محمدرضا عارف در گفتوگو با روزنامه الشرق الاوسط:
در انتخابات مجلس، فعالانه مشارکت میکنیم / تا انقلاب هست اصلاحطلبی باید بماند
من اصلاح طلبی را مصداق روشن و واقعی فرموده امیر مومنان(ع) می دانم که می فرماید: “اداره امور مملکت با میانه روی سازگارتر است”. ما قویا به دنبال جامعه ای آرمانی هستیم تا مردمش اخلاق گرا و قانون مدار باشند و حکومتش مطلوب و مقبول عامه مردم و الگویی باشد منطبق با موازین انسانی، اسلامی و بین المللی.
روزنامه الشرق الاوسط گفتوگویی با دکتر محمدرضا عارف عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام داد. عارف در این گفتوگو که امروز - چهارشنبه ۱۶ بهمن - در روزنامه الشرق الاوسط منتشر شد پیرامون وضعیت اصلاح طلبان و انتخابات آینده مجلس مطالبی را مطرح کرد.
به گزارش ایلنا، متن فارسی این گفتوگو به شرح زیر است:
امروز نام دکتر محمد رضا عارف برای مردم ایران و حتی برای کسانی که تحولات سیاسی ایران را پیگیری میکنند چندان ناشناخته نیست؛ کسی که در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد امادر میانه کارزار انتخابات انصراف داد.
محمد رضا عارف که در دوره دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی معاون اول او بود با شعار «معیشت و منزلت و عقلانیت» کاندید و تأیید صلاحیت شد، اما پس از یک ماه مبارزه انتخاباتی و پس از دریافت نامهای از سید محمد خاتمی، چهار روز پیش از انتخابات انصراف داد. اما نام دکتر عارف به علت انصرافش و اینکه حامیانش به سمت دکتر روحانی گرایش پیدا کردند کاری جدی و از سوی برخی از تحلیلگران امری استراتژیک تلقی شد.
با گذشت ماهها، اگر چه گرد و غبار هیاهوی انتخابات فرو نشسته است اما گمانه زنیها درمورد عارف همچنان در جریان است و هنور عدهای تصور میکنند که او سمتی جدی در ساختار سیاسی ایران خواهد گرفت. دکتر عارف دعوت شرق پارسی را برای گفتوگویی اختصاصی پذیرفت و به سئوالات ما پاسخ گفت.
***دکتر عارف پس از انصراف از انتخابات ریاست جمهوری شهرت بیشتری در عرصه سیاسی نسبت به پیش از انتخابات یافت. شما فضای پیش از انتخابات و پس از انتخابات را با توجه به آرمانها و گرایشهایی که در نظر داشتید چگونه توصیف میکنید؟
برای پاسخ به این سوال باید به شرایط و فضای حاکم قبل از انتخابات سال ۹۲ بازگردیم. سالهای گذشته و به ویژه پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، عارضهها و آسیبهای جدی متوجه کشور ما شده بود.
متاسفانه عقلانیت در بخشهای مهمی از بدنه اجرایی و دولت رو به زوال رفته بود. تصمیمات سلیقهای و غیرکارشناسی، روال عادی در بخشهای مهمی از بخشهای مدیریتی شده بود. قبح برخی از رفتارهای ناشایست نظیر، بیاخلاقیها، جنجال آفرینیها و دروغ در بین بخشی از مدیران از بین رفته بود و متاسفانه این فرهنگ به جامعه نیز سرایت کرده بود.
از طرف دیگر و مصیبت بزرگتر این بود که بخشهای قابل ملاحظهای از بدنه جامعه و برخی از فعالان سیاسی از جمله اصلاح طلبان و تحول خواهان امید خود را از دست داده بودند و گوشه گیری و یا بیتفاوتی را ترجیح میدادند. فعالیتهای حزبی، رسانهای و دانشجویی زیر سایه نگاههای امنیتی نحیف شده بود و انگیزههای همکاری و مشارکت در بین نخبگان و حتی مردم بسیار کمرنگ شده بود.
در چنین فضایی بود که من و همراهانم تصمیم گرفتیم که فعالانه در عرصه اجتماعی و سیاسی حضور داشته باشیم و مهمترین ماموریت و اهداف خود را بازگشت حاکمیت اخلاق و عقلانیت بر کشورداری و امید در بین نخبگان و فعالان سیاسی و اجتماعی تعریف کردیم و وجه همت خود قرار دادیم؛ لذا از این منظر، تصور من این است که به بخشهای مهمی از اهداف خود رسیدیم.
لذا بحثتصویر شخصی من در جامعه در مقابل این دستاورد ارزشمند که بسیار سخت به دست آمد و نتیجه تلاش خالصانه بسیاری از نیروهای دلسوز و به خصوص جوانان و نسل سوم انقلاب بود، اهمیت چندانی ندارد و قطعا اگر شهرتی هم به وجود آمده باشد در سایه همین تلاش جوانان بود که سهم عمده این دست آوردها در این انتخابات متعلق به ایشان بود.
***آیا شما پس از انتخابات ریاست جمهوری و پس از اعلام انصراف، به آنچه که مد نظر داشتید، رسیدید؟ قدری توضیح دهید.
برای ما هم مسیری که طی کردیم مهم بود و اهدافی را دنبال کردیم. نظیر آنکه در قدم اول این باور را ایجاد کردیم که برای سامان شرایط کشور هیچ راهی جز مشارکت و حضور فعال همه جریانات سیاسی وجود ندارد. پس از آن در جهت طرح مطالبات مغفول مانده مردم حرکت کردیم و مهمترین دغدغهها را شناسایی کردیم و آن را به مهمترین اولویتهایی که نظام اجرایی و مدیریتی باید به آن بپردازد تبدیل کردیم.
خوشحالم که در جریان انتخابات، وفاقی بین اکثریت کاندیداها از هر دو جریان اصلی سیاسی کشور به وجود آمد که شرایط آن زمان را به هیچ وجه زیبنده و شایسته کشورمان نمیدانستند و لزوم تغییر شرایط و روند مدیریتی کشور مورد پذیرش قرار گرفت. این یک اتفاق مهم بود. حتی جریان اصول گرا که دولت از دل آن بیرون آمده بود، در عملکرد ضعیف و ناکارآمد سالهای گذشته، معترف بود و دفاعی از عملکرد ۸ سال گذشته نمیکرد.
دستاورد دیگر این بود که سعی کردیم الگویی از کار سیاسی اخلاق مدار را ترسیم کنیم. برای اولین بار منشور اخلاق انتخاباتی منتشر کردیم و من و همراهانم به تعهداتی که اعلام کرده بودیم، عمل کردیم. از دیگر نتایج اینکه، هم اکنون علی رغم وجود همه مشکلات و نابسامانیها، روح امید و خودباوری به جوانان و نخبگان بازگشته است و دولت در مسیر بازگشت حاکمیت عقلانیت بر امور اجرایی کشور قرار گرفته است.
البته راه بسیار سختی در پیش روست و مشکلاتی وجود دارد که باید با بیشتر بها دادن به مشارکت و نظارت سازمانهای غیر دولتی و دانشجویان و جوانان تحقق این اهداف تسهیل شود.
***آیا شما خود را به عنوان نماینده جریان اصلاح طلب درون نظام معرفی میکنید؟ در این صورت برنامه شما برای انسجام جریان اصلاح طلب چیست؟
عمیقاً معتقدم اصلاح طلبی جریان اصلی انقلاب است و تا انقلاب هست و ایران هست، اصلاح طلبی باید بماند. عرصه سیاست و مدیریت کشور نباید هیچگاه از تفکر اصلاح طلبی خالی شود. اصلاح طلبی یعنی تعهد صبورانه و امیدوارانه همزمان به اهداف و روشهای اصلاح طلبانه. لذا اساسا اصلاح طلبی فقط میتواند در چهارچوب و درون نظام تعریف شود که هدفش اصلاح امور و جامعه با صبر و تدبیر و البته با استفاده از روشهای اصلاح طلبی است.
از طرف دیگر اصلاحات بدون امید و صبر، اصلاح طلبی نیست. اصلاح طلب باید هم خود امیدوار، با انگیزه و فعال باشد و هم باید امیدآفرینی کند. در شعارهای انتخاباتی این اعتقاد را مطرح کردم که «استمرار اصلاح طلبی، ضرورت ایران امروز است». مهمی که متاسفانه حتی در میان بخشی از دوستان اصلاح طلب، کمرنگ شده بود.
برای تحقق اهداف اصلاح طلبانه در انتخابات گذشته تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفتم. از این منظر خود را قطعا به عنوان عضوی از جریان بزرگ و تاریخی اصلاح طلبی ایران میدانم و به آن افتخار میکنم.
بگذارید تعریف خودم را از اصلاح طلبی بیان کنم. من به اصلاح طلبی به عنوان اندیشهای سیاسی و روشی سیاسی باور دارم که به منظور کسب قدرت سیاسی با هدف اصلاح امور، رفع موانع پیشرفت و توسعه کشور و تحقق کامل آرمانهای انقلاب و قانون اساسی تلاش خواهد کرد، به گونهای که حکومتی مطلوب و مقبول عامه مردم مطابق با موازین انسانی، اسلامی و بینالمللی در ایران بوجود آید. من شخصا با تعریف اصلاح طلبی به مفهوم فتح سنگر به سنگر و محو رقبای سیاسی برای دستیابی به قدرتی بیشتر مخالف هستم.
منش اصلاحطلبی که من به آن پایبندم؛ عقلانیت وخردورزی و اخلاق مداری و همراه کردن مردم و حتی رقبای سیاسی برای تحقق برنامههای اصلاح، رشد و پیشرفت کشور است. تدبیر، صبر و تلاش مستمر برای بالابردن سطح آگاهیهای مردم و تعامل با رقبا و حتی مخالفان سیاسی را منش اطلاح طلبانه پایدار برای پیشبرد اهداف سیاسی میدانم. لذا در رویکرد اصلاح طلبانهای که من و همراهانم برگزیدهایم و به آن پایبندیم، از هر روشی برای برتری بر رقیب سیاسی استفاده نخواهیم کرد و البته با در اختیار گرفتن انحصار از طریق روشهای غیر اصلاح طلبی عامدانه و آگاهانه پرهیز خواهیم کرد.
اما در خصوص انسجام اصلاح طبان باورم این است که لازم است اولا این تعریف، باور و اعتقاد به اصلاحطلبی و تعهد به اهداف و روشهای اصلاح طبانه مبتنی بر تدبیر، اخلاق و همدلی در بین فعالان و جوانان ایجاد شود. در عرصه عمل در کوتاه مدت هم معتقدم در رویدادهای سیاسی آینده نظیر انتخابات مجلس دهم، فعالیت فعالان سیاسی در قالب جبهههای سیاسی شکل میگیرد که متشکل از احزاب و تشکلهای سیاسی همسو خواهد بود. لذا همانگونه که در انتخابات گذشته تمام تلاش خودم و همراهانم را بر اجماع اصلاح طلبان قرار دادم، در آینده هم در این مسیر جدیتر و فعالانهتر عمل خواهیم کرد.
***آیا تصمیم به راه اندازی حزب سراسری دارید یا به صورت ائتلافهای پیش از انتخاباتی حرکت خواهید کرد؟
برای توسعه اصلاح طلبی با آن تعریفی که ارائه کردم، همواره سه گزاره را مفروض دارم؛(۱) ارتقاء و اعتلای کشور و انقلاب از مسیر اصلاح طلبی ممکن و قطعی است.(۲) لازمه و زیربنای ترویج گفتمان اصلاح طلبی، مشارکت و نظارت مردم و دخالت آنان در همه امور است.(۳) دخالت مردم در امور از مسیرهای شناخته شده قانونی و مدنی میسر است و راهی جز توسعه و تقویت احزاب و تشکلهای غیر دولتی وجود ندارد.
بنابراین اگر معتقدیم که رفع مشکلات کشور و سامان یافتن امور از طریق اصلاح طلبی میسر است که هست، استقرار و دوام گفتمان اصلاح طلبی در گرو توسعه سازمانهای غیر دولتی و احزاب میباشد.
تجربه کشورهای توسعه یافته در جهان هم بیانگر آن است که برای نهادینه کردن نظارت و مشارکت مردم، مناسبترین شیوه توسعه احزاب و سازمانهای غیر دولتی است. لذا ضرورت تشکیل و تقویت احزاب برای تحقق هدفهای اصلاح طلبانه یک واقعیت و یک ضرورت است و حتما در این جهت هم برای تقویت احزاب اصلاح طلب موجود و رفع موانع فعالیت آنها تلاش خواهم کرد و هم ایجاد احزاب فعال جدید برای سازماندهی و نگاهداری سرمایه اجتماعی ارزشمند موجود را لازم میدانم.
در همین حال به موانع و چالشهای پیش روی توسعه احزاب در ایران هم واقف هستم و معتقدم که شرایط سیاسی کشور و حتی فرهنگ کار سیاسی در بین فعالین سیاسی، حضور همه فعالین سیاسی یک جبهه در درون یک حزب حداقل برای میان مدت امکان پذیر نیست. لذا سه راهبرد را دنبال خواهیم کرد؛(۱) تقویت احزاب و تشکلهای سیاسی موجود اصلاح طلب و اعتدال گرا(۲) حمایت از تشکیل تشکلهای سیاسی جدید در جبهه اصلاح طلبی ایران در کنار سایر احزاب(۳) حرکت در چارچوب ائتلاف و اجماع به عنوان جبهه واحد اصلاح طلبی و اعتدال گرا در انتخابات آتی مجلس.
البته امیدوارم با گذشت و همدلی همه دوستان و با بهره گیری از تجربه خوب انتخابات ریاست جمهوری آتی، در این مسیر حرکت کنیم.
***آیا در انتخابات آینده مجلس شرکت میکنید؟ اگر بلی، چه برنامهای برای ارائه فهرست کشوری دارید؟ هدف شما دستیابی به چند کرسی است؟
قطعا در انتخابات آتی مجلس، فعالانه مشارکت میکنیم و معتقدم با توجه به رکود فعالیتهای سیاسی در سالهای گذشته و تضعیف برخی از احزاب و تشکلهای سیاسی لازم است از هم اکنون، فعالیتها آغاز شود تا با شناخت نیروهای جوان، کارآمد و اثربخش، مجلسی داشته باشیم که به معنای واقعی در راس همه امور قرار گیرد. اما این لزوما به معنی حضور شخص خودم به عنوان کاندیدای نمایندگی مجلس نیست. برای این تصمیم هنوز زود است. مهم این است که با شناخت و فعال کردن نیروهای ارزشمند در سراسر کشور، انتخابهای بهتری را برای مردم ایجاد کنیم.
در درون جبهه اصلاحات هم معتقدم همه جریانات و گروهها و احزاب باید فعالیت خودشان را آغاز کنند و قبل از ورود به مصداقها و افراد، شاخصها وراهبردها و مطالبات را شناسایی و برنامه ریزی کنند. در این مرحله نه لزومی برای ائتلاف سراسری وجود دارد و نه امکان آن هست. قطعا در زمان مناسب اجماع ائتلاف برای رسیدن به یک روش واحد و بر اساس شاخصهای روشن باید پیگیری شود و پس از آن برای تعیین مصداقها و معرفی نامزدها اقدام شود.
هدف ما این است که اکثریت مجلس در اختیار نخبگان کشور و افراد توانمند قرار گیرد و نهاد قانون گذاری کشور به جایگاه واقعی خود برسد. باید غوغاسالاری، افراطگری و رانت طلبی از نهادهای اجرایی و قانون گذاری دور شود. امور کشور باید با عقلانیت، اعتدال و اخلاق مداری اداره شود و نظرات صحیح کارشناسی و علمی مد نظر کلیه تصمیمات و قانون گذاریها قرار گیرد.
مهمترین اولویت من این است که شرایطی فراهم شود تا نسل سوم انقلاب در مدیریت و قانون گذاری کشور سهم بالایی داشته باشند. این هم نیازمند رشد طبقه نخبگان و خبرگان شایسته و پاکدست برای در اختیار گرفتن امور است و هم خواست نسل اول انقلاب برای بازنشستگی و واگذاری امور به تدریج به نسل سوم.
***به نظر شما چه تفاوتی بین اصلاح طلبی میانه رو(درون نظام) و جریان اعتدال گرا به رهبری آقای روحانی وجود دارد؟
نمیدانم چرا وقتی از واژه اصلاح طلبی استفاده میشود، با کلی پسوند و موصوف همراه میشود!؟ اینکه میگویید اصلاح طلبی میانه رو و درون نظام، به نظر من اساسا معتقدم اطلاح طلبی یعنی حرکت در مدار اعتدال و میانه روی و در چهارچوب قانون. غیر از این باشد اساسا اصلاح طلبی نیست.
من اصلاح طلبی را مصداق روشن و واقعی فرموده امیر مومنان(ع) میدانم که میفرماید: «اداره امور مملکت با میانه روی سازگارتر است». ما قویا به دنبال جامعهای آرمانی هستیم تا مردمش اخلاق گرا و قانون مدار باشند و حکومتش مطلوب و مقبول عامه مردم و الگویی باشد منطبق با موازین انسانی، اسلامی و بین المللی.
اصلاح طلبی عملکرد خود را با میانه روی، اعتدال، اخلاق و حفظ و احترام به کرامت انسانی ارزیابی مینماید و قطعا از روشهای دموکراتیک برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده نموده و از هرگونه روشهای غیر اخلاقی و افراطگری پرهیز میکند. زیرا معتقد است میانه روی و اعتدال در چشم مردم، زیبا و پایدار و برای حکومت، معیاری زیبنده و الگویی برای زندگی موفق در جامعه جهانی است. لذا من اعتدال گرایی را جزو جدایی ناپذیر اصلاح طلبی میدانم.
این دیدگاه قطعا در بین برخی از جریانات سیاسی، مخالفانی دارد، ولی من افتراقی حداقل در نظر و مواضع از سوی جریان اعتدالگرای دولت با این مواضع ندیدم. حتی در جریان انتخابات ریاست جمهوری، این مواضع نیز از سوی آقای روحانی نیز مورد تایید و تاکید قرار گرفت. به نظرم در عرصه عمل نیز هنوز زود است بخواهیم قضاوتی انجام دهیم. البته قطعا اختلاف سلیقههایی وجود دارد که بیشتر مربوط به افراد است تا وابسته به منش سیاسی و دیدگاه.
***به عنوان معاون اول دولت اصلاحات، بزرگترین نقطه ضعف و احیانا قوت آن دولت را چه میدانید؟
در خصوص نقاط ضعف قطعا هر دولتی در عمل با کمبودها و نقصانهایی روبروست. بزرگترین نقطه قوت آن، ترویج گفتمان مردم سالاری دینی بود تا مردم دین باور ما حق خود برای مشارکت و نظارت بر سرنوشت خود را بیشتر بپذیرند و باور کنند که راه نجات و سعادت جامعه ما در حضور فعال و جدی ایشان است. اما شاید یکی از بزرگترین ضعفهای دولت اصلاحات این بود که زیرساختهای لازم برای تحقق بسیاری از اهداف فراهم نشده بود و در عمل علی رغم همه تلاشها هم زیرساخت و هم فرهنگ مشارکت مردمی برای واگذاری برخی امور به خود مردم فراهم نشد.
دولتمردان هم به واسطه درگیری در امور اجرایی کشور، شاید نتوانند چنین هدف مهمی را به درستی دنبال کنند. به همین دلیل است که امروز اصرار من است تا در خارج از دولت، زیرساختهای مدنی برای مشارکت مردم و سازمانهای غیر دولتی فراهم شود و مشارکت مردم از یک شعار و یا پز سیاسی به یک باور و رویکرد در دولتمردان تبدیل گردد.
***آینده حضور سیاسی خود را در دولت اعتدال گرای آقای روحانی چگونه میبینید؟
قطعا هر کمکی که لازم باشد برای موفقیت دولت، دریغ نخواهم کرد. در تمام مدت بیش از سی سال خدمتم در نظام جمهوری اسلامی هم اینگونه بوده است. حتی در دولت قبل هم اگرچه حاضر به همکاری در بدنه دولت به واسطه اختلاف دیدگاهها و منشها نبودم، ولی هر زمان که لازم بود نظرات و تجربیاتم را در اختیار مدیران و دولتمردان قرار میدادم.
متاسفانه دولت قبل چندان به استفاده از تجارب مدیران قبلی اعتقادی نداشت. اما در دولت آقای روحانی، مهمترین وظیفه خودم را کمک به دولت البته از طریق توسعه بخشهای غیر دولتی و مردم نهاد میدانم. عمیقا معتقدم این سرمایه اجتماعی ارزشمند باید در تشکیلاتهای مردم نهاد سازماندهی شود تا بتوان از پتانسیل آنها استفاده کرد.