هنر امام (ره) پیوند سیاست با اخلاق بود
یک عضو مجمع روحانیون مبارز هنر امام در عرصه سیاست را پیوند سیاست با دین و اخلاق میداند و با تأکید بر اینکه تندروی و افراطگرایی ریشه بسیاری از دشمنیهاست، یادآور شد که دیپلماسی عقلانی نیاز امروز منطقه و جهان است.
حجت الاسلام محمد مقدم در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایلنا، با تاکید بر اینکه هنر امام در عرصه سیاست، پیوند سیاست با دین و اخلاق بود، اظهار کرد که تندروی و افراطگرایی ریشه بسیاری از دشمنیها است و دیپلماسی عقلانی نیاز امروز منطقه و جهان است.
آشتی دین و سیاست، هنر اسلام سیاسی امام خمینی (س)
او در پاسخ به این سوال که آرمان امام برای عمل در عرصه امروز روابط بینالملل چقدر کاربرد و کارآیی دارد و آیا اندیشه امام در این زمینه پویاست؟ اظهار داشت: انقلاب اسلامی ایران که رهبری فکری آن را فقیهی وارسته و بزرگ مثل امام در دست داشت حرکتی است که در پایان قرن بیستم به وقوع پیوست. یعنی در سالها و زمانی که دنیا در دو بلوک غرب و شرق خلاصه میشد و هر دوی آنها بر یک امر اتفاق نظر داشتند و آن هم نفی معنویت و دینداری بود. چیزی که دنیای غرب درآن زمان مطرح میکرد این بود که لیبرالیسم جریانی برخواسته از نفی قرون وسطی است. رنسانس پشت کردن به حاکمیت کلیسا بود. از طرف دیگر سوسیالیسم و کمونیسم هم شعارش بر این بود که دین افیون ملتهاست. در واقع شعار عدالتگرایی خودش را به عنوان نفی باورهای آسمانی (به تعبیر خود آنها) مطرح میکرد. هر دوی آنها به دنبال این میگشتند که انسان از معنویت و دین جداشده و بریده است و زندگی خودش را منهای آن تنظیم میکند.
مقدم ادامه داد: طبیعتاً پیام انقلاب اسلامی این بود که با قرائتی میتوان به این جایگاه رسید که نه تنها دین افیون نباشد بلکه میتواند موتور محرکه یک جامعه و یک جمع باشد؛ همچنان که انقلاب اسلامی ایران این را نشان داد.
این عضو مجمع روحانیون مبارز افزود: تا آن مقطع، یعنی تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، در واقع دین ایزوله شده و در یک انزوای سیاسی صرف قرار گرفته بود. امام خمینی (س) با حرکت انقلابی خود معنویت و دینداری را از انزوا، به زندگی بشر آورد. شعارش هم این بود که ما میتوانیم در پرتو یک باور اخلاقی و اخلاقمدار یک سیاست اخلاقی را پایهریزی کنیم.
هنر امام پیوند سیاست و اخلاق بود
مقدم تصریح کرد: امام اسلام سیاسی را مطرح کرد و هنرش این بود که دین را با سیاست آشتی داد و نشان داد که نه تنها اینها در تقابل با هم نیستند، بلکه میتوانند مکمل یکدیگر باشند، باید به این توجه کنیم که سیاست امام سیاست اخلاقی بود. یعنی دین امام دین اخلاقی بود. هنر امام این بود که مشخص کرد اگر سیاست ما همگون با اخلاق، یعنی سیاست مبتنی بر صداقت، مردمداری و کرامت انسان باشد، طبیعتاً میتواند جامعه را به رستگاری بکشاند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه بر این باورم که بزرگترین خلأ دنیای امروز بشر جدا بودن اخلاق از سیاست است و اگر سیاست اخلاقی در دنیای امروز مشخص باشد طبیعتا بشر میتواند به سعادت برسد، متذکر شد: البته این سیاست اخلاقی نمیتواند منهای باورمندی دینی انسان باشد. اگر شما دین را از اخلاق جدا کنید، نه تنها اسلام سیاسی منهای اخلاق دردی را از جامعه درمان نمیکند، بلکه بزرگترین استبدادها هم میتواند در دامن دین رشد پیدا کند. چون استبداد دینی خشنترین نوع استبداد است. بالاخره ما در دنیایی زندگی میکنیم که بزرگترین جنایتها به نام خدا و به نام دین انجام میگیرد. هنر امام این بود که سیاست را با اخلاق و اخلاق را با سیاست پیوند داد. یعنی نظام دینی امام نظام اخلاقی بود. این چیزی است که بزرگترین گمشده بشر بوده و هست و خواهد بود.
امام اولین کسی بود که عنصر زمان و مکان را در اجتهاد مطرح کرد
او در پاسخ به اینکه آیا این پویایی اندیشه امام را میتوانیم این طور بگوییم که امام بین دین و اخلاق و سیاست آشتی داده و اگر امروز همین را الگو قرار دهیم، باز هم پاسخگوی نیاز بشر در نظام بین الملل است؟ اظهار داشت: دقیقا همین است. اشاره دیگر من این است که باید به قرائت دینی امام هم توجه کنیم. قرائت دینی امام یک قرائت دست و پا گیر و بسته نبود. امام خمینی (س) معتقد بود که دین میتواند بهعنوان یک جریان متحول و مبتنی با نیازهای بشر در طول زمان بماند. البته این نیاز به بحث گسترده دارد که از این مقال بیرون است. اینکه امام هیچگاه با یک ذهن بسته با باورهای دینی مواجه نمیشد.
مقدم تصریح کرد: امام اولین کسی بود که دو عنصر زمان و مکان را در ارتباط با اجتهاد مطرح کرد. یعنی در عین حالی که به روشهای جواهری تأکید داشت، قرائت غیربستهای که امام از دین عرضه میکرد و ازسوی دیگر سیاست مبتنی بر اخلاقی که امام مطرح میکرد، نه تنها دست و پای بشر را نمیگیرد، بلکه بر نیازهای درونی انسان مبتنی است.
این عضو مجمع روحانیون مبارز با بیان اینکه هنوز هم تاریخ تشنه آموزههای علیبنابیطالب(ع) است، افزود: سیاست علی اخلاقی بود. کما اینکه مشکل امروزه بشر تبعیضها، ظلمها، بیعدالتیها و عدم صداقتهاست. اما اگر شما سیستمی را پایهریزی کنید که بنیادش بر صداقت و راستی و فضیلت و اخلاق باشد، در هر زمانی که باشد، انسانها به سمت او گرایش پیدا میکنند. فکر میکنم که این عمدهترین مسئلهای است که انقلاب اسلامی در جستوجوی آن است. در غیر این صورت شاه هم داشت، حکومت میکرد. ما دنبال حکومت به هر قیمتی نبودیم. بنا بر این بود که حکومت اخلاق جایگزین شود و تمام تلاش امام در این جهت بود.