خسروشاهین در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
واکاوی دلایل پیگیری آمریکا برای رسیدن به توافق موقت با ایران/ واشنگتن در مقطع فعلی به دنبال کاهش هزینه توافق و مصالحه با تهران است
تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: توافق موقت از نظر آمریکاییها به عنوان یکی از عوامل کاهشدهنده هزینه مصالحه و مذاکره با ایران قلمداد میشود، اما عوامل و مؤلفههای دیگری هم وجود دارد که میتواند هزینههای مصالحه با جمهوری اسلامی را از نظر غرب کاهش دهد. یکی از آن موارد احتمالا تبادل زندانیان بین ایران و آمریکا خواهد بود که احتمالا در سفر سلطان بن هیثم به تهران شاهد عملیاتی شدن آن خواهیم بود.
هادی خسروشاهین تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در پاسخ به این سوال که با توجه به انتشار گزارش رسانه آکسیوس، مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال توافق موقت برای آزای برداشتن برخی از تحریمها و متوقف کردن برنامه غنیسازی ۶۰ درصد؛ با ایران بوده و تهران این پیشنهاد را رد کرده است، گفت: نکتهای که وجود دارد این است که خبر آکسیوس یک مقدار آغشته به یکسری اخبار و اطلاعات گمراهکننده و غلط است. در اینکه آمریکاییها به توافق موقت تمایل داشته و دارند تردیدی وجود ندارد، اما اینکه این توافق موقت در چه بازه زمانی بین تهران و واشنگتن رد و بدل شده که آن بازه زمانی توسط آکسیوس، ژانویه اعلام شده اما به نظر میرسد که پیش از آن حتی در جریان ناآرامیهای ایران، پیامهایی بین تهران و واشنگتن از طریق واسطهها و اعضای اتحادیه اروپا رد و بدل میشد که آمریکاییها با توجه به چند مؤلفه که همه مؤلفهها به یک موضوع برمیگردد و آن افزایش هزینه توافق با تهران است، توافق موقت را پیش کشیدند برای اینکه پلی برای کاهش هزینههای توافق با تهران باشد.
وی افزود: علت اینکه آمریکاییها این ارزیابی را در ارتباط با هزینه توافق با تهران داشتند یکی به تغییر و تحولات در معادلات بینالمللی بعد از جنگ با اوکراین برمیگردد که باعث شد ایران به نوعی در جنگ اوکراین به صورت غیرمستقیم حضور داشته باشد و همچنین این جنگ باعث شد که به دلیل نیاز بیشتر روسها به توانمندیهای نظامی ایران، روابط نظامی بین تهران و مسکو هم تعمیق پیدا کند و این دو مقوله، مقولههای بسیار حساسی برای اروپاییها و چه آمریکاییها بود.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تصریح کرد: از طرف دیگر برنامه جامع اقدام مشترک از دید آمریکاییها با یک فلسفهای به وجود آمد. در دولت باراک اوباما تصور این بود که اگر همکاری بین تهران و واشنگتن از حوزه منافع خاکستری ایران آغاز شود، یعنی به طور مثال برنامه هستهای ایران که ایران آن را در حوزهای تعریف کرده بود که قابل دادوستد امتیازات بود، امکان اشاعه همکاریها بین تهران و واشنگتن در سایر حوزهها مثل نقش منطقهای ایران در سالهای قبل وجود دارد. بر پایه چنین فلسفهای، در دوره باراک اوباما به نظر میرسد تاریخ انقضاهایی برای تعهدات هستهای ایران با تعهدات تسلیحاتی و موشکی ایران هم براساس برنامه جامع اقدام مشترک و هم بر پایه قطعنامه ۲۲۳۱ در نظر گرفته شده بود.
وی افزود: یعنی تصور میشد که بین ایران و آمریکا احتمالا تا اکتبر ۲۰۲۰ یک تنشزدایی انجام شود و تا اکتبر ۲۰۲۳ تقریبا روابط بین تهران و واشنگتن آرام شود و برپایه همین تاریخ انقضاها اکتبر ۲۰۲۰، اکتبر ۲۰۲۳ و اکتبر ۲۰۲۵ در نظر گرفته شده بود. اما این اتفاق نیفتاد و دولت بایدن با این واقعیت مواجه است که تا ۱۶ اکتبر ۲۰۲۳ تعهدات موشکی ایران برپایه قطعنامه ۲۲۳۱ یا محدودیتهای موشکی و پهپادی ایران بر پایه قطعنامه ۲۲۳۱ به اتمام میرسد. در عینحال در همان اکتبر با دو چالش برنامه جامع اقدام مشترک مواجه است که این چالش برای حاکمیت دو کشور است. برپایه تعهداتی که دو کشور برعهده گرفتند ایران میبایست تا اکتبر ۲۰۲۳ پروتکل الحاقی را به تصویب رسمی مجلس برساند و در مقابل کنگره آمریکا هم موظف است مقدمات و لوازم لازم را برای لغو تحریمها به وجود بیاورد.
خسروشاهین تصریح کرد: میدانید بخش بزرگی از تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران به دلیل قوانین کنگره در همان دولت باراک اوباما یعنی در سال ۲۰۱۶ ساسپند یا تعلیق شد و لغو نشد. بنابراین ساختار قانونگذاری دولت آمریکا باید تا آن تاریخ این کار را انجام دهد و با توجه به فضای کنونی که در واشنگتن وجود دارد و حتی در تهران هم با توجه به بدعهدی که آمریکاییها در می ۲۰۱۸ داشتند خیلی بعید است که چنین اقداماتی از سوی قوای قانونگذاری دو کشور انجام شود. بنابراین آمریکاییها تمایل داشته و دارند که مثل تقریبا توافق ژنو ۲۰۱۳ یک پل یا توافق موقتی را به وجود بیاورند که پلی باشد برای رسیدن به یک توافق جدید که در حوزه هستهای خواهد بود اما بر پایه تمدید بندهای غروب آفتاب که همان بندها در اکتبر ۲۰۲۳ و ۲۰۲۵ است در ۲۰۲۵ یک اتفاق مهم و بزرگی رخ میدهد که برای آمریکاییها خیلی مهم است و آن این است که قطعنامه ۲۲۳۱ از حیز انتفاع ساقط میشود. یعنی در واقع آمریکاییها دیگر نمیتوانند از ابزاری به نام اسنپ بک برای محدودسازی اهداف هستهای و حتی منطقهای ایران استفاده کنند.
وی افزود: این ابزاری بود که آمریکاییها در جریان مذاکرات برجام توانستند با شگردها و حیلههایی از چین و روسها بگیرند و این ابزار به نظر میرسد با توجه به وضعیت نظام بینالملل دیگر قابل دستیابی برای ایالات متحده نباشد. بنابراین چنین پل زدنی برای یک توافق جدید برای ایالات متحده بسیار حائز اهمیت است. با وجود چنین ارزیابی، یعنی توافق موقت و آمریکاییها صرفا آپشنها و گزینههایشان به این نکته محدود نمیشود. آمریکاییها یک گزینه مهم دیگر هم در این ارتباط دارند که بتوانند در بندهای غروب آفتاب و برنامه جامع اقدام مشترک تأثیرگذاری داشته باشند و آن خود برجام و ماهیت برجام است. یعنی اگر ما تصور کنیم که در مقطع فعلی جمهوری اسلامی ایران با برنامه توافق موقت مخالفت کند و در عین حال اهرم هستهای خودش را جلو ببرد و غربیها هم که شواهد و قرائن نشان میدهد تا ۶ ماه دیگر آمادگی لازم را برای اسنپبک یا اقدامات تندتر و تصاعد بحران نداشته باشند، خود برجام این امکان را فراهم خواهد کرد برای آنکه غربیها بتوانند فضا را حتی پس از احیای برجام به سمت تمدید بندهای غروب آفتاب ببرند اما چگونه این شرایط توسط برنامه جامع اقدام مشترک فراهم میشود؟
خسروشاهین تصریح کرد: این موضوع برمیگردد به نوع رژیم تحریمهای ثانویه ایالات متحده علیه ایران و نقش بسیار اساسی و بنیادینی که اوفک، دفتر داراییهای وزارت خزانهداری آمریکا در ارتباط با دستورالعملهای مرتبط با تعلیق تحریمها به شرکتها، بانکها و موسسات اقتصادی برعهده دارد. یعنی تعلیق رژیم تحریمهای هستهای نقش کانونی را در آن دستورالعملهایی دارد که اوفک به شرکتها و موسسات و بانکها ارائه میدهد. اگر خاطرتان باشد در سال ۲۰۱۶ پس از اجرا و عملیاتی شدن برجام، چون آمریکاییها تصور میکردند برجام زمینهساز توافقات دیگر با تهران خواهد بود و در دولت باراک اوباما اینچنین نشد، در سال پایانی این دولت، وزارت خزانهداری آمریکا و اوفک شروع کرد به ایجاد اختلالهایی در روند تعلیق تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران و حتی معاون وقت سیاسی رئیسجمهور ایران یعنی آقای تختروانچی در مصاحبهای اعلام کرد که در سال ۲۰۱۶ وزارت خزانهداری دولت باراک اوباما با بانکهای بزرگ وارد مذاکرات میشد و دستورالعملهایی را تدوین و تنظیم میکرد که از همکاری این بانکها با ایران ممانعت به عمل میآورد. بنابراین اگر ما حتی تصور کنیم که به دلیل مخالفتهای جمهوری اسلامی با توافق موقت و تاکید بر احیای برجام با توجه به مطلوبیتهایی که برای جمهوری اسلامی دارد، توافق موقت در دامنه لغو و تعلیق تحریمها است، باز هم قابل مقایسه با برجام نیست. نکته بعدی اینکه در برجام تاریخ انقضای تعهدات ایران بسیار نزدیک است و ایران میتواند به ویژه در سال ۲۰۲۵ از آن بسیار بهرهمند شود. بنابراین حتی اگر با این تصور ما موضوع را در نظر بگیریم، آمریکا ابزارهایی را بعد از حتی احیای برنامه جامع اقدام مشترک خواهند داشت.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که چرا ایران با این پیشنهاد مخالفت میکند، گفت: نکته این است که شاید توافق موقت یکسال گذشته برای ایران مطلوبیت بیشتری داشت، اما در شرایط فعلی نسبت به برجام یا آن پیشنویس ۳۵صفحهای که آقای بورل در آگوست ۲۰۲۲ تهیه کرده بود، دامنه لغو تحریمها در آن کمتر است. اساسا در آنجا شاید ساسپند کردن تحریمها را نداشته باشیم. یعنی آمریکاییها در آن مدل از معافیتهای تحریمی استفاده میکنند. بین مدلی که آمریکا بعد از خروج از برجام در می ۲۰۱۸ با فاصله زمانی بین ۶ تا ۹ ماه برای بعضی از خریداران نفت از ایران مثل کرهجنوبی و ژاپن و کشورهایی نظیر اینها اتخاذ میکرد. یعنی به یکسری از کشورها معافیتهای موردی داده میشد.
وی افزود: بنابراین از لحاظ دامنه تعلیق تحریمها یا منافع و بهرههای اقتصادی قابل قیاس نیست. نکته بعدی اینکه در اکتبر ۲۰۲۳ یکی از مهمترین محدودیتها از برنامه موشکی و پهبادی ایران برداشته میشود و این برای ایران بسیار از نظر انگیزههای استراتژیک مهم است که بتواند همانند اکتبر ۲۰۲۰ که محدودیتها بر صادرات و واردات تحریمهای نامتعارف برداشته شد، این هم برداشته شود. نکته بعدی اینکه سال ۲۰۲۵ میتواند مهمترین ابزار و اهرم فشار بر ایران که همان اسنپبک است و پایان دادن به قطعنامه ۲۲۳۱ را هم از ایالات متحده آمریکا بگیرد. بنابراین ایران در مقطع فعلی تصور میکند با توجه به اهرم اصلی که در دست دارد یعنی افزودن بر ذخایر سوخت ۶۰ درصدی میتواند طرف مقابل را تحتفشارهای شدیدتری قرار دهد تا در فضا و زمان و شرایط مناسب امکان پرداختن دوباره به پیشنویس ۳۵ صفحهای آقای بورل فراهم شود.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تصریح کرد: نکتهای هم که باید اضافه کنم توافق موقت از نظر آمریکاییها همانطور که در ابتدای مصاحبه گفتم به عنوان یکی از عوامل کاهشدهنده هزینه مصالحه و مذاکره با ایران قلمداد میشود، اما عوامل و مؤلفههای دیگری هم وجود دارد که میتواند هزینههای مصالحه با جمهوری اسلامی را از نظر غرب کاهش دهد. یکی از آن موارد احتمالا تبادل زندانیان بین ایران و آمریکا خواهد بود که احتمالا در سفر سلطان بن هیثم به تهران شاهد عملیاتی شدن آن خواهیم بود. در عینحال توافقات دیگری که البته خود آمریکاییها در آن نقش نداشتند مثل توافق ایران و عربستان شاید بتواند اندکی از هزینهها بکاهد و فضا را برای مذاکرات آتی تلطیف کند. در واقع در مقطع فعلی آمریکاییها بیشتر به دنبال آن چیزی که در دستور کارشان است هستند یعنی کاهش هزینه توافق و مصالحه با ایران. چون به هرحال مصالحه و توافق هزینههای کمتری نسبت به فعال کردن اسنپ بک یا حتی پلنهای دیگر توسط ایالات متحده دارد و از طریق توافقات تاکتیکی ایالاتمتحده در حال پیگیری است که یکی از آنها همین توافق موقت است که به نظر نمیآید که ایران با آن موافقت کند؛ با توجه به اینکه احساس میکند برنامه هستهای هم یک اهرم بسیار مهم مقابل غرب است و تبادل زندانیان و موضوعاتی از این دست نیز وجود دارد.
خسروشاهین گفت: با توجه به اینکه ایران در مرحله حساسی از برنامه هستهای خود قرار دارد و غرب هم فعلا تمایل دارد که حداقل اگر مصالحهای نمیشود، تنش هم بین تهران و واشنگتن افزایش پیدا نکند، به نظر نمیرسد دامنه فشارها آنچنان باشد که بازی را برای کاهش هزینه مذاکره یا توافق با تهران افزایش دهد یا بازی را تغییر دهد. در این راستا محدودیتها و سقفی برای اعمال فشارهای ایالاتمتحده بر ایران وجود دارد. ضمن اینکه سناریوی دیگر یعنی برنامه جامع مشترک حتی اگر احیا شود و نقش اوفک در تأثیر تعلیق تحریمها از طریق دستورالعملهایی که صادر میکند میتواند فضا را برای آمریکاییها در جهت حرکت به سمت تمدید بندهای غروب آفتاب فراهم کند.