی فراتر از اتفاقات پایین یا مسائل قومی و صنفی و جنبش‌های مختلف بود و فراتر از آن عمل کرد و آن بسیج عمومی اتفاق افتاد و در آن بسیج عمومی شما جنسیت و صنف و طبقه نمی‌شناسید.

وی با اشاره به طبقه فرودستان جامعه گفت: یک اتفاق مهم در آن جنگ این بود که فرماندهان از فرودستان هستند و می‌بینید که اقوام و مذاهب مختلف در آن هستند و بخصوص اینکه بخشی از دوران خدمتم را در مناطق کردنشین گذراندند و بیشتر با این پدیده آشنا هستند.

ما بلافاصله بعد از انقلابمان پدیده جنگ را داشتیم که خود این انسجامی هم که در جنگ بود بخشی از آن ناشی از انسجام انقلاب هم بود. به این دلیل که انقلاب در ایران رخ داد عده‌ای که علیه این انقلاب  می‌خواستند فعالیت کنند این‌ها روی تحریک قومی در ایران کار کردند. چون به جای کشور‌های مختلف هم جواب می‌داد. این عملیات روانی حتی قبل از جنگ بود و این پدیده مربوط به اول انقلاب و علیه انقلاب بود که می‌خواستند این یکپارچگی و انسجام انقلاب را مقداری خدشه‌دار کنند و تجزیه‌طلبی داشته باشند که از جمله آن را در مورد بلوچستان دیدیم اگر در این مورد هوشیاری نبود باعث جنگ داخلی می‌شد که می‌توانست انقلاب را به طور کامل زمین‌گیر کند.

یکی از بحث‌های مهم انقلاب خودِ انقلاب بود که در مرزهای ایران رخ داد و اثرش در مرزهای ایران نبود و اثرش کاملا منطقه‌ای بود. نه در نوشته‌هایی که بعدها از منظر جامعه‌شناسی که انقلاب ما را بررسی کردند بلکه آنهایی که انقلاب ما را در فضای بین‌المللی بررسی کردند و ترس و واهمه‌هایشان هم بی‌خود نبود این موارد را می‌توان دید. من هنوز معتقدم که جنبش‌های اعتراضی که به انحراف رفتند یک نوعی نگرش انقلابی و " ما می‌توانیم " را گرفتند ولی به هر حال در مسیر آن یا سازمان‌های اطلاعاتی روی آنها نشستند یا به انحراف رفتند. بعضی از این جنبش‌ها هنوز دارند در مسیر سالم حرکت می‌کنند. بعد از 4 دهه انقلاب‌ها اثر طولانی دارند. انقلاب فرانسه را کسی نمی‌تواند کتمان کند چراکه انقلاب فرانسه چند قرن اثر خودش را در اروپا داشت و هنوز هم خیلی‌ها از انقلاب فرانسه سخن می‌گویند.

ده‌نمکی گفت: اگر سه انقلاب مادر در دنیا باشد انقلاب مارکسیستی، انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی ایران است که تاثیر منطقه‌ای داشته است. شما فکر می‌کنید که طرح خاورمیانه جدید که یکی از اهداف آن هم می‌تواند تجزیه ایران باشد به همان شکل اول انقلاب برمی‌گردد.

ربیعی مطرح کرد: خاورمیانه جدید در حقیقت سناریو است و این سناریوها در شکل‌ها و قالب‌های جدید می‌آید. سناریوی تجزیه را ما تا پارسال هم داشتیم. مگر قرار نبود تا همین دو سال گذشته عراق سه قسمت شود؟ و این به هر حال آن هژمونی ثبات ایران بود که نگذاشت سه قسمت شود. این روند سپس به سوریه رفت که سوریه‌ای شکننده در برابر جولان آن‌ها داشته باشیم و لبنانی که بتواند به عنوان عمق استراتژیک برای اسرائیل قرار بگیرد و حتی در سودان. اگر می‌توانستند این شکنندگی را در کشورهای سایر حوزه‌های دیگر هم انجام می‌دادند  مثل افغانستان البته نه به آن معنا که چند کشور شود بلکه جوامع متعدد در آن ایجاد شود. بالاخره این استراتژی شکنندگی و تعدد کشورهای ضعیف همیشه یک استراتژی‌ بنیادی است.

رسیدن به آب‌های گرم یک آرزوی دیرینه است و این در دولت مارکسیستی هم تکرار می‌شود و ربطی ندارد که تزار یا دولت‌های مارکسیستی بگویند. حتی بخشی از دلیل اشغال افغانستان هم ناشی از همان است. غرب و آمریکا بحث‌های ژئوپولتیکی دارند که در قالب‌های جدید این منازعات منطقه‌ای را می‌سازد.

من یک نگرانی دارم از اینکه می‌توانیم جنگ را به موزه ببریم و رفتاری می‌کنیم که جنگ نوستالژی شود و نوستالژی عده‌ای جنگ می‌شود. یاد روزهای غربت می‌افتیم، آهی می‌کشیم، اسم کوچه‌ای را می‌بینیم و رد می‌شویم. این یک نوع رفتار با جنگ است حتی آدم‌های جنگ از بازیگران جنگ گرفته تا مفاهیم جنگ. یک نوع اتفاق در جنگ این است که در جریان روزمره زندگی ما جاری شود. منظور من این نیست که هر روز بجنگیم بلکه می‌خواهم درباره عناصری که دفاع و جنگ را ساخت و یک جامعه توانا را در جنگ ساخت بیشتر صحبت کنم. ما متاسفانه بیشتر خواسته یا ناخواسته رفتار نوع اول را کردیم که بیشتر جنگ را یک انزوا می‌دانیم که امروز نتواند کارکرد داشته باشد.

مسعود ده‌نمکی عنوان کرد:‌ در جنگ هم همین بود. نوع نگاه به عملیات روانی و تحقیقاتی نسبت به جنگ به گونه‌ای بود که درست است که بخشی از مردم مشارکت مستقیم در جنگ داشتند ولی به هر حال آن عملیات روانی ما به گونه‌ای نبود که جنگ را بتواند به عنوان یک پدیده ملی درآورد. اینکه به هر حال دفاع مقدس و یک اتفاق به این عظمت می‌تواند نقطه اتکا و وفاق یک جامعه‌ای باشد هم در دوران دفاع مقدس می‌تواند مورد نقد و بررسی قرار بگیرد و هم الان. یعنی بعد از دفاع مقدس ما چگونه عمل کردیم که آن ارزش‌های تاریخی و آن اتفاقی که به آن عظمت ازش یاد می‌شود به عنوان یک ارزش امروزی و بین نسلی هم طرح شود. حال شما اگر در رابطه با آن مقطع نکته‌ای دارید بفرمایید.

ربیعی گفت: من فکر می‌کنم عناصری که وفاق‌ساز دهه 60 بود را مرور کنیم سپس خودمان و اینکه امروز جامعه ما به چه وضعیتی درمی‌آید را بررسی کنیم که چرا دهه 60 این همه عملیات روانی می‌شد. آن سال‌ها فضای مجازی به این شکل وجود نداشت، شبکه‌ها بودند و در برهه‌هایی از جنگ کم‌اثر بودند. باید دید چرا امروز وقتی یک عملیات روانی در خزانه‌داری آمریکا توسط اعضای مجاهدین خلق و موساد انجام می‌‌‌گیرد،  ناامنی روانی در ایران اینقدر زیاد می‌شود و من واقعا نگران زندگی اجتماعی مردم هستم که اینقدر با ناامنی روانی دارند زندگی می‌کنند.

دهه 60 تصور مردم از جنگ یک بحث واقعا همه با هم بود و ما امروز خیلی تقلیل داریم. جنگ و پساجنگ، انقلاب و پساانقلاب و حتی در مطالعات مختلف هم این مباحث وجود دارد ولی تصور مردم از جنگ یک بحث کاملا ملی و فراایرانی و یک مجموعه ایران بود که در آن دوران مطرح بود. انسجام سیاسی بازمانده از انقلاب و روحیه انقلابی در آن دوره موثر بود یعنی روحیه انقلابی و بازمانده انقلاب در آن دوره کاملا موثر بود. در حقیقت نوعی دفاع ایجاد کرده بود در مقابل عملیات روانی و به رغم بعضی از اختلافات انسجام سیاسی در درون نظام خیلی بالا بود و اعتماد به شدت بالا بود و گستره اعتماد بالا بود. من چندی پیش یک سنجش در مورد اعتماد دیدم که به شدت نگران شدم هرچند که خوشبختانه مشروعیت هنوز خوب است و ما هنوز هم نسبتا مشروعیت خوب و قابل قبولی داریم ولی این اعتماد به فرد و خانواده و دوست و دولت نگران‌کننده است و آن روز ما واقعا اعتمادمان به مدیران جامعه و به سیاست‌گذاران بالا بود. اعتماد اجتماعی نسبت به هم بسیار بالا بود و خودِ شعار عدالت که از هژمونی انقلاب آمده بود در زمینه جنگ بسیار در انسجام کمک می‌کرد.

ده‌نمکی گفت: این قابل نقد است. همان موقع هم دعوای چپ و راست که شروع شد و روزنامه‌ها به نقل از یکدیگر می‌نوشتند، ورود بعضی از این روزنامه‌ها به جبهه ممنوع شد چراکه رزمنده‌ها از این اخبار پشت جبهه و از این بگومگوهای سیاسی مسئولین باخبر نشوند یعنی می‌توان گفت به نوعی متهم سیاسی این قصه سیاسیون هستند و نه مردم.

ربیعی تاکید کرد: بحث من الان این نیست که چه کسی متهم است. به رغم آن اختلاف موجود منتها انسجام ما بسیار بالا بود و در اصول انسجام ما بسیار بالا بود و خیلی از این اختلافات نمی‌توانست اثر خودش را بگذارد و ما امروز به راحتی داریم اثرش را می‌بینیم. من می‌خواهم عناصر وفاق انگیز امروز را بگیرم و بگویم که امروز چه کاستی‌هایی داریم. من امروز یک توئیت کردم و به دقت حرف‌های ترامپ را دنبال کردم، واقعا برای گذر از آن ما باید برگردیم و به یکدیگر اعتماد کنیم. آن موقع طبقات پایین در جنگ بودند و پایینی‌ها فرمانده می‌شدند و حال امروز شاید اگر بخواهیم برای بچه‌ها توضیح بدهیم من نتوانم امروز بروجردی را توضیح دهم و نتوانستیم هم خوب توضیح دهیم حتی باکری را هم نتوانستیم خوب توضیح دهیم و زین‌الدین و خرازی را نتوانستیم توضیح دهیم ولی فیلم گردان کمیل را حتما بچه‌ها و دهه‌ هفتادی‌ها دیده‌اند. وقتی فرمانده آب می‌آورد یعنی همه آدم‌هایی را که احساس می‌کردند که باید از آنها اطاعت بکنند جلوی خودشان می‌دیدند و این را به عنوان یک عامل وفاق در آن دوره ترسیم می‌کردند.

من فکر می‌کنم ما اگر امروز بخواهیم که به تعبیر درست شما پیچیده‌تر بودن شرایط نسبت به قبل را بررسی کنیم باید قبول کنیم تغییر مردم و نسل‌ها و تغییرات نسلی خیلی جدی است اما نیاز ما تغییر نکرده یعنی بازیگران خارجی ما تغییر نکرده‌اند. درست است که ما امروز جنگ زمینی نداریم و شرایط ما طوری نیست که بتوانند در زمین با ما بجنگند ولی گونه‌های مختلفی را از جنگ داریم و چیزهایی که تغییر کرده‌اند را باید برگردانیم. نسل تغییر کرده ما نمی‌توانیم بگوییم مثل دهه 60 زندگی کنیم. اما آن عناصر را می‌توانیم آمیخته کنیم. روی خصوصیات نسلی امروز و برخی از عناصر مثل عدالت می‌توانیم امروز یک ترسیم خیلی خوبی از آن بیاوریم.

اختلاف از آنجا شروع شد که جنگ تمام شد و روایت‌های جنگ شروع شد و ما هر کدام روایت خودمان را کردیم. کار برنامه شما هم این است که روایت‌های مختلف را می‌آورد. در این روایت‌ها تا آنجایی که ابعاد مختلفی که دیده نشده گفته شود، خیلی خوب است. روایت‌هایی مصادره به مطلوب کردیم یعنی یکی بخشی که امروز کارکرد ندارد را ما مصادره به مطلوب کردیم. من با مصادره روایت مشکل دارم.

مثلا شما می‌گویید عرب‌ها و کردهای ما در جنگ پیشگام بودند. بحث این بود که ما سرباز مسیحی در جنگ داریم و حتی داوطلب مسیحی در جنگ داریم اما امروز یک پرسشنامه بدهید و بگویید تعلق به جنگ امروز متعلق به کیست یک گروه کوچکی را به شما معرفی می‌کنند انگار جنگ متعلق به یک گروه کوچکی است.

ده‌نمکی گفت: در دوره جنگ هم چنین بود.

ربیعی در پاسخ گفت: خیر، شما اصلا در جنگ نمی‌توانستید بگویید جنگ متعلق به این گروه یا آن گروه است.

ده‌نمکی گفت: جنگ را از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم باعث افتخار است حتی اگر در بحث شکست‌ها آن را بررسی کنیم. ما درباره جنگ احد پیامبر بارها حرف می‌زنیم اما اینجا مصادره به مطلوب جنگ توسط سیاسیون صورت می‌گیرد که گذشته‌شان را نفی می‌کند.

ربیعی تصریح کرد: من با این حرفتان توافق دارم اما وقتی از مطالبه جنگ می‌گویم می‌خواهم بحثی را از روایت جنگ انجام دهم. به اعتقاد من جنگ متعلق به همه ایران است و جنگ افتخار همه است. ایرانیان داخل و خارج از کشور و جنگ مثل امام رضا برای همه ایرانیان افتخار هستند چراکه امام رضا متعلق به همه است. مظلومیت شهدای غواص نشان داد که جامعه می‌تواند فلش بک بزند و نسلی که ندیده است می‌تواند به عقب برگردد. دیگر اینکه در مورد آن عناصری که وفاق را ساخت ما باید واقعا عدالت را به جامعه برگردانیم . من مخالفتی ندارم که جنگ هم پیروزی و هم شکست دارد. الان به نسل جدید جنگ را به صورت ویرانی القاء می‌کنند و متاسفانه هر آن چیزی را هم که نوشته و گفته می‌شود می‌بینیم که همینطور است و حتی برخی از فیلم‌های سینمای ما آن بخش ویرانی جنگ را نشان می‌دهد. من کتمان نمی‌کنم جنگ ویرانی هم داشته و ویرانی اقتصادی داشته است.

در جنگ قرار بود سه اتفاق بیفتد؛ یکی اینکه خوزستان جدا شود و بخشی از خاک ما جدا شود و این قرار بود در جنگ اتفاق بیفتد و این کلیت جنگ است و آن فراتحلیل جنگ است و قرار بود نظام جمهوری اسلامی تمام شود و انقلاب از پا دربیاید. من معتقدم با این کلیت نگاه کنیم که ما نه یک وجب خاک را از دست دادیم و نظام ما قوی‌تر شد و انقلابمان هم از دست نرفت و اگر انقلاب جایی دچار کاستی می‌شود نشانه عوارض جنگ نیست بلکه عوارض و اتفاقات دیگری است که انقلاب دچار کاستی می‌شود. ما اگر کلیت روایت جنگ را به این قالب ببریم و به نسل امروزمان هم بگوییم که قرار بود این اتفاق بیفتد جنگ به رغم همه شکست‌ها و پیروزی‌هایش  آثار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی خواهد داشت.

ده‌نمکی گفت: مگر ما حق انتخاب داشتیم که انتخاب کنیم جنگ بشود یا نشود. اهداف دشمن اگر در پایان جنگ بررسی شود که دشمن به هدفش رسیده است یا نه مهم است. حال معدل‌گیری دارد یک عملیات شکست و پیروز دارد. اینها اگر درست تدوین بشود، جنگ و دفاع مقدس می‌تواند به نقطه وفاق بین مردم فارغ از گرایش‌های جناحی و سیاسی شود.

ربیعی تصریح کرد: یک مشکلی شاید در بحث شما باشد. فکر نکنید برای بچه‌های دهه ۴۰ دارید حرف می‌زنید. برخی روایتی که از جنگ دارند این است که شما کاری کرده‌اید که جنگ شد.

ده‌نمکی گفت: من با فیلم‌هایی که ساختم سر اخراجی‌ها ۴-۵ میلیون نفر ایستادند و به پاس رزمندگان سرود ای ایران خواندند.

ربیعی ادامه داد: انقلاب قاعده‌مندی و قانون دارد اما این القا می‌شود که انقلاب اصلا ساخته نمی‌شود اینها دارند می‌گویند جنگ هم همین است.اگر بگوییم جنگ به چه هدفی رخ داد ما آن هدف‌ها را از دست نداده‌ایم و نسل امروز هم با آنها توافق می‌کند و واقعا جامعه چاره دیگری جز انقلاب نداشت و ما چاره‌ای جز دفاع نداشتیم.

ده‌نمکی گفت: ما نتوانستیم از داشته‌هایمان درست دفاع کنیم. به نظر من بخشی از این مصادره به مطلوب این است که قربانی منازعات سیاسی شدیم. یعنی جناح‌های سیاسی یک افتخار را در برابر یکدیگر قرار دادند و فکر می‌کنم اگر ما روایت درستی از تاریخمان داشته باشیم هم انقلاب قابل دفاع است و هم دفاع مقدس. دفاع از این روایت و گفتمان فرامتنی در می‌آید. اگر ناگفته‌ها طرح نشود اصلا قرار نیست که کسی محاکمه شود. در دانشگاه‌ها می‌گویند پس از فتح خرمشهر چرا جنگ ادامه پیدا کرد اما انگار ما ادامه دادیم. اصلا آنان نمی‌دانند که شما اختیاری مبنی بر انتخاب نداشتید.

ربیعی گفت: هانا آرنت کتابی دارد و در آن مصادره‌کنندگان انقلابی را توضیح می‌دهد و ما هم در بحث مشروطیت داریم اما متاسفانه روایت‌هایی که عده‌ای بعدا شروع کردند به ما آسیب زد. یک تلقی خیلی غلط هست که می‌گوید هر که در جنگ و انقلاب بوده الان هم باید مدیریت کند من اصلا با این توافق ندارم و نمی‌خواهم بگویم هر کس که در جنگ بوده امروز هم مدیریت کند بلکه من بحثم این است که آن روح و کنش و آن روح حاکمی که بر آن فضای فداکاری بوده آن روح و فضای تخصص بوده است. بچه‌های فنی ما در جنگ بودند.

ده‌نمکی گفت: تعبیر امام این بود که در دادن مسئولیت‌ها جهاد و تقوا در راه خدا ملاک است.

ربیعی تصریح کرد: من بحثم این نیست که این بچه‌هایی که در جنگ و جبهه بودند نباید مدیریت کنند. من آستانه ۶۰ سالگی را رد کرده‌ام اما این بچه‌های نسل جدید فکر می‌کنند که مدیریت حقشان نیست اما خیر مدیریت حقشان است.  هم باید روایت را درست کنیم و هم عمل درست داشته باشیم هم کنش‌های آن روز را بتوانیم برای آنها تعریف کنیم تا بتوانند متوجه شوند آن روزی که من در قرارگاه حمزه نشسته بودم قلک گذاشته بودم برای تلفن زدن پول را در قلک می‌انداختم و تلفن شخصی ام را می‌زدم. باید این روایت‌ها را بیاوریم و مدیریت کنیم.

ده‌نمکی گفت: شما اگر سبک زندگی فرماندهان جنگ را نقد کردید آنگاه مطالبه آن نسل حداکثری می‌شود که چطور می‌شود که باکری آن طور زندگی کرد و فلان مسئول اینطور زندگی می‌کند.

ربیعی پاسخ داد: آدم‌ها میان‌مایه هستند من تازه وزیر شده بودم به تره بار رفته بودم تا میوه بخرم خیلی از میوه‌ها خراب بود چندتا از آنها را جدا کردم. یک هموطن کرد ما از راه رسید و گفت مخلوط است. من نمی‌خواهم بگویم که گروه‌های مطلق درست کنید اما اتفاقا من می‌خواهم بگویم که اگر ما تن به مدیریت نسل امروز بدهیم و بگوییم مدیریت حق امروز توست ولی بدان که آن دوره مدیریت با آن خصوصیات و آن فضا بود که پاسخ داد و امروز تو هم می‌توانی سهمی از مدیریت کشور داشته باشی. سوال‌های روزمره‌ای که امروز از ما می کنند این است که پس کی نوبت ماست.

به نظر من اگر ما برگردیم. باید یک روایت ناب می‌خواهیم از جنگ ارائه دهیم، من کار خوبی را با دانشجویم به نام امیرحسین تمنایی انجام دادم و ۵۰ عدد وصیت‌نامه را از استان‌های مختلف مطالعه کردیم که در آنها عشق خیلی پررنگ بود. حتی عشق پررنگ‌تر از دشمنی بود. ما مفهوم دشمن را امروز هم داریم و به کار می‌گیریم ولی عشق خیلی فراتر بود و مقاله آن تحت عنوان طرح وصیت‌نامه گفتمان جنگ تحمیلی در مطالعات جامعه شناسی چاپ شده است.

این در وصیت‌نامه‌ها خیلی موج می‌زند و در خودِ وصیت‌نامه امام خمینی این موضوع خیلی موج می‌زند. این کلیدواژه‌هایی که خواندم یکی از مهمترینش همین وصیت‌نامه‌هاست یعنی اسلام بدون این تخصیص‌های امروزی و یک اسلام ناب را در آن موقع دارید و اصلا عرب ستیزی نیست.

ده نمکی گفت: در منتقل‌ کردن ارزش‌ها ما در بعد عمل چگونه می‌توانیم این ارزش‌ها را بین نسلی کنیم یعنی نسل امروز هم به نوعی به آن ارزش‌ها باور داشته باشند.

ربیعی گفت: شما برای اینکه بتوانید هر روایتی را بین نسلی کنید و در نسل ها بیاورید هم باید به زبان آن نسل انتقال دهید و هم روایت صحیح بحث مهمی است. نمونه‌ای که کنش رفتار را برای نسل داشته باشد درست کنیم غیر از این روایت هم هست. ما دو راه داریم که اگر بخواهیم این را بین نسلی کنیم. یکسری کارها را نباید بکنیم. ما جنگ را نباید معطوف به یک طبقه بدانیم. اگر شما ارزش‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارید ارزش‌های سیاسی خیلی تندتند عوض می‌شود. اگر شما جنگ را به قدرت و ارزش‌های سیاسی نزدیک کنید با ورود اینها ارزش‌های جنگ هم از بین می‌رود به اعتقاد من این چیزی نیست که ما فقط بحث شعار روی آن داشته باشیم. طوری باید رفتار در جامعه را دنبال کنیم که این جنگ یک خاطره از یک ملت است که می‌تواند امروز هم مورد عمل قرار بگیرد. روح جنگ را سه جور می‌شود انتقال داد؛ روح جنگ را می‌توان با کنش نسل جنگ انتقال داد و الگوها و نمونه‌هایی درست کنند و دیگری اینکه می‌توان با روایت‌های مختلفی که از جنگ می‌شود به آنها انتقال داد و سوم اینکه ما وظیفه داریم که من فکر می‌کنم ما روی جنگ خیلی کار کردیم.

نمی‌توان کارهایی که در حوزه رمان و فیلم درباره جنگ انجام می‌شود را ندیده گرفت و فیلم‌های خوبی که دارد انجام می‌شود را مثل حاج کاظم آژانس شیشه‌ای ندید. این نسل جدید هم واقعا حتی با آن دود موتورش با آن احساس خفگی کرد و با موارد آن خندید و گریه کرد و کارهای خوبی در این زمینه انجام شده است. من طنز کمال تبریزی را هم کار خوبی در این زمینه می‌دانم و ما در رمان و سینما و جاهایی که نسل جدید می‌تواند با آن ارتباط بگیرد باید بیشتر کار کنیم. کار ایستاده در غبار کار خیلی خوبی بود و از کرخه تا راین و دیده‌بان و این نوع از کارها و از جمله اخراجی‌های ۱ کار خوبی بود که من معتقدم اخراجی‌ها هر چه جلوتر رفت آن ویژگی اخراجی‌های ۱ را کم کم از دست داد.

حتی موسیقی جنگ نیز بسیار تاثیرگذار است. متاسفانه عده‌ای جنگ را به نام خود زدند و عده‌ای دیگر که می‌خواستند آنان را بزنند، کل جنگ را زدند و زیر سوال بردند. هر چه قدر به دوره جدید نزدیک می‌شوم، احساس می‌کنم که با نسل جدید باید تمرین جنگ نرم کرد و الگوهای این جنگ را بیاوریم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز