فخاری در گفتوگو با ایلنا:
تمرین کنیم که قانون چارچوبی برای همزیستی سازنده است نه ابزار حذف و محرومیت/ «اعتماد»، چسب جامعه است/ باید زخمهای فرهنگی را درمان کنیم
فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: ما دچار یک شکاف و فاصله میان ملت دولت بودهایم. راهکار در قدرتمندتر کردن هویت ملی، وابستگی و دلبستگی جمعی و اعتماد است. اعتماد چسب جامعه است و رویکرد و رفتار مدیریت ملی بر خرده روندها و رفتارها اثر چشمگیر دارد. برای آنکه انگیزهی همکاری همگانی بهبود یابد و «ما» معنای ملی خود را دوباره پیدا کند باید زخمهای فرهنگی را درمان کنیم.
الهام فخاری سخنگوی ستاد تهران مسعود پزشکیان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره تاکیدات رئیس جمهور مبنی بر بازگشت دانشجویان و استاتید اخراجی به دانشگاهها و تاکید بر حل مسئله مردم به جای پروندهسازی و اینکه عملی شدن این تاکیدات چقدر میتواند در راستای وفاق ملی امیدوارکننده باشد، گفت: بدترین رخدادها همواره در تندترین و آشفتهترین وضعیت اجتماعی-سیاسی رقم میخورند. هنگامی که نظم اجتماعی به هر دلیلی، دچار چالش میشود، رویهها و روشها دچار مساله میشوند. اگر در مواجهه با یک چالش بزرگ بهجای پاسخگویی روشن و یافتن راه حل منصفانه، در پی وادار کردن مردم به پذیرش بیچون و چرا باشیم و رفتار هزینهساز مدیریتی خود را نبینیم، گرهای که پدید آمده پیچیدهتر میشود.
وی افزود: درست در همین زمانها عدهای از تند شدن فضا برای بیرون راندن کسانی و آوردن افراد دیگر بهره میگیرند؛ روشها و رفتارها که باید سنجیده و با در نظر گرفتن قانون و برابری حق شهروندان باشد، دچار واکنشهای تکانشی و هیجانی میشود. جامعه ما شوربختانه در سه سال گذشته تجربههای تلخی در دانشگاهها و دبیرستانها که نهادهای آموزشی برای بالندگی و آموزش نوجوانان و جوانان هستند، از سر گذراند. بخشی از این تنشها پیامد پافشاری برخی از مدیران عالیمقام دولت سیزدهم بر مواضع مناقشهبرانگیز با روشهای آمرانه و الگوهای تنبیهی شدید و نامتناسب بود. در آن میانه برای مردم چرایی و چگونگی این رفتارها با جوانان پرسشانگیز بود که با رویه و تصمیم نو در مدیران وقت، متاسفانه نه تنها پاسخ درستی نگرفت بلکه به رویدادهای آسیبزا و زیانبار ملی انجامید.
این فعال سیاسی تصریح کرد: افراد از جمله سیاستگذاران و مدیران در برابر یک مساله مشخص ممکن است رویکردها و روشهای متفاوتی برای حل مساله داشته باشند. این تفاوت ریشه در سبک شخصیتی، فرهنگ خانوادگی، خاستگاه پرورشی و جریان اندیشهای افراد دارد. بارها در مصاحبهها و یادداشتهای خود به بایستگی توجه به پرورش روانشناختی، بهداشت و سلامت روانی و بالندگی و سبکهای شخصیت پرداختهام و این بایستگی بهویژه برای کسانی که در نهادهای قدرت و مدیریت جامعه نقشآفرین هستند، از جمله کنشگران سیاسی و اجتماعی، پررنگتر و برجستهتر است. جامعه ما در پی فشارهای گوناگون بهویژه پیامدهای اقتصادی، تحریمهای طولانی و فراگیر، تنشهای محیط زیستی، ناروانی کسب و کارها و تنشهای توانفرسای همهگیری کووید ۱۹، خسته و تحریکپذیر شده بود. در چنین شرایطی بهجای مدارا، همدلی و پرداختن به حل چالشهای بنیادین اقتصادی و تمرکز بر گشایش اقتصادی، فشار انضباطی اجتماعی افزایش یافت.
فخاری در ادامه تصریح کرد: همواره برجستهترین کانونهای پرسشگری دانشگاهها و نهادهای دانشپژوهی هستند. مگر کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها برپا نشده بودند چرا مدیران برخی دانشگاهها یا دبیرستانها از این ظرفیت سازنده درست بهره نگرفتند؟ از سوی دیگر جوانان دربارهی آینده خود، ایران و نقش خود دچار ابهام و چالش بودهاند، در همان روزها به یکی از مدیران دانشگاهی دوستانه و مشفقانه در حالی که خسته و خشمگین در مواجهه با دانشجویان بود گفتم ما وظیفه داریم در دانشگاه ضربهگیر، اعتمادساز و تعدیل کننده باشیم. شوربختانه مدیریت عالی در دانشگاهها بهجای ترمیم شکاف بیننسلی، فراهم کردن فضای امن گفتوگو و کاهش تنش، و بهبود اعتماد متقابل، رویکرد انضباطی تحکمی را در پیش گرفت و نتوانست نقش میانجیگر علمی را ایفا کند و روشن است که شدت یافتن هنگامهی خشم و درگیری نتیجه منصفانه و سازندهای رقم نمیزند.
وی افزود: ما در انتخابات با رای به آقای پزشکیان، رویکردی اعتمادساز، برابریخواه برپایه حق شهروندی، تعاملگر(به جای ستیزهجو و تحکمگر) و امنیتساز را برگزیدهایم. معرفی وزیران و رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به کابینه دولت چهاردهم را میتوان کاسته شدن از هزینهسازی سیاسی-اجتماعی، آموختن از تجربه سخت این چند سال، و تلاش برای بازسازی تحلیل کرد. پیشینهی فرهنگی، علمی و اجتماعی وزیران امیدبخش است و رفتار فرهنگیشان نشانههایی از گام برداشتن برای بازسازی و جبران خسارت (دانشجو، استاد، کارمند) دارد. آقای رییس جمهور پزشکیان به روشنی از کمیته بررسی ویژه پروندههای این چند سال و حق پایمالشده دانشگاهیان گفته است. من به راستگویی و حقخواهی ایشان اعتماد و باور دارم. اصل بنیادی برای این کار برگزیدن همدلی، پذیرش گوناگونی، رواداری اجتماعی و بهویژه علمی در دانشگاهها و مدرسهها است.
وی تصریح کرد: از سوی دیگر تدبیر سازوکار اداری و حقوقی لازم و اثربخش هم یک بخش این مسیر خواهد بود که با توجه به تخصص و توجه وزیر میتواند سازنده بهپیش برود و دانشپژوهان به دانشگاهها بازگردند. ما باید بیاموزیم، آموختههایمان را بهکار آوریم و تمرین کنیم که قانون چارچوبی برای همزیستی سازنده ما است نه ابزار حذف و محرومیت که نهاد دانشپژوهی را تنها با مدرکهای چاپشدهمان تصرف نکنیم بلکه بازخورد و منش دانشپژوهانه را در خود و دیگران پرورش دهیم، که آن دیگری نقدکننده یاریگر ما است نه دشمنمان. بنابراین کمیته بررسی بازگشت استادان و دانشجویان یک گام نخستین و ارزنده است؛ گامهای بعدی را باید همه ما در تمرین پایبندی به بنیانهای علمی و اخلاق دانشپژوهی استوار برداریم، برای کاستن از تقلب بکوشیم، برای چارهجویی مسالههای ملی در کنار هم باشیم.
فخاری در پاسخ به این سوال علاوه بر ایجاد گشایشهایی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی لازم است چه گشایشهایی در حوزه سیاسی انجام شود، گفت: ایران ما با چالشهای بزرگی دست و پنجه نرم میکند تواناییهای کلیدی کشور از آنِ همه مردم است نه در برابر خواست و رفاه مردم. ما دچار یک شکاف و فاصله میان ملت دولت بودهایم. راهکار در قدرتمندتر کردن هویت ملی، وابستگی و دلبستگی جمعی و اعتماد است. اعتماد چسب جامعه است و رویکرد و رفتار مدیریت ملی بر خرده روندها و رفتارها اثر چشمگیر دارد. مردم راست گفتن، درست گفتن و رفتار روشن و همساز را میفهمند، همراهی میکنند و در برابر خطرهایی که ایران را تهدید میکند استوار میایستند. باور دارم اگر در انتخاب نیروهای اصلی و بازپیرایی سازمانها و ادارهها، اصلاح رویهها و ملاکها، خانهتکانی بسیاری از بخشها درست و دقیق عمل کنند میتوان به نجات کشور از بلای خانمانسوز تندرویهای سلیقهای و توقف تهدید منافع ملی امید داشت.
وی گفت: ما در پیچ یک بحران بزرگ تاریخی هستیم. در انتخابات، وضعیت را به تصمیم گیری درست در وضعیت بازماندگان در یک تونل جادهای فروریخته تشبیه کرده بودم. انتخابات برگزار شد و اکنون آقای پزشکیان رییس جمهور ما است. همه باید بدانیم هنوز بحران به پایان نرسیده و برای آواربرداری، بازسازی مسیر، تامین رفاه همگانی، توجه به بالندگی و توسعه لازم است از خودمحوری، ایدهآلگرایی و خواستههای حداکثری چشمپوشی کنیم و تمرکز بر نیازهای بنیادی، اصلاح رویههای اساسی، اصلاح روندهای اقتصادی و بازسازی زیرساختها را در اولویت قرار دهیم. با این همه برای آنکه انگیزهی همکاری همگانی بهبود یابد و «ما» معنای ملی خود را دوباره پیدا کند باید زخمهای فرهنگی را درمان کنیم. اگر هشیار و آگاه حرکت کنیم و اگر این سرمایهی ارزنده نادیده گرفته نشود، اهالی فرهنگ و دانشگاهیان میتوانند یاریگر نجات و بازسازی اجتماعی-سیاسی ایران باشد.