اثرات شکست احتمالی ترامپ بر نرخ ارز
متاسفانه به دلایل مختلف از جمله عدم توجه دولتها به راهبرد «اقتصاد مقاومتی» و اتخاذ سیاستهای غلط ضد تولید طی سالیان گذشته، اقتصاد ایران به شدت «شرطی» و «دلار زده» شده و شدیدا تحت تاثیر تکانههای بینالمللی قرار گرفته است. همین امر موجب شده تا اثرات روانی تحولات بیرونی بسیار بیشتر از آنچه باید باشد بر شاخصهای اقتصادی و معیشتی جامعه ایرانی تاثیرگذار باشد.
به گزارش ایلنا از نور نیوز، تب انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا به دلیل اثرگذاری در فرآیندهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی جهان، این روزها نه تنها جامعه آمریکایی را به شدت درگیر خود کرده که ذهن جوامع دیگر را نیز در سطوح مختلف مشغول ساخته است.
بر همین اساس؛ بسیاری از کشورها با بررسی حالات مختلف نتیجه این انتخابات، پیشاپیش پیشبینیهای لازم را انجام داده و سناریوهای لازم مهیا میکنند.
در مورد جمهوری اسلامی ایران، گرچه به دلیل راهبرد ثابت و واحد هیئت حاکمه ایالات متحده در ضدیت و دشمنی با ماهیت انقلاب اسلامی و ملت ایران، عملا تفاوتی در اصل ماجرا و تداوم خباثت آنها وجود ندارد اما این به معنای عدم پیشبینی سناریوهای دقیق برای مواجهه با شرایط بعد از این انتخابات نیست، زیرا دست کم به دو دلیل کشور ما از نتیجه این انتخابات تاثیر خواهد پذیرفت.
دلیل اول؛ تفاوت میان تاکتیکهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه علیه ایران
دلیل دوم؛ [متاسفانه] شرطی شدن و «دلار زدگی» اقتصاد ایران به دلیل سوء مدیریتهای داخلی
توضیح و تحلیل دلیل اول و سیاستهایی که باید متناسب با هر یک از حالات ممکن در نظر گرفت، موضوع این گزارش نیست. در این گزارش به زمینهها، دلایل بروز و سیاستهای مورد نیاز ذیل دلیل دوم خواهیم پرداخت.
متاسفانه به دلایل مختلف از جمله عدم توجه دولتها به راهبرد «اقتصاد مقاومتی» و اتخاذ سیاستهای غلط ضد تولید طی سالیان گذشته، اقتصاد ایران به شدت «شرطی» و «دلار زده» شده و شدیدا تحت تاثیر تکانههای بینالمللی قرار گرفته است. همین امر موجب شده تا اثرات روانی تحولات بیرونی بسیار بیشتر از آنچه باید باشد بر شاخصهای اقتصادی و معیشتی جامعه ایرانی تاثیرگذار باشد.
نمونه بارز این مسئله را میتوان هم در معیشت خانوار و هم در ساز و کارهای بازارهای متعدد داخلی به روشنی مشاهده کرد. آنچه امروز در بازارهای طلا، ارز، خودرو، ملک و قیمت انواع مایحتاج مردم در حال وقوع است، شاهدی بر این مدعاست.
از سویی؛ این اثرپذیری افراطی، جامعه را بیش از پیش به سمت دلالی و فرار از سرمایهگذاریهای مولد سوق داده و علاوه بر گسترش فاصله میان «دارا» و «ندار»، طیف وسیعی از جمعیت کشور را تبدیل به ثروتمندان فقیری کرده است که به دلیل هجوم بیرویه به سمت دلالی، به هیچ وجه مایل به پذیرش روند کاهشی در بازارهای مذکور نیستند، چه، در این صورت سرمایههای خود را از دست میدهند!
این داستان تلخ البته در کشور ما مسبوق به سابقه است که از مهمترین آن میتوان به وقایع پس از پذیرش قطعنامه 598 اشاره کرد. در آن زمان نیز به دلیل در جریان بودن جنگ تحمیلی علیه کشورمان، بخشی از مردم که سوداگرانه وارد بازار ارز و سکه شده بودند، با افت ناگهانی قیمت دچار ضررهای مالی بسیار زیاد شدند.
در شرایط کنونی نیز متاسفانه به دلایلی که ذکر شد چنین فضایی در حال تکرار است و این در حالی است که با توجه به قواعد نانوشته چنین فرآیندهای سوداگرانهای، در صورت شکست «دونالد ترامپ» در انتخابات پیش رو، بازارهایی از جنس ارز و طلا و سکه با کاهش شدید قیمت مواجه خواهند شد و ضرر و زیان بسیار زیادی را متوجه آن دسته از مردمی خواهد کرد که بیمحابا چنین اقدامات پرخطری را انجام دادهاند.
در این میان البته؛ نقش دولت و به ویژه بانک مرکزی در مدیریت فضا بسیار حائز اهمیت است و دستگاههای مربوطه باید با روشنگری و اتخاذ سیاستهای درست، افسار بازار را در اختیار گرفته و در حد توان از تاثیرپذیری افسارگسیخته بازار از تحولات بیرونی جلوگیری کنند، امری که متاسفانه تاکنون محقق نشده است.
بر این اساس؛ گرچه در عالم سیاست هیچ چیز قابل پیشبینی دقیق نیست و به شهادت تاریخ، اصالت بسیاری از نظرسنجیها مورد خدشه است، با این وجود لازم است که دولت با پیشبینی تمام حالات محتمل در خصوص نتیجه انتخابات آمریکا، تمام توان خود را برای جلوگیری از تشدید شرایط موجود بکار گیرد و مردم نیز با چشمپوشی از سودهای مقطعی، خود را در معرض خسارتهای جبرانناپذیر قرار ندهند.