یادداشت ابوتراب فاضل مدیرعامل سابق خبرگزاری کار ایران؛
به بهانه یازده سالگی ایلنا
تولد یازده سالگی ایلنا مبارک باشد. همین و بس از این که رسانهای توانست تولد خودش را در یازده سالگی جشن بگیرد؛ باید خوشحال بود و خرسند از اینکه هنوز حیات دارد و می تواند تنفس کند.
تولد یازده سالگی ایلنا مبارک باشد. همین و بس از این که رسانهای توانست تولد خودش را در یازده سالگی جشن بگیرد؛ باید خوشحال بود و خرسند از اینکه هنوز حیات دارد و می تواند تنفس کند.
اهالی رسانه در این مملکت از مشروطه به بعد تجربه فراوانی از ناملایماتها را دارند و فراز و فرود یک رسانه که باید به نقد اهالی قدرت بنشیند؛ البته که شگفتا از زحمات کسانی که باز هم امیدوارند از ادامه حیات.
تفاوت است بین یک رسانه و یک بنگاه اقتصادی؛ رسانه اهالیاش دغدغه دارند و تفاوت اجتماعی؛ معیشیت آزارشان میدهد، اما هیچ گاه از این حیثبه اعتراض روی نمیآورند.
دغدغه اصلاحگرایی دارند و بر لبه شمشیر تیز راه می روند تا روشها را نقد کنند به امید اصلاح؛ آدمیان در رسانه امیدشان کسب حداکثر سود که حداکثر انتفاع اجتماعی برای یک جامعه است. این گروه البته وقتی سپهر سیاست خشن میشود وای که چه روزگاری میگذرانند!
روایت ایلنا همین جماعت بالایی است که ذکرش را گفتم. خوشحالیم که ایلنا زنده است و تولدش را در ۱۱ سالگی جشن میگیرد؛ چون هنوز ۵ ساله بود که تنگنظران تاب حضورش را تحمل نکردند و همینهایی که امروز کوس رسوایی مالیشان گوش فلک را کر کرده روزی فرمان تعطیلی اش را صادر کردند و در راهروهای دادسرای انقلاب مدیر مسوولش از این شعبه به شعبه دیگری می رفت. قرار شد تا با استعفای او ایلنا مجدد حرکت کند، البته چیزی نگفته بود و ننوشته بود، فقط از دانشجویان و کارگران گفته بود که حق داشتند مطالبه معیشت بکنند وآزادی؛ ایلنا فقط زبان آنها شده بود همین وبس و به همین جرم فیلتر شد.
اگرچه قول دادند با استعفای مدیرمسوول ایلنا مجدداً آغاز به کار کند؛ فقط یک ساعت قولشان دوام یافت. این آدمها وقتی صحبت از پول بیت المال میآید دل گنده میشوند، ولی برای حیات یک رسانه و معیشت ۵۰ نفر خبرنگار تنگ نظر بودند. من وقتی در تیرماه ۸۶ مصاحبه کردم و گفتم که ایلنا مولود فضای باز سیاسی است و جامعه مدی فقط یک ساعت تحملمان کردند و مجدداً فیلتر شدیم. یکسال تمام ورایزنیهایی که شد تا در هر صورت در سالروز ولادت امید عدالت حضرت علی بن ابی طالب مجدداً شروع به کار کردیم.
هنوز بودند آدمهای تنگ نظر و البته قول دادیم که ماهم مثبتتر باشیم! حرفهای گری را بنیان کارمان گذاشتیم و همان تعداد خبرنگار حرفهای را نیز جذب کردیم و به سرعت به یک رسانه موثر تبدیل شدیم. نقد قدرت می کردیم و البته در چارچوب نظام باورمان بود و هست که نظام جمهوری اسلامی ایران و ارکانش باید مورد تکریم باشند واقدامشان واجب. اما روش ها باید اصلاح شود، اصلاح طلبی را به مثابه یک مرام و منش پذیرفتیم و بر آ ن اصرار کردیم و داریم.
ایلنا البته تجربه سیاسی عجیبی را لمس کرد. انتخابات ۸۸ و حمایت از نامزدی که بعدها فتنه گر خواندنش؛ شاید روایت بسیار دشوار می باشد که باید بعدها از آن گفت و بیشتر شنید.
پس از انتخابات فضا آرام شد؛ اصول گرایان وقتی به نقد رئیس جمهوری منتخبشان روی آوردند؛ ایلنا نفسی تازه کرد؛ هم ازاین حیثکه اینک نقد دولت چون خودشان به آن نیاز داشتند محفل امنیت ملی نبود و هم اینکه رئیس جمهور منخبشان جایی برای تعریف و تمجید برای هیچکس باقی نگذاشته بود و در فضای سالهای پس از ۸۸ به خصوص ۸۹ وضعیت به مراتب بهتر شد و ما بر اساس رسالت حرفهای خود به اصلاح گری فریاد داریم و از معیشت کارگران در قالب خبر و گزارش بسیار گفتیم. معیشتی که با اتخاد سیاستهای دولتی هر روز وضعیت بغرنج تری مییافت. ایلنا در این روزها البته مخالفانی سرسخت در دولت داشت. معاون مطبوعاتی وقت که شاید تاریخ مطبوعات ایران در گذشته و آینده بر خود نبیند؛ به شدت با حضور ایلنا مخالف بود و معتقد بود که انتقادهای ایلنا به دولت مخل امنیت ملی و نظام است. باوری است که البته گذشت زمان همه چیز را مشخص ساخت.
امید این که ایلنا جشن ۱۰۰ سالگی اش را بگیرد ودر فراز توی مبهم اینده مسیری مستقل و استوار و حرفه ای داشته باشد.