از سوی بهمن اکبری در نشست رفع خشونت از نظام بینالملل صورت گرفت؛
بررسی نقش مدارا و تفاهم و همکاری در تامین جهان عاری از خشونت
نگارنده براین باور است که " تسامح و مدارا " در عرصه نظر با آزاداندیشی، در عرصه عمل با تحمل دیگری و در مقام داوری با عدالت و انصاف و برخورد کریمانه ظهور می کند.
بهمن اکبری، محقق و پژوهشگر مطالعات اسلامی و رایزن سابق فرهنگی ایران در کشورهای ازبکستان و تانزانیا طی سخنانی به تبیین رابطه نقش مدارا و تفاهم و همکاری در تامین جهان عاری از خشونت پرداخت.
به گزارش خبرنگار اایلنا، متن کامل سخنان این پژوهشگر دینی در نشست رفع خشونت از نظام بین الملل که پیش از ظهر امروز به همت شاخه زنان بنیاد امید ایرانیان در محل این بنیاد برگزار وصورت مقاله ارائه شد، به شرح زیر است:
انسان در واقعیت عینی خود دارای جنبه های «عقلانی شناختی(بینشی)»، «عاطفی اخلاقی(گرایشی)» و «رفتاری عملی(کنشی)» است. که هر کدام از این ابعاد می توانند منشأ اصل یا اصول زندگی در ساحت جمعی و یا فردی باشند. هر اصل باید و نبایدی است که حداقل از یک خصوصیت طبیعی آدمی سرچشمه می گیرد. هدف این مقاله تبیین «اصل مدارا» و بررسی سه گام «تعارف»، «تفاهم» و «تعامل» میان فرهنگی در فرایند تامین جهان عاری از خشونت است که با دلایل عقلی و نقلی(آیات قرآن و روایات) پشتیبانی شده است.
«چیستی مدارا»، «چرایی مدارا»، «چگونگی مدارا»، «الزامات مدارا»، «آسیب شناسی مدارا» و سرانجام «رویکرد آینده پژوهانه به تعامل مدارا محور در روابط بینافرهنگی» از مهمترین محورهای این مقاله است.
در باب «چیستی تعامل»، بایسته است بدانیم؛ تعامل همزاد بشر است و ما چون انسانیم، به تعامل نیاز داریم. لذا برای ارزیابی رشد یک جامعه باید به مقدار گفتو شنود آن جامعه با جوامع دیگر نگاه کنیم؛ به میزان رشد منحنی گفتو شنود میزان رشد و بلوغ جوامع انسانی شناخته می شود؛ و در باب «چگونگی تعامل» بدانیم که برای تعامل سه مرحله یا سه گام وجود دارد؛ نخست؛ تعارف(شناخت)، دوم؛ تفاهم(فهم مشترک) و در نهایت؛ به تعامل(همکاری) می رسیم. از اینرو برای تعامل با فرهنگ دیگر جوامع و ملل باید این سه گام را پشت سربگذاریم.
فهم و تفسیر جهان معاصر نیز در طراحی الزامات تعامل میان فرهنگی بسیار موثر است؛ در نگاهی افراطی می توان جهان معاصر را جهان جنگ و ستیز دید؛ در این تفسیر از جهان، تعامل یعنی " ایجاد موازنه ی قدرت " و یا " جنگی نامتقارن و نابرابر ". از سوی دیگر؛ در رویکرد الاهیاتی مدارا محور، جهان را می توان جهانی سراسر از رقابت و یا مسابقه تصور کرد در این نگاه، فرهنگ ها نه در تعارض که در مسابقه(تنافس) با یکدیگرند. قدرت برتر، قدرت و جاذبه ی مفهومی و عقلانی است. در ادبیات الاهی و اسلامی تنافس در خوبی و نیکی امری شایسته و عموم بشری است. در حالیکه تنافس در بدی و شر امری ناشایسته است: «فلا تنافسوا فى عزّ الدنیا و فخرها» براى عزّتها و جاه و جلال ظاهرى و نام و نشانِ گذرا با یکدیگر تنافس نکنید حسادت نورزید رقابت نکنید. در آیات پایانی سوره مطفّفین بعد از ذکر اوصاف شراب طهور بهشتى، مىخوانیم: «و در این(نعمتهاى بهشتى) راغبان باید بر یکدیگر پیشى گیرند»
از این رو؛ با نظرداشت نظام فلسفی - کلامی، تربیتی - اخلاقی و فقهی - حقوقی اسلام نخستین پرسش این است که گستره ی مفهومی و مصداقی " تسامح و مدارا " چیست؟
نگارنده براین باور است که " تسامح و مدارا " در عرصه نظر با آزاداندیشی، در عرصه عمل با تحمل دیگری و در مقام داوری با عدالت و انصاف و برخورد کریمانه ظهور می کند.
عنوان فراگیری که پیامبر اسلام(ص) برای دین خود به کار برده، طریقت فطری سهلگیر و مسامحتگزار است. این نامگذاری حاکی از آن است که چنین روحی در سرتاسر کالبد دین اسلام حضور دارد. تسامح را می توان در مقرّرات فقهی و حقوقی اسلام نیز به صراحت دید. تسامح را میتوان به حرکتی جهتدار و درعین حال ملایم در برخورد با جهت های مغایر تعریف کرد. مهمترین مبنای هستی شناختی این شیوه آن است که " رحمت " در هستی اصالت دارد و خداوند آدمیان را برای " رحمت " آفریده است. در مبنای ارزش شناختی، این نکته قابل ذکر است که شیوه مدارا و تسامح، از زیبایی و شکوه ویژهای برخوردار است و از زشتی ها و نفرت برانگیزی های تصلب سختگیرانه و نیز بیمبالاتی سهلانگارانه به دور است. از این رو، پیامبر در رویارویی با مخالفان، به زیبایی به چالش برمیخواست و به هنگامی که سخن با آنان به جایی نمیرسید، به زیبایی از آنان فاصله میگرفت و به هنگام تنهایی و در قلب خویش، با خیال آنان نیز تسامح میورزید و از آنان به زیبایی در میگذشت.
در موضوع «الزامات تعامل بینا فرهنگی»، باید فضای شناخت و تعارف را برای تعامل بوجود آوریم و اگر احساس کنیم که میخواهند بر ما مسلط شوند، نمیتوانیم طرف مقابل را درک کنیم. " تسامح و مدارای حکمت بنیان " راه برون شد از فضای سرد جهان فرهنگی است. تسامح در سه ساحت؛ تسامح در رفتار، تسامح در عواطف و تسامح در اندیشه متصور است و ما تنها تسامح در ساحت اندیشه را نفی می کنیم.
در پایان در مطالعه ای با «رویکرد آینده پژوهانه به تعامل بینا فرهنگی» در جهان فرهنگی معاصر در می یابیم که انزوا و کنج عزلت گزیدن فرهنگی، انحطاط فرهنگی و خارج شدن از عرصه حیات جمعی جهانی را در پی خواهد داشت.
بنابراین نقش آفرینی دیدگاه های معرفتی الاهیاتی از اهمیت برخوردار است؛ دیدگاههایی که بتواند توسعه روابط بینافرهنگی را در عرصه بین الملل بر مبنای " دوستی و مدارا " همزمان با " منع تخاصم و تهاجم " نهادینه سازد.
در این زمینه آینده جهان مساله مهمی است. همچنان که «جوزف نای» در کتاب «آینده قدرت» میگوید؛ آینده با دو رویکرد انتقال قدرت از غرب به شرق یا ملت دولت به سمت NGO ها یا سازمانهای مردمی توضیح می یابد. بر این اساس در آینده نه چندان دور شاهد کاهش قدرت حکومتها و افزایش نقش مردم و انتقال قدرت به شرق هستیم. در چنین فضایی بزرگترین رسالت متفکران و مصلحان گسترش اندیشه مدارا برای تامین صلح جهانی است.