ملازهی در گفتوگو با ایلنا:
افغانستان امروز صحنه رقابت بسیاری از کشورها است/ هیچ کشوری شرایط مساعد ایران را برای تاثیرگذاری بر تحولات افغانستان ندارد
یک کارشناس مسائل شبه قاره سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات افغانستان را مورد ارزیابی قرار داد.
پیرمحمد ملازهی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابی سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات افغانستان و در پاسخ به این سوال که آیا تهران واکنش مناسبی به سقوط کابل در مردادماه و روی کار آمدن طالبان در این کشور نشان داد، گفت: دیدگاههای متفاوتی در ایران در قبال مسائل افغانستان وجود دارد که اعمال آن به جناحبندی درون حاکمیت بستگی دارد، منتها اگر با یک نگاه بیطرفانه صرف نظر از جناحبندیها نسبت به تحولات همسایه شرقی قضاوت کنیم به نظر میرسد باید مقداری به واقعیتهای درونی افغانستان توجه داشت و طالبان را شناخت به این معنا که طالب در واقع یک گروه با دو خصلت ایدئولوژیک با صفت انحصارطلبی است که علاوه بر انحصار ایدئولوژیک، انحصارطلبی قومیتی نیز دارد.
وی ادامه داد: قوم پشتون طی ۳۰۰ سال گذشته با این ذهنیت روبرو بوده که قدرت در کابل حق طبیعی این قوم است چراکه از زمان مرگ نادرشاه و رفتن احمدخان ابدالی به کابل و ایجاد سلطنت تنها در دو مقطع کوتاه حکومت به دست تاجیکها بوده که یکی در دوره حبیبالله کلکلی و دیگری در دوران برهانالدین ربانی و احمدشاه مسعود بود. بنابراین این ذهنیت در میان قبایل پشتون بسیار قوی است که قدرت در کابل باید انحصارا در دست این قوم باشد و باقی قومیتها تنها به عنوان کارگزار پذیرفته میشوند.
وی افزود: به نظر میرسد گاهی در ایران این خصلتهای طالب به درستی ارزیابی نمیشود به ویژه ایران بدون در نظر گرفتن دیدگاه طالبان در خصوص مسائل افغانستان و منطقه، مصلحت خود را در این دیده که همکاری با طالبان را در دستور کار قرار دهد. به نظر میآید کسانی که این تصمیم را اتخاذ کردند نگاهشان این بود که طالب به عنوان یک واقعیت وجود دارد، به قدرت میرسد و ما باید با آن همکاری کنیم تا زیانی متوجه منافع ما نباشد که البته این نگاه طرفداران زیادی ندارد.
این کارشناس مسائل افغانستان گفت: امروز در داخل افغانستان دو موضوع حائز اهمیت است؛ نخست طالبان هستند که میخواهند انحصار قدرت را به وجود بیاورند و حتی برای شناسایی منطقهای و بینالمللی نیز حاضر به پذیرش سایر قومیتها در داخل حکومت نشدهاند و موضوع دوم بحث مقاومت است که در سه سطح پنجشیر و احمد مسعود، مقاومت داخل افغانستان که زنان پیش قراول آن هستند و مقاومت مدنی است و جریان سوم در آنکارا مانند عطامحمد نور و ژنرال دوستم و مباحث سیاسی تقسیم میشوند. بنابراین در این شرایط ایران باید در خصوص نوع تعامل با این گروهها تصمیم بگیرد که در همکاری با طالب، این نیروها نادیده گرفته نشوند.
ملازهی در پاسخ به این سوال که حضرتعالی هم اشاره کردید گویا تهران طالبان را به عنوان یک واقعیت پذیرفت تا زیانی از جانب این گروه متوجه جمهوری اسلامی ایران نباشد اما در همین مدت شاهد بودیم یک درگیری نظامی مرزی میان مرزبانان ایران و هیات حاکمه افغانستان رخ داد که با عنوان سوءتفاهم از آن یاد شد همچنین ایران در خصوص حقآبه هیرمند با افغانستان دچار مشکل است، آیا همچنان میتوان به همجواری مسالمتآمیز با هیات حاکمه افغانستان امیدوار بود، گفت: برداشت من این است که در ایران تصور درستی از شرایط افغانستان و نگاه طالبان به مسائل وجود ندارد. حقآبه هیرمند یک مساله ملی در افغانستان است یعنی اینکه طالب، اشرف غنی یا کرزای باشد، واقعیت این است که تصور افغانها این است که آب هیرمند حق طبیعی آنهاست همانگونه که مردم ایران نفت را حق طبیعی خود میدانند و طالب هم نمیتواند این نگاه و تلقی را نادیده بگیرد.
وی افزود: با این حال ایران باید با تکیه بر قوانین و مقررات بینالمللی و همچنین قرارداد سال ۱۳۵۱ که میان ایران و افغانستان امضا شده طالب را مجبور به تمکین به قانون کند. مساله بعدی هم موضوع ریزگردهاست که تنها به ضرر ایران و سیستان و بلوچستان نیست و برای ولایات خود افغانستان نیز مضر است و باید این موضوع نیز در مذاکرات با طالبان مورد تاکید قرار بگیرد و از نظر سیاسی با طالب وارد معامله شود اما تاکنون در این خصوص با هیات حاکمه افغانستان مماشات شده است.
وی ادامه داد: در خصوص برخوردی که در مرز اتفاق افتاد نیز واقعیت این است که ایران یک دیوار امنیتی فراتر از مرز و خط تالوگ ایجاد کرد و وقتی طالب از این دیوار امنیتی تصوری ندارد همان دیوار را مرز میداند و در نهایت به کشاورزان تیراندازی میکند. البته هم طرف ایرانی و هم طرف طالبان این مساله را سوءتفاهم دانستند اما واقعیت این است که من معتقدم این موضوع از سمت طالبان نه سوءتفاهم بلکه پیامی به طرف ایرانی بود.
این کارشناس مسائل شبه قاره همچنین در پاسخ به این سوال که اقدامات تهران از زمان سقوط کابل را چگونه ارزیابی میکنید، گفت: واقعیت این است که هیچ کشوری شرایط مساعد ایران را برای تاثیرگذاری بر تحولات افغانستان ندارد؛ افغانستان تا سال ۱۷۴۷ بخشی از خاک ایران بود بنابراین هم در حوزه فرهنگی و زبانی به ایران نزدیکی دارد و هیچ کشوری این موقعیت را در مورد افغانستان ندارد منتها اینکه ایرانیها از این فرصت به درستی استفاده کنند، مورد بحث است. تلاشهایی که وزارت امور خارجه ایران تاکنون انجام داده مثبت است و نمیتوان این را نادیده گرفت که ایران در تلاش است تا امنیت در افغانستان تضمین شود و این خط درستی است و باید همچنان پیگیری شود.
وی ادامه داد: مهم است بتوانیم در این مسیر کشورهای دیگر را نیز با خودمان همراه کنیم چراکه امروز افغانستان صحنه رقابت بسیاری از کشورها است و فرصت و تهدید در کنار هم در این صحنه وجود دارد و باید بدانیم ضعف ما در کجاست و این ضعفها را جبران کنیم.