سومین سالگرد شهادت پدر موشکی ایران، شهید تهرانی مقدم برگزار شد
حاجحسن فقط برای خدا کار میکرد و زبان معرفی خودش را نداشت مگر این که ضرورتی پیدا میشد، یکبار برای من تعریف کرد در زمان ریاست جمهوری حضرت آقا ایشان مرا صدا کردند و گفتند فلانی برو این دانش را در ایران بیاور در حالی که او یکی از افرادی بود که به طور قطع در زمینه موشکی و دانش آن دخالت داشت اما نامی از او در میان نبود. این موضوع را هم تحت ضرورتی برای من گفت.
مراسم شب خاطره به مناسبت سومین سالگرد شهادت پدر موشکی ایران شهید حاج حسن تهرانی مقدم با حضور سردار نجات معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حجتالاسلام طائب، سردار شهسواری، سردار کوثری نماینده مجلس شورای اسلامی، خانواده شهید تهرانیمقدم و دیگر دوستان و همرزمان این شهید شب گذشته در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش ایلنا، در این مراسم حجتالاسلام و المسلمین طائب به سخنرانی پرداخت و گفت: دانش، هدف و تاثیر این دو بر شخص سه نقطهای است که اگر کسی موفق شود آن را به دست آورد عبدالله میشود که شهید تهرانیمقدم به واقع این سه را داشت و عبد خدا بود.
وی افزود: حاجحسن فقط برای خدا کار میکرد و زبان معرفی خودش را نداشت مگر این که ضرورتی پیدا میشد، یکبار برای من تعریف کرد در زمان ریاست جمهوری حضرت آقا ایشان مرا صدا کردند و گفتند فلانی برو این دانش را در ایران بیاور در حالی که او یکی از افرادی بود که به طور قطع در زمینه موشکی و دانش آن دخالت داشت اما نامی از او در میان نبود. این موضوع را هم تحت ضرورتی برای من گفت.
طائب ادامه داد: او برای صاحب موشک شدن هدف را شناخته بود و به همین دلیل میرفت تا این موضوع را دنبال کند همانطور که دیدیم روی سنگ مزارش نوشته است این جا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند این جمله برگرفته از صحبتهای خود حاجحسن بود که نشان میداد او هدفتش را شناخته است.
وی ادامه داد: همانطور که امام هم گفته بودند اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود چون میدانستند رژیم غاصب صهیونیستی تهدید اعظمی برای ظهور امام زمان(عج) است بنابر این علم حاجحسن جهتدار بود و از عالم و آدم برای اسرائیل آتش درست کرد.
طائب گفت: یک حاجحسن در کنار مشغله فراوان فردی بسیار شوخطبع بود، یکبار مرا صدا کرد تا وقتی که میخواهند موشکی را تست کنند من هم آنجا باشم موقع شلیک به من گفتند این دکمه را فشار بده با اشاره انگشت من موشک به هوا رفت اما بدون این که زاویه بگیرد به سمت ما برگشت و البته در نزدیکی ما زاویهاش عوض شد پیش خودم گفتم خدایا چه دست نامیمونی دارم در همین هنگام متوجه شدم شهید تهرانیمقدم و یکی دیگر از دوستانش میخندند.
حاجحسن گفت: اشکال از انگشت شما نبود ما در کارخانه این موشک را درست آماده نکرده بودیم و توقع چنین کاری بود.
طائب در پایان این سخنرانی زیر یکی از عکسهای شهید تهرانیمقدم به یادگار نوشت: شهید مبارک به زودی برکتت در شکست اسرائیل مشخص خواهد شد.
در این برنامه مادر شهیدان لشکریان که پسرانش از دوستان صمیمی شهید تهرانیمقدم بودند، به ذکر خاطرهای از شهید حاجحسن پرداخت.
وی گفت: شهید تهرانیمقدم با پسرم حسن بسیار صمیمی بودند، یادم هست شب آخری که عبدالرضا میخواست به جبهه برود، قرار بود حاجحسن هم به منزل ما بیاید اما چون مادرشان کسالت داشت، نیامد.
فردا صبح موقع رفتن پسرم هرچه منتظر شد خبری از حاجحسن نیامد گفت: مادر من میروم اگر آمد سلام مرا برسان بیست دقیقه بعد از رفتن عبدالرضا دیدم حاجحسن پیدایش شد، زدم زیر گریه گفتم دیر آمدی هر چه منتظرت شد فایده نداشت.
حاجحسن گفت: هر طور شده خودم را به او میرسانم همراه سعید پسرم سوار موتور رفتند. شب وقتی سعید آمد پرسیدم آنها همدیگر را دیدند گفت ای کاش دوربین داشتم و از لحظه خداحافظی این دو عکس میگرفتم نمیدانی چگونه با هم خداحافظی کردند.
مادر شهیدان لشکریان افزود: حاج حسن همیشه به منزل ما میآمد و به ما سر میزد یک هفته قبل از روز مادر به دیدنم میآمد همراه با یک هدیه و مانند همه دیدارها سر تا پای شوهرم را میبوسید و چادر من را بوسه میزد و میگفت مادر فکر کنید که من همان عبدالرضا هستم و هر کاری دارید به من بگویید.
وی گفت: حاجحسن دائم از نابودی اسرائیل صحبت میکرد و میگفت من اجازه نمیدهم خون شهدا پایمال شود.
سردار شهسواری یکی دیگر از سخنرانان این مراسم بود که گفت: خاطرهای میگویم به یاد شهید حسن شفیعزاده فرمانده اولین توپخانه سپاه و یار صمیمی شهید تهرانیمقدم زیرا میدانم آوردن نام ایشان موجب خوشحالی حاجحسن میشود.
وی گفت: من به منطقهای از جبهه اعزام شده بودم که میدیدم نیروهای دشمن به راحتی در مقابل ما بازی میکنند و به راحتی به خط ما نیز تردد دارند، اما حتی ما جرأت نداریم سرمان را بالا بیاوریم. این موضوع باعثتحقیر ما میشد پیش فرماندهامان رفتم و گفتم این چه وضعی است چرا ما به اینها شلیک نمیکنیم او مرا فرستاد و گفت این حرفها را برو به فلانی بگو من رفتم پیش مردی که او را نمیشناختم به او از تحقیر شدنمان گفتم به من گفت، فلانی تازه آمدی جبهه برایش توضیح دادم که نه خیلی وقت است، و باز شروع کردم به گفتن این حرف که بچههای ما با رفتار این عراقیها تحقیر میشوند و روحیهاشان از دست میرود. این آقا دوباره رو به من گفت فلانی تازه آمدهای به جبهه گفتم، با ناراحتی که عرض کردم خدمتتان خیلی وقت است آمدم شما یک گلوله بدهید تا ما سمت سربازان دشمن شلیک کنیم باز رو به من و اینبار با حالتی دیگر گفت پس تازه آمدهای، من خیلی عصبانی شدم و به پیش فرماندهامان برگشتم چند روز بعد این مرد را دیدم و او را به من معرفی کردند او همان حسن شفیعزاده بود، با دیدنم خاطره اون روز را یادآور شد و گفت، بنیصدر فقط به ما روزی یک گلوله توپ سهمیه میدهد اگر قرار باشد من این گلولهها را اینگونه خرج کنم، پس شب عملیات چه کنیم.
حسن شفیعزاده به واقع از نیروهای مؤثر در جنگ بود که در کنار شهید تهرانیمقدم خدمات فراوانی را انجام دادند.
در ادامه این مراسم سردار شهسواری کنار یکی از عکسهای شهید تهرانی مقدم نوشت: قسم به خون شهدا آرزوهای بزرگت را تحت رهبری امام خامنهای محقق خواهیم کرد. این مراسم با نشان دادن تصاویر شهید تهرانیمقدم ادامه داشت و مادر ایشان گفت: از همه کسانی که در این مراسم به خاطر پسر من شکرت کردهاند تشکر میکنم و از خدا میخواهم عاقبت به خیر شوند و هر چه میخواهند خدا بهشان بدهد.
همچنین در مراسم پاسداشت یاد شهید تهرانیمقدم خبر ساخت سریالی با موضوع زندگینامه این شهید عزیز داده شد، که سیدمحمود رضوی تهیهکننده این سریال روی سن آمد و گفت: صدا و سیما تصمیم دارد حدود ۱۵ سریال الف ویژهاش را مانند سریال مختار اختصاص دهد به مفاخر ایرانی چه در عرصه علمی چه در عرصه دفاع مقدس و غیره که قرار است ساخت سریال تهرانیمقدم نیز در همین گروه ساخته شود که معصومه سپهری قرار است رمان آن را بنویسد و دکتر صناعیان سرپرست نویسندگان این سریال است.