بیانیه مجمع دانشجویان حزبالله به مناسبت روز دانشجو
شورای صنفی واسطه میان دانشجویان و مدیران برای انتقال و پیگیری مطالبات صنفیشان میباشد. مدیرت دانشگاه با انحلال شورای صنفی و مخالفت با تشکیل مجدد آن در چند سال گذشته، موجب شده است که مشکلات عدیده ای برای دانشجویان و به ویژه دانشجویان خوابگاهی بوجود آید.
مجمع دانشجویان حزبالله در بیانیهای به مناسبت ۱۶ آذر و روز دانشجو تاکید کرد: برخی سعی در مخفی کردن مشکلات عدیده فعلی دانشگاه که بسیاری از آنها ناشی از سوء مدیریت بوده است، دارند؛ شکی نیست که مشکلات فعلی دانشگاه اگر بیشتر از دوران اصلاحات نباشد، کمتر از آن نیست.
به گزارش ایلنا، متن این بیانیه به شرح زیر است:
واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ که در پی اعتراض دانشجویان به بازگشت استبداد و استعمار پس از کودتای سیاه ۲۸ مرداد رخ داد، نماد بیداری دانشجو است. نماد وظیفهای است که دانشجو به عنوان مؤذن جامعه برای آگاهی بخشی به بدنهی جامعه برعهده دارد. ۱۶ آذر هر سال را با یاد سه شهید دانشجوی آن روز گرامی میداریم تا یادآور شویم که دانشجو همیشه ظلمستیز است و استکبارستیز. دانشجو بیدار است و اجازه نمیدهد عدهای با اغتشاش و قلب پیام اصلی واقعه ۱۶ آذر، آن را تبدیل به محفلی برای خوش خدمتی به اربابان امپریالیستی خویش نمایند و یا عدهای دیگر با نگاهی حزبی و ابزاری به دانشجو، آن را از عمل به وظیفه اصلی خویش که همانا آگاهیبخشی به بدنه مردم است، باز دارند.
و اما بعد
اولین ۱۶ آذر دولت تدبیر و امید را که یکی از شعارهای اصلی آن، خارج کردن دانشگاه از فضای رخوت فعلی بوده است، از سر میگذرانیم. دولت در راستای تحقق این شعار دست به اقداماتی در دانشگاههای کشور زده و این اضطراب در بخشی از دانشگاهیان بروز کرده است که مبادا فضای دانشگاه به دوران اصلاحات برگردد. مسلما بازگشت فضای دانشگاه به دوران اصلاحات نه ممکن است و نه مطلوب، چراکه این دوره نیز مشکلات بسیاری چون دینزدایی در دانشگاه، نگاه به دانشجو به عنوان پیاده نظام احزاب، ایجاد فضای اغتشاش و لمپنیسم در دانشگاهها و … را دارا بود.
اما جریان حمایت از مدیران فعلی دانشگاه علم و صنعت، با سیاهنمایی و در پشت این ادعا که دانشگاه با رویکرد دولت تدبیر و امید، بازگشتی به دوران اصلاحات و مشکلات و ضعفهای آن خواهد داشت، سعی در مخفی کردن مشکلات عدیده فعلی دانشگاه که بسیاری از آنها ناشی از سوء مدیریت بوده است، دارد. شکی نیست که مشکلات فعلی دانشگاه اگر بیشتر از دوران اصلاحات نباشد، کمتر از آن نیست.
۱۶ آذر بهانهای شد تا نگاهی به کارنامه مدیریت دانشگاه در ۷ سال اخیر داشته باشیم، باشد که این نقدها توجه مسئولین، مطالبه دانشجویان و پیشرفت همه جانبه دانشگاه علم و صنعت ایران را در پی داشته باشد.
حوزه سیاسی - اجتماعی
وظیفه دانشگاه تربیت نیروهای متخصص و متعهدی است که با درک سیاسی و اجتماعی بالا، مسئولیت خود نسبت به جامعه را درک کنند و در تعیین سرنوشت خود و دیگران در جامعه شرکتی فعالانه داشته باشند. در تفکر ناب انقلاب اسلامی، اساساً پیشرفت و ترقی از بستر تضاد و کثرت میگذرد. بنابراین دانشگاه برای تحقق اهداف والای خود که همان انسانسازی است، باید محل تضارب آرا و افکار مختلف باشد و برخورد این افکار با هم باعثرشد فکری و ارتقاء درک سیاسی دانشجویان شود. از این رو اداره دانشگاه از نوع اداره کارخانه یا یک بیمارستان نیست و ظرافتهای خاص خودش را دارد و هرگونه تلاش برای همرنگسازی و یکدستسازی دانشگاه از لحاظ فکری، آن را از تحقق اهدافش بازمیدارد.
متأسفانه افکار و بینش مدیران ۷ ساله اخیر دانشگاه چیزی مغایر با دیدگاه مذکور بوده است. مدیران دانشگاه، دانشجوی خوب را دانشجویی می دانستند که صرفا کار علمی انجام دهد و از هرگونه فعالیت سیاسی که مدیریتشان را زیر سوال ببرد، بپرهیزد. این مدیران تمام سعی شان را برای تربیت چنین دانشجویانی انجام میدادند. اینان نه تنها هیچ تلاشی برای رشد و شکوفایی فعالیتهای دانشجویی نکردند بلکه با برخوردهای حذفی با صداهای مخالف و منتقد؛ چه در سطح مدیران و چه در سطح دانشجویان و تشکلهای دانشجویی، تلاش میکردند تا رخوت سیاسی در دانشگاه ایجاد کنند.
در زمان فتنه ۸۸، مدیریت دانشگاه به بهانه جلوگیری از فعالیت فتنهگران با بستن نشریات دانشجویی، احکام انضباطی سنگین و … فضای بسته و تکسویهای در دانشگاه ایجاد کرد. مسلم است که کسی برخورد امنیتی و اطلاعاتی را در برابر فعالیتهای مخرب و ضد امنیت ملی، مطلقا رد نمیکند اما مسأله این است که برخی دانشجویان به علت برخی القائات، سوالهایی در ذهنشان پیش آمده بود و نباید این افراد را با گروههای اغتشاشگر یکی دانست. تنها راهحل، تغییر سطح مسأله از تنازع و کشمش در قالب اغتشاش به بحثو شفافسازی مسائل در قالب کرسیهای آزاد اندیشی بود و همین خود موجب تمیز اغتشاشگران از پرسشگران میشد. به نظر میرسد برخورد صحیح را در همان زمان مقام معظم رهبری با بسط موضوع همین کرسیها با این گروهها داشتند. متاسفانه ادامه روند امنیتی در دانشگاه علم و صنعت باعثشد تا مدتها پس از فروکش کردن آتش فتنه در سایر دانشگاهها، شاهد باقی ماندن فضای آشفته در دانشگاه علم و صنعت باشیم.
فضای امنیتی و تک قطبی ایجاد شده حتی پس از مقطع سال ۸۸ نیز ادامه پیدا کرد و به تبع آن رخوت سیاسی دانشگاه تشدید شد. چراکه مدیران دانشگاه با تجربه فضای تکصدایی، دیگر تاب انتقاد ساده را هم نداشتند و ترجیح میدادند در فضایی آرام و بدون مخالفت به مدیریت خویش بپردازند. عدم اجازه به تشکیل مجدد انجمن اسلامی، انحلال شورای صنفی و عدم اجازه به تشکیل دوباره آن، برجسته کردن نقش حراست در دانشگاه، اعمال فشارهای فراقانونی به نشریات و دانشجویان و عدم پاسخگویی به مطالبات دانشجویی از جمله نمونه های برخوردهای امنیتی در این دوران بوده است. البته در کنار این برخوردها از جریانها و گروههای موافق سیاستهای مدیریت، حمایتهای جدی صورت می گرفت.
مجمع دانشجویان حزبالله به عنوان تشکلی مستقل در دانشگاه که خود از قربانیان تنگ نظریها و تمامیتخواهیها در این دوران بوده است، یکی از مهمترین دلایل برای تداوم این فضا را علاوه بر مدیریت دانشگاه بالاخص مدیریت فرهنگی آن، تایید ضمنی و هماهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری با مدیریت دانشگاه در این سیاست غلط می داند. سوال مهم این است که چرا این نهاد مهم در برابر اقدامات مدیریت، نگاهی بیشتر جانبدارانه و کمتر انتقادی داشته است؟ و چرا به جای حمایت از تشکلها و گروههای مستقل و منتقد دانشجویی، خود به عنوان اهرم فشار عمل کرده است؟
حوزه فرهنگ
مدیران فرهنگی دانشگاه نیز که از تخصص کافی در امر فرهنگ و هنر برخوردار نبودند با نگاهی ابزاری و سابقهساز نسبت به تشکلهای دانشجویی، تمام تلاش خود را می کردند تا از طرفی با انجام برنامههای سطحی و روبنایی، کمبود یک چشمانداز مدون، کارشناسانه و دقیق فرهنگی را جبران کنند و از طرف دیگر بیلان کاری مناسبی برای خود آماده سازند.
دیدگاه غیر تخصصی نسبت به امور فرهنگی و هنری، تنگنظریهای مدیران فرهنگی نسبت به فعالیتهای کانونهای فرهنگی و هنری، عدم توجه و رسیدگی کافی به امور فرهنگی دانشجویان خوابگاهی از جمله دیگر انتقادهای وارده به مدیریت فرهنگی این دورهی ۷ ساله است.
امور صنفی
شورای صنفی واسطه میان دانشجویان و مدیران برای انتقال و پیگیری مطالبات صنفیشان میباشد. مدیرت دانشگاه با انحلال شورای صنفی و مخالفت با تشکیل مجدد آن در چند سال گذشته، موجب شده است که مشکلات عدیده ای برای دانشجویان و به ویژه دانشجویان خوابگاهی بوجود آید. توجه به این نکته ضروری است که انجام وظایف شورای صنفی برای سیستم اداری دانشگاه نیز غیرممکن بوده و به هیچ عنوان به تنهایی نمی تواند از عهده انجام آن برآید و نیاز به یک تشکیلات داشنجویی برای حل مشکلات دارد.
