چرایی گسترش افسردگی بهعنوان بیماری مشترک و واگیر میان ایرانیان؛
کلید درمان افسردگی در دست سیاستگذاران است
درمان افسردگی به صورت کل باید توسط سیاست و سیاستگذاران انجام شود و برای درمان این بیماری نمیتوان از خانواده انتظار زیادی داشت. نمیشود به فردی به صورت فردی گفت تو افسرده نباش. بلکه باید شرایط این کاردر جامعه فراهم باشد.
ایلنا: یک آسیبشناس اجتماعی با اشاره به اینکه پیامدهای زندگی صنعتی مانند آلودگی هوا و همینطور بحرانهای اقتصادی و سیاسی از عوامل اصلی افسردگی هستند، گفت: درمان افسردگی در جامعه نیازمند یک نگاه مدیریتی است و درمان افسردگی به صورت کلان باید توسط سیاست و سیاستگذاران انجام شود.
ایرانیها در میان ۲۸۶ کشور جهان که برای میزان شاد بودن مردمشان سنجیده شدهاند، رتبهٔ ۱۱۴ را کسب کردهاند. در سنجشی دیگر در دانشگاه کوئیزلند استرالیا؛ ایرانیان درمیان افسردهترین مردم دنیا قرار دارند. درواقع افغانستان که سالها با جنگ و ناآرامیهای داخلی دست و پنچه نرم کرده؛ بالاترین رتبهی افسردگی را در میان کشورهای جهان دارد و ایران نیز فاصلهی چندانی با این کشور ندارد.
" مصطفی فروتن "، رفتارشناس وآسیبشناس اجتماعی، درمورد این آمارها و میزان واقعی افسردگی و نشاط در میان ایرانیان به خبرنگار ایلنا گفت: این آمار براساس افسردگی بالینی گرفته شده است یعنی فقط افسردگیهای ماژور را درنظر گرفتهاند. اگر بخواهیم واقعیتر نگاه کنیم و انواع دیگر افسردگی و تمایل به انزوا را نیز به این مساله اضافه کنیم، اوضاع از این هم بدتر خواهد شد. در واقع براساس آماری که من دارم؛ از هر سه نفر در تهران؛ یک نفر افسرده است.
باز هم آلودگی هوا!
فروتن اعتقاد دارد: اولین دلیل افزایش افسردگی، زندگی صنعتی است که در ذیل آن ریزفاکتورهای بسیاری همچون کاهش فضای فیزیکی خانهها، انواع آلودگیها مانند آلودگی صوتی، خوراکی، محیط زیستی و به ویژه آلودگی هوا قرار دارد؛ زیرا سرب موجود در هوا سبب افسردگی میشود و سردی روابط در دنیای صنعتی و افزایش دیدگاه مادی گرایانه در سراسر جهان و سنجیدن مسائل به صورت کمی نیز از دیگر پیامدهای زندگی صنعتی است که بر میزان نشاط و افسردگی تاثیر میگذارد.
بحرانهای سیاسی و اقتصادی
وی اضافه میکند: مسئله دیگر ورود به انواع بحرانهای سیاسی و اقتصادی است. اکنون شاهد این هستیم که مهاجرت بسیار زیاد شده است. حتی عدهای ترجیح میدهند بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شوند و مصائب و خطرات زیاد این مساله را به جان میخرند. یکی از دلایل آنهم این است که امید ندارند. رانتها و پارتی بازیها، نبود حمایت اقتصادی و اشتغال پایدار و همینطور رفاه تأثیر زیادی بر کاهش تمایل به مشارکتهای اجتماعی، انزوا، افسردگی یا تمایل خروج از کشور به هر شیوهای نیز تاثیر داشته است.
چرا مرا به دنیا آوردید؟!
این رفتارشناس اجتماعی با ورود به بحثخانواده تاکید دارد: نقش خانواده در ایجاد افسردگی زیاد نیست، افسردگی امری اکتسابی است و جامعه بیشترین نقش را در این مساله دارد. برخی بیماریهای فیزیکی مانند سرطان نیز ممکن است سبب افسردگی شود؛ اما بحثمهمتر گروههای تأثیرگذار یعنی حاکمیت و قانونگذاران است.
وی میگوید: افسردگی در بسیاری از موارد خودش را از سنین نو جوانی نشان میدهد. والدینی که به من مراجعه میکنند گاهی میگویند که فرزندشان تمایلی ندارد که به آیندهاش با رویکرد بهترو گستردهتری نگاه کند و به والدین خود اعتراض میکنند که چرا من را به دنیا آوردید. باید به این مساله توجه داشت که اگر میخواهیم خانواده را تحت شعاع قرار دهیم و از خانواده بخواهیم که فرزندان بیشتری داشته باشد، باید به والدین سند قابل دفاعی برای این کار در مقابل فرزندش بدهیم. هنگامی که فرزند به والدین میگوید اگر فلان کار را هم بکنم و فلان درس را هم بخوانم اما باز هم مثل فلانی راهی جز شکست ندارم و زمانیکه او شکست را به عنوان یک درس آموخته شده در جامعه میداند، خانواده دیگر نمیتواند دفاعی از عملکرد خود کند زیرا میداند یک بحران، یک بهم ریختگی و یا یک رانت میتواند همه چیز را عوض کند.
افسردگی واگیر دارد
فروتن می گوید افسردگی واگیر دارد: افسردگی از نظر شیوع مانند سرماخوردگی در میان بیماریهای فیزیکی است که واگیر دارد و هر فرد نیز ممکن است چند بار به این بیماری مبتلا شود. بنابراین آدم افسرده میتواند مجموعهای را افسرده کند. گاهی در برخی مناسبتها افراد بدون اینکه به دلیل آن مناسبت توجه داشته باشند به دنبال تخلیه انرژی هستند و یک سری از رفتارهای خارج از قواره نشان میدهند که این مساله میتواند نشان دهنده فراگیری افسردگی و فقدان نشاط اجتماعی در جامعه باشد.
کلید در دست سیاستگذاران است
وی بازهم به سیاستها و سیاستگذاریها تاکید دارد و میگوید: باتوجه به اینکه افسردگی بسیار شایع است و خیلی زود گسترده میشود و مانند یک ویروس عمل میکند؛ نیاز است که با یک دید جامع و مدیریتی به این مسئله نگاه شود.
درمان افسردگی به صورت کل باید توسط سیاست و سیاستگذاران انجام شود و برای درمان این بیماری نمیتوان از خانواده انتظار زیادی داشت. نمیشود به فردی به صورت فردی گفت تو افسرده نباش. بلکه باید شرایط این کاردر جامعه فراهم باشد.