خبرگزاری کار ایران

استاد دانشگاه آکسفورد در گفت‌وگو با ایلنا:

هیچ یک از گروه‌های تعیین‌کننده در خاورمیانه قادر به یکپارچه کردن آن نیستند/ وجود یک افغانستان باثبات، مدل جدیدی از سیاست منطقه‌ای را ایجاد می‌کند

هیچ یک از گروه‌های تعیین‌کننده در خاورمیانه قادر به یکپارچه کردن آن نیستند/ وجود یک افغانستان باثبات، مدل جدیدی از سیاست منطقه‌ای را ایجاد می‌کند
کد خبر : ۱۲۱۴۸۳۸

استاد دانشگاه آکسفورد با تاکید بر اینکه حضور قدرت‌های خارجی تمامیت منطقه را به خطر می‌اندازد، گفت: تا زمانی که پایگاه‌های نظامی آمریکا و روسیه در خاورمیانه وجود دارد، منطقه نمی‌تواند یک فضای سیاسی آرام داشته باشد.

فیصل دِوجی، استاد علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد و تحلیل‌گر حوزه مسائل هندوستان و پاکستان است.

حضور قدرت‌های خارجی در منطقه، تمامیت آن را به خطر می‌اندازد

فیصل دِوجی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره بهمداخلات منطقه‌ای برخی قدرت‌ها و لزوم اتحاد و انسجام کشورهای منطقه گفت: حتی اگر قدرت‌های خارجی در منطقه‌ای با رضایت بازیگران سیاسی آن مداخله کنند، حضور آنها در آن منطقه لزوماً تمامیت منطقه را به خطر می‌اندازد. این را می‌توان در اتحادیه اروپا مشاهده کرد که حاکمیت واقعی آن متعلق به ناتو است.

وی افزود: در واقع همین است که به اتحادیه اروپا اجازه می‌دهد تا به‌عنوان یک فدراسیون بر اساس ارزش‌ها و قوانین عمل کند. اما این رابطه متقابل به راحتی ممکن است در نتیجه جنگ اوکراین از هم بپاشد که با وادار کردن کشورهایی مانند آلمان به تسلیح مجدد، در نهایت به احتمال زیاد اروپا را به سمت خودمختاری بیشتر سوق خواهد داد، حتی اگر متحد آمریکا باقی بماند.

هیچ یک از گروه‌های تعیین‌کننده در خاورمیانه قادر به یکپارچه کردن آن نیستند

تا زمانی که پایگاه‌های نظامی آمریکا و روسیه در خاورمیانه وجود دارد، منطقه نمی‌تواند یک فضای سیاسی آرام داشته باشد

استاد علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد در ادامه گفت: در موارد دیگر، مانند خاورمیانه که قدرت‌های خارجی در نتیجه رقابت‌های داخلی بین اعضای آن نقش بازی می‌کنند، خاورمیانه به طور قابل توجهی به عنوان یک منطقه فقیر شناخته می‌شود و هیچ یک از گروه‌های تعیین‌کننده آن، مانند اتحادیه عرب یا شورای همکاری خلیج فارس، قادر به یکپارچه کردن آن نیستند. از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی، با تلاش برای ادغام منطقه‌ای، مانند پیمان بغداد که همیشه بخشی از اتحاد با قدرت‌های خارجی بود، این چنین بوده است. خاورمیانه و جنوب آسیا دو نمونه از ناکارآمدی منطقه‌ای را ارائه می‌دهند. در هر دو مورد، مداخله یک قدرت بزرگ به جلوگیری از یکپارچگی کمک کرده است، اما این تنها دلیل آن نیست.

وی در ادامه گفت:  در خاورمیانه، فروپاشی عثمانی‌ها و ایجاد دولت-ملت‌های جدید به وضعیتی منجر شد که دیگر قدرتی به اندازه کافی بزرگ وجود نداشت که به عنوان پایه‌ای برای نظم منطقه‌ای عمل کند. همه کشورهای منطقه متوسط ​​هستند و حتی از نظر اقتصادی هیچ کدام واقعاً از بقیه جدا نیستند. 

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: برای خاورمیانه، مشکل به رقابت بین سه قدرت مهم سرزمینی، اقتصادی و نظامی یعنی ترکیه، ایران و عربستان سعودی مربوط می‌شود. به نظر می‌رسد مصر که قبلاً یک بازیگر مهم سیاسی بود، نقش منطقه‌ای خود را حتی در حوزه فرهنگی و فکری به کلی از دست داده است. این موضوع مربوط به پایان جنگ سرد و افول جمهوری‌های سوسیالیستی است که به دنیای دوقطبی وابسته بودند.

وی همچنین گفت: تا زمانی که پایگاه‌های نظامی قدرت‌های بزرگی مانند آمریکا و روسیه در خاورمیانه وجود دارد، در کنار تضمین‌های امنیتی که به کشورهای میزبان ارائه می‌کنند، منطقه نمی‌تواند یک فضای سیاسی ارام داشته باشد. اما خروج اخیر یکی از این قدرت‌ها از کشوری مانند افغانستان فرصت نادری را برای ایجاد یک سیاست واقعاً منطقه‌ای در آسیای مرکزی فراهم می‌کند که نفوذ آن دیر یا زود بر منطقه غرب آن آشکار خواهد شد.

با داشتن یک افغانستان باثبات می‌توان مدل جدیدی از همکاری و سیاست منطقه‌ای را به وجود آورد

فیصل دِوجی ادامه داد: افغانستان می‌تواند به جای بلوک، پل بین ایران، پاکستان و جمهوری‌های شوروی سابق در آسیای مرکزی باشد، حتی اگر در مورد چین، ترکیه، هند و روسیه به عنوان قدرت‌های دورتر چیزی نگوییم. با داشتن یک افغانستان باثبات می‌توان مدل جدیدی از همکاری و سیاست منطقه‌ای را به وجود آورد. بنابراین، این به عنوان یک مورد آزمایشی حیاتی برای توانایی بازیگران منطقه‌ای که در آرزوی یکپارچگی از نظر استراتژیک و نه صرفاً اقتصادی یا نظامی هستند، عمل می‌کند. این امید هنوز در مذاکرات عربستان و ایران یا هر ابتکار دیپلماتیک خاورمیانه‌ای دیگر وجود ندارد.

وی اظهار داشت: کشورهایی مانند ترکیه و ایران به وضوح بخشی از یک نظم منطقه‌ای، خواه واقعی یا بالقوه نیستند و باید دائماً در زمینه‌ها و اولویت‌های مختلف به شیوه‌ای رقابتی و غیرمولد ورود کنند. اولی به دنبال معرفی خود به عنوان یک قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه، اروپای غربی و قفقاز است. در حالیکه دومی خود را به خاورمیانه، قفقاز و آسیای مرکزی معرفی می‌کند. این حوزه‌های هم‌پوشانی فعالیت سیاسی به هر دو کشور فرصت‌های بزرگی را ارائه می‌دهد تا به‌عنوان پایه‌ای برای چندین نظم منطقه‌ای عمل کند و در نتیجه بخش‌های بزرگی از نظام بین‌الملل را به هم پیوند دهد. اما موقعیت جغرافیایی آنها همچنین می‌تواند منجر به درگیری‌های متعدد و سناریوهای تهدید شود که ممکن است فرهنگ و اهداف استراتژیک هر دو کشور را از بین ببرد.

استاد علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد یادآور شد: با جنگ در اوکراین، غرب به طور ناگهانی به ایران و ترکیه به عنوان متحد نیاز دارد که با تلاش برای احیای مجدد برجام با شرایط بسیار مطلوب‌تر برای ایران همزمان شده است. این سناریو به جای اینکه صرفاً به عنوان دعوتی برای پیوستن به اتحاد غربی علیه روسیه شناخته شود، امکان تقویت بیش از یک نظم منطقه‌ای را به ایران می‌دهد. زیرا تنها به عنوان بخشی از چنین دستوراتی است که کشورها می‌توانند یکپارچگی سیاسی خود را در مواجهه با رقابت قدرت‌های بزرگ حفظ کنند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز