نژاد بهرام در گفتوگو با ایلنا:
کسی که قادر به تامین حق شهروندان یک شهر نیست چهطور میخواهد از حقوق مردم کشور پاسداری کند؟
اگر اعضای از شورای شهر، میدانستند که «شهردار» برای ریاستجمهوری برنامه دارد، آیا به او رای میدادند؟ این سوالی است که این روزها با کاندیداتوری محمدباقر قالیباف، در انتخابات ریاستجمهوری، بیشتر از گذشته به ذهن میرسد.
شرکت در بزرگترین انتخابات ملی، نیاز به برنامهچینیها و البته هزینهکردهای پیش از موعد دارد و البته سابقه حضور سردار محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری که ایشان را به نوعی رکوردار این موضوع کرده است، خود گواه این برنامهریزی ذهنی و سودای دیرینه ریاستجمهوری است.
زهرا نژادبهرام، کارشناس مسائل شهری هم دغدغه این موضوع را دارد؛ او میگوید مگر آقای قالیباف، یکشبه تصمیم به رئیسجمهورشدن گرفتهاند؟ و حتی اگر پیش از آن هم به پارلمان ملی ریاستجمهوری، فکر نکرده باشد، آیا میتواند بدون کسب مجوز از شورا به عنوان یک پارلمان محلی، برای خودش شغل جدیدی انتخاب کند؟!
چندی پیش و در ادامه ابهامات و سوالی که افکار عمومی را مبنی بر چرایی عدم لزوم استعفای شهردار برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، به خود مشغول کرده بود مهدی چمران،دوست و همسنگر دیرین قالیباف، اعلام کرد که «حضور او به عنوان یکی از کاندیداها منعی از نظر قانونی ندارد؛ قالیباف همچنان میتواند به عنوان یکی از کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری و همچنین شهردار تهران باشد.»
او در مورد بیسرپرستشدن شهر به دلیل مشغلههای انتخاباتی آقای شهردار، توضیح داده بود که «این زمینه را نیز قانون مشخص کرده است و او میتواند برای حضور در استانها و شهرستانها، از مرخصی استفاده کند.»
«خلاء قانونی» یا «سکوت قانون» در موارد بسیاری مورد اعتراض کارشناسان مسائل حقوقی قرارگرفته، آنها میگویند «چهطور اگر یکی از معاونان شهردار بخواهد برای رقابت شورای شهر وارد شود، به این دلیل که احتمال سوءاستفاده از منابع شهر وجود دارد باید استعفا دهد و در این مورد خاص نه؟»
نژاد بهرام میگوید:« درست است در قانون ذکر نشده شهرداری که میخواهد برای ریاستجمهوری ثبتنام کند، باید استعفاء بدهد اما به این دلیل که گروهی که شهردار را انتخاب کردهاند اعضای شورای شهر هستند، قاعدتا باید پیش از کاندیداتوری برای ریاستجمهوری، اجازهاش را از گروهی که او را منتصب کردهاند، بگیرد.»
اما رئیسجمهورشدن شهردار، در ایران بیسابقه هم نیست؛ نژادبهرام، این تکرار را اتفاق نامبارکی در جهت تضییع حقوق شهروندی میداند و معتقد است که شهروندان شهر تهران حق شکایت به مراجع ذیصلاح را دارند.»
به اعتقاد «اولین معاون فرماندار زن در ایران»، آنچه مهم ست این است که شهر تهران تمام درآمدها، مسائل مربوط به پیشرفت و... برای شهروندان این شهر تعریف میشود و لاغیر.
آیا شهردار در بیخبری شورا میتواند دنبال شغل جدید باشد؟
سطح انتظارات و تصمیمگیریها در پارلمان ملی(ریاستجمهوری) با محلی(شورا) تفاوت میکند؛ نژادبهرام میگوید: «سطح انتظارات برای پارلمان محلی این است که بتواند نیازهای محدودهای را که در آن فعالیت میکند، تعریف کند؛ برای آن برنامهریزی کند؛ نگاه به اسناد بالادستی داشته باشد و در مسیر کل کشور حرکت کند.
شهرداران در واقع نمایندگان اجرایی این پارلمانهای محلی هستند؛ شهر تهران هم از این پدیده مستثنی نیست؛ پارلمانی محلی به نام شورای شهر تشکیل شده؛ این شورا برای انجام امور اجرایی خود یک مدیر انتخاب میکند؛ آن مدیرموظف است که بر اساس قوانین و دستورالعملهایی که این شورای شهر تعریف کرده ضمن اینکه نگاهش به اسناد بالادستی هم هست- که مغایر آنها نباشد-، اداره امور شهر را انجام دهد؛ این شهر میتواند تهران باشد میتواند یزد و مشهد و... باشد؛ در راستایی که این وظایف بر عهده شهردار تهران قرارداده شده، مرجع پاسخگویی، نمایندگان شورای شهر هستند به این دلیل که آنها شهردار را انتخاب کرده و به این مقام رساندهاند. در واقع حکم را اعضای شورا دادهاند؛ درست است که حکم نهایی را وزیرکشور میدهد اما کسی که انتخابش کرده همین مجموعه شورای شهر هستند و این فرد باید پاسخگوی پارلمان محلی باشد.»
این کارشناس مسائل شهری، در این راستا مطرح میکند که «آیا شهردار میتواند بدون کسب مجوز از این پارلمان محلی برود خودش شغل جدیدی انتخاب کند؟»
در این راستا آیا شهرداری که توسط اعضای شورا انتخاب شده میتواند هزینهها و درآمدها با طرفیتهایی که در این شهر وجود دارد را برای ایجاد یک پست جدید برای خودش تعریف کند؟
نژادبهرام، دو سوال جدی را مطرح می کند که هم از شهرداری و هم از شورای شهر باید پرسیده شود؛ «درست است که در قانون ذکر نشده شهرداری که میخواهد برای ریاستجمهوری ثبتنام کند، باید استعفاء بدهد اما به این دلیل که گروهی که شهردار را انتخاب کردهاند، اعضای شورای شهر هستند، قاعدتا باید پیش از کاندیداتوری برای ریاستجمهوری، از آنها اجازه گرفته شود؛ یا اجازه میدادند یا نمیدادند؛ اگر اجازه میدادند، شهردار میتوانست بگوید که من با این مجوز به دنبال شغل جدیدی برای خودم میگردم اما اگر اجازه نمیدادند باید استعفا میکرد.»
مردم شهر چنین اجازهای را صادر نکردهاند!
او میگوید: «شهردار نمیتوانست یکباره شهر را برای رسیدن به یک پست جدید، به امان خودش رها کند؛ این از نظر حقوقی و منطقی برای ساکنان شهر تهران قابل پذیرش نیست که یک نماینده اجرایی در اداره امور شهر، سودای ریاستجمهوری در سر داشته باشد؛ بدون اینکه از شورای شهر اجازه بگیرد و بدون اینکه شورای شهر چنین اجازهای را صادر کند، با حفظ موقعیت ریاستجمهوریاش کاندیدا بشود!»
تمام اقدامات و هزینههای شهردار برای ریاستجمهوری بوده!
نژادبهرام، منطق این قضیه را اینگونه مطرح می کند: «منطق این قضیه این است که تمام «اقداماتی» که توسط شهردار صورتگرفته در راستای بسترسازی برای رئیسجمهورشدن صورت گرفته؛ معنای این قضیه این است که تمام «هزینههایی» که برای شهر میشود، در راستای منافع کاندیداتوری شهردار تهران برای ریاستجمهوری بوده؛ این هم اشکال قانونی دارد هم اشکال منطقی دارد.»
اشکال قانونی کاندیداتوری و کار خودسرانه شهردار
نژادبهرام در توضیح ایراد قانونی کاندیداتوری شهردار، می گوید: «آیا شهردار تهران این مجوز را از شورای شهر گرفته؟ ما به عنوان شهروندان شهر تهران چنین چیزی را در مصوبات شهر تهران ندیدیم اگر هم چنین اتفاقی رخداده، مقصر شورای شهر تهران بوده که آن را منعکس نکرده؛ این موضوع باید در جلسات علنی مطرح و اطلاعرسانی میشد اما چنین چیزی وجود ندارد و حتی نامهای بر این مبنا که شهردار تهران هم چنین درخواستی از شورا کرده باشد وجود ندارد؛ این یک نکته است و نکته بعدی از این منظر است که ممکن است قانون انتخابات ایران اجازهچنین کاری را داده باشد اما این مساله برای نمایندگان شورای شهر باید قابل بحث و بررسی باشد و اشکال قانونی دارد که نیازمند بازخوانی مجدد قوانین شورای شهر است.»
ایراد منطقی به دلیل شائبه سوءاستفاده از امکانات شهرداری
نژادبهرام به لحاظ منطقی کاندیاتوری شهردار را دارای ایراد دانسته و میگوید: « اگر شهردار تهران از اول میگفت که قصد دارد در آینده رئیسجمهور شود، چه بسا نمایندگان شورای شهر به او رای نمیدادند چراکه این سوءتفاهم پیش میآمد که تمام اقداماتی که توسط شهردار صورت میگیرد در راستای تامین منافع آینده کاندیداشدن شهردار تهران است و آیا به نظر شما معقول بود که اعضای شورای شهر به چنین مدیری برای اداره شهر تهران رای بدهند؟»
اگر همگرایی هیاترئیسه شورای شهر و شهردار نبود، این اتفاق رخ نمیداد
او میپرسد: «آیا شهردار سایر شهرهای ایران هم شهرشان را به امان خدا رها میکنند و بلند میشوند، میروند کاندیدای ریاست جمهوری شوند؟ اگر شهرداری شهرهای بزرگ ایران چنین کاری بکنند، آیا اعضای شورای شهر از او پذیرا میشوند؟ یا تحت قوانین از او سوال کرده و نهایتا به استیضاح میکشانندش؟»
اینها نکاتی است که به اعتقاد این فعال و کارشناس شهری، باید اصلاح قوانین شود و به نظر میرسد شورای شهر تهران در این زمینه کوتاهی جدی کرده است: «به نظر میرسد اگر همگرایی رویکرد سیاسی هیاترئیسه شورای شهر نبود، امکان نداشت که این اتفاق به وقوع بپیوندد.»
مردم میتوانند از شهردار شکایت کنند
نکته بعدی حق شهر تهران است؛ به نظر میرسد که حق شهروندان تضییع میشود؛ نژادبهران با بیان این مطلب میگوید که «متاسفانه این اتفاقی تکراری است؛ در دوره آقای احمدینژاد هم طی شد؛ اتفاق نامبارکی که حق شهروندان شهر تهران را زیر سوال میبرد؛ شهروندان شهر تهران حق دارند نسبت به این مساله به مراجع ذیصلاح شکایت ببرند و این نشاندهنده این است که شورای شهر به وظیفه خودش عل نکرده. چه بسا اگر اکثر فراکسیون اصلاحطلبی در شورای شهر از اکثریت برخوردار بود، این را به عنوان سوالی جدی و استیضاح برای شهردار تهران مطرح میکرد؛ هم نقص قانون شده و هم اتفاقی که افتاده این است که حقوق شهروندی شهورندان شهر تهران زیر سوال رفته!»
شهردار شفاف نیست
نژادبهرام، می گوید «من که یک روزه تصمیم نمیگیرم رئیسجمهور شوم؛ حداقل از یک سال قبلش این تصمیم را گرفتهام؛ اطلاعندادن شهردار، عدم شفافیت نیست؟ این عدم صداقت با اهالی شهر تهران است و این نقص در رفتار مدیریتی پارلمان شهری تهران به شدت قابل ملاحظه است که چرا هیچگونه اعتراضی به شهردار تهران نکردند که رفته کاندیدای ریاست جمهوری شده؟»
به گفته این فعال سیاسی، «در حال حاضر، مصالح شهر تهران دستخوش تبلیغات و دستخوش درگیریهای سیاسی کاندیدای ریاستجمهوری شده است. شهردار به جای اینکه به مسائل شهری برسد؛ به جای اینکه نگران فروریختن خیابانها و ناامنی ساختمانها و معابر و بافتهای ناکارآمد شهری و نوسازی بافتهای فرسوده و آسیبهای درگیر شهر تهران باشد، درگیر مسائل سیاسی و رویکردهای انتخاباتی خودش است؛ پس نتیجه این میشود که شهر تهران را باید به امان خود رها کرد؟ حق شهروندان را باید رها کرد؟»
نژادبهرام میگوید: «کسی که نمیتواند حق شهروندان یک شهر را بدهد چهطور میخواهد از حقوق مردم کشور پاسداری و مدیریت کند؟»