علویتبار:
بازی کردن نقش احزاب از سوی جنبش دانشجویی خطرناک است/ جنبش دانشجویی نمیتواند رهبری فعالیتهای ملی را برعهده بگیرد
![بازی کردن نقش احزاب از سوی جنبش دانشجویی خطرناک است/ جنبش دانشجویی نمیتواند رهبری فعالیتهای ملی را برعهده بگیرد](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/S71uFOLsuCli/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0pnAsIlKpCHyf7otfNPZWXfo,/636055761716920965.jpg)
سردبیر روزنامه صبح امروز با بیان اینکه جنبش دانشجویی هر گاه سعی کرده برای کل کشور استراتژی سیاسی تعیین کند، فاجعه آفریده است، گفت: جنبش دانشجویی باید یا شاخه سیاسی احزاب باشند یا بخشی از شاخه جوانان آنها. اینکه جنبش دانشجویی بخواهد نقش احزاب را بازی کنند، بازی خطرناکی است.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا، علیرضا علویتبار عصر امروز در همایش «کنشگری دانشجویی در عصر اعتدال» که در دانشگاه امیرکبیر و به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار شد، گفت: دانشگاه یک نهاد مدرن است و در کشورهایی که به صورت طبیعی شکل گرفته سه نقش اصلی داشته است.
وی ادامه داد: دانشگاه پدید آمده است تا دانش مدرن را تولید و توزیع کند و در بکارگیری آن کمک کند. دومین نقش دانشگاه پرورش اجتماعی دانشجویان است؛ یعنی کمک کند به درونی کردن ارزشهای اجتماعی کل به جامعه. سومین نقش که حاصل دو نقش نخست است، پرورش دیدگاه انتقادی است. دانشگاهها نگاه انتقادی را در افراد تقویت میکردند تا ساختارها و اندیشهها را نقد کنند و به عبارتی، میل به نقد کردن را تقویت میکردند.
این روزنامهنگار با بیان اینکه دانشگاه اضلاعش با این سه هدف پیونده خورده و بدون توجه به آن نمیتوان فعالیت کرد، اظهار داشت: جریان دانشجویی اگر رشید باشد، باید بین نقشهایی که میتواند بازی کند و باید بازی کند، تفکیک کند. مثلا من معلم باید در کلاس درس بدهم. اگر معلمی درس ندهد و نقاد باشد، مخلوط کردن نقشهای افراد است. آدمهای رشید نقشهای مختلفشان را تفکیک کنند. جریان دانشجویی هم باید نقشهای مختلف را تفکیک کند و متناسب با هر کدام گفتمان خود را تولیدکند.
علویتبار با بیان اینکه دانشجویان در طول تاریخ گذشته سه نوع فعالیت مختلف را در دانشگاه سامان دهند که بدلیل رشد نقشها با هم مخلوط میشده است، تصریح کرد: اولین نقش فعالیتهای صنفی یا اقدامات مربوط به آموزش رسمیشان است. مثلا همه فعالیتهای صنفی تحت تاثیر گرایشات سیاسی است ولی باید این اقدامات از مسائل سیاسی جدا شود. مبنای فعالیتهای صنفی رای اکثریت است و هر کس رای میآورد باید حقوق همه موکلان خود را حفظ کنند.
وی افزود: بخش دیگر فعالیتهای دانشجویی، فعالیتهای سیاسی است. البته همه فعالیتهای دانشجویی با هم ارتباط دارند و همپوشانی دارند. فعالیتهای سیاسی دانشجویی مانند ترویج و تولید اندیشههای سیاسی است. البته اندیشههای سیاسی تئوری سیاسی نیست. خواسته ما از جنبش دانشجویی باید متناسب با توان آنها باشد. جریان دانشجویی نه انباشت تجربه و نه انباشت دانش سیاسی برای تولید اندیشه سیاسی را ندارند بلکه آنها میتوانند اندیشههای سیاسی عام را معطوف به عمل و اکنون کنند.
این استراتژیست اصلاحطلب با بیان اینکه جریان دانشجویی میتواند به تولید ایدئولوژی اندیشه سیاسی عمل کند ولی برای تولید اندیشه سیاسی باید با شک و تردید نگاهش کرد، خاطرنشان کرد: جنبش دانشجویی هر گاه سعی کرده برای کل کشور استراتژی سیاسی تعیین کند، فاجعه آفریده است. اتخاذ مشی مسلحانه برای کشور در دهه چهل و حاصل آن فعالیتهای پرشور موجب حذف خیلی از افراد شد.
علویتبار اضافه کرد: جنبش دانشجویی با تسخیر سفارت امریکا فکر کرد همه جریانهای سیاسی باید منتظر اتخاذ استراتژی از سوی آنها باشند. ممکن است با اشغال سفارت امریکا همدلی کنیم اما قادر به تبیین عقلانی و خردمندانه آن کار نیستیم.
وی با بیان اینکه دانشجویانی که وارد دانشگاه میشوند نسبت به مسائل سیاسی حالت گیجی دارند و از سالهای بعد تجربه و دانش سیاسی کسب میکنند، ابراز داشت: محصول دانشگاه در بیرون از دانشگاه چیده میشود. جریان دانشجویی ضمن مجاز بودن برای فعالیت باید به توانش هم نگاه کنند بنابراین جنبش دانشجویی باید یا شاخه سیاسی احزاب باشند یا بخشی از شاخه جوانان آنها. اینکه جنبش دانشجویی بخواهد نقش احزاب را بازی کنند، بازی خطرناکی است که ما سالها آن را آزمایش میکنیم.
این روزنامهنگار با اشاره به فعالیت جنبش دانشجویی در دوران اصلاحات بیان کرد: در دوران اصلاحات، از مقطعی که جریان دانشجویی احساس کرد که دیگران نمیتوانند درست فکر کنند و تصمیم بگیرند، ما وارد دورهای شدهایم که موجب تعضیف جریانهای سیاسی شد.
علویتبار با بیان اینکه زیست جنبش دانشجویی آرمانگرایانه است، یادآور شد: وقتی آرمانگرایی بدون توجه به واقعیات باشد آرمانگرایی ما تخیلی است و موجب از بین رفتن سرمایهها میشود. جنبش چریکی در قبل از انقلاب فقط سرمایه انسانی ما را از بین نبرد بلکه رژیم شاه را هم خشن کرد. از پیروزی تا خرداد سال ۶۰، ۴۹۷ نفر اعدام میشوند که عمدتا به خاطر تحولات کردستان بود اما بعد از آنکه برخی از گروهها که ریشه دانشجویی دارند، به سمت آرمانگرایی تخیلی رفتند بیش از ۱۴ هزار نفر از اپوزیسیون کشته و بیش از ۱۷ هزار نفر از مردم جامعه ترور شدند.
وی با بیان اینکه جریان دانشجویی همواره بازوی روشنفکری دینی بوده است، عنوان کرد: هر گاه جنبش دانشجویی خواسته است تولید فکر کند، این فکر عمیق نبوده است و کار درخوری نداشته است. پس باید واقعبین بود. فعالیت سیاسی نه تنها برای دانشجویان بلکه برای کل جامعه ضروری است ولی این فعالیت باید در قالب جمع بزرگتری صورت بگیرد تا ما از اتخاذ اشتباهات بزرگ نجات دهد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: جریان دانشجویی قادر به بسیج منابع برای تاثیرگذاری بزرگ در جامعه نیست بلکه در پیوند با سایر اقشار منبع کافی برای اثرگذاری است.
علویتبار علت هجوم فعالیتهای سیاسی در دانشگاه را بخاطر انسداد فعالیت در بیرون از دانشگاه دانست و گفت: محصول این کار، فراموش شدن تولید و ترویج علم از سوی دانشجویان است.
وی با بیان اینکه فعالیتهای فرهنگی و علمی سومین نوع فعالیت جریانهای دانشجویی است، اظهار داشت: انجمنهای اسلامی نهادهای غیرسیاسی و فرهنگی و دینی بودهاند اما به تدریج فعالیتهای بسته سیاسی، انجمنهای اسلامی را به حزبهای کوچک تبدیل کرده است اما اگر فضای سیاسی در جامعه باشد لازم نیست این بار بر انجمنهای اسلامی گذاشته شود.
این پژوهشگر مسائل سیاسی و اجتماعی با بیان اینکه متاسفانه ما دین را تقلیل به سیاست دادهایم و آن را به ایدئولوژی تبدیل کردهایم، تصریح کرد: دین بسیار بزرگتر از ایدئولوژی است. اینکه دین به ایدئولوژی سیاسی تقلیل یابد، از کار انداختن ظرفیتها و توانمندیهای دین است. بخشی از فعالیتهای هنری ما هم میتواند از عرصه سیاست جدا شود. البته من منکر نمیشوم که هنرمند اگر اندیشه سیاسی دارد، آن را در هنرش سرریز میکند.
علویتبار با بیان اینکه انجمنهای صنفی باید دموکراتیک باشند و فراگیر ولی ضروری نیست انجمنهای اسلامی انتخابی باشند و فراگیر، خاطرنشان کرد: انتخابی کردن و فراگیر ساختن انجمنهای اسلامی تبدیل کردن یک نهاد به نهادی صنفی است. انجمنهای صنفی باید از همه علائق و تفکرها دفاع کند ولی انجمن اسلامی یا یک تشکل از یک اندیشه دفاع میکند و با جریانهای سیاسی دیگر رقابت کند.
وی اضافه کرد: حکومت نباید خودی و غیرخودی کند و بین شهروندان تبعیض قائل شود ولی وقتی میخواهید تشکل سیاسی ایجاد کنید، باید محور داشته باشید آنگاه عدهای با شما متمایز میشوند و بیرون از محور شما قرار میگیرند. اگر این مرزها رعایت نشود، فعالیتهای ما با مرزهای مخدوش شروع خواهد شد و از درون یک تشکل، دهها صدا شنیده میشود.
این نویسنده با بیان اینکه اگر جریان دانشجویی میخواهد نقش پایداری معطوف به آینده داشته باشد باید توجه کند در کدام نهاد فعالیت میکند، ابراز داشت: دانشگاه حزب یا پادگان نیست. دانشگاه وظیفه اصلیاش تولید و توزیع مدرن است و هر کاری که این هدف را مخدوش کند، خلاف قاعده عمل کرده است. از سوی دیگر، باید مشخص کنیم چه فعالیتی میخواهیم بکنیم. میخواهیم فعالیتمان صنفی باشد یا سیاسی یا فرهنگی – علمی. هر کدام از این قواعد خاص خود را دارد. ما نباید مرزها مخدوش کنیم. انجمنهای اسلامی هدف اصلیشان تبلیغ اندیشه دینی بوده است.
علویتبار با بیان اینکه بجای درست کردن حزب کوچک در دانشگاه، به سمت احزاب بزرگتر برویم، عنوان کرد: وقتی ما با یک جریان بزرگ پیوند بخوریم، آنگاه سختتر قابل حذف شدن هستیم. اگر یک روز مشاهده میکنید انجمن و کانون شما را پلمپ میکنند زیرا فکر میکنند با تشکل کوچکی روبهرو هستند.
وی تاکید کرد: جریان دانشجویی میتواند بخش از جریان ملی باشد ولی نمیتواند رهبری فعالیتهای ملی را برعهده بگیرد.