محبینیا در گفتوگو با ایلنا:
ارادهای در اصلاح طلبان برای رایزنی در زمینه حل مشکل رد صلاحیتها نمیبینم/ خالص سازی یک بیماری اجتماعی است نه پروژه/ در مقابل مردم باید کوتاه بیاییم
نماینده پیشین مجلس گفت: گفتوگومداری، اخلاقمداری و توسل به آگاهی، میتواند آب سردی بر کینه و کدورتی که بخشی از جامعه را دربرمیگیرد، باشد.
جهانبخش محبینیا نماینده پیشین ادوار مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که لزوم رایزنی و چانهزنی اصلاحطلبان با نهادهای بالادستی درباره ردصلاحیتها در انتخابات را چقدر جدی میبینید، گفت: توقع بر این است که نهادهای مسئول که برآمده از اراده عمومی هستند و مشروعیت دارند با گذشت ۴۴ سال بعد از عمر انقلاب اسلامی به حدی از بلوغ و شایستگی رسیده باشند که بتوانند واقعیتهای جامعه، واقعیتهای جمهوری اسلامی و ایران عزیز را کاملا درک کنند و حتی نیازی به جریانات و نیروهای واسط و افراد پستونشین نباشد. امروز ما در شرایطی به سر میبریم که ناگزیر هستیم از امر سیاست و امور دیگری که در حوزه اقتصاد، فرهنگ و امور اجتماعی طبقهبندی میشود، درک درست داشته باشیم. اگر خدیای نکرده دچار غفلت، عدمتوجه و غرور باشیم، به همان میزان ضرر خواهیم کرد و این ضرر متوجه همه کسانی خواهد شد که عشق به زیست در این کشور پهناور و بسیار ارزشمند را دارند.
وی گفت: امر رایزنی خیلی نمیتواند موضوعیت داشته باشد، اگر موازنه و توازن، مورد دقت بیشتر نهادهای مسئول بررسی صلاحیت قرار بگیرد، جامعه خیلی متعادل میتواند بزرگترین واقعه سیاسی امسال را مدیریت و تجربه کند. انشاءالله بتوانیم از نتایج این آزمون و برگزاری این امر سیاسی بزرگ، فواید خوبی را در اداره بهتر جامعه مشاهده کنیم.
محبینیا در پاسخ به این سوال که آیا این اراده برای رایزنی با نهادهای بالادستی وجود دارد، گفت: من نمایندگی جریانات سیاسی به ویژه اصلاحطلبان را برعهده ندارم و هرگز هم در زمین اصلاحطلبها بازی نکردم، اما این اراده را نمیبینم که وارد امر رایزنی شوند. زیرا دروازهها، همت و اراده به رایزنی در جامعه ما تضعیف شده و از سویی دیگر تجارب تلخ پشتسرهمی که جلوی چشم نخبگان و جریانهای سیاسی منتقد به وجود آمده، آنها را نسبت به امر گفتوگو، رایزنی و تبادلنظر تا حد زیادی مأیوس کرده و از منظر تحلیل مسائل جامعه ایران، من این آمادگی را در افراد نمیبینم که به شکل دستهجمعی و اراده عمومی این کار را انجام دهند.
وی افزود: اما چه بسا افرادی از جریانات اصلاحطلب و اصولگرایان منتقد زمینه را برای امر رایزنی مناسب ببینند، به شکل حزبی یا جریانی ورود پیدا کنند، اما هرگز رفوگری درزهای عمیقی که بر دل نهاد سیاست در جامعه ما وارد شده توقع و انتظار را برآورده نخواهد کرد.
محبینیا در پاسخ به این سوال که راهکار مقابله با جریان خالصساز چیست، گفت: خالصسازی یک بیماری اجتماعی است؛ تصور نکنید یک پروژه است. دارای سویههای متفاوت در جامعه ایران است. خالصسازی به عنوان یک بیماری خود را نشان میدهد که باز مورد سوءفهم قرار گرفته است.
این فعال سیاسی افزود: یک سوی امر خالصسازی تمامیتطلبی آنهایی است که پستونشین هستند، کمبودها و گمشدگی حیثیت خودشان را در حذف نیروهای ارزشمند و قابل جامعه میدانند، از سوی دیگر هم جریانات و افرادی هستند که گاهی زمینبازی را فراموش میکنند و قواعد بازی را به نفع پیروزی تغییر میدهند و به اعتماد نظام در بعضی از مواقع آسیب میزنند و نظام را به تقلیلگرایی وادار میکنند. الان جریان روشنفکری و یک جریان سیاسی در جامعه ایران متأسفانه به سمت و سویی رسیده که همه دچار یک نوع مجادله و کوررنگی سیاسی شدند که در هیچ یک از طرفین مقابل، هیچ هویت، اعتماد و شایستگی نمیبینند و در واقع گسلهای بزرگی به نام خصومت، نادیده گرفتن نیروهای خوب اجتماعی و گسلهای بزرگی به نام نادیده گرفتن خدماتی که نظام انجام میدهد را مشاهده میکنیم یعنی آنهایی که به سیاست آلوده هستند و چه آنهایی که فکر میکنند با سیاست کاری ندارند، در صورتی که سیاست همه وجوه زندگی آنها را دربرگرفته است و حاصل کار ضررها و آسیبهایی است که همه ما میبینیم.
محبینیا در پاسخ به این سوال که راهکار مقابله با این جریان چیست که بیش از پیش شاهد حذف چهرهها نباشیم، گفت: با روندی که در پیش گرفته شده و با توجه به سوابق غیردرخشانی که در حوزه مدیریت و بازیگری داشتیم، به خودم اجازه نمیدهم راهکار ارائه دهم. چون واقعا آن امیدواری و نگاه مثبت سالیان قبل را با توجه به اینکه سن و سالی هم از من گذشته نمیبینم اما چون واقعا به کشور، جامعه و انقلاب اسلامی علاقهمند هستم؛ اولین امری که میتواند ما را به سعادت، همبستگی و همافزایی برساند، دیدن واقعیتهای اجتماعی است. در حوزه معرفت ایرادهای بزرگی متوجه کارگزاران و از سوی دیگر بازیگران است؛ یعنی بازیگران، تصمیمگیران و مدیران تصمیماتشان را برمبنای امر دقیق اجتماعی نمیگیرند.
وی افزود: مسأله بعدی که در حوزه جهانی خیلی از کشورهایی که مشکلاتی دارند، این مسأله را هنوز فرسوده نمیبینند مسأله گفتوگو است که شما به عنوان رایزنی به آن اشاره کردید. هنوز هم که هنوز است رایزنی، گفتوگو و اعتقاد به اینکه با طرف مقابل دستی داده شود یا دستی گرفته شود متأسفانه در جامعه ما نمود ندارد و طبیعی است که ما باید پدیدارشناسانه به سمت درک واقعیتهای اجتماعی برویم و اجازه ندهیم پیشفرضها ما را به تصمیمگیری برساند. قبل از اینکه بخواهیم وارد تصمیم شویم پیشفرضها تصمیمات ما را تحتتأثیر قرار میدهد و به عنوان یک دستورالعمل جلوی چشم ما، به عنوان مدیر، بازیگر، منتقد، اصلاحطلب و اصولگرا خودش را نشان میدهد.
این فعال سیاسی تصریح کرد: مسأله بعد این است که با صراحت عرض میکنم با وجود اینکه ما تحت یک حاکمیت دینی و متعهد به آرمانهای اسلام زندگی میکنیم، متأسفانه کارگزاران ما و بدنه وسیعی از جامعه که بازیگران، فعالان سیاسی، منتقدان در آن جای میگیرند، به امر اخلاق اعتنایی نمیکنند. همانطور که در مقیاس جهانی اخلاق مرده است، در جامعه ما هم اخلاق در حال احتضار است. به خاطر خدا و آینده این ملت و به خاطر خون شهدا و میثاق جمعی در اوایل انقلاب، بیاییم یک مقدار در تصمیماتمان امر اخلاق را دخیل دهیم. هیچ ایرادی ندارد در مقابل مردم کوتاه بیاییم و در مقابل مردم سر تعظیم فرود بیاوریم. اصلا وظیفه قدرت نرمش در مقابل خواست عمومی و مردم است. هیچ ایرادی بر ما نخواهند گرفت که در مقابل ملت خودمان کوتاه بیایم.
وی تصریح کرد: مسأله بعدی آن است که یک بخش و جزئی از این آگاهی عمومی که به دست ما میآید را در تصمیمها، قضاوتها و بررسیهایمان دخالت دهیم. اگر خدای نکرده با این تصمیمات غلط و اطلاعات نادرست، با گزارشهایی که هیچ اصالتی ندارد بخواهیم بخش بزرگی از نخبگان خودمان را از ورود به خدمت بازداریم، نتیجهاش وارد آوردن لرزشهایی به بدنه تمامیت ارضی است. حواسمان باشد به هر دلیلی چه به عنوان اپوزیسیونی که متأسفانه آنها هم گوش شنوایی ندارند و چه به عنوان کسانی که در داخل کشور در مقیاسهای راست و چپ زندگی میکنند، لرزش به پایههای تمامیت ارضی نه تنها به سود ملت ایران، گذشته ما و آینده ما نیست، بلکه بخش اعظمی از جهان را هم گرفتار تلاطمها و مسائلی خواهیم کرد که بسیار نگرانکننده است. در صورتی که ایران برای دنیا، خاورمیانه و خود کشور صاحب عظمت و عزتی است که منکوب کردن این عظمت چه به عنوان مدیریت و چه به عنوان انتقاد از مدیریت مسلما قابل چشمپوشی و بخشش نخواهد بود. در واقع گفتوگومداری، اخلاقمداری و توسل به آگاهی، میتواند آب سردی بر این کینه و کدورتی که بخشی از جامعه را دربرمیگیرد، باشد.