الهام فخاری در گفتوگو با ایلنا:
قدرت واقعی در پافشاری بر موضع سخت نیست بلکه در درک متقابل و آموختن است/ چهرههای مورد اعتماد مردم میانجیگری کنند تا التهاب فضا مهار شود
یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: وقتی مساله نان و سقف، بیشتر خانوارها را گرفتار کرده، پرداختن به پوشش در حالیکه اکثریت جامعه ایرانی بیمبالات نبوده و یکی دو سال کل کشور را دچار بحران کردن، معنای دیگر و گمانههای دیگری را پررنگ میسازد. بگذارید آدمهای باتجربه، متخصص و توانمند راهی برای بهبود و چارهجویی بیابند. قدرت واقعی در پافشاری بر موضع سخت نیست قدرت واقعی در درک متقابل و آموختن است.
الهام فخاری عضو پشین شورای شهر تهران، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره اختلافنظرها در موضوع حجاب گفت: با این که بهنظر میرسد یکدستی طیفی-جناحی در این سالهای اخیر برقرار شده و همهی سطحهای قوا، نهادها و سازمانهای کشور یکدست شده اما شما به روشنی میتوانید نشانههای ناهماهنگی، کشمکش و نبود سازماندهی درست را ببینید. یکدستی، ظاهری سیاسی دارد و بیش از آن که به توانافزایی و تسلط بیانجامد، منجر به فقدان نیروهای تعدیلگر و آرامکننده فضای کلی شده است. زیرا این یکدستی نیست و فقط بخش نزدیکتر یک طیف، کنار هم قرار گرفتهاند.
وی مدعی شد: پیامد این ناهماهنگی و کشمکش درونی، در انتصابها، تقسیم نقش، افشاگریهای هراز چندگاه، تصمیمهای تنشزا، دادوستدها و در مواردی به حاشیه رفتن «قانون» است. وقتی لایههای سیاستگذار، نظارتی و مدیریتی درگیر کشمکش هستند، در رویارویی با چالشها، دیدگاه کلینگر ندارند، درگیر جزییات، زورآزمایی درونگروهی و برونگروهی میشوند و به پیامد تصمیمهای خود در سرنوشت مردم و کشور کمتر توجه میکنند. البته موج این وضعیت، زندگی مردم و گروههای کنشگر بیرون قدرت را دچار مسئله کرده است.
فخاری در ادامه تصریح کرد: شما ببینید نه تنها به یادداشتها، تحلیلها، سخنان، هشدارهای مبتنی بر دادههای علمی، گزارشهای نهادها و پژوهشگران مستقل و بیرون از حاکمیت توجه نشده است بلکه گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس و نهاد ریاست جمهوری و نهادهای پژوهشی وابسته به حاکمیت هم نادیده گرفته میشوند.
وی گفت: بهنظر میرسد تصمیمگیری در سطح کلان و با درنظر گرفتن عاملهای مختلف صورت نمیگیرد، بلکه بهصورت جزیرهای تصمیمگیری اعلام و کاری انجام میشود. هر حلقهای در این ساختار هم، یک بخش اجرایی پیادهنظام، برای انجام عملیاتی دارد که فوری وارد میدان میشود. از آن سو چون به ظاهر یکدستی برقرار است، بقیه بخشها و ساختار ناچار میشوند با همنوایی یا سکوت همراهی کنند در حالی که به آن تصمیم انتقاد دارند.
وی افزود: قدرت در شکل و جای درست، باید اعتماد به نفس فرد یا مجموعه را قوی کند و اعتماد به نفس بیشتر همراه با خود درنگ، تابآوری، آسودگی و تسلط بیاورد. ولی ببینید ما با چه کشمکشهایی سروکار داشتهایم، تحمل و تدبیر قدرت که باید برای اداره منصفانه جامعه و مبتنی بر قانون بهکار برده میشد، در مواجهه با شهروند بیپناه غریب چقدر بود؟ و در پذیرش خطای بزرگ و آرام کردن جامعه در آستانه تحریک چه کرده است؟ راه پیشگیری از سناریوهای نگرانکننده آینده، تکرار همان روشها، ابزارها و زورآزماییها نیست. ولی گویا هر حلقه و هر بخش تصمیم خودش را میگیرد.
این فعال سیاسی یادآور شد: بیش از یکسال است که همه توان روانی، رسانهای، بودجه، زیرساخت و نهادی کشور یعنی مردم و حاکمیت، در یک کشمکش پرهزینه و آسیبرسان صرف میشود. راهحل مسائل اجتماعی و انسانی، گرز، اسلحه، دستبند، ون و کتککاری نیست. باید یاد بگیریم دربارهی مسالهها گفتوگو و چارهجویی کنیم ولی تلاش یک بخش تندرو، پافشاری بر روش و ابزار تحکمی، ترس و تنبیهی و تحقیر است. همین بخش موجب میشود نخستین راهکارهای کف خیابانی با هدف پیشگیری از رویدادهای آینده در دستور کار قرار بگیرد.
وی تاکید کرد: سخن ما، برای یافتن راه چاره است. برای حل مساله، نخست، باید موج هیجان و تنش را مهار کرد، نه آنکه فضا را تحریکآمیز و پرتنش کرد.
فخاری همچنین گفت: بارها دربارهی ضرورت توجه به آموزش و تمرین مهارتهای زندگی، مهارتهای تفکر، مهارتهای مدیریت بحران گفته شده و پیگیری کردهایم. اما متاسفانه ما آینه عبرت جهان در زمینه فقدان مهارت حل مساله شدیم.
وی ادامه داد: نمیشود با پیامدها سرگرم بود ولی به عاملهای ایجاد و تشدیدکننده نپرداخت. نگاه از بالا به پایین به بدنه جامعه، با توجه به ارتباطات و فناوری اطلاعات، دوام نخواهد داشت و تنشآفرین است. این موضوع مختص جامعه ما هم نیست و در همه جای جهان همین است. مسئولان باید از موضع بالادستی به موضع کارگزار امور مردم و طرف گفتوگو تغییر موقعیت بدهند. برای حل مساله اجتماعی باید از جامعهشناسان و متخصصان علوم انسانی کمک بگیرند. نمیشود به تجهیزات پیشرفته مهندسی و مسلح برای حل مساله اجتماعی تکیه کرد. پذیرش طیف حدی از گوناگونی، حق انتخاب برای زندگی شخصی مردم و توقف مداخله در همه خرد و کلان زندگی جامعه یک ضرورت است.
وی در ادامه گفت: قانون، نظامبخش جامعه و کشور است ولی اگر سلیقهای و دلبخواهی ارجاع و اجرا شود، موجب اعتراض میشود. قانون برای پاسداری از حق فردی و اجتماعی همه شهروندان است. اگر به ابزاری برای سلب حق برخی و دادن فرصت اضافی به دیگری تبدیل شود، خودش مساله است. از موضوع فرهنگی که همواره خود جامعه و بهویژه در کشور ما نهاد خانواده، متعادلکننده عرفی آن بوده، امروز به یک مساله پیچیده تبدیل شده و با شتاب مقررات درست کردن، منجر به تنشآفرینی است.
وی گفت: مردم میگویند ما مسالههای بزرگ دیگری داریم که پاسخی نمیگیریم. اجرای عادلانه قانون در آن موارد برایمان زیر سوال رفته و متاسفانه گویی خواسته یا ناخواسته این نکتهها نادیده گرفته میشود. در مورد مسالههای محیط زیستی، چالشها و آسیبهای اجتماعی و ... و بهویژه گرههای اقتصادی که مردم را درمانده و گرفتار کرده است. وقتی مساله نان و سقف، بیشتر خانوارها را گرفتار کرده، پرداختن به پوشش درحالی که که اکثریت جامعه ایرانی بیمبالات نبوده و یکی دو سال کل کشور را دچار بحران کردن، معنای دیگر و گمانههای دیگری را پررنگ میسازد.
وی تصریح کرد: متخصصان و چهرههای مورد اعتماد مردم باید میانجیگری کنند تا التهاب فضا مهار شود ولی متاسفانه حتی با چهرههای معتبر و ظرفیتهای میانجیگری اجتماعی هم برخوردهای تند و تلخی صورت گرفت. مسئولیت و سهم افراد در قدرت بسیار بیش از شهروندان عادی است. یک مدیر یا مسئول حاکمیتی باید بسیار خویشتندارتر، آگاهتر و مسئولانهتر رفتار کند، به پیامدهای خرد و کلان هر جمله و هر حرکت بیاندیشد، نه آنکه از منابع و سرمایه مردم برای بستن فضای گفتوگو و توقف راهبردهای حل مساله استفاده کند. بگذارید آدمهای باتجربه، متخصص و توانمند راهی برای بهبود و چارهجویی بیابند. قدرت واقعی در پافشاری بر موضع سخت نیست قدرت واقعی در درک متقابل و آموختن است.