خبرگزاری کار ایران

خواجویی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا مطرح کرد؛

اتمام حجت ایران در سفرهای عراقچی به کشورهای منطقه/ تعیین‌کننده معادلات منطقه عرصه میدان خواهد بود/ ایده بازدارندگی هسته‌ای واکنشی احساسی به تحولات اخیر است

اتمام حجت ایران در سفرهای عراقچی به کشورهای منطقه/ تعیین‌کننده معادلات منطقه عرصه میدان خواهد بود/ ایده بازدارندگی هسته‌ای واکنشی احساسی به تحولات اخیر است
کد خبر : ۱۵۴۲۸۲۹

کارشناس مسائل غرب آسیا گفت:‌ تحولات اخیر موجب شده که بحث‌های جدیدی در ارتباط با تغییر رویکرد ایران در حوزه بازدارندگی شکل بگیرد. به‌باور من، مسئله بازدارندگی هسته‌ای که در روزهای اخیر مطرح شده، هنوز به آن مرحله تصمیم‌گیری نرسیده و بیشتر یک واکنش احساسی به تحولات اخیر است.

محمد خواجویی مدیر گروه مطالعات لبنان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه عملکرد دستگاه دیپلماسی کشورمان در منطقه، گفت: برای سفرهایی که آقای عراقچی به چند کشور منطقه، به ویژه عربستان، قطر، عراق و عمان داشت، چند هدف مشخص را می‌توان متصور شد. هدف اول و چه بسا فوری این سفرها، اعلام هشدار ایران نسبت به کشورهای منطقه است درباره اینکه این کشورها حریم هوایی خود را در اختیار اسرائیل قرار ندهند. در هرگونه اقدام احتمالی اسرائیل در آینده، این مسئله برای ایران مهم است و گویا این هشدار به کشورهای منطقه داده شده است که در صورتیکه این اقدام انجام شود، ایران هم آن را یک اقدام منفی و خصمانه تلقی کرده و حق دفاع از خود را محفوظ می‌دارد.

اتمام حجت ایران در سفرهای عراقچی به کشورهای منطقه

وی افزود: مسئله بعدی که به نظر من حائز اهمیت است، تلاش ایران برای ترغیب کشورهای منطقه، به ویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به نقش‌آفرینی بیشتر در حل بحران اخیر و ایجاد یک ابتکار سیاسی برای پایان دادن به این بحران و ایجاد نوعی آتش‌بس است. باید توجه داشته باشیم که این کشورها به طور مشخص در نزاع بین ایران و اسرائیل، موضعی محتاطانه اتخاذ کرده و بیشتر ناظر درگیری‌ها هستند. ایران جدای از اینکه تمایل ندارد این کشورها در هرگونه اقدام نظامی علیه خود از طریق در اختیار دادن حریم هوایی‌شان، مشارکت داشته باشند، می‌خواهد که این کشورها فعالانه‌تر برخورد کنند و وارد فرآیندهای فشار برای ایجاد نوعی ابتکار سیاسی برای پایان دادن به درگیری‌ها شوند. 

ترجیح اعراب‌ این است که خود را از تبعات تنش میان ایران و اسرائیل دور کنند

خواجویی در تحلیل شرایط کشورهای عربی، عربستان و قطر را مدنظر قرار داد و گفت: این کشورها، تا به حال به این صورت نگاه کرده‌اند که خود را وارد این تقابل نکنند و ترجیح می‌دهند که خود را از تبعات این درگیری دور کنند، کاملاً روشن است. در درازمدت هم نفع این کشورها در این است که هیچ‌یک از دو طرف، یعنی ایران یا اسرائیل، نتوانند برنامه مدنظر خود را در منطقه اجرا کنند و ترجیح می‌دهند که دو طرف در یک وضعیت تعادل قرار بگیرند.

اسرائیل در شرایطی قرار ندارد که بخواهد تن به آتش‌بس دهد

این تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه با بیان اینکه این کشورها عمدتاً روابط نزدیکی با ایالات متحده دارند، تصریح کرد: ایران ترجیح می‌دهد که از طریق ارتباط با این کشورها و تماس‌های دیپلماتیک، انتظار و فشار را نسبت به آمریکا افزایش دهد تا آمریکا نوعی برخورد ایجابی نسبت به تحولات داشته باشد و وارد گود شود تا یک نوع توافق سیاسی ایجاد کند. اما فعلاً آمریکا در شرایط کنونی رویکرد فعالانه‌ای نسبت به این مسئله ندارد و به نظر نمی‌رسد این اتفاق بیفتد. از همه مهم‌تر، اسرائیل در شرایطی قرار ندارد که بخواهد تن به آتش‌بس دهد. بسیار بعید است که تلاش‌های دیپلماتیک به طور مشخص به هدف آتش‌بس و ایجاد یک ابتکار سیاسی برای آتش‌بس برسد. اما از نظر اهداف فوری، به ویژه در مورد موضوع مرتبط با تقابل ایران و اسرائیل، این سفرها می‌تواند مهم باشد؛ زیرا تا حدودی خطوط قرمز ایران برای این کشورها تبیین می‌شود که در هرگونه تقابل ایران و اسرائیل، این کشورها حتی به صورت غیرمستقیم در کنار رژیم صهیونیستی قرار نگیرند.

اختلافاتی اگر بین آمریکا و اسرائیل وجود داشته باشد در ارتباط با شیوه اجرایی اقدامات است نه در زمینه راهبردی 

خواجویی واکنش غرب به اقداماتی طلح‌طلبانه ایران در منطقه را منفی دانست و گفت: مهم‌ترین بازیگر در صحنه، یعنی مهم‌ترین بازیگر غرب در منطقه ما که می‌تواند ضامن یک نوع توافق سیاسی برای آتش‌بس باشد، آمریکاست. فعلاً به نظر نمی‌رسد که آمریکایی‌ها از یک توافق سیاسی حمایت کنند. دلیلش هم این است که آمریکایی‌ها ترجیح می‌دهند سرنوشت جنگ لبنان و اسرائیل به یک وضعیت روشنی برسد. آمریکا و اسرائیل در اینکه محور مقاومت تضعیف شود، کاملاً همسو هستند. اختلافاتی هم اگر بین آنها وجود داشته باشد در ارتباط با شیوه اجرایی اقدامات است، نه در زمینه راهبردی. به نظر می‌رسد که آمریکا هم به شدت تمایل دارد که دست برتر را در معادلات با لبنان داشته باشد. در شرایط کنونی که هنوز نبرد میدانی در آنجا به یک نتیجه روشن نرسیده و اسرائیل هنوز نتوانسته به اهداف راهبردی خود برسد، تصور می‌کنم که بعید است شاهد ارائه ابتکار سیاسی باشیم. تنها در دو صورت امکان فعال شدن آمریکا مطرح می‌شود و محتمل است: یکی در صورتی که اسرائیل به اهداف راهبردی خود در جنگ با لبنان برسد  و بتواند معادله مدنظرش را در آنجا تثبیت کند، به عبارتی برنده این صحنه میدان شود و در آن صورت، علاقمند خواهند بود که این را به یک دستاورد سیاسی تبدیل کنند. احتمال دوم این است که فضای میدان به ضرر اسرائیل تغییر کند و ضربات حزب‌الله و محور مقاومت به قدری زیاد شود که اسرائیل در وضعیتی مغلوب قرار گیرد و در آن صورت، آن‌ها ابتکار عمل را به دست خواهند گرفت تا این جنگ خاتمه پیدا کند. 

اکنون تعیین‌کننده معادلات در منطقه عرصه میدان خواهد بود تا ابتکار سیاسی

این کارشناس سیاست خارجی عنوان کرد: ما در حال حاضر در شرایطی کلی از گذار قرار داریم که نه اسرائیل به اهداف خود در عرصه میدان دست یافته و نه شرایط به گونه‌ای است که محور مقاومت و به‌ویژه حزب‌الله بتوانند اسرائیل را به عقب برانند. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد تعیین‌کننده معادلات عرصه میدان خواهد بود تا ابتکار سیاسی. علاوه بر این، با توجه به اینکه انتخابات آمریکا نیز در پیش است، به نظر نمی‌رسد تا پیش از روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا، شاهد ابتکار عمل ویژه‌ای از سوی آمریکا باشیم.

هیچ‌کدام از بازیگران اصلی بحران در منطقه، نقش چندانی برای اروپا قائل نیستند

وی در رابطه با نقش اروپا در واکنش به آتش افروزی‌های اسرائیل در منطقه، بیان کرد: اروپایی‌ها از یک دوگانه‌ای که در آن قرار دارند، رنج می‌برند. از یک سو، سنت حقوق بشری و فشار افکار عمومی در کشورهای اروپایی و گروه‌های غیردولتی، دولت‌های این کشورها را ناگزیر کرده که ادبیات انتقادآمیز نسبت به اسرائیل اتخاذ کنند و حتی برخی کشورهای اروپایی فلسطین را به رسمیت شناخته‌اند. با این حال، ملاحظات راهبردی اروپا نسبت به تحولات خاورمیانه این است که تمایل ندارند وضعیت به گونه‌ای پیش رود که اسرائیل از دشمنانش، به‌ویژه ایران و محور مقاومت، شکست راهبردی بخورد. بنابراین در این مقطع، فشارهای اروپا به اسرائیل از یک حدی فراتر نمی‌رود و در عین حال، رویکرد انتقادآمیز و فشارها نسبت به ایران نیز ادامه دارد. به‌عنوان مثال شاهد دور جدید تحریم‌های اروپا علیه ایران بودیم. این اقدامات اروپا منجر به رفتار منفعلانه آن‌ها در صحنه منطقه شده و نتوانسته تأثیر چندانی بر رفتار اسرائیل یا ایران بگذارد، در واقع، هیچ‌کدام از بازیگران اصلی بحران در منطقه، نقش چندانی برای اروپا قائل نیستند. این به دلیل رویکرد دوگانه‌ای است که اروپایی‌ها دنبال کرده‌اند.

شبکه متحدان ایران در منطقه در حکم توان بازدارندگی برای ایران است

این کارشناس مسائل غرب آسیا در رابطه با مفهوم بازدارندگی ایران در مقابل کشور‌های منطقه و چگونگی تقویت بازدارندگی، با توجه به شرایط فعلی خاورمیانه گفت: واقعیت این است که در سال‌های اخیر، وضعیت بازدارندگی ایران به دو ستون تقسیم می‌شود؛ یکی تلاش برای تقویت قدرت نظامی ایران، به‌ویژه از طریق سلاح‌هایی مانند موشک و پهپاد است. در شرایطی که ما جنگنده نداشتیم و کشورهای منطقه هم به ما جنگنده نمی‌دادند، ایران تمرکز خود را در حوزه موشک و پهپاد قرار داد.  دیگری شبکه متحدان ایران در منطقه است که نقش بازدارنده‌ای برای ایران ایفا می‌کنند و گفته می‌شود این گروه‌ها در عین حال که وظایف ملی دارند، حکم بازدارندگی را هم برای ایران ایفا می‌کنند و اتحادشان با ایران باعث می‌شود که قدرت بازدارندگی کشورمان افزایش پیدا کند و مانع این می‌شود که ایران مستقیم وارد عرصه نبرد شود.

ایده بازدارندگی هسته‌ای یک واکنش احساسی به تحولات اخیر است

این تحلیل‌گر روابط بین‌الملل با اشاره به اینکه تحولات اخیر به بخشی از این بازدارندگی آسیب زده است، گفت:‌ تحولات اخیر موجب شده که بحث‌های جدیدی در ارتباط با تغییر رویکرد ایران در حوزه بازدارندگی شکل بگیرد. به‌باور من، مسئله بازدارندگی هسته‌ای که در روزهای اخیر مطرح شده، هنوز به آن مرحله تصمیم‌گیری نرسیده و بیشتر یک واکنش احساسی به تحولات اخیر است. عملاً بازدارندگی هسته‌ای، حتی اگر ایران به این سمت برود، منجر به نوعی انزوای ایران خواهد شد و این انزوا، بازدارندگی نظامی را تقویت نخواهد کرد. قدرت تنها یک جنبه نیست؛ این کشور باید دارای روابط اقتصادی و تجاری در سطح بالا با دیگر کشورها باشد تا بتواند به توسعه حرکت کند.

وی گفت: اگر به سمت تسلیحات هسته‌ای حرکت کنیم، به‌نظر من روند منزوی کردن ایران بیش از پیش تقویت می‌شود. کشورهای منطقه به ایران بدبین خواهند شد و از طرف دیگر، این مسئله نیازمند توان اطلاعاتی بالا است. هنوز راهبرد ایران این است که از موضوع هسته‌ای به‌عنوان عامل بازدارنده استفاده کند و هیچ تصمیمی برای تغییر دکترین دفاعی ایران گرفته نشده است. اما باید یک بازنگری جدی در رویکرد بازدارندگی شکل بگیرد و به این نکته توجه داشته باشیم که نباید تلقی ما از بازدارندگی صرفاً تکیه بر عناصر نظامی باشد. پیش گرفتن سیاست خارجی که به سمت کاهش تنش یا مدیریت تنش با دنیا حرکت کند، باعث خواهد شد که ایران از وضعیت امنیتی‌سازی خارج شود. بنابراین، باید توجه داشته باشیم که صرفا اتکا به ابزار نظامی نمی‌تواند عاملی برای تقویت قدرت ملی باشد و در کنار آن قدرت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می‌تواند در قدرت کشور مؤثر باشد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز