شکلگیری دولت-ملت رمز موفقیت در دفاع مقدس بود/ دولت جنگ، دولتی پاکدست و مردمی بود
یکی از زرمندگان زمان جنگ اظهار داشت: تدابیری که دولت جنگ بهخرج داد کار را بهجایی کشاند که بسیاری از نرخهای اقتصادی ما در آن دوران حتی بهتر از وضعیت کنونی است.
مجید نداف که در جنگ هشتساله تحمیلی علیه کشورمان حضور داشته در این گفتوگو از چگونگی مدیریت جنگ سخن میگوید و به برخی انتقادهای موجود پاسخ میدهد:
تجاوز هشتساله ارتش رژیم بعثی عراق به کشورمان که با حمایت تام و تمام ابرقدرتهای غربی و شرقی انجام گرفت، فارغ از جنبه تحمیلیبودن آن، جنگی نابرابر بهلحاظ توان طرفین جنگ بود. با این حال، در پایان جنگ حتی یک وجب از خاک کشورمان از دست نرفت. رمز پیروزی رزمندگان دفاع مقدس در این هشتسال بهیادماندنی چه بود؟!
بیشک اعتقادهای دینی و رویکرد دفاعی ما در برابر متجاوزان بر مبنای آموزههای شیعی تاثیر قابل ملاحظهای در طول هشتسال دفاع مقدس داشت. درست است که در طول جنگ، برادران اهل سنت و حتی برداران غیرمسلمان نیز در کنار ما جنگیدند و بعضاً به اسارتهای طولانیمدت رفته و زجر بسیاری کشیدند٬ اما فارغ از اینکه چهکسانی زحمات بیشتری و چه کسانی زحمات کمتری متحمل شدند، مبنا و ریشههای فکری فرهنگ شیعه در جریان مقاومت و دفاع مقدس بسیار تاثیرگذار بود.
دومین عامل مهم در سربلندی رزمندگان در جریان هشتسال دفاع مقدس فارغ از فرهنگ شیعی، مدیریت و رهبری مدبرانه جنگ از سوی حضرت امام خمینی (ره) بود. نکته مهمی که در این خصوص باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که چگونه پیرمردی عارفمسلک که مرجعی والامقام است، موفق به تمشیت و مدیریت دقیق جنگ از هزاران کیلومتر دورتر از خطوط مقدم میشود. بهگمان من، مدیریت حضرت امام (ره) بهگونهای بود که گویی ایشان همچون یک جوان ۱۸ساله در جایجای جبههها حضور داشتند.
در واقع تنها یک نکته موجب شد که شهید باکری در جریان یک عملیات بیسیم خود را خاموش کند٬ دریافت دستور ادامه آن عملیات از سوی حضرت امام (ره) بهعنوان فصلالخطاب بود و شاید تنها کسی که میتوانست شهید حسین خرازی را برای ادامه دفاع یا آفند متقاعد کند نیز حضرت امام (ره) بود. به این اعتبار درحقیقت نوعی پارادوکس عشق و عقل در شهدای بزرگی چون باکری، خرازی، همت و دیگران وجود داشت که با حفظ عشق و علاقه و اعتقاداتی که داشتند، در چارچوب حکم حضرت امام (ره) تدابیر فنی و نظامی میکردند. بههرحال بحث بر سر نوع طراحی عملیاتها در طول جنگ بسیار پیش میآمد که همه این مباحث تنها با حکم امام (ره) سامان مییافت.
سومین بحثی که میتواند درسی مهم برای جوانان و حتی الگویی برای مسئولان نظام باشد، وحدت بود. در جریان جنگ، با وجود اختلاف سلیقههای طبیعیای که میان مسئولان ارشد وجود داشت، در بحث دفاع در برابر متجاوز وحدت نظر داشتیم. وحدتی که در آن زمان وجود داشت بر مبنای پیروی از حضرت امام (ره) بود و مهمتر از آن بر مبنای منافع ملی و این درحالی است که امروز متاسفانه در بسیاری از گروهها و دستههای سیاسی مداخلهگر در کشور، این مهم مغفول واقع شدهاست. درحقیقت ما بر پایه منافع ملی در جریان جنگ تحمیلی بر مبنای منافع ملی از کشور دفاع کردیم و بنیه دفاعیمان را نیز روزبهروز در همین راستا ارتقا بخشیدیم. بنابراین وحدت میان نیروهای مردمی و بهتعبیر آکادمیک شکلگیری اصل دولت-ملت یکی دیگر از مهمترین رموز موفقیت ما در دفاع مقدس بود.
عدهای به بهانه مسائل سیاسی روز، اقداماتی را برای تخریب آیتالله هاشمی رفسنجانی پیش میکشند. به نظر شما نقش ایشان در جنگ تحمیلی چگونه بود؟
ما باید در هر دو قلمرو سیاسی و نظامی فعالیت داشتهباشیم. اگرچه کارگزاران سیاسی کشور هیچگاه به گرد پای رزمندگان نرسیدند. البته قصد ارزشگذاری ندارم٬ اما درحالی که در عرصه دفاعی نیاز به ازخودگذشتگی و ایثار و شهادت داشتیم، در عرصه سیاسی نیازمند عقل و تدبیر و مدیریت اصولی بودیم و اینجاست که اگر شخصیتی همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی نبود، بهراستی چه اتفاقی میافتاد. ما در شرایطی مدیریت جنگ را از فرمانده کل قوای مخلوع یعنی بنیصدر پسگرفتیم که هیچگونه پیشروی و دستاوردی نداشتیم.
خطوط مقاومتمان متزلزل بود و خطر هجوم مجدد ارتش دشمن، تقریباً تمامی مناطقی را که در اختیار داشتیم، تهدید میکرد. اما پس از ورود آیتالله هاشمی، وحدت و همبستگی میان حاکمیت و مردم شکلگرفت و نیروهای مردمی کاروان کاروان به سوی خطوط مقدم سرازیر شدند و پس از آن بود که فتحالمبین و عملیات بیتالمقدس محقق شد.
فراموش نکنیم ما استراتژی مشخصی بر پایه توان صرفاً نظامی و تسلیحات مدرن جنگی در اختیار نداشتیم. در حقیقت ما از نقطهای آغاز میکردیم و متناسب با توان و بسیج نیروها و امکاناتی که در اختیار داشتیم به نقطه هدف میرسیدیم و در آن شرایط ممکن بود هرکدام از دستاندرکاران سیاسی و نظامی سلایق و تجویزهایی داشتهباشند اما آنچه میان این سلایق آشتی ایجاد میکرد، ثبات قدم آیتالله هاشمی رفسنجانی بود.
پس از حضور ایشان در جبهههای جنگ، استراتژی خاصی مطرح شد که حتی شاید با مخالفت برخی از همراهان نیز روبرو میشد. چراکه ما اعتقاد داشتیم، میبایست بر اساس آرمانی عاشورایی تا آخرین قطره خون بجنگیم و سرنوشت را به دست تقدیر بسپاریم.
اما حضرت امام عامدانه، آگاهانه و مدبرانه دو بازوی سیاسی و نظامی خود را فعال نگاهداشت، دیگر نمیتوان با احساسات صرف، کار را پیش برد و لزوم توجه به عملگرایی و عینیتگرایی نیز مطرح میشود.
فراموش نکنیم، در حالی که عدهای بدون حضور در جبهههای جنگ، قصد دارند در سرنوشت سیاسی کشور مشارکت کنند و برخی نیز با تغییر مشی، در این راستا حرکت میکنند، آیتالله هاشمی هم حضوری موثر در تمام عرصهها داشته و هم ثابتقدم مانده و آرمانهای خود را همچنان تکرار میکند.
تنها کسانی میتوانند درخصوص جنگ تحمیلی و آرمانهای دفاع مقدس اظهارنظر کنند که چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه نظامی و پشتیبانیهای جنگ فعالانه شرکت داشته و مسئولیت بهعهده گرفتهاست و این مسئولیتپذیری باتوجه به شرایط سیاسی کشور، تبدیل به امری کاملاً اخلاقی شده و اولین کسی که به آن پایبند بود و پایبند ماند، حضرت امام خمینی (ره) بود. اگرچه ما در حوزه نظامی ضعفهایی داشتیم و باتوجه به اینکه تمام دنیا علیه ما بسیج شدهبود، با مشکلاتی روبرو شدیم اما تمام تلاش آیتالله هاشمی رفسنجانی در راستای عملکرد موفق در عرصه سیاسی بود.
و اما نقش دولت جنگ در سرنوشت دفاع مقدس. امروز شاهد بیان انتقاداتی درخصوص سیاستهای اقتصادی دولت جنگ هستیم که از آن به کنایه با عنوان سیاست کوپنی یاد میشود. عملکرد دولت جنگ در تحقق حماسه دفاع مقدس را چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که حضرت امام خمینی (ره) موکداً به نخستوزیر دولت جنگ تاکید میکند که جلوی گرانی را بگیرد و حتی اجازه گرانشدن سیگار را ندهد، بههر حال دولتی که قصد اداره جامعه جنگزده را دارد، نیازمند بودجه و امکانات است و واقعیت این است که جنگ همانطور که باید اداره شد و دولت هم همانگونه که باید مردم را اداره کرد و که تمام این اقدامات تحت کیاست و مدیریت حضرت امام خمینی (ره) صورت گرفت.
واقعیت این است که دولت جنگ، از امری سخت و صعبالعبور گذر کرد و مطمئن باشید اگر امام خمینی (ره)، دست مهندس موسوی و بسیاری از وزرای کابینه را باز میگذاشت، لباس بسیج بر تن نموده به خطوط مقدم جبهه میآمدند و سوال اینجاست اگر چنین میشد، آیا نسل فعلی از امام انتقاد نمیکرد!؟
بههرحال نمیتوانیم همه ارکان کشور را در اختیار جنگ قرار دهیم و اینسو مردم، در گرسنگی و بیکاری باشند. آنچنان که اقتصاددانان با عدد و رقم به اثبات رساندهاند، تدابیری که دولت جنگ بهخرج داد، کار را بهجایی کشاند که بسیاری از نرخهای اقتصادی ما در آن دوران حتی بهتر از وضعیت کنونی است.
فراموش نکنیم که ما نفت را بهقیمت ۷ دلار میفروختیم و بودجهای برای اداره و دفاع از کشور در اختیار دولت و مهندس موسوی نبود و چنین وضعیتی نیازمند نخستوزیری مردمی است که پیرو خالص امام (ره) باشد. در شرایطی که فرماندهان نظامی سرگرم دفاع و تهیه نقشه عملیاتهای مختلف در جنگ بودند، دولتی پاک، سالم و خدمتگذار مسئولیت ساماندهی کمکهای مردمی و رساندن آذوقه به رزمندگان را برعهده داشت. این درحالی است که اگر دولت جنگ در آن دوران ذرهای کوتاهی میکرد، دستاوردهای بزرگ هشتسال دفاع مقدس حاصل نمیشد.
شاید یکی از مهمترین مباحثی که بهویژه در سالهای گذشته به هر بهانهای بازطرح میشود، مسئله پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است. بهنظر شما انگیزه حقیقت داستان در این خصوص چیست؟ آیا بهراستی پذیرش قطعنامه همچون جام زهر به حضرت امام (ره) تحمیل شد؟!
هنگامیکه شعار «جنگجنگ تا یک پیروزی» تنها توسط نیروهای مقاومت مردمی در خطوط مقدم جبهه، مطرح بود، آیتالله هاشمی رفسنجانی بهدور از شعار و نیز بهدور از پنهانکاری و سیاسیکاری در جمع فرماندهان نظام این شعار را بهعنوان استراتژی جنگ مطرح کرد و اعلام کرد اگر شما فاو را بگیرید، ما پای میز مذاکره با دست پر حاضر شده و میتوانیم جنگ را آنچنان که باید تمام کنیم.
همانگونه که حاج سیداحمدآقای خمینی سالها پیش در دانشگاه شهید بهشتی اعلام نمودند و این نقلقول در نشریه نگین سپاه نیز بازنشر یافته، امام (ره) مخالف ادامه جنگ بود و تنها نظر کارشناسان دفاعی ما بود که معتقد بودند باید جایی بایستیم که ریسکپذیر نباشد و عراقیها بار دیگر فکر تجاوز به ذهنش نرسد. امام خمینی (ره)، رهبری عاقل، فرهیخته و مدبر بود در بحث اقتصادی، دولت دفاع مقدس را با مدیریت مهندس موسوی بهگونهای فعال کرد که حتی در سهمیه سیگار مردم نیز دریغ نشود و در بحث سیاسی نیز فردی همچون آیتالله هاشمی رفسنجانی را به کار گماشته که موبهمو با مسئولیتپذیری جنگ را تمشیت میکند و از آنسو نیز در حوزه نظامی فرماندهانی همچون شهیدصیاد شیرازی و محسن رضایی را داشتیم.
در پایان جنگ اگرچه امام خمینی (ره) در نوروز ۶۷ اعلام کرد که تا آخرین قطره خون به جنگ ادامه میدهیم اما وقتی سازمان رزم طرف مقابل جنگ بهصورت تساعدی درحال گسترش است، آیا واقعاً توان این کار را داشتیم؟! مردم از امام خمینی (ره) انتظار رهبری و مدیریت جنگ داشتند و امامی که در روز نخست جنگ اعلام کرد که ما را از جنگ نترسانید، پس از آنکه توسط کارشناسان در جریان شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی قرار گرفت، تجدیدنظر میفرمایند و بهشکل دیگری نیروهای خودی را مدیریت میکنند.
آنهایی که امروز اعلام میکنند «عدهای میخواهند توافق هستهای را بهسرنوشت قطعنامه۵۹۸ دچار کنند» در اشتباه هستند. فراموش نکنیم امام خمینی (ره) ولیفقیه بزرگی بود که تحت تاثیر این و آن قرار نمیگرفت. امام تمام مسائل را در نظر داشت. آیتالله هاشمی سالها پیش هم پیشنهاد پایان جنگ را مطرح کردهبود اما آنچه موجب پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط حضرت امام (ره) شد، تنها منافع ملی بود و بر همین اساس امروز نیز میبایست، تنها منافع ملت را درنظر بگیریم. البته این بهمعنای سرخم کردن درباره زورگویان نیست اما این مسئله بهمعنای این نیز نیست که هرکسی که بهخاطر منافع ملی با توانایی بالای دیپلماتیک و تلاش بیدریغ در بحث هستهای دستاوردهای مهمی برای کشور به ارمغان آورده را متهم به سازشکاری کنیم.