خضریان:
اگر جنبش دانشجویی پختگی خود را حفظ کند، صدایش حتماً شنیده خواهد شد
این نماینده مجلس با بیان اینکه اگر جنبش دانشجویی پختگی خود را حفظ کند، حتماً شنیده خواهد شد، تاکید کرد: البته ما حتماً در بحث جنبش دانشجویی مدعی هستیم و خود را دلسوز میدانیم تا به حفظ عقلانیت و پختگی جنبش دانشجویی کمک کنیم و حتما در مقابل اقلیت پر سروصدا خواهیم ایستاد که مانع از مصادره جنبش دانشجویی و انحراف آن شویم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علی خضریان بعد از ظهر امروز در مراسمی با عنوان «دانشجو، امید کشور» که به مناسبت گرامیداشت روز دانشجو در سالن همایشهای رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد، با بیان اینکه ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ نتیجه بستر اجتماعی است که بعد از کودتای ۲۸ مرداد همان سال رقم خورد، گفت: کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ به عنوان کودتایی پیروز توانست دولت وقت را سرنگون کند و دولتی جدید بر سر کار بیاید؛ بنابراین این حرف که در آن سال عدهای چوب به دست و بد کاره دست به کودتا زدند موضوع صحیحی نیست؛ در واقع حتماً یک بدنه اجتماعی هواداری وجود داشت، دلارهای آمریکایی هم بود و زنان بدکاره و مردان چوب به دست هم بودند، اما بستر اجتماعی هم وجود داشت.
وی با بیان اینکه گرچه این جریان هواداران اقلیتی داشتند اما سکوت اکثریت جامعه موجب خوردن این کودتا شد، اظهار داشت: سکوت اکثریت باعث شد که اقلیت هوادار بتواند مهمترین منافع ملی ایران از لحاظ اقتصادی و معیشتی خانه خام روزگار یعنی ملی شدن صنعت نفت را با شکست مواجه کند. اکثریت از ترس جان و مال و آبرویشان به سمت عدم کنش اجتماعی رفتند و کودتا پیروز شد و جنبش ملی شدن صنعت نفت زمین خورد. حتی افرادی در دولت مردمی مصدق بودند که با کودتا همراهی کردند.
عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با بیان اینکه باورکردنی نیست که ایرانیهایی بودند در آن روزگار که علیه معیشت جامعه، اقتصاد ایران و توسعه ایران اقدام کنند، تصریح کرد: این موضوع را همین روزهای اخیر دیدیم؛ باور کردنی نبود که کسی از پیروی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ناراحت شود اما دیدیم که چنین افرادی وجود دارند. بنابراین پدیده بی وطنی مرتبط به سال ۱۴۰۱ نیست بلکه آن زمان مسأله فوتبال مطرح نبود که کارت باشد بلکه ملی شدن صنعت نفت که سرنوشت اقتصادی ایران بود، مطرح بود.
خضریان با تاکید بر اینکه جنبش دانشجویی به معنای واقعی پیشرو بود و فضا را شکستند، خاطرنشان کرد: در کنار وضعیت اجتماعی اقلیت هوادار در سال ۱۳۳۲ و البته منسجم و یک اکثریت ما منسجم که سکوت و انفعال آنها باعث زمین خوردن دولت مصدق شد، فهم غلطی از فهم اجتماعی در بین کارگزاران و مسئولان وقت رژیم پهلوی نسبت به جامعه وجود داشت که باعث رخ دادن اتفاقات بعدی شد.
وی با مقایسه فضای انتشار اخبار در سال ۱۳۳۲ و امروز ابراز داشت: الان رسانههای رسمی عموماً همه اخبار جامعه را پوشش خبری نمیدهند بلکه بر اساس سیاستگذاریهای خود اخبار رسمی را پوشش خبری میدهند و مردم اخبار را از طریق میکرو رسانهها یعنی فضای مجازی پیگیری میکنند اما در زمان سال ۱۳۳۲ فقط رسانههای رسمی وجود داشتند و سیاستمداران وقت کشور به دلیل فهم غلطی که از فضای امتناع داشتند، اخباری را منتشر میکردند که فکر میکردند مردم از شنیدن آن خوشحال میشوند.
این نماینده مجلس با بیان اینکه آن روزگار رسانهها اخباری را منتشر میکردند که رژیم شاه فکر میکرد جامعه هم خوشحال میشود اما بالعکس، انتشار این اخبار دانشگاهها را متشنج میکرد، عنوان کرد: مثلاً آنها فکر میکردند که درست است ملی شدن صنعت نفت زمین خورده اما میشود تحت پوشش ارتباط با غرب و دریافت کمکها و دلارهای غربی به ویژه آمریکا، جامعه را نسبت به شکست ملی شدن صنعت نفت التیام داد بنابراین صدور چک چهار و نیم میلیون دلاری وزارت امور خارجه آمریکا برای کمک به صنعت نفت ایران خبری بود که رادیوی ملی ایران مخابره کرد و فرض آنها بر این بود که این خبر میتواند موضوع زمین خوردن صنعت نفت ایران را پوشش دهد.
خضریان ادامه داد: خبر ورود معاون رئیسجمهور آمریکا به ایران خبری این که از چند وقت قبل از ۱۸ آذر مخابره میشود؛ آنها فکر میکردند که انتشار این خبر برای جامعه خوب است. بعد با افتخار اعلام کردند که نه تنها نیکسون به تهران میآید بلکه او را به دانشگاه دعوت میکنیم و به او مدرک دکترای افتخاری میدهیم و در فهمی غلط فکر میکردند که از اینکه دست معاون رئیسجمهور آمریکا به مدرک دانشگاه تهران میخورد، دانشجویان دانشگاه تهران خوشحال میشوند.
وی با بیان اینکه آنها فکر میکردند که اقلیت هوادار با دوپینگ رسانههای خارجی نظیر بیبیسی عقبه اجتماعیشأن شده بودند، یادآور شد: کم کم این خودفریبی برایشان ایجاد شده بود که واقعاً در اکثریت هستند و فکر نمیکردند که این جنس اخبار بی وطنی نتواند جامعه را خوشحال کند. این همان ریسکی بود که جریان بی وطن در سال ۱۴۰۱ انجام داد. برداشت این جریان امسال آن بود که اکثریت هستند و میتوانند در گل درشتترین حالتهای مهمترین اتفاقات ملی را به تمسخر بگیریم و جامعه هم با ما همراهی میکند؛ چون اتفاقاً این بار رسانه به کمک آمده بود، این رسانه توهم اجتماعی را برای جریان بی وطن ایجاد کرد.
خضریان با ذکر این مطلب که وقتی ارتش مسلح وارد دانشگاه تهران شد، تجمعی وجود نداشت، بیان کرد: دانشجویان از ۱۶ مهر تا ۱۶ آذر سال ۳۲ در واکنش به اخبار منتشر شده مکرراً اعتراض کردند و اصلاً روز ۱۶ آذر تجمع نکردند اما چون رژیم میدانست ۱۸ آذر نیکسون قرار است بیاید و باید این اعتراضات را در جایی خفه کند، آمد از جریان ملیگرای دانشجو در دانشگاه تهران انتقامی بگیرد تا آنها دیگر اعتراضات خود را ادامه ندهند.
وی با بیان اینکه اتفاق دانشگاه تهران باعث شد که رژیم متوجه شوند که خود بزرگبینی جریان بی وطن غلط بود، گفت: درس ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ در طول این بازه زمانی تاریخ این بود که بعد از ۲۸ مرداد کسی جرات اینکه به روی جریان اقلیت خود بزرگبین بیاورد که اقلیت هستند را پیدا نکرد تا وقتی که خون سه شهید در دانشکده فنی تهران روی زمین ریخت و از آن جریان بود که مسیر افول رژیم آغاز شد.
این نماینده تهران در مجلس در پخش پرسش و پاسخ این نشست، در واکنش به صحبتهای دانشجویان و سوالاتی که مطرح شد، اظهار داشت: بخشی از صحبتها تحلیل بود که بخشی را بنده قبول دارم و بخشی هم نظرات متفاوتی دارم. درباره اعتبارنامه یکی از نمایندگان در مجلس یازدهم نکتهای را فرمودند. خب این یک فرآیند قانونی بود که براساس رأیگیری انجام شد. بله بنده به همراه چند تن از نمایندگان محترم نسبت به اعتبارنامه غلامرضا تاجگردون اعتراض کردیم و این هم براساس قانون بود.
خضریان با بیان اینکه شاید در ادوار گذشته و مختلف مجلس خیلی سابقه نداشت که اعتراض به اعتبارنامه یک نماینده اثرگذار واقع شود، تصریح کرد: من استدلال خود را در روز اعتراض عرض کردم که ما نسبت عملکرد ایشان با توجه شبکهای که در مدیریت اجرایی کشور به کار گرفته بود، از شبکه خویشاوندی و نزدیکان تا عملکرد در مدیریت حوزه انتخابیه که با استفاده از ظرفیت ریاست کمیسیون برنامه و بودجه و کمیسیون تلفیق بودجه صورت گرفته بود، به همراه چند تن از نمایندگان اعتراض کردیم و در این رابطه هم رأی گرفته شد.
وی اضافه کرد: این اتفاقی که رقم خورد یک رویه است، شاید در آینده برای بنده هم اتفاق بیفتد؛ کسی از آینده خبر ندارد اما رویه را نباید کنار بگذاریم. من اگر ۱۰ بار دیگر به آن روز برگردم باز هم همان اقدام را تکرار خواهم کرد.
عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس درباره اعتراضات خاطرنشان کرد: موضوع اعتراضات و اینکه گوش شنوا در مقابل اعتراضات احساس نمیشود یا کمتر ملموس است، حرف درستی است اما حتماً باید در جامعه باید به گونهای عمل شود که اعتراض بتواند مطرح و پیگیری شود. اما ما در جامعهشناسی سیاسی با این مبحث مواجه هستیم که اعتراض چند مسأله را ترکیب کرده و گره میزند درحالیکه ما باید در اعتراض به سمت مسأله محور شدن برویم. اگر به این جهت حرکت کنیم و یک نظام مسایل را تشکیل دهیم میتوانیم به سمت حل آن حرکت کنیم.
خضریان با بیان اینکه ما در بُعد حکمرانی نقایصی داریم، ابراز داشت: این در شرایطی است که ما بعد از یک دوره ۲۵۰۰ ساله سلطنتی حدودا چهل و اندی سال است که داریم در کنار هم مردمسالاری دینی را تجربه میکنیم. قطعا این مردمسالاری دینی در جایگاه مناسب و مطلوب خود قرار نگرفته است. اما اینکه ما در این سالها رشد نداشتهایم؟ حتماً داشتیم.
وی با بیان اینکه ما حتما نسبت به دهه هفتاد و هشتاد پیشرفتهای ملموسی در این زمینههای اجتماعی داشتیم، عنوان کرد: در دهه هفتاد ما شعاری در نماز جمعهها داشتیم که «مخالف هاشمی، مخالف رهبری است/ مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است». یعنی چنین باوری در ذهنیت اجتماعی وجود داشت اما اکنون به نقطهای رسیدهایم که کسی از بدنه مذهبی جامعه فکر نمیکند مخالفت با خاتمی، احمدینژاد یا رییسی به معنی مخالفت با رهبری است یا مثلاً مخالفت با رهبری در یک موضوع به معنی دشمن پیامبر بودن است.
به گفته این نماینده مجلس، در دهه هشتاد این ذهنیت در بچههای بسیج وجود داشت که ما که انقلابی هستیم، اگر جایی در کار نظام اشکالی دیدیم، نباید انتقاد کنیم چون باعث تضعیف نظام میشود. این گفتمان به عنوان گفتمان توجیهگرا شناخته شد. در مقابل این جریان یک جریان دیگری با تحلیل غلط در همان دوران شکل گرفت که مثلاً من با رییس دانشگاه مخالفم که منصوب وزیر علوم و او منصوب رییسجمهور است و آن هم یک مسئول نظام اسلامی است، پس من با اصل اسلام مساله دارم. این گفتمان تحت عنوان گفتمان ساختارشکن مطرح شد که تندرویهایی در فعالیت خود داشت و از جمله این رفتارها، این بود که این جریان اعتراض را در انحصار خود میدید و با حضور بچه مذهبیها در اعتراضات صنفی خود مخالفت و برخورد میکرد.
وی ادامه داد: در اثر پیش رفتن و پختگی این جریانها یک جریانی در فضای دانشجویی ایجاد شد که تفاوت میان حاکمیت و حکومت را به رسمیت شناخت، یعنی جریانی در جنبش دانشجویی شکل گرفت که به حاکمان یعنی وزیر و نماینده و دولت انتقاد داشت و دارد اما با حکومت مخالفت نداشتند. آن دو جریان دهه هفتاد سرنوشت خوبی نداشتند، بخش توجیهگرا خودشان خسته شدند و بعدها انتقاداتشان افزایش پیدا کرد و بخش ساختارشکن به اپوزوسیون پیوستند.
این نماینده مجلس با بیان اینکه اگر جنبش دانشجویی پختگی خود را حفظ کند، حتماً شنیده خواهد شد، یادآور شد: البته ما حتماً در بحث جنبش دانشجویی مدعی هستیم و خود را دلسوز میدانیم تا به حفظ عقلانیت و پختگی جنبش دانشجویی کمک کنیم و حتما در مقابل اقلیت پر سروصدا خواهیم ایستاد که مانع از مصادره جنبش دانشجویی و انحراف آن شویم.