تحلیل علی ربیعی از حادثه تروریستی چهارشنبه تهران
وزیر کار، رفاه و امور اجتماعی در یادداشتی به تحلیل حادثه تروریستی روز چهارشنبه در تهران پرداخت.
به گزارش ایلنا، متن یادداشت علی ربیعی به این شرح است:
قبل از پرداختن به تبیین حادثه تروریستی داعش در ایران لازم میدانم بهسهم خود شهادت جمعی از هموطنانمان را تسلیت بگویم. کارگری که مظلومانه در حرم امامخمینی شهید شد، افرادی که با هزاران آرزو و نامهبدست برای حل مشکلات خود یا دیگران به مجلس آمده بودند، زنی که امیدوارنه برای حل مشکلات جمعی از افراد به مجلس آمده بود، پاسداری که فداکارانه جان باخت تا ابعاد فاجعه گسترش نیابد. پژوهشگری جوان که تز دکترای خود را با تجربه کار دفتر اقتصادی مجلس پیوند زده بود. همه اینها و بهطور کلی هر قطره خونی که از پیکر شهروندی بیگناه ریخته شده قلب هر ایرانی را غرق اندوه میکند. در این میان تحلیل جنایت تروریستی داعش به میزانی که راه را بر دشمن شناسی بگشاید سهمی در تداوم حرکت ایران بزرگ خواهد داشت.
پدیده داعش
شکلگیری پدیده تروریسم فلسفه و علتهای متفاوتی میتواند داشته باشد. درباره نوع امروزین تروریسم(داعش) باید گفت حداقل سه دلیل در ظهور و نمو آن موثر بودهاند: جریانسازی سرویسهای اطلاعاتی غربی در منطقه، پولهای میلیاردی کشورهای نفتی بویژه در رقابتهای منطقهای و متن اجتماعی از آسیا تا افریقایشمالی تا اروپا(که این موضوع خود نیاز به تبیینهای جامعه شناسی سیاسی و اقتصادی عمیقتر و جدیتری دارد).
از یک منظر خاص میتوان تبار جریانهای تکفیری کنونی را به دوران اشغال افغانستان توسط امپراتوری شوروی متصل کرد که در متن اجتماعی آن دوران ویژگیهای یک جنبش اعتراضی بر ضد اشغالگران را به نمایش می گذاشت. در آن دوران شاهد پدیدهای دو رگه و ترکیبی به نام "عرب افغان" هستیم. پدیدهای که به تدریج با خواست و هدایت برخی سرویسهای اطلاعاتی تغییر جهت داد و از اهداف و خاستگاه اولیه خود فاصله زیادی گرفت و انشعاب و جریانات زیادی بوجود آورد که یکی از دلایل آن این بود که این نوع حرکتها با طیفی از تفکرات مختلف شکل گرفته بود. در توضیح بیشتر باید اشاره داشت معمولا سرویسهای اطلاعاتی غربی به قصد مداخله در کشورهای جهان سوم سوار بر نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی بستر بوجود آمدن برخی حرکتهای تروریستی را فراهم میکنند. این جریانات دچار تحول جدی در جریان خود میشوند در همین چارچوب بود که بن لادیسم و القاعده از درون جریان عرب افعان پیش آمدند.
جریان داعش نیز تکامل و گسترش یافته القاعده بود که اینبار مرزهایش از آسیا و افریقایشمالی به حاشیهنشینی اروپایی کشیده شد و از میان حاشیهنشیانان اروپایی نیز سربازگیری کرد که این امر بر پیچیدگی موضوع افزود. چندی پیش که با یکی از دوستان مطلع عراقی درباره برخی افراد اروپایی پیوسته به داعش سخن میگفتیم جنبه کمتر شناخته شدهای از این جریان تروریستی مورد بحث قرار گرفت. وی با استناد به تجربه دست اول خود میگفت که این افراد به هیچ عنوان دارای ایدئولوژی اسلامی نیستند بلکه از فاشیسم اروپایی آمیخته با محرومیتهای حاشیهای تاثیر پذیرفتهاند.
در این مرحله پدیده تروریسم پیچیدگی خاصی به خود میگیرد که بهسادگی نمیتوان آنرا به یک مولفه تکعنصری نظیر قومیت و یا گرایش مذهبی خاص و یا یک قرائت تحجرگرایانه از اسلام تقلیل داد. بلکه همه این عوامل در بستر مداخلات بیرونی، تمایلات قدرتها و جنگهای داخلی مثل عراق و سوریه، افغانستان و... در دل یک ایدئولوژی غلط و انحرافی ادغام شده و الگویی از "التقاط اندیشی تروریستی" را عرضه میکند که مقابله و مواجهه با این پدیده را چند وجهی خواهد کرد.
از حرم امام تا مجلس
داعش چرا آن دو مکان نمادین، یعنی حرم امامخمینی و مجلس را بهعنوان هدف تهاجم تروریستی خود برگزید؟ در اطلاعیه داعش حرم بنیانگذار مردمسالاری اسلامی و کانون اصلی مردمسالاری یعنی مجلس شورای اسلامی به عنوان "نمادهای شرک " معرفی شده است. همین "شرکآلود" جلوه دادن دموکراسی بهتنهایی نوری میافکند بر تاریکخانه ادراکی داعش و نشان میدهد که در "توحید" مورد نظر این جریان تکفیری جایی برای مردمسالاری وجود ندارد. براین اساس اهداف تهاجم تروریستی اخیر را میتوان چنین به رشته تحلیل کشید:
حمله به دموکراسی و ثبات
ایران تنها کشور منطقه است که قانوناساسی آن یک توازن روشن میان آزادی وامنیت و تمامیت ارضی برقرار کرده و اجازه نمیدهد بهنام یکی از این دو رکن بنیادی، دیگری به زیر ضرب برود. تجربه سالهای اخیر نشان میدهد همه آن کشورهایی که در طول یکقرن اخیر تلاش کردند به نام امنیت، آزادی شهروندان را مخدوش کنند اکنون نه امنیت پایدار دارند و نه آزادی. تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه این قبیل حرکات تاثیری بر اراده ملت و مسئولان نخواهد داشت گواهی بارز است بر همان ماهیت مردمسالارانه نظام که بهدرستی و به حکمت تمام تعبیر به "کلید واژه اصلی" شد.
این حرکت کور نه میتواند امنیت ملی و امنیت داخلی را دچار آسیب کند و نه ذرهای از عیار و اعتبار "کلید واژه مردمسالاری و نقش مردم" را کاهش دهد. شعار "آزادی و امنیت" که به گفتمانمحوری و پیروزی انتخابات اخیر تبدیل شد انعکاسی است از همان اصل قانون اساسی که در عین حال پیششرط اصلی "آرامش و پیشرفت" هم هست.
انتقام از ایران
با تکیه بر تجربه و مطالعات پژوهشیام میتوانم با اطمینان بگویم جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم نبرد با جریانهای افراطی، سدی استوار برابر رشد جریانهای افراطی منطقه برافراشت و کارآمدی خود را در شرایطی به اثبات رساند که سایر دستگاههای اطلاعاتی بههیچ عنوان یارای مقابله با آن را نداشتند. بهعبارت دیگر به همت ایران بود که دنیا امنیت بیشتری را تجربه کرد. اگر بازدارندگی ایران در سوریه، عراق و افغانستان نبود یک جریان افراطی تروریسم با یک ایدئولوژی تخریبگر هماکنون به قدرت دولتی هم مجهز میشد و آنگاه وضعیتی دیگر در منطقه و جهان را شاهد بودیم. باید اذعان داشت شهدای ما، شهدای تامین امنیت نه فقط در ایران بلکه کل منطقه و جهان هستند.
ممانعت از حرکت پرشتاب ایران به سمت توسعه پایدار
باید توجه داشت ایرانی که با موفقیت پروژه "ایرانهراسی" را خنثی کرده و با مشارکت تمامعیار شهروندان در تعیین دموکراتیک سرنوشت خود ترکیبی سازگار میان دموکراسی و امنیت مثالزدنی ایجاد کرده، ایرانی که در نتیجه توازن مذکور میزبان سرمایهگذاریهای خارجی فراوان شده و نهایتا ایرانی که با گامهای استوار به سمت توسعه پایدار در حرکت است بیشک مورد طمع و حسادت کشورهایی قرار گرفته که همواره عجز خود را در ترکیب همه عوامل پیشگفته در یک ساختار منسجم به نمایش گذاشتهاند. برخی کشورها این دموکراسی و این ثبات و امنیت را به غلط رقیب خود میپندارند و احساس میکنند الگو شدن ایران در جمع میان مولفههای بهظاهر "متضاد" و"جمع ناشدنی"، مطالبات شهروندان آنان را برای مشارکتجویی دامن زده و موجب بروز ناامنی داخلی خواهد شد. این کشورها نمیتوانند درک خود را از امنیت چنان متحول کنند که با مشارکتجویی جوانان خود در حیات سیاسی و اقتصادی کشورشان قابل جمع باشد. امری که در عین بستن راه رسوخ افکار افراطی و ایدوئولوژیهای نفرت، صلح وثبات منطقهای را همراه خواهد داشت.
داعش و همینطور دستگاههای تبلیغاتی کشورهای حامی داعش تلاشی را آغاز و بهطور جدی دنبال خواهند کرد که این مساله را به یک نزاع مذهبی بهویژه از منظر شیعی و سنی تبدیل کنند. در این میان تقویت وحدت و اخوت اسلامی به مثابه میراث معنوی آن انقلاب باشکوه اهمیتی بیشتر مییابد.
فراموش نکنیم علما، نخبگان و روشنفکران اهلسنت به دلیل نقشی عظیم که در جلب مشارکت انتخاباتی مردم در استانهای خود داشتند، هدف تهاجم تبلیغاتی تروریسم تکفیری قرار گرفته و کارنامه درخشان آنان از سوی داعش به عنوان "منحرفکردن امت مسلمان در مسیر طاغوت و شرک دموکراسی" معرفی شده است. {فیلمی که داعش فروردینماه منتشر کرد} بهطور واضح علمای اهلسنت در استانهای مذکور را به آماج حملات تکفیری خود تبدیل کرده، همچنین در اطلاعیههای داعش وحشت از مشارکت اهلسنت در انتخابات بهوضوح به نمایش گذاشته شده است.
امروز علمای اهلسنت کنار برادران شیعی خود گامی دیگر در همان مسیر سازنده و مشارکتجویانه برداشته و به رسالت مقدس خود برای حفظ جوانان و مسدود ساختن راههای نفوذ ایدئولوژیهای افراطی عمل میکنند. در این بین ما باید مراقبت از مرزها و جوانان خود را با جدیت بیشتری دنبال کنیم. مراقبتهای ما هم باید در حوزههای اطلاعاتی امنیتی برابر نفوذ از بیرون مرزها(آنهم با تقویت وحدت اطلاعاتی) و در داخل هم با اقدامات و سیاستهای گسترده اجتماعی، اقتصادی و توانمندسازی نهادهای مدنی و شهروندان را در برگیرد.
نکته مهم آن است که نباید امر مبارزه با پدیده شوم تروریسم تکفیری را سیاسی کنیم و با رقابتهای سیاسی و مسائل حوزه سیاست داخلی و جناحبندیهای داخلی پیوند بسط دهیم. این یک مساله ملی برای همه ماست. کسانی که هنوز در فضای رقابتهای انتخاباتی هستند نباید انسجام ملی و همدردی ملی شکل گرفته پس از بروز حادثه تروریستی را خدشهدار کنند.
اندکی تامل بیشتر در تحلیلهای برخیها نشان میدهد گویا آنها آنچه را که در کمپینهای انتخاباتی نتوانستند به اثبات برسانند میخواهند با مدد گرفتن از حادثه تروریستی اخیر اثبات کنند و تصور میکنند از اصل تعامل ناپذیری و مذاکره ناپذیری با تروریسم میتوان پلی زد به تعامل ناپذیری با جهان و در همان حال ضرورت تنشزایی داخلی و منطقهای را میتوان با کمک گرفتن از فضای ملتهب تروریستی و جنایی داعش به اثبات رساند! این تحلیلهای سادهاندیشانه و تقلیلگرایانه کمکی به فهم پدیده پیچیده تروریسم و مسیری که همه ما باید در مقابله با تروریسم طی کنیم نمیکند.
علی ربیعی
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی