یادداشتی از سیدکاظم صادقی؛
شیطان خاورمیانه

یک تحلیلگر مسائل سیاست خارجی نوشت: نقش پررنگ محمد بن زاید در بحران جاری در شورای همکاری هم مشهود است به طوری که او با اقدامات خرابکارانه خود مانع از تحقق هرگونه توافق برای حل این بحران میشود چرا که وی قطر را دشمن اصلی خود در منطقه میداند و برخلاف تجلی ظاهری این بحران، عربستان سعودی است که دنبالهروی امارا ت شده نه برعکس.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سیدکاظم صادقی، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی و کارشناس مسائل خلیج فارس در یادداشتی به تشریح و تببین سیاستهای امارات متحده عربی درخصوص مناسبات منطقهای و بینالمللی پرداخته که مشروح آن در ادامه میآید:
خاورمیانه طی چند دهه اخیر در میان افکارعمومی جهان نماد جنگ و بحران در جغرافیای جهان تبدیل شده و با وجود آنکه در بسیاری از مناطق همچون آمریکای لاتین، شرق آسیا، شرق اروپا و حتی بخشهای زیادی از آفریقا با عبور از کشمکشهای سیاسی وارد مرحله رقابتهای اقتصادی شدهاند اما همچنان خاورمیانه کانون بحرانهای بینالمللی است. ناظران دلایل متعددی همچون ثروتهای طبیعی منطقه، دخالت قدرتهای فرامنطقهای در تحولات کشورهای خاورمیانه و همچنین مرزهای درهم تنیده قومی - مذهبی موجود را دلیل قرمز بودن وضعیت امنیتی در این منطقه طی دهههای متمادی میدانند اما تردید نیست که کیفیت نامطلوب حکمرانی در کشورهای عربی خاورمیانه و حضور رهبران ماجراجو و کوتهبین هم در این منطقه نقشی بسیار مهم داشتهاند.
میتوان ادعا کرد که عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی خاورمیانه از دیگر مناطق جهان در عصر «پارادایم شیفت هوشمند حکمرانی» ناشی از همین رهبران ضعیف خاورمیانه است. صدامحسین، معمر قذاقی، بنعلی تنها نمونههایی از این رهبران هستند که با تصمیمات ماجراجویانه و اشتباهات محاسباتی هزینههای گزافی بر سرنوشت کشورهای خود وارد کردند و تاسفآور است که اذعان کنیم این رهبران ماجراجو و کوتهنظر همچنان در بسیاری از کشورهای خاورمیانه زمام امور را در دست دارند و با تصمیمات خود در حال هدایت منطقه به سوی ادامه تنش و آشوب هستند.
محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی که این روزها در رسانههای عربی با عنوان «شیطان خاورمیانه» نام برده میشود، آخرین نمونه و نسخه بهروز شده از رهبران خطرناک و آشوبطلب خاورمیانهای است. وی طی یک دهه گذشته با خانهنشین کردن برادرش خلیفه بن زاید، رئیس امارات عربی متحده سکان رهبری در این کشور جنوب خلیج فارس را به دست گرفته و حالا دستهای پنهان وی در بسیاری از بحرانهای خاورمیانه در حال آشکار شدن است.
محمد بن زاید که رابطه بسیار خوبی با جریانهای نئوکان آمریکایی و لابی صهیونیستی دارد نقش دلالی جهت بهبود رابطه دوستانش با هیات حاکمه جدید آمریکا را ایفا میکند. به طوری که به عنوان عامل قدرتگیری محمد بن سلمان در عربستان سعودی معرفی میشود.
وی به لطف همین رابطه خوب با نئوکانها و صهیونیستها در ساختار سیاسی ایالات متحده توانست زمینه ملاقات مهم محمدبن سلمان با ترامپ در واشنگتن و همچنین سفر ترامپ به ریاض را فراهم کند. مخالفان محمد بن سلمان تاکید میکنند که دلیل کمک محمد بن زاید این بوده که بن زاید علاقه نداشته تا محمد بن نایف ولیعهد برکنار شده سعودی به قدرت برسد و برای همین هدف کمک کرده تا پسر سلمان امروز به تنهایی منتظر نشستن بر تخت پادشاهی باشد.
نقش پررنگ محمد بن زاید در بحران جاری در شورای همکاری هم مشهود است به طوری که او با اقدامات خرابکارانه خود مانع از تحقق هرگونه توافق برای حل این بحران میشود چرا که وی قطر را دشمن اصلی خود در منطقه میداند و برخلاف تجلی ظاهری این بحران، عربستان سعودی است که دنبالهروی امارا ت شده نه برعکس.
برای درک ذهنیت محمد بن زاید درباره تحولات منطقه باید در نظر داشت که در نگاه این فرد اسلام سیاسی خطرناکترین تهدید است و هر گرایشی از اسلام که تمایل به حضور دین در سیاست دارد باید سرکوب شود. سفارت امارات برای تضعیف جایگاه اسلامگرایان در تونس نقش مهمی ایفا کرد، در لیبی به بهانه مقابله با تروریستها جنگندههای اماراتی اقدام به بمباران مواضع مخالفان خلیفه حفتر کردند. مصر هم جایگاه جولان بنزاید بود و وی با کمکهای سخاوتمندانهاش نقش مهمی در سرنگونی محمد مرسی داشت. همچنین در فلسطین هم وی تلاش قابل توجهی برای تضعیف حماس و به قدرت رساندن محمد دحلان داشته و دارد. رسانهها از نقش امارات در حمایت از کودتای ترکیه میگویند اما جالبترین بخش ماجرا آنجاست که حتی فعالان در شبکههای اجتماعی در عربستان تاکید دارند که دستگیریهای اخیر برخی از علمای سلفی – اخوانی در این کشور هم به توصیهها و مشورتهای محمدبن زاید به محمدبن سلمان مرتبط است.