خبرگزاری کار ایران

اعضای پسر جوان به ۴ بیمار جان دوباره بخشید

اعضای پسر جوان به ۴ بیمار جان دوباره بخشید
کد خبر : ۹۹۸۱۵۹

پسری که برای دیدن خواهر و برادرانش از خراسان به کرج رفته بود، حالش بد شد و در بیمارستان دچار مرگ مغزی شد و اعضای بدنش با موافقت خانواده‌ او به ۴ بیمار نیازمند پیوند زده شد.

به گزارش ایلنا، فرهاد؛ پسری که دچار سندروم داون بود، با مادرش در منطقه رازوجرگلان واقع در استان خراسان شمالی زندگی می‌کرد. آنها ۶ خواهر و برادر بودند و کوچک‌ترین‌شان فرهاد بود که ۲۱ سال سن داشت. در این سال‌ها همه خواهر و برادرها ازدواج کرده بودند و در شهرهای دیگر ازجمله کرج زندگی می‌کردند. با وجود بیماری فرهاد او و مادرش علاقه و وابستگی زیادی به یکدیگر داشتند.

چند روز قبل فرهاد از شهرشان به سوی کرج به راه افتاد تا مهمان خواهران و برادرانش شود. قرار بود او چند روزی با آنها باشد و حال و هوایش عوض شود. او مهمان  برادر بزرگ‌ترش بود. تا اینکه یک روز ناگهان حالش بد شد. هیچ‌کس به درستی نمی‌دانست چه مشکلی برای او پیش آمده اما چون او داروهای زیادی مصرف می‌کرد، احتمال داده شد که داروها را اشتباه خورده باشد. به همین دلیل نزدیکانش او را به بیمارستانی در کرج رساندند.

پسر جوان سطح هوشیاری‌اش پایین بود. طوری که پزشکان اعلام کردند ممکن است دچار سکته مغزی شده باشد. خواهرش که در همه این لحظه‌ها بالای سر فرهاد بود به همشهری می‌گوید: برادرم ۳ روز در بیمارستان بستری بود. پزشکان هرکاری که از دست‌شان برمی‌آمد برایش انجام دادند. اما هرچه می‌گذشت وضع او بدتر می‌شد. به همین دلیل با مادرم تماس گرفتم و از او خواستم به کرج بیاید.

خواهر فرهاد ادامه می‌دهد: مادرم به درستی نمی‌دانست برای فرهاد چه اتفاقی افتاده است. به او گفتیم فرهاد مریض شده. با این حال مادرم بی‌تاب بود و می‌گفت که می‌خواهم هرطور شده فرهاد را ببینم. مادرم با اصرار بالای سر برادرم در بخش مراقبت‌های ویژه رفت و وضعیت او را دید. آن روز پزشکان با ما صحبت کردند و گفتند که فرهاد دچار مرگ مغزی شده است. گفتند دیگر نمی‌شود برایش کاری کرد و اگر دستگاه‌ها را از او جدا کنند فوت می‌کند. آنها گفتند با اینکه مغز  فرهاد آسیب دیده اما سایر اعضای بدنش سالم است و بیماران زیادی به این اعضا نیاز دارند. وقتی ما این حرف‌ها را شنیدیم تصمیم گرفتیم اعضای بدن فرهاد را اهدا کنیم.

او ادامه می دهد: گفتن این موضوع به مادرم خیلی سخت بود. او و فرهاد خیلی به هم وابسته بودند. اما کم‌کم ماجرا را به او گفتیم. نمی‌دانستیم چه واکنشی نشان می‌دهد. اما همان موقع گفت: راضی‌ام به رضای خدا. با اینکه گریه امانش را بریده بود، اما گفت اگر با اهدای اعضای بدن پسرم به بیماران دیگر کمکی می‌شود، من هم راضی‌ام.

آن روز مادر فرهاد و خواهر و برادرانش رضایت‌نامه‌ای را امضا کردند که براساس آن این اختیار به تیم فراهم آوری اعضای پیوندی داده شد تا از همه اعضای بدن او استفاده کنند.

ساناز دهقانی، رئیس واحد فراهم‌آوری اعضای پیوندی بیمارستان سینای تهران در این‌باره گفت: بعد از موافقت خانواده بیمار مرگ مغزی، او به بیمارسان سینا انتقال یافت و کبد، پانکراس و کلیه‌هایش به ۴ بیمار نیازمند پیوند زده شد.

منبع:همشهری آنلاین

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز