خبرگزاری کار ایران

خسروشاهین در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

آمریکا مجبور است در ۲، ۳ هفته آینده اسرائیل را به سمت سیاست آتش‌بس حرکت دهد/ کاهش ۴۳ درصدی حمایت ایالت‌های عرب‌تبار از بایدن و نگرانی برای انتخابات ۲۰۲۴

آمریکا مجبور است در ۲، ۳ هفته آینده اسرائیل را به سمت سیاست آتش‌بس حرکت دهد/ کاهش ۴۳ درصدی حمایت ایالت‌های عرب‌تبار از بایدن و نگرانی برای انتخابات ۲۰۲۴
کد خبر : ۱۴۱۵۶۹۴

تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل گفت: هرچقدر زمان می‌گذرد به زیان دولت بایدن خواهد بود و دولت بایدن در دو، سه هفته آینده مجبور است که یک نگاهی به گذشته سیاست خودش کند و اسرائیل را برای اتخاذ سیاست جدید حتی شاید به سمت یک سیاست آتش‌بس حرکت بدهد. چون بایدن با فشارهای طاقت‌فرسا با احتمال از دست دادن کاخ سفید در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴ مواجه خواهد بود.

هادی خسروشاهین تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در مورد سفرهای منطقه‌ای بلینکن در منطقه گفت: من تصورم این است که سفر آقای بلینکن به منطقه، در راستای سیاست کانونی ایالات متحده در نظام بین‌المللی و به ویژه در حوزه خاورمیانه است. چون در واقع در سند امنیت ملی و دفاع ملی آمریکا به سه منطقه کانونی اشاره می‌شود که منطقه هندوپاسیفیک، اروپا و خاورمیانه است و استراتژی کانونی ایالات متحده، سیاست بازدارندگی و پیشگیری از جنگ و انجام اقداماتی برای پرهیز رقبا از به وقوع پیوستن جنگ متمرکز است.

وی افزود: به نظر می‌آید که سیاست اولیه آمریکا یعنی همان سیاست پیشگیری از جنگ یا ممانعت از اقدامات رقبا برای آغاز جنگ در ۷ اکتبر با یک غافلگیری مواجه شد و علت این غافلگیری هم برمی‌گشت به اینکه در استراتژی کلان ایالات متحده آمریکا نقشی برای بازیگران غیردولتی به ویژه در منطقه خاورمیانه در نظر گرفته نشده بود و علت اولین ضربه به استراتژی بازدارندگی آمریکا این بود. بنابراین آقای بلینکن و بایدن تصمیم گرفتند برای پیشگیری از ضربه دوم یا به عبارت بهتر ممانعت از یک جنگ گسترده منطقه‌ای وارد عمل شوند و در تلاش بودند که جنگ غزه یا دامنه جغرافیای جنگ را محدود به غزه کنند و از ورود بازیگران دیگر یا بازیگر سوم به تحولات جنگ غزه خودداری به عمل بیاورند و در مرحله دوم مانع از به وقوع پیوستن جنگ بزرگ منطقه‌ای شوند تا بتوانند از آن سیاست کانونی خودشان یعنی سیاست بازدارندگی و عدم ورود آمریکا به یک جنگ گسترده بعد از تلاش برای پایان دادن به جنگ‌های بی‌پایان خودداری به عمل بیاورند.

این کارشناس مسائل سیاست خارجی یادآور شد: بنابراین سفر آقای بلینکن به منطقه را باید در راستای اسناد بالادستی آمریکا و سندهای دفاع ملی و امنیت ملی و مهم‌ترین دغدغه کنونی دولت بایدن یعنی حفظ یا حراست از سیاست بازدارندگی و پیشگیری از جنگ یا جنگ گسترده قلمداد کنیم. اما در عین‌حال باید بر این نکته هم تأکید کنیم که آقای بایدن و تیمش با دشواری‌ها و چالش‌های عمده‌ای برای حراست از این سیاست مواجه هستند که اولین نکته چالش‌برانگیز برمی‌گردد به سیاست خود دولت بایدن که به نوعی عدم‌توازن را در سیاست خارجی‌اش از میان برده و آن دادن چک سفید امضا به اسرائیل برای انجام هرگونه عملیات و از دست دادن یا در نظر نگرفتن اهرم‌های فشار بر اسرائیل برای کنترل و انجام عملیات نظامی در غزه و سرزمین‌های اشغالی بود. این سیاست عملا باعث می‌شود ایالات‌متحده در پیگیری سیاست آتش‌بس یا همان اتخاذ سیاست وقفه در جنگ هم دچار مشکلاتی شود و عدم وقفه در جنگ یا آتش‌بس موقت هم احتمال فوران کردن جنگ را دوباره بیشتر می‌کند.

وی تصریح کرد:‌ بنابراین به نظر می‌رسد که شاید در روزها و هفته‌های آتی شاهد برخی تعدیلات که تا اینجا هم تعدیلاتی محدود نسبت به ۷ اکتبر در سیاست خارجی آمریکا در قبال جنگ غزه رخ داده است، باشیم و احتمالا شاهد تداوم این تعدیل‌ها با توجه به دغدغه‌های آمریکا برای سیاست خودش یعنی سیاست بازدارندگی خواهیم بود.

خسروشاهین در پاسخ به این سوال با توجه به سفر آقای بلینکن به عراق و در ادامه سفر آقای السودانی به تهران ممکن شامل چه پیامی برای تهران باشد، گفت:‌  ببینید در راستای همان سیاست کلاسیک یا سیاست محوری دولت بایدن که بحث بازدارندگی و پیشگیری از جنگ بزرگ منطقه‌ای است، به طور طبیعی باید بگوییم که دو سیاست سلبی و ایجابی را آمریکا دنبال می‌کند. یک سیاست در واقع مبتنی‌ است بر بازدارندگی بر پایه تهدید است که به نوعی تهدیدهای روشن و مشخصی را در ارتباط با ورود بازیگر سوم به تحولات و جنگ غزه مطرح می‌کنند. یک سیاست هم سیاست بازدارندگی برپایه انکار است که دیگر بیس و پایه آن تهدید نیست، بلکه اقناع طرف مقابل است بر این پایه که طرف مقابل نمی‌تواند به آن اهداف امنیتی، نظامی و سیاسی مدنظر خودش پی‌ببرد.

وی افزود: به نظر می‌رسد که این دو نوع سیاست بازدارندگی در قبال ایران از طرف ایالات‌متحده آمریکا در حال پیگیری است. ضمن اینکه محور سومی هم به این سیاست اضافه شده که بعد از سخنرانی سیدحسن نصرالله اضافه شد. صحبت‌های سیدحسن نصرالله فضا و شرایطی را به وجود آورد برای اینکه آنها از طریق کانال‌های مستقیم یا غیرمستقیم دیپلماسی و ارتباطات خودشان را با تهران تقویت کنند. برای مدیریت و کنترل بحران در منطقه، مهم‌ترین نشانه مستقل این مؤلفه به تماس تلفنی وزیر خارجه بریتانیا با آقای امیرعبداللهیان برمی‌گردد که صراحتا بر این موضوع تأکید داشته که بریتانیا سعی می‌کند از نفوذ ایران در منطقه برای مدیریت تصاعد بحران استفاده کند.

این کارشناس مسائل سیاست خارجی تصریح کرد:  به نظر می‌رسد که صحبت‌های آقای نصرالله این زمینه را هم به وجود آورده که طرفین غربی، به ویژه ایالات متحده آمریکا این موضوع را هم مدنظر داشته باشند که بدون همراهی با ایران و اقناع ایران در جهت اینکه مدیریت بحران در منطقه به سود همه کشورها و بازیگران خواهد بود و در این راستا بازیگران مختلف منافع مشترکی دارند، موفق نخواهند بود. در واقع در این راستا این محور سوم قابل تعریف و تبیین است.

خسروشاهین در پاسخ به این سوال که بعد از سفر بلینکن به بغداد شاهد سفر به ترکیه بودیم که این موضوع چندان با استقبال مواجه نشد و حتی اردوغان هم دیداری با او انجام نداد تحلیل شما درباره نوع رفتار ترکیه در قبال سفر بلینکن چیست، گفت:‌ سیاست ایالات متحده در ارتباط با اینکه سیاست بازدارندگی را در پیش بگیرد؛ این است که دامنه و جغرافیای بحران را محدود کند. در خود سیاست یک نوع پارادوکس وجود دارد و این پارادوکس باعث می‌شود که محدودیت‌ها و محذوریت‌های بیشتری بر سیاست خارجی فعلی آمریکا در منطقه برای کنترل بحران به وجود بیاید و آن مداخله مستقیم و غیرمستقیم در جنگ غزه به سود یکی از طرفین منازعه است و این باعث می‌شود که آمریکا توان و امکانات لازم را برای محدودسازی تنش در مقطع فعلی نداشته باشد.

وی افزود: در مقطع فعلی آنچه که برای آمریکایی‌ها ضرورت فوری دارد، کنترل مدیریت بحران است. اینکه دامنه جنگ افزایش پیدا نکند. به همین دلیل است که دیپلماسی با ایران طی روزهای روز اخیر به صورت دیپلماسی مستقیم و غیرمستقیم تقویت شده است برای اینکه بتوانند این نیاز فوری و حیاتی‌شان را تأمین کنند. اما به دلیل اینکه این پارادوکس در سیاست خارجی آمریکا وجود دارد، موانعی به وجود می‌آید که ممکن است تهران همکاری‌ لازم را انجام ندهد که احتمالش بسیار زیاد است یا ممکن است ترکیه مانع‌تراشی در این راستا به عمل بیاورد و همچنین بازیگران دیگری با تحفظ بیشتری با آمریکا در این حوزه کار کنند چون هزینه‌اش برای‌شان در حوزه افکار عمومی به شدت بالا است. ضمن اینکه وضعیت خاص نظام بین‌الملل و چینش جدید بازیگران در عرصه بین‌المللی، فضای لازم را برای برخی از بازیگران فراهم می‌کند که عملا با درخواست امتیازات بیشتر از طرف آمریکایی که شاید برخی‌ هم برای طرف آمریکایی قابل تأمین و تضمین نباشد، عملا سیاست خارجی آمریکا را در شرایط فعلی با فراز و فرودهای بیشتری مواجه می‌کند.

خسروشاهین در پاسخ به این سوال که آیا عدم دیدار بلینکن با اردوغان را در ادامه همان رفتار پوپولیستی می‌توان برشمرد یا اتفاقات دیگری در راه است، گفت:  من خیلی با این تعابیر پوپولیستی، سیاستمدار پوپولیستی یا سیاست پوپولیستی موافق نیستم ما خیلی تعریف دقیقی در علم سیاست در مورد آن نداریم. بیشتر به عنوان یک برچسب سیاسی از آن استفاده می‌شود. طبیعتا هر بازیگری در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای بر مبنای منافع خود و دغدغه‌های امنیتی و سیاسی خودش عمل می‌کند. ترک‌ها هم از این قاعده مستثنی نیستند. عدم بالانس و موازنه در رفتار ایالات‌متحده در قبال تحولات غزه، یکی از دغدغه‌های مشترک ترک‌ها و برخی دیگر از بازیگران منطقه‌ای است که برای تأمین منافع دو طرف تلاش کردند. در گذشته هم که این موازنه را تا جایی که ممکن است به الگوی رفتاری ایالات‌متحده برگردانند و امیدوار بودند که در دولت بایدن این اتفاق بیفتد. اما حادثه ۷ اکتبر و نوع کنش و الگوهای رفتاری دولت بایدن، عملا این بازیگران را ناامید کرد و می‌دانم در چنین شرایطی همکاری بدون قید و شرط و ملاحظه با ایالات‌متحده، حداقل می‌تواند هزینه‌هایی را بر این دولت‌ها، در حوزه افکار عمومی و حوزه عمومی برجای بگذارد.

این کارشناس حوزه سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که آمریکا در چه صورتی می‌تواند بر آتش بس جنگ غزه و اسرائیل تاثیرگذار باشد، گفت: در شرایط فعلی هنوز اسرائیلی‌ها به دستاوردهای ملموسی در حوزه تحولات غزه دست پیدا نکردند و هدف اولیه‌ای که اعلام کردند با هدف‌هایی که در روزهای اخیر از طرف اسرائیل یا آمریکا مطرح می‌شود، قدری متفاوت است. بحث اولیه‌شان نابودی حماس بود. بحث‌هایی که اخیرا توسط آمریکا و اسرائیل مطرح می‌شود به نوعی اشاره به کاهش ظرفیت نظامی حماس دارد. بنابراین به نظر می‌آید تا زمانی که اسرائیلی‌ها به یک دستاورد ملموس هرچند در سطح محدود یا متوسط نرسند، ایالات‌متحده تفسیرش این است که آتش‌بس می‌تواند موازنه را به سوی نیروهای حماس و تجدید آرایش آنها بیاورد. بنابراین از پیگیری این سیاست خودداری می‌کند، اما در عین‌حال این خودداری و پرهیز ایالات‌متحده یک بازه زمانی خواهد داشت.

وی گفت: به دلیل اینکه ایالات‌متحده و دولت بایدن از سه جنبه تحت فشار است. جنبه اول از درون دولت بایدن است. دولت بایدن به دلیل اینکه ماهیت حزب در آمریکا ماهیت طیفی و ماهیت باز در آمریکا دارد و حزب بسته نیست، بنابراین در دولت بایدن ما شاهد حضور سه طیف از حزب دموکرات هستیم: طیف چپ یا پیشرو، طیف میانه و طیف دست‌راستی‌های دموکرات. به نظر می‌رسد الان هرچه زمان جلوتر می‌آید فشار طیف پیشرو و میانه بر دولت بایدن افزایش پیدا می‌کند و همان سیاست چک سفید امضا دادن به اسرائیل را منافی اهداف سران آمریکا در سطح منطقه تلقی می‌کنند و مغایر با موازین حقوق‌ بین‌الملل قلمداد می‌کنند.

خسروشاهین تصریح کرد: در جنبه دیگر در حوزه افکار عمومی فشارها بسیار زیاد شده و اخیرا نظرسنجی منتشر شد که نشان می‌دهد بایدن در ۵ ایالت‌ کلیدی در حال از دست دادن محبوبیت خودش است. یکی از دلایل عمده این داستان به کاهش ۴۲-۴۳ درصدی حمایت آمریکایی‌های عرب‌تبار از بایدن برمی‌گردد که اگر اینچنین پیش برود ما حداقل به جرأت می‌توانیم بگوییم که بایدن در انتخابات آینده دو ایالت مهم چرخشی را که میزبان عرب‌تبارها هستند، یعنی پنسیلوانیا و میشگیان را از دست خواهد داد. حوزه سومی که بازتاب پیدا می‌کند، روی عرصه مبارزات انتخاباتی است و دولت بایدن را نسبت به آینده هم نگران می‌کند. بنابراین هرچقدر زمان می‌گذرد به زیان دولت بایدن خواهد بود و دولت بایدن در دو، سه هفته آینده مجبور است که یک نگاهی به گذشته سیاست خودش کند و اسرائیل را برای اتخاذ سیاست جدید حتی شاید به سمت یک سیاست آتش‌بس حرکت بدهد. چون بایدن با فشارهای طاقت‌فرسا با احتمال از دست دادن کاخ سفید در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴ مواجه خواهد بود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز