فرمانداران شهامت مقابله با خواستههای غیرقانونی را داشته باشند/زمان به مجلس رفتن با رای حداقلی به پایان رسیده است
رییس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گیلان گفت: جریان اصولگرایی که با آراء کم و حداقلی به مجلس میرفتند، بدانند اصلاح طلبان میآیند و زمان به مجلس رفتن با رای حداقلی به پایان رسیده است.
احمد رمضانپور نرگسی رییس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گیلان در گفتوگوی تفصیلی در خصوص مسائل مختلف کشور٬ از جمله مذاکرات هستهای، چالش دلواپسان، عملکرد دولت یازدهم و مسائل مختلف صحبت کرد که در ادامه میخوانید.
ایلنا: وضعیت سیاسی حال حاضر کشور را به عنوان یک کارشناس و فعال سیاسی در سطح ملی چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر قرار است راجع به این فضا بحث کنیم٬ باید برگردیم به قبل از 24 خرداد 92، قبل از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری و پیروزی آقای روحانی؛ در آن زمان سه موضوع مهم به عنوان چالش عمده نظام جمهوری اسلامی مطرح بود. 1-چالش اقتصادی 2- سیاست داخلی و ۳_ سیاست خارجی.
در چالش سیاست داخلی، متأسفانه به مردم بها داده نمیشد، نه توسط دولت ونه توسط لیدرهای فکریشان.
ما یک شاقول در جمهوری اسلامی داریم و آن شاقول قانون اساسی ماست، در قانون اساسی٬ مردم حاکم بر سرنوشتشان هستند؛ مردم جایگاه بالایی دارند و کرامتشان باید حفظ شود٬ ولی مردم خس و خاشاک نامیده شدند. برخی اعلام کردند چون نظام، حکومت اسلامی است، بنابراین نظر مردم آنچنان مهم نیست و یک عده خاص هر تصمیمی بگیرند٬ همان مهم است.
امام راحل به عنوان بنیانگذار نظام، میدانست مردم چه نقشی دارند٬ به همین خاطر اعلام فرمودند که «جمهوری اسلامی» یعنی جمهوریت و اسلامیت، یعنی هر دو باید حفظ شود و این دو بدون هم معنا ندارند.
در هشت سال گذشته آنهایی که سالیان سال بر سفره انقلاب نشسته بودند و به عنوان مدیر این نظام کارکرده بودند و امتحانشان را پس داده بودند، به بهانههای مختلف منزوی شدند، کسانی که سرمایههای بزرگی از تجربه کار و خدمت به مردم بودند.
در آن دوره هر کس که اندیشه و تفکر دولتهای قبل را دنبال میکرد خانهنشین شد! و این قصه پر غصهای است، داستان نیست، حقیقتی است٬ اینکه صاحبان اصلی نظام و انقلاب، انسانهای با استعداد، فرهیخته و امتحان پس داده٬ به انزوا کشانده شدند.
همه فرمانداران، بخشداران، معاونان و استانداران عوض شدند، بالغ بر 5تا6 هزار مدیر با تجربه را خانه نشین کردند و کسانی را در راس امور گذاشتند تجربه اجرایی نداشتند.
اقتصاددانان ما در سه مرحله نامهای نوشتند و عنوان کردند که این روش صحیح مملکتداری نیست، در تریبونهای رسمی اینها را بیسواد تلقی کردند و نتیجه این شد که مدیران تازه وارد و بی تجربه اختیار مملکت را به دست گرفتند. در این فضا برای اولین بار در جمهوری اسلامی، معاون اول دولت به جرم اختلاس محکوم میشود، این مساله برای ما درد آور است و خدا میداند که ما در دل گریه کردیم که چرا چنین اتفاقی باید بیافتد؟!
علتش این بود که انسانهای صادق، خالص و پاک٬ کنار زده شدند، احزاب کلا تعطیل شدند و کسانی که میتوانستند انتقاد کنند و راه درست را نشان دهند و مملکت را به سمت درست ببرند، همگی منزوی شدند و در واقع کلیه احزاب قبل از 24 خرداد92 تعطیل بودند و این فضای داخلی کشور ما بود.
اما آنچه بسیار مهم است ترسیم سیاست خارجی است، در دوره اصلاحات ارتباط ما با دنیا ارتباط خوبی بود و حاصل ان ارتباط این بود که سرمایه گذاران داخلی و خارجی رغبت به سرمایه گذاری داشته باشند.
حدود 50 میلیارد دلار در عسلویه و پارس جنوبی سرمایه گذاری داشتیم و حدود 60 هزار نفر نیروهای متخصص ماهر و نیمه ماهر در آن منطقه مشغول به کار بودند، در منطقهای که کویت بیش از 15 سال است به صورت مشترک، میعانات گازی استخراج میکند، ما مبلغی معادل 150 میلیارد دلار عقب افتادیم، یعنی اگر مسیر درستی طی میشد٬ این کمترین درآمدی بود که میتوانستیم داشته باشیم که به خاطر تحریمها امکانش فراهم نشد.
در واقع روابط بینالملل ما چنان شد که نه تنها ما دنیا را با خودمان دشمن کردیم؛ بلکه کشورهای همسایه و دوست خودمان را هم دشمن کردیم و نتیجه٬ تصویب آنهمه قطعنامه علیه ما شد که روزهای اول کاغذ پاره نامیده شدند اما بعدا متوجه شدند نه تنها کاغذ پاره نبوده٬ بلکه بسیار جدی بوده است.
دولت قبلی درآمد نفتی بالغ بر 800 میلیارد دلار در طول 8 سال داشته و کارشناسان اعتقاد دارند 160 میلیارد دلار علاوه بر آن میتوانستیم فروش نفت داشته باشیم که به دلیل تحریمها متضرر شدیم، علاوه بر اینکه آن 800 میلیارد دلار هم در افکار عمومی مشخص نیست که به چه شکلی هزینه شده است!!
این در واقع مقدمه بود، بر میگردیم به سوال شما. زمانی که این اتفاق افتاد، دوست و دشمن می دانند و دولت آقای روحانی هم میداند که همگرایی مردم و اصلاح طلبان در کمتر از 72 ساعت، چگونه انتخاب آقای روحانی را رقم زد!
حقیقت این است که خروجی این انتخابات، همگرایی اصلاح طلبان ومردم بود و انصافا آقای روحانی در بخشهایی از برنامههایش، خواستههای اصلاح طلبان را محقق کرده؛ مخصوصا در زمینه روابط بین الملل که همان طرح تنشزدایی رییس دولت اصلاحات را محقق کرد و امروز دشمنان دیروز ما٬ تمایل به دوستی دارند و میخواهند با ایران روابط بهتری داشته باشند و بتوانند سرمایهگذاری کنند.
به نظرم این دولت دستاورد بزرگی در مقوله سیاست خارجی داشته؛ اگرچه در سیاست داخلی مطلوبیت حاصل نشده٬ اما باید گفت امنیت خوبی ایجاد شده، فضای انسداد سیاسی دولت گذشته شکسته شده و فضای موجود٬ امنیتی نیست.
امروز راحت میتوانیم برنامهریزی کنیم؛ حرف بزنیم؛ نشست بگذاریم و حتی در تجمعات ما٬ نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی همکاری میکنند٬ که البته باید هم اینگونه باشد. به هر حال نیروهای اصلاح طلب همیشه متعلق به نظام و انقلاب بودند، در انقلاب؛ در جبهه جنگ و در پیروزی انقلاب و استمرار آن نقش داشتند.
فضای قبل از اصلاحات را ببینید، سفرای کشورهای اروپایی، ایران را ترک کرده بودند و نوک پیکان استکبار و نظام سلطه به سمت ایران بود، با روی کار آمدن دولت اصلاحات٬ این نوک پیکان به سمت عراق گرفته شد٬ نتیجه این شد که ایران حفظ شود، حتی مخالفان نظام هم تحلیل کردند که با آمدن دولت اصلاحات حداقل تا 20 سال نظام بیمه شده است.
در شرایطی که دوره دولت قبل، همه را به بنبست رسانده بود٬ بار دیگر مردم و اصلاح طلبان آمدند و با انتخاب آقای روحانی٬ فضای کشور و دنیا را تغییر دادند٬ فکر میکنم این یکی از بزرگترین و مهمترین دستاوردهاست و حتی جریانهای مخالف اصلاح طلب هم میدانند اگر اصلاحطلبان نبودند٬ ثبات کنونی کشور شرایط دیگری داشت.
نظر شما در رابطه با مذاکرات هسته ای چیست؟ و اینکه چه اثراتی در حوزه اقتصادی کشور دارد؟
به نظر من این بحث تخصصی است، بنده از بُعد سیاسی این مساله را بررسی می کنم؛ در مجلس ششم دوستان صاحبنظر بیانیه دادند و نهایتا اعلام کردند انرژی هستهای برای کشور توجیه اقتصادی ندارد.
از طرف دیگر مقام معظم رهبری و رئیس جمهور دولت اصلاحات هم اعلام کردند که به لحاظ حکم شرعی امکان دستیابی به تسلیحات هستهای منتفی است.
مقام معظم رهبری هرگز بنا ندارند مقابل دولتها بایستند، ایشان در 20 سال گذشته از دولتها حمایت کردند، البته برخی قدر دانستند و برخی هم قدر ندانستند مثل دولت قبلی؛ که شرایط را به گونهای پیش بردند که همان جریانهای اصولگرا که احمدینژاد را حمایت میکردند، اواخر دست از حمایت برداشتند و حالا هم که کاملا تکذیب میکنند که از او حمایت میکردهاند، اما ما اینگونه نیستیم ما همواره از دولت اصلاحات حمایت کردیم، هنوز اعتقاد داریم افکار دولت اصلاحات در تمام مسائل داخلی و خارجی راهگشا باشد.
امروز هم دولت آقای روحانی با این همه هجمه دلواپسان٬ در خیلی از امور دنبال همان برنامه است. مگر رهبری نفرمودند: که به این هیأت اعتقاد دارند؟ و مگر قوه مجریه و تیم مذاکره کننده تحت امر رهبری حرکت نمیکنند؟ اگر مسیر دولت اشتباه بود، بدون شک رهبری برخورد میکردند.
برخی دلواپسان کسانی هستند که نمیخواهند مملکت آرامش داشته باشد، جنگ و تحریم را میخواهند. چون منافعشان تأمین میشود. اینها در جنگ وتحریم، راحت میتوانند به آنچه میخواهند برسند؛ این مردم هستند که متحمل ضرر میشوند.
بنابراین مسائل هستهای نقطه عطف ارتباط ما با دنیا؛ نقطه عطف رشد اقتصادی؛ نقطه عطف بالا رفتن قدرت خرید مردم و اشتغال است. البته نه به این صورت که امروز بحث هستهای حل شود٬ فردا اقتصاد درست میشود، خیر! اول باید بستر اقتصادی آماده شود؛ درست مانند بیماری که اول باید احیا شود٬ سپس مراحل بعدی درمان را بپذیرد.
در واقع شرایط کشور شرایط خاصی است، دولت گذشته سالی 100 میلیارد دلار در آمد نفتی داشته، در حالیکه مثلا امسال بودجه دولت برای سال 94 با 18میلیارد دلار بسته شده؛ به علاوه اینکه این 18 میلیارد دلار نفت که فروخته میشود، پولی هم در قبالش در یافت نمیشود.
بنا بر این٬ شرایط٬ شرایط خاصی است، باید بدانیم اولین قدمی که دولت آقای روحانی برداشته٬ قدم درستی بوده و حمایتهای زیادی از تریبونهای مختلف، چهرههای سیاسی اهل منطق و جریانهای منطقی اصولگرا دریافت کرده و این نشان دهنده این است که دولت تا به امروز مسیرش را درست طی کرده و امیدواریم این بحث هستهای به نتیجه برسد، چراکه پیش در آمد حل مسائل و مشکلات کشور است.
دولت در سیاست داخلی و ایجاد فضای باز برای فعالیت احزاب در داخل چقدر توانسته موفق باشد؟
امروز دنیا بستر احزاب است؛ شما انتخابات ترکیه را ببینید که حزب اعتدال و توسعه آنجا اکثریت بیش از دو سوم را داشت. اما در انتخابات اخیر این اکثریت را از دست داد، در واقع دولت ترکیه فضایی به وجود آورد که مخالفانش هم بتوانند وارد عرصه رقابت شوند.
شما در اروپا بطور مثال ببینید، طی 200 سال گذشته جنبشی اتفاق نیفتاده، خیلی از مردم اروپا اصلا وزرایشان را نمیشناسند٬ چون مردم اساسا سیاسی نیستند، دلیلش این است که آنجا حزب حاکم است و همینطور افکار حزبی.
اگر واقعا فکر میکنیم حزب باید تقویت شود، دلیلش این است که به نفع کشور و به نفع مردم میاندیشیم، فعالیت احزاب باعث میشود هر حزبی که از نظر مردم عملکرد مطلوبی ندارد، کنار گذاشته شده وحزب دیگر به میدان بیاید.
اگر حزبی برنامه هایش را اعلام و نتواند به آن عمل کند، احزاب دیگر فعال میشوند و نقاط ضعف خود را در جهت جلب رضایت مردم به نقاط قوت تبدیل می کنند و نتیجه این میشود که مردم بهرهمند میشوند. در این کشورها ممکن است احزاب شکست بخورند٬ ولی مردم شکست نمیخورند. از طرف دیگر احزاب منافع ملی را در نظر میگیرند، در واقع٬ این نوعی از تمرین دموکراسی است. در کشور ما متأسفانه احزاب شناخته نشدهاند و مغفول و مظلوم واقع شدهاند .
حزب در عمق جامعه رسوخ پیدا نکرده است. چند احزابی هم که وارد شدهاند به مسائل کلی روی آوردند. بر این اساس اعتقاد دارم دولت آقای روحانی در این زمینه باید قویتر عمل کند، اینکه احزاب حضور دارند، جلسه برگزار میکنند و اتفاقاتی از این دست، دستاورد ضمنی 24 خرداد 92 است. انتظار ما حمایت بیشتر از احزاب است.
با توجه به در پیش بودن انتخابات مجلس٬ اکثر احزاب سیاسی جبهه اصلاحات دغدغهها و نگرانیهایی را در خصوص بها ندادن دولت به احزاب و حضور برخی فرمانداران دولت گذشته مطرح میکنند٬ نظر شما در این خصوص چیست؟
سیاست دولت بی طرفی است و باید هم همینطور باشد. میخواهم اشاره کنم به نکتهای که در صحیفه نور حضرت امام (ره) به آن اشاره شده و البته بنده خودم هم این سخن را از حضرت امام شنیدم. زمانی که در دوره فرمانداری تالش به محضرشان رسیده بودیم، ایشان فرمودند دست اندر کاران اجرا و نظارت در امور انتخابات باید کاملا بی طرف باشند و اگر بی طرفی خودشان را حفظ نکنند، نه فقط به جمهوری اسلامی بلکه به اسلام خیانت کردهاند. این حرف٬ حرف بسیار بزرگی است، به نظر من اعضای هیاتهای اجرایی که بی طرفی خودشان را رعایت نمی کنند، معادشان را خراب کردهاند.
این تفکر و اندیشه امام بوده و مقام معظم رهبری هم تاکید دارند که آرای مردم حقالناس است.
وظیفه بزرگ فرمانداران ما این است که در انتخابات شجاعت و شهامت مقابله با خواستههای غیر مشروع و غیر قانونی افراد و گروهها را داشته باشند، از فشار جریانهای ذینفوذ بر روند انتخابات جلوگیری کنند و در چارچوب قانون حرکت کنند.
این وظایف فرمانداران است، حال اینکه تا چه حد پایبند خواهند بود، پس از انتخابات مشخص میشود. امیدوارم فرمانداران دولت تدبیر و امید در حوزه سیاسی٬ تفکر رئیس جمهور که بی طرفی و سلامت در اجرای انتخابات است را نمایندگی کنند.
و اما در رابطه با سوال شما در رابطه با برنامه اصلاح طلبان در انتخابات دوره دهم و انتخابات خبرگان رهبری باید بگویم که مطمئنا مثل گذشته فعال خواهند بود و حضور خواهند داشت. البته اصلاح طلبان در دوره هفتم و هشتم حضور داشتند٬ ولی بیش از 3 هزار نفر رد صلاحیت شدند، به دلیل این دلخوریها در دوره نهم اصلاحطلبان کاندیدا نشدند٬ ولی شرکت کردند.
عدهای اصرار دارند بگویند که در این دوره انتخابات تحریم شد٬ ولی هیچ زمانی اصلاح طلبان انتخابات را تحریم نکردند. تحریم کردن با شرکت نکردن در انتخابات دو مقوله متفاوت هستند. حال مخالفان جریان اصلاحطلبی بروند تفاوت بین شرکت نکردن به عنوان کاندیدا و رای ندادن را پیدا کنند!!
تأکید میکنم در انتخابات دوره نهم شرکت کردیم و از برخی کاندیداهای مستقل هم حمایت کردیم. اما در این دوره تمام قد هم کاندیدا و هم حضور گسترده در جریان انتخابات خواهیم داشت. اصلاح طلبان در انتخابات میآیند ولو اینکه صلاحیت هیچکدام احراز نشود! این استراتژی ماست. جریان اصولگرایی که با آرای کم و حداقلی به مجلس میرفتند، بدانند اصلاح طلبان میآیند و زمان به مجلس رفتن٬ با رای حداقلی به پایان رسیده است! انشاءالله نمایندگان واقعی مردم به مجلس بروند و پشت درب مجلس نمانند!
نقش شورای مشورتی که در شهرستانها در حال شکل گیری است چیست و میزان ارتباط و تعامل آنها با جبهه هماهنگی چگونه است؟
در گیلان سه جریان اصلاح طلبی فعال هستند و همگی حامی دولتاند؛ لیدرهای جریانهای که مصاحبه میکنند و میگویند جریانهای اصلاح طلبی اختلاف دارند، قیاس به نفس میکنند!! ما اختلاف سلیقه داریم ولی اختلاف مبنایی و اصولی نداریم.
در گیلان یک جبهه اصیل و با هویت داریم تحت عنوان «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات»، که اعضای این شورای هماهنگی نمایندگان احزاب کشوری و تشکل های سیاسی رسمی استان هستند، رسمی به معنی اینکه مجوز فعالیت دارند.
یک جریان دیگر، شورای راهبردی است که حامیان دولت هستند و عنوانشان «مجمع مشورتی توسعه گیلان» است، ریاست اولی با بنده و ریاست دومی با جناب مهندس شجاع است و بنده در هر دو گروه هستم، بنابراین امکانش هست که اختلافی وجود داشته باشد؟!
شورای مشورتی اصلاح طلبان در 13 شهر گیلان انتخاب شدند و در چند روز آینده٬ در سه شهر باقی مانده نیز انتخاب خواهند شد.
تمام افراد با تفکر اصلاح طلبی سازماندهی شدند و از بین آنها 7تا 9 نفر انتخاب شدند تا در جلسات استانی که در موارد مختلف تشکیل میشود٬ به عنوان نماینده شرکت کنند تا ما بتوانیم شورای مشورتی اصلاح طلبان استان را از بین آنها انتخاب کنیم و در آینده بسیار نزدیک این کار را خواهیم کرد.
تنها تفاوت این گروهها این است که شمول شورای مشورتی بزرگتر و عمیقتر است و همه در آن جمع هستند، در واقع شورای مشورتی به تنهایی تشکلی از احزاب است. فکر نمیکنم هیچ جای کشور چنین تشکلی ساماندهی شده باشد؛ این یک ساماندهی از پایین به بالا و کاملا دموکراتیک است.