یادداشتی از غلامرضا خواجه سروی؛
تحقق بیانیه گام دوم و رفع فاصله میان بایدها و واقعیتها با حضور نسل جوان
لازمه قوی برداشته شدن گام دوم انقلاب اسلامی، انتخاب فردی اصلح و محبوب با مشارکت حداکثری آحاد مردم شریف ایران است.
تجربه ثابت کرده است که مدیریت دانش محور همراه با اراده قوی ایران عزیز را در جایگاه اصیل خود قرار می دهد. اعتماد به مردم و مشارکت دهی واقعی جوانان مهمترین عامل رشد جامعه بوده، اما متاسفانه هنوز برخی به این ظرفیت باور ندارند. برای تحقق گام دوم انقلاب باید فرصتهایی فراهم شود تامدیران جوان واندیشمندان جوان بااستفاده ازتجربهها و عبرتهای گذشته و نگاه انقلابی، درهمه میدانهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، شانههای خود را زیر بار مسئولیت دهند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بنمایند.
نوسازی دستگاه اجرایی از طریق نگاه کاربردی به دانشگاه و پیوند واقعی با مراکز علمی امکان پذیر است.مدیرانی که دانشگاه و جوانان را در اولویت قرار نمی دهند،نمی توانند راهبرد "تولید،پشتیبانی و رفع موانع" را محقق سازند. تحقق بیانیه گام دوم و رفع فاصله میان بایدها و واقعیتها، با حضور نسل جوان مومن و دانا و پرانگیزه شدنی است. اعتقاد واقعی به ظرفیت جوانان و درک نیازهای نسل جدید به ویژه اشتغال مهمترین ضرورت جامعه می باشند. امان از مشاوران ناآشنا با مردم و مدیرانی که برای فرزندان خود ژن برتر قائل هستند و جوانان را در اولویت قرار نمیدهند و نمیتوانند به فکر مشکل اشتغال، مسکن و معیشت جوانان میهن باشند. ذکر این نکته ضروری است که اگر بدون شک نوسازی دستگاه اجرایی از طریق تکیه به همتهای بلند، دانش و انگیزه های جوان و انقلابی، سبب پیشرفت و جهش واقعی شده و موجب تحقق گام دوم انقلاب با قدرت، نشاط کاری و احساس مسئولیت در همه بخش ها می شود. نوسازی دستگاه اجرایی با احیای جایگاه اصیل دانشگاه و مرجعیت مراکز آموزشی،پژوهشی تحقق پذیر است.حکومت مردم سالاری و عنصر اراده ملی که جان مایه پیشرفت همه جانبه و حقیقی کشور می باشد. باید پذیرفت که اعتماد به مردم و مشارکت دهی واقعی جوانان مهمترین عامل رشد جامعه است.اما هنوز برخی به دنبال این مهمنیستند.
باید با نگاه اصولی به مشکلات مردم و انگیزه جهادی و انقلابی، کمبودهای بوجود آمده از بی تدبیریهای مدیران بی رمق را پاسخ داد. بعنوان مثال در یک پژوهش تاریخ سیاسی درصدوپنجاه سال اخیر پنهان کاری در برخی امورات اجرایی و انعقاد معاهدات به ضرر منافع ملی ایران تمام شده وقراردادهای استعماری رژی، ۱۹۱۵،۱۹۱۹،۱۳۱۲کنسرسیوم نفت ۱۳۳۲،کاپیتولاسیون ۱۳۴۳ ومانند آن را موجب شده است. از این رو دستگاههای مسئول باید مراقب مذاکرات وین باشند تا تاریخ قراردادهای استعماری تکرار نشود.
مردم از شعارهای بی عمل خستهاند و باید حواسمان باشد که حل مشکلات موجود با گره زدن به مذاکرات و فشارهای بینالمللی آمیخته و در نهایت فراموش نشود. مدیریت دانش محور همراه با اراده قوی، ایران عزیز را در جایگاه اصیل خود قرار میدهد و لازمه قوی برداشته شدن گام دوم انقلاب اسلامی، انتخاب فردی اصلح و محبوب با مشارکت حداکثری آحاد مردم شریف ایران است. همه با هم در جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ همدل و همصدا شویم.