فراهانچی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
بررسی مشکلات کار جبههای و غفلت از کارکردهای احزاب/ ائتلاف دائمی در قالب جبهه اشتباه است
قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت گفت: ما در تیر ماه سال ۹۹ از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خارج شدیم، قبل از انتخابات چندین درخواست برای پیوستن به جبهه اصلاحات داشتیم اما برنامهای برای پیوستن به این شورا نداشتیم.
افشین فرهانچی قائممقام دبیرکل حزب اراده ملت در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره آخرین تحولات و خبرها از این حزب، گفت: در روزهای اخیر مجموعه ما درگیر چندین کار مختلف است. دفتر سیاسی حزب در حال تهیه بیانیه تحلیلی حزب است که احتمالاً تا ابتدای تابستان ارائه خواهد شد. کمیته توانمندسازی و آموزش حزب اولین سری کارگاههای توانمندسازی خود را از ابتدای خردادماه شروع خواهد کرد. تیم رسانهای حزب بعد از انتشار موفقیتآمیز و منظم ۹ شماره نشریه اراده ملت خود را آماده میکند که این نشریه را بهصورت هفتگی منتشر کند. انتشارات حزب نیز اولین حضور خود در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران را تجربه میکند. سایر نهادهای حزب نیز کارهای مرسوم و روتین خود را انجام میدهند.
فراهانچی در پاسخ به این سوال که با توجه به زمان باقی مانده تا انتخابات مجلس شورای اسلامی و با توجه به آخرین فعالیتهای حزب آیا افرادی برای شرکت در انتخابات مشخص شدند تا با معرفی آنان، برنامهها و اهداف مورد بررسی و نقد مردم و سایر احزاب اصلاحطلب قرار گیرد یا خیر، گفت: در مورد انتخابات مجلس ما از دو زاویه به موضوع نگاه میکنیم. یکی اینکه افراد مناسبی را در داخل حزب شناسایی و آماده کنیم تا بتوانند بهعنوان نامزدهای ما در این انتخابات حضور یابند و از طرفی دیگر برنامههایی را تدوین کنیم تا در کارکردهای چهارگانه مجلس (قانونگذاری، نظارت بر دولت و نهادهای اجرائی، پیگیری مطالبات منطقهای و حضور در شوراها و نهادهای سیاستگذاری) بتوانیم مؤثر باشیم.
وی تصریح کرد: برنامه اول بهتدریج در حال انجام است ولی با مشکل تائید صلاحیتها روبرو هستیم. روال سالهای اخیر بهگونهای بوده که سیستم شورای نگهبان این اجازه را به ما نداده تا با تمام توان در این عرصه وارد شویم و عملاً از ما میخواهد تا با تیمهای ذخیره و حتی پائینتر به این موضوع ورود کنیم. در این مورد ما نهتنها در رأیآوری مشکل خواهیم داشت بلکه در کیفیت کار نیز به مشکل میخوریم. مثل این میماند که شما از یک تیم فوتبال بخواهید که نفرات اصلی و فیکس خود را به هر علت کنار بگذارد و با تیمهای پایه یا ذخیرهاش وارد لیگ شود. طبیعی است که حتی برجستهترین تیمها نیز در این مورد به مشکل بر خواهند خورد. ما در انتخابات گذشته مجلس با رد صلاحیت دبیرکل حزب آقای احمد حکیمیپور و قائممقامهای سابق حزب آقایان معروف صمدی و علی شفائی روبرو بودهایم و تا این مشکل بهطور اساسی حل نشود، شاهد یک رقابت واقعی نخواهیم بود و این موضوع انگیزه حضور نیروهای کیفی و کارآزموده را کاهش داده است.
فراهانچی تصریح کرد: در مورد دوم نیز کارهایی را شروع کردهایم ولی باز هم در سالهای اخیر شاهدیم که موانع متعددی در مقابل مجلس قرار گرفته است که اجازه این را نداده که مجلس اصلیترین نهاد قانونگذار و سیاستگذار کشور باشد. بطوریکه بسیاری از طرحهای ارائه شده در مجلس نهایتاً به ثمر نرسیدهاند و نقش نظارتی مجلس هم از جهت گستره کار و هم در به نتیجه رسیدن محدود شده است. وجود شوراهای متعدد سیاستگذاری در کشور (بیش از ۴۰ شورای مختلف) نیز که حضور نمایندگان مجلس در آنها معدود و محدود است، این کارکرد مجلس را تحتالشعاع قرار داده است. این موضوع باعث شده که اکثر نمایندگان فقط به کارکرد فرعی پیگیری مطالبات منطقهای بپردازند که در آن نیز چندان موفق نبودهاند و با کار دستگاههای اجرائی تداخل پیدا کردهاند. این عوامل باعث شده که انگیزه احزاب منجمله ما برای تدوین یک برنامه عمل جهت انتخابات مجلس کاهش یابد.
قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت در پاسخ به این سوال که با توجه به خروج این حزب از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، آیا از سوی جبهه اصلاحات پیشنهادی برای حضور مجدد در این جبهه داده شده است یا خیر و آیا حزب اراده ملت آمادگی این را دارد تا بار دیگر به جبهه اصلاحات بازگردد یا خیر گفت: ما در تیرماه سال ۱۳۹۹ از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خارج شدیم. در همان سال و خصوصاً قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ چند مرتبه درخواستهایی برای پیوستن مجدد ما به شورای هماهنگی از جانب عزیزان این شورا صورت گرفت (البته بهصورت غیر مکتوب) ولی ما برنامهای برای پیوستن به این شورا نداشتیم؛ اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری درخواستی از جانب این شورا به ما نشده است.
فراهانچی گفت: در مورد عدم تمایل مجموعه ما برای پیوستن به این جبهه من ترجیح میدهم از فرصت استفاده کنم و چند نکته را بیان کنم؛ بهطورکلی ما مشکلی با کار جبههای نداریم و آن را در مواردی مفید میدانیم. در سایر کشورها نیز امری شایع است و گاها ضرورت هم دارد؛ اما نگاه کنیم و ببینیم این نوع از فعالیت در چه شرایطی ضرورت دارد.
وی تصریح کرد: اولین مورد میتواند وقتی باشد که شما برای رسیدن به یک خواسته مشخص یا در مقابل یک پدیده خاص جبههای گسترده را ایجاد میکنید. مثلاً برای ایجاد محور مقاومت یا تأکید بر یک مسئله خاص با گروهها و افرادی که مشابهتهایی با شما در آن موضوع دارند جبهه تشکیل میدهید. مثلاً ما در مورد بحث نظارتهای انتخابات با تمام گروهها، احزاب و افرادی که مخالف این شیوه نظارت هستند تمایل داریم که در یک جبهه جمع شویم و اعتراض خود را اعلام داریم. یا مثلاً در مورد بحث حقوق ملت در قانون اساسی و لزوم عمل به آن یا بحث برقراری رابطه با دنیا بر اساس منافع ملی ما خوشحال میشویم که در یک جبهه گسترده فعالیت کنیم. این جبههها حول یک محور مشخص و با هدفی معلوم تشکیل میشوند و تا به ثمر رساندن یا تعیین تکلیف آن هدف نیز ادامه پیدا میکنند. مشابه آن را در سالهای اخیر در انگلستان مشاهده کردیم که احزاب، گروهها و افراد بسیار ناهمگونی در کنار هم برای کمپین خروج انگلستان از اتحادیه اروپا گرد هم آمدند و بعد از موفقیت این حرکت، جبهه موردنظر منتفی شد.
فراهانچی افزود: مورد دوم در انتخابات است که برای جلوگیری از پراکنش آرا طبیعی است که گروههای همسو با یکدیگر ائتلاف کنند و جبهههای گسترده تشکیل دهند. در این مورد نیز ما تمایل به همکاری و حضور داریم. حتی در انتخابات گذشته – با اینکه از شورای هماهنگی خارج شده بودیم - ما اعلام داشتیم که اگر شورای هماهنگی به یک کاندیدای واحد در انتخابات ریاست جمهوری رسید ما آمادهایم که از ایشان حمایت نماییم. یا در مورد انتخابات شوراها ما به تمام دفاتر و شعب خود اعلام کرده بودیم که اگر در شهری دوستان شورای هماهنگی در حال بستن لیست برای شوراها هستند، با ایشان مشارکت نمایید.
وی همچنین تاکید کرد: اما اینکه خارج از این موضوعات و در تمام مسائل ریز و درشت بخواهیم در حالت جبههای کار کنیم، مشکلات زیادی وجود دارد. مثلاً شیوه اقتصادی که ما برای شرایط کشور مطلوب میدانیم با شیوهای که عزیزان در حزب کارگزاران مفید میدانند فرق میکند. خوب آیا منطقی است ما با این حزب در یک ائتلاف دائمی و غیرانتخاباتی باشیم؟ یا در مورد روابط خارجی یا مسائل زیستمحیطی یا نحوه نگاه به جوانان ما تفاوت دیدگاههایی با حزب اعتمادملی یا حزب اسلامی کار یا ندا داریم، طبیعی است یک ائتلاف دائمی با این احزاب کار اشتباهی است. یا اصلاً بعضی از گروههای موجود در شورای هماهنگی ماهیت حزبی ندارند و تشکلهای سیاسی صنفی هستند که یک ائتلاف دائمی با ایشان فقط در حوزه خاص صنفی ایشان مقدور است و در سایر حوزهها امکانپذیر نیست.
فراهانچی افزود: لذا بهطورکلی ما نمیتوانیم و صلاح نمیدانیم که در یک جبهه دائمی با این گستره از احزاب و گروهها حضورداشته باشیم. چند مسئله تکنیکی نیز در این میان وجود دارد که آنها هم در جای خود مهم هستند: یکی آنکه توزیع و موازنه قوا در شورای هماهنگی منطقی نیست. مثلاً حزب اتحاد تعداد نیروهای بسیار زیاد و دفاتر و شعب فراوانی دارد درحالیکه حزب آزادی اینگونه نیست؛ اما در موقع تصمیمگیری هر کدام از این دو حزب یک رأی و یک وزن را دارند و این موضوع باعث شده است که ناگزیر احزاب نیابتی شکل گیرند و فضای سیاسی شورای هماهنگی را دچار ابهام کنند. اگر از همان اول مکانیسمی طراحی میشد که احزاب بر اساس وزن واقعی خودشان در شورا صاحبرأی باشند این مشکل بروز نمیکرد. در این رابطه طرح پارلمان اصلاحات با هدف رفع این مشکل ارائه شد که ناکام ماند.
وی ادامه داد: دوم اینکه در شورای هماهنگی مجموعهای از احزاب و تشکلهای صنفی سیاسی حضور دارند که گرچه همه از کمیسیون ماده ده وزارت کشور مجوز میگیرند ولی ماهیتاً متفاوت هستند و این موضوع تصمیمگیری در مورد بسیاری از مسائل را مخدوش میکند. سومین موضوع نهادها و افراد صاحب نفوذ اصلاحطلب در خارج از شورای هماهنگی هستند که بشدت روی تصمیمگیریهای شورا میتوانند اثرگذار باشند. بهعنوانمثال مجمع روحانیون مبارز بهعنوان یک نهاد اثرگذار، قدیمی و صاحب وزن در شورا حضور ندارد و نحوه اثرگذاری آن بر تصمیمات شورا مشخص نیست. همین وضعیت را بنیاد امید ایرانیان و افراد و نهادهای دیگر در این میان، در سالهای اخیر داشتهاند. متأسفانه در این باب نیز تاکنون راهکاری اندیشیده نشده است. لذا گاها شاهد این هستیم که تصمیمی در سطح شورا گرفته میشود ولی در عمل اجرایی نمیشود.
فراهانچی تاکید کرد: مسئله دیگر بحث شهرستانها و استانها است. با توجه بهسختیهای کار حزبی در ایران عملاً فعالان سیاسی در سطح شهرستانها بجای کار حزبی جذب کار جبههای میشوند و از اکثریت کارکردهای بسیار مهم حزب غافل میشود؛ و این باعث شده است که فعالیت احزاب در سطح محلی رشد نداشته باشد و بنیان حزبها در سطح کشور تضعیف شود. موارد بنیادی و تکنیکی دیگری نیز وجود دارد که امیدوارم در فرصتی دیگر بتوانیم در مورد آنها گفتوگو کنیم. در مورد شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز ابتدائا قرار بود فقط در زمانهای انتخابات و با هدف به وحدت رساندن احزاب و نیروها فعالیت کند ولی بهتدریج تبدیل به یک نهاد دائمی شد و الان شاهد این هستیم که بهنوعی و در بسیاری از موارد جایگزین احزاب شده است. لذا ما ترجیح میدهیم گرچه یک مجموعه محدود و کوچک هستیم ولی در قالب حزبی حرکت کنیم. طبیعی است که در زمان انتخابات و به دلایل پیشگفته وارد ائتلافهای حزبی و جبههای خواهیم شد.