خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگوی ایلنا با همایون کاتوزیان مطرح شد؛

مصدق با دست خودش مسیر کودتا را هموار کرد/ حمایت بریتانیا از طریق رادیو بی بی سی به شاه ایران مخابره شد

مصدق با دست خودش  مسیر کودتا را هموار کرد/ حمایت بریتانیا از طریق رادیو بی بی سی به شاه ایران مخابره شد
کد خبر : ۱۵۱۸۳۸۴

عضو هیئت علمی مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه آکسفورد با بررسی ملاحظاتی در باب کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تاکید کرد: مشکل توطئه‌گران یافتن روشی بود که بتوانند از طریقش کودتا را اجرا کنند و زمانی که مصدق مجلس را با رفراندوم منحل کرد (‌از ترس بی‌مورد در مورد این‌که این نهاد به او رای عدم اعتماد بدهد) ناخواسته این مشکل را برای کودتاچیان حل کرد. هنگامی که شاه اصرار کرد که حمایت بریتانیا از کودتا توسط بی‌بی‌سی تایید شود، آن‌ها موافقت کردند که یک کد مخفی توسط رادیو فارسی بی‌بی‌سی پخش شود که این کار نیز انجام شد.

 آقای دکتر مصدق، این راهی را که شما می‌روید به جهنم است، ولی ما تا جهنم به دنبال شما خواهیم آمد

خلیل ملکی

نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران نتیجه اختلاف دیرینه دولت ایران و شرکت نفت انگلیس بود. منازعات نفتی از اوایل دهه ۱۳۰۰ به دلیل بی توجهی شرکت نفت انگلیس به تقاضای ایران برای سهم بیشتر از درآمدهای نفتی آغاز شد. مذاکره مجدد در مورد امتیاز نفت در سال ۱۳۲۸ منجر به افزایش سهم ایران از درآمدهای نفتی شد. اما این قرارداد مورد رضایت نیروهای ملی گرا در ایران نبود. موضوع نفت به یک جنبش ملی به رهبری دکتر محمد مصدق تبدیل شد و نتیجه آن ملی شدن صنعت نفت در ایران است. با وجود مخالفت نیروهای محافظه‌کار و قدرت‌های خارجی، سرانجام قانون ملی‌سازی در اواخر سال ۱۳۲۹ به تصویب رسید. اما به دلیل چالش‌های مختلف داخلی و خارجی، دولت به رهبری مصدق در سال ۱۳۳۲ با کودتای سازمان‌دهی شده توسط دولت‌های انگلیس و آمریکا سرنگون شد. با کمک نیروهای محافظه کار دولت بعد از دکتر مصدق به شرکت‌های خارجی اجازه بهره‌برداری از منابع نفتی ایران را در ازای دریافت سهمی از سود داد.

 در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتایی بنام «۲۸ مرداد» طی عملیاتی موسوم به "آژاکس" در ایران با حمایت مالی سرویس اطلاعات برون مرزی انگلستان (MI۶) و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) انجام شد. "مادلین آلبرایت (وزیر خارجه آمریکا در زمان بیل کلینتون ۲۷ اسفند ۱۳۷۸ (۱۷ مارس ۲۰۰۰) در سخنرانی خود در انجمن ایران و آمریکا وابسته به انستیتو خاورمیانۀ دانشگاه جورج تاون در رابطه با این عملیات، نام کودتا را بر روی {آژاکس} گذاشت و گفت: «در سال ۱۹۵۳، آمریکا نقش بارزی در سرنگونی نخست‌وزیر مردمی ایران، یعنی محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور در آن زمان چنین می‌پنداشت که اعمالش به دلایل استراتژیک موجه است. اما این کودتا، برای توسعه سیاسی در ایران، به روشنی یک عقب‌گرد بود»". "البته بعداً رسانه ها در ایران از این سخنان به عنوان {عذرخواهی آلبرایت} یاد کردند. اما او و هیچ مقام رسمی دیگری در ایالات متحده هرگز بابت این اقدام که خود بارها نام «کودتا» بر آن گذاشتند، عذرخواهی نکردند. اما تعجب برانگیزتر از همه این است که هنوز برخی شیفتگان رژیم سابق، اقدام دولت آمریکا را «کودتا» نمی دانند!"

 کودتای مرداد ۱۳۳۲ در ایران یکی از جنجالی‌ترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. حامیان محمدرضا پهلوی، نخست وزیر وقت را به نقض قانون اساسی متهم می‌کنند و از تصمیم شاه مبنی بر عزل او دفاع می کنند و آن را «قیام ملی» می نامند. آن‌ها معتقد هستد این یک اقدام تاریخی برآمده از عزم مردم برای ایجاد تغییر در سیاست‌های کشور بوده‌ است. آن‌ها ارتش را افرادی میهن پرست معرفی می کنند که در خیزش ملی به نفع کشور دست به اقدامات انقلابی زدند. از سوی دیگر تاریخ‌نگاری معاصر ایران طرفداران شاه را مزدورانی می‌شناسد که مانع به ثمر رسیدن اهداف استقلال‌طلبانه و آزادی‌خواهانه ملت ایران شده‌اند.

اخیرا میان روشنفکران ایرانی منازعه‌ای در تعریف دوگانه شاه و ملت در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت قوت گرفته‌ است. این سوال مطرح شده‌ است که از اساس می‌توان واقعه ۲۸ مرداد را کودتا نامید یا باید تعریفات جناح موسوم به سلطنت‌طلبان را پذیرفت؟ در این سال‌ها دو طیف اصلی در جریان کودتا به رسمیت شناخته می‌شد؛ یکی شاه و طرفداران آن همچون نظامیان ارتشی و دیگری احزاب و اعضای‌ آن‌ها مانند حزب توده اما در این میان روح حاکم بر توده‌های مردم مجهول مانده است. همه می‌دانیم نتیجه این کودتا چیزی جر یک شکست برای ملت ایران نبود که شاید امروز هم داغ این ناکامی در اذهان ملت ایران باقی مانده است. در همین راستا به دنبال سوی‌های این سرخوردگی در دهه‌های اخیر هستیم تا دریابیم این واماندگی تاریخی چه تاثیراتی بر جریان انقلابی سال ۵۷ داشته است و چه شکلی به عنصر استقلال‌طلبی و آزادخواهی در دوران حاضر بخشیده است.

به جهت درک بهتر کودتا ۲۸ مرداد و تاثیرات آن بر جامعه ایرانی،  گفت‌وگویی با دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان عضو هیئت علمی مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه آکسفورد داشتیم. کاتوزیان در مقوله «تاریخ معاصر ایران»، از برجسته ترین تاریخ نگاران محسوب می‌شود. ایشان همچنین نگارنده کتاب «مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران» است.

در ادامه این گفت‌وگو تقدیم شما خواهد شد.

۱.در سال‌های اخیر روایت واقعه ۲۸ مرداد دست‌خوش تغییراتی شده است. روایت قالب در تفسیر این اتفاق، کودتای نظامیان به دستور قدرت‌های خارجی (انگلیس و آمریکا) بوده‌ است. اما برخی از مفسرین در دو دهه اخیر این اتفاق تاریخی را حاصل عزم مردم برای تغییر در سیاست‌ها کشور می‌دانند و نظامیان را دل‌سوزانی وطن‌پرست معرفی ‌می‌کنند که به جهت خیر و صلاح مملکت اقداماتی در این قیام ملی انجام‌ دادند. با گذشت این سال‌ها به نظر شما علت اصلی رخداد‌های 28 مرداد چه بود و این واقعه تاریخی را چطور می‌توان نام‌گذاری کرد؟

دیدگاه‌های من کاملاً مبتنی بر شواهد است، یعنی حقایق تاریخی نه نظر شخصی یا سیاسی 

به طور خلاصه، مأموران ام‌آی‌۶ بریتانیا، و به ویژه برادران رشیدیان، از همان روز اول در صدد سقوط دولت مصدق بودند. تلاش آن‌ها در نهایت منجر به اتحاد با ژنرال بازنشسته زاهدی شد و زمانی که در اکتبر ۱۹۵۲ با همکاری ژنرال حجازی و عوامل ام‌آی‌۶ مانند ساموئل فال و نورمن داربیشایر تلاش کردند کودتا کنند، نقشه‌شان برملا شد. 

در نتیجه، آن‌ها دستگیر شدند (به‌جز زاهدی که به عنوان سناتور از مصونیت پارلمانی برخوردار بود)، اما به دلایل نامعلومی پس از مدت کوتاهی آزاد شدند. اما ایران روابط دیپلماتیک خود را با انگلیس قطع کرد. در ادامه، ام‌آی‌۶ تلاش زیادی کرد تا سیا را در یک توطئه گسترده‌تر مشارکت دهد، که ترومن، رئیس‌جمهور دموکرات وقت با آن مخالفت کرد، اما داربی‌شایر موفق شد در نوامبر ۱۹۵۲، ماه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری که پیروزی ژنرال جمهوری‌خواه آیزنهاور در آن حتمی بود، طرحی را با سیا ترسیم کند. 

این توطئه شامل همکاری سرلشکر زاهدی و مرکز افسران بازنشسته‌اش در تهران و بعداً مظفر بقایی و چند غیرنظامی دیگر و همچنین عوامل سیا، سرهنگ عباس فرزانگان، فرخ کیوانی و یک مامور غیرنظامی دیگر بود که در حال حاضر نامش را به خاطر ندارم. در آن زمان شاه از فعالیت‌های آن‌ها اطلاع داشت و آن‌ را تأیید می‌کرد، اما مستقیماً در این فعالیت‌ها دخالت نداشت. مدتی پس از رد آخرین پیشنهاد انگلیس و آمریکا برای حل‌و‌فصل مناقشه نفتی - در دوره‌ی آیزنهاور - در فوریه‌ی ۱۹۵۳، رئیس‌جمهور آمریکا به سیا اجازه داد تا یک میلیون دلار - در هفته یا هر ماه (‌به یادم نیست کدام یک درست است)- برای سازماندهی کودتا خرج کند یکی از متدهای آن انباشت فراوان حمله به مصدق در روزنامه‌های ایران بود که بسیاری از این مقالات در آمریکا نوشته می‌شد. 

روش دیگر، دادن پول به مخالفان مصدق مانند زاهدی، رشیدیان، بقایی، کاشانی (البته هیچ مدرکی دال بر اینکه طرف بین‌الملل پول را به او داده است) و چند حزب بسیار کوچک بود که به معنای واقعی کلمه از مصدق متنفر بودند. مشکل توطئه‌گران یافتن روشی بود که بتوانند از طریقش کودتا را اجرا کنند و زمانی که مصدق مجلس را با رفراندوم منحل کرد (‌از ترس بی‌مورد در مورد این‌که این نهاد به او رای عدم اعتماد بدهد) ناخواسته این مشکل را برای کودتاچیان حل کرد.  

سپس توطئه‌گران شاه را تحت فشار قرار دادند تا فرمانی مبنی بر عزل مصدق و انتصاب زاهدی ‌به سمت نخست‌وزیری صادر کند. شاه می‌ترسید، به‌ویژه به این خاطر که - باور کنید یا نه - فکر می‌کرد که کل ماجرا می‌تواند ‌توطئه‌ای انگلیسی باشد در جهت ‌سرنگون کردن او! توطئه‌گران به او گفتند که اگر همکاری نکند، بدون او کار را پیش می‌برند و بدیهی است که این حرف‌شان تهدیدی پنهان بود. با این حال، اسدالله رشیدیان شخصاً پیامی اطمینان‌بخش به او داد، پیامی از سوی شخص نخست‌وزیر وقت بریتانیا چرچیل و هنگامی که شاه اصرار کرد که حمایت بریتانیا توسط بی‌بی‌سی تایید شود، آن‌ها موافقت کردند که یک کد مخفی توسط رادیو فارسی بی‌بی‌سی پخش شود که این کار نیز انجام شد. پس از آن بود که شاه با امضای این دو سند موافقت کرد. با این حال، او بلافاصله به اردوگاه شکار خزر خود در کلاردشت پرواز کرد تا در صورت شکست کودتا از کشور فرار کند، که چنین هم کرد.  

با این حال، دولت پیش از شروع این توطئه از آن بو برده بود و نتیجتا، هنگامی که سرهنگ نصیری، فرمانده گارد ویژه، به همراه چهار تانک در ساعت ۱ بامداد روز ۱۶ اوت به سراغ مصدق رفت تا اخطاریه‌ی ‌سلطنتی را به او بدهد و او را دستگیر کند، منتظرش بودند. این اقدام آشفتگی عمومی و سه روز شورش را در پی داشت، طغیانی که نه تنها از سوی حزب توده و احزاب طرفدار مصدق بلکه توسط سیاه‌لشگرانی صورت گرفت که توطئه‌گران اجیرشان کرده بودند تا رعب و وحشت در دل مردم ایجاد کنند. مقر سیا در آمریکا به ایستگاه خود در تهران دستور داد تا در اسرع وقت وسایل خود را جمع کرده و کشور را ترک کنند، اما برادران رشیدیان گفتند که «ما با پول خودمان کودتا را ادامه خواهیم داد.»  نورمن داربیشایر، مامور ام‌آی‌۶، پیش از مرگش گفت که در آن زمان در قبرس مستقر بود و پیامی قاطع به رشیدیان فرستاد که تسلیم نشوند. 

هیچ کس بهتر از دکتر علی رهنما، استاد دانشگاه آمریکایی پاریس، در کتاب خود با عنوان «پشت پرده‌ی کودتای ۱۹۵۳» در ایران نیز که ترجمه شده است، شورش‌های ضد‌مصدق در تاریخ ۱۹ اوت را با جزئیات کامل و ساعت به ساعت توضیح داده است. او در اثرش هم از فعالیت‌های مردانی چون بیوک صابر و مهدی پیراسته و طیب و رمضان یخی و دارودسته‌ی آن‌ها و همچنین دختران و پسران شهر نو نام برده و آن‌ها را شرح داده است. رهنما در کتابش حتی تصویر شاه را در تشکر طیب و رمضان یخی پس از بازگشت به تهران منتشر کرده است. اتفاقا در آن زمان شعبان بی‌مخ در زندان بود و تنها پس از آزادی به دست آشوبگران به دارودسته‌ی مذکور پیوست. جدای از گروه‌های سازمان‌یافته و اجیرشده، هواداران احزاب کوچک طرفدار شاه از جمله حزبِ زحمتکشانِ بقایی، نازی‌های حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا)، فدائیان اسلام، گروه‌های آریا و ذوالفقار نیز به آشوب‌گران پیوستند، اما تعداد آنها بیشتر از چند صد نفر فراتر نمی‌رفت. رهنما در کتابش حتی تصویر شاه را در تشکر طیب و رمضان یخی پس از بازگشت به تهران منتشر کرده است. اتفاقا در آن زمان شعبان بی‌مخ در زندان بود و تنها پس از آزادی به دست آشوبگران به دارودسته‌ی مذکور پیوست.

۲. درجریان تاریخ‌نگاری معاصر در ایران کمتر دیده‌ شده که موافقان دربار و شاه را در صفوف متحد مردم قرار دهند یا برای آن‌ها هویتی مستقل قائل شوند. در اکثر مکتوبات تاریخی توده حامی شاه را مزدوران چون شعبان بی مخ می‌دانند. دوگانه مردم و حاکمیت در جریان وقایع ۲۸ مرداد تقسیم‌بندی درستی است؟ می‌تواند قطب سومی را به رسمیت شناخت که مخالف شاه بودند ولی با مصدق هم کنار نمی‌آمدند؟ یا جریان موافقان دربار و مخالف مصدق وجود خارجی داشتند؟

بسیاری از این سؤالات قبلاً در جواب فوق پاسخ داده شده است. شاه طرفدارانی داشت، از جمله گروهی از افسران نظامی و بسیاری از زمین‌داران و بخشی از نهادهای مذهبی. اما او از حمایت توده‌ای برخوردار نبود. 

۳.جریان اعتراضات پیش از وقوع کودتا را بر مبنای مطالبات اصیل دولت مصدق می‌دانید یا حضور مردم در صحنه سیاسی بر اساس نقش احزاب و گروه‌های مختلف حاضر در دهه سی ایران بود که فضای تهییج توده جامعه را مهیا کرد؟

 مصدق از حمایت توده‌ای برخوردار بود، هرچند این حمایت در اواخر حکومت او نسبتاً کاهش یافته بود. حزب توده که بزرگ‌ترین و بهترین مورد از نظر سازمان‌دهی ‌در کشور بود تقریبا تا آخر با مصدق مخالف بود و او را عامل آمریکا می‌خواند. اما چند حزب کوچکتر هم بودند که از مصدق حمایت کردند. 

۴.نقش محافظه کاری مصدق در قبال دربار و نهاد سلطنت و قانون اساسی پس از کودتای 1919 در پیروزی کودتا تا چه حد قابل جدی گرفتن است؟ اعتماد مصدق به آمریکا آیا ادعای درستی است و نسبت مصدق و آمریکا چه نتایجی در سرنوشت سیاسی دولت او ایفا کرد؟

مصدق با کودتای ۱۹۲۱ مخالفت کرد و بعداً از رضاخان برای تصدی مقام نخست‌وزیری به خاطر ایجاد امنیت برای کشور حمایت کرد، اما با تلاش موفقیت‌آمیز او برای شاه شدن مخالفت کرد، با این استدلال که این امر به استبداد مطلق منجر می‌شود‌. با این حال، وی در تمام زندگی خود یک دموکرات و یک سلطنت‌طلب مشروطه باقی ماند.

۵. گفته می‌شود نگاه بخشی از جامعه ایران به انقلاب سال ۱۳۵۷، به نوعی جبران ناکامی در قبال نهضت ملی شدن صنعت نفت و استقلال از آمریکا بوده است. این نگاه در برهه انقلاب ۵۷ چقدر دارای مقبولیت بوده که انقلاب ۵۷ ادامه راه نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت است؟

برخلاف تصور عمومی، انقلاب ۱۹۷۹ پاسخی به کودتای ۱۹۵۳ نبود، اگرچه در هر دو مورد، شاه در راس آن قرار داشت. بین سال‌های ۱۹۵۳ و ۱۹۶۳، شاه همچنان از حمایت مالکان، تشکیلات سیاسی و نهاد مذهبی برخوردار بود. اما با انقلاب سفید و نیز احیای استبداد خودسرانه سنتی - یا به قول خودش نظام شاهنشاهی - همه‌ی این‌ها و همراه با آن مشروعیتش را از دست داد. بنابراین هیچ طبقه اجتماعی و هیچ حزب سیاسی مخالف انقلاب نبود.

انتهای پیام/
علیرضا کاظمی
ارسال نظر
پیشنهاد امروز