از طرف دیگر نگاه به دانشجو به عنوان منبعی برای تامین کسری بودجه دانشگاه باعثشد تا دانشگاه به جای کسب درآمد از طریق ارتباط با صنعت و حذف بسیاری از خرجهای اضافی، تلاش کند این کمبود را با اقداماتی نظیر افزایش سالانه قیمت غذاها و سرویسهای صنفی دانشگاه، دریافت پول از مهمانهای دانشجویان خوابگاهی، افزایش فشار بر روی دانشجویان کارشناسی برای چهار ساله تمام کردن دانشگاه و ارائه خدمات صنفی به دانشجویان سال پنجم با قیمتهای چندین برابر، جبران کند.
باید توجه داشت که تمام اقدامات مذکور و بسیاری از اقدامات دیگر، نتیجه مستقیم و غیرمستقیم نبود شورای صنفی در دانشگاه است.
امور علمی و پژوهشی
ارتباط دانشگاه با صنعت، یکی از ضروریات پیشرفت صنعتی یک کشور است و دانشجویانی که در مرحله آموزش، هیچ تجربه صنعتی نداشته باشند، نمیتوانند نیروی کار موثر در صنعت و عاملی برای پیشرفت صنعتی کشور باشند. درست است که برای تحقق این امر هماهنگی دستگاههای ذیربط و یک برنامه مدون لازم است، اما حداقل کارهایی نیز برای مقامهای مدیریتی دانشگاه وجود دارد تا بتوانند حداقل ارتباط میان صنعت و دانشگاه را حفظ نمایند؛ جذب اساتید مرتبط با صنعت به جای اساتید صرفا نظری، محول کردن پروژه های صنعتی روز و مورد نیاز صنعت به دانشجویان به جای پروژه های صنعتی تکراری و قدیمی و غیر قابل پیاده سازی، پیگیری جدی کارآموزی دانشجویان و نظارت دقیق بر آن، نمونه های همین حداقلهای مدیریتی است که مدیران می توانند برای حفظ ارتباط دانشگاه با صنعت انجام دهند و متاسفانه در این دوران هیچ تلاش جدی در این امر صورت نگرفته است.
البته ارتباط مستقیم دانشگاه با صنعت ماهواره سازی که از دستاوردهای این دوران می باشد، قابل تقدیر است اما این تنها یک مورد از موارد بسیاری است که مدیریت می توانست با برنامهریزی جدی آن را عملی کند.
مسأله جذب و دفع سلیقهای و به دور از معیارهای مشخص اعضای هیأت علمی نیز یکی از مشکلات مدیریتی این دوران بوده است. سختگیری و تنگنظری های بیجا برای جذب برخی افراد از یک سو و تساهل و تسامح در جذب افرادی خاص از سوی دیگر، مسئله ای به ظاهر متناقض نماست که مدیریت دانشگاه باید پاسخگوی آن باشد.
یکی دیگر از مشکلاتی که در این دوران گریبانگیر فضای دانشگاه شده است، فشار برای کوتاه شدن دوره تحصیل دانشجویان و همچنین افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان است. افزایش ظرفیت ورودیها به ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی بدون در نظر داشتن ظرفیت اساتید و امکانات دانشگاه، امری است که موجب کاهش راندمان آموزشی دانشجویان میشود. کوتاه شدن سنوات مجاز تحصیل نیز علاوه بر کاهش راندمان آموزشی، دانشجویان را از فعالیتهای پژوهشی و مرتبط با صنعت و همچنین فعالیتهای سیاسی و فرهنگی بازمیدارد.
ساختن ساختمانهای جدید برای دانشکدههایی که ساختمان فرسودهای داشتند و ایجاد رشتههای جدید، از نقاط قوت این دوران میباشد. اما سوال اساسی اینجاست که آیا توسعه سختافزاری دانشگاه مقدم بر توسعه نرمافزاری آن است؟ آیا ساماندهی به اموری مانند: فعالیت گروه های پژوهشی، تجهیز سایتها و کتابخانه های دانشکدهها و … که تنها به بهانه کمبود بودجه معلق ماندهاند اولویتی کمتر از ساخت و ساز در دانشگاه دارد؟
یکی از وظایف اصلی دانشجویان نقد فعالیت مدیران دانشگاه و مطالبه حقوق خویش از آنان است و لازمه رسیدن به دانشگاه آرمانی که وظیفه انسانسازی را بر عهده دارد، همین نقدها و مطالبهگریهاست. فلذا بر ما دانشجویان است که علاوه بر کار علمی و پژوهشی و رشد علمی کشور، با تمام قوا در جهت ایجاد فضای سیاسی و فرهنگی سالم و پرنشاط در دانشگاه، شرکتی فعالانه داشته باشیم و با نظارت خویش بر مدیران آیندهی این دانشگاه و مطالبهگری از آنان، در جهت رفع نقایص و کاستیها، یاریشان دهیم